shokooh mirzadegi 01

حلال و حرام کردن گردشگری و پی آمدهای زیانبار آن

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

shokooh mirzadegi 01

shokooh mirzadegi 01شکوه میرزادگی

«گردشگری حلال» با تعریفی که خود طرفداران آن مطرح می کنند، نوعی گردشگری است که کارش بر بنیاد جدا سازی انسان ها از هم و تفکیک آن ها به مسلمان و غیر مسلمان است و، بدتر از آن، بصورتی غیر مستقیم گردشگری را به دو شعبه حلال و حرام تقسیم می کند.

قرار است، در ماه سپتامبر سال جاری، کنفرانسی با عنوان «توریسم حلال» (Halal Tourism) در شهر آندلس اسپانیا برگزار شود. بر اساس اطلاعات موجود، این کنفرانس بیشتر به مسایل تجاری و سرمایه گزاری های بخش خصوصی اروپایی در بخش گردشگری، توجه دارد؛ چرا که صاحبان صنعت گردشگری (توریسم) معتقد شده اند که گردشگران مسلمان بازار گسترده ای را فراهم آورده اند و آنها لازم است راه های نفوذ در این بازار و جذب سرمایه های گردش کننده در آن را جستجو کنند.

در این میان، به نظر می رسد که حکومت اسلامی نیز به شدت علاقمند شده تا این «گردشگری حلال» را جایگزین طرح ناموفق ایجاد «توریسم اسلامی» خود کند، که مبتکر اصلی آن اسفندیار رحیم مشایی و دولت احمدی نژاد بودند. به همین دلیل، گردشگری حلال چنان مورد توجه مقامات حکومت اسلامی قرار گرفته که آقای مسعود سلطانی فر رییس سازمان میراث فرهنگی و معاون رییس جمهور، اعلام کرده است که: «ایران سردمدار گردشگری حلال می شود».(۱)

طرح «توریسم اسلامی» چه بود؟

پس از انقلاب ۵۷، به همان شیوه که مسایل مربوط به میراث فرهنگی و میراث طبیعی ما گرفتار ویرانی ها و بحران های زیادی شد، صنعت گردشگری نیز مرتباً راه نزول و پست رفت را پیموده است. در سال های اول انقلاب، به دلیل خشونت ها و کشتارهایی که در ایران انجام شد، طبیعی بود که توریست های غیرمسلمان، و حتی مسلمانان غیر شیعه، از آمدن به ایران بترسند. پس از آن هم ماجرای جنگ ایران و عراق پیش آمد و گردشگران اروپایی، که بیشتر به دنبال دیدارهای فرهنگی در فضایی شاد و امن هستند، طبعاً از رفتن به ایران پرهیز داشتند. پس از پایان جنگ نیز فضای ایران فضایی نبود که بشود برای دیدارهای تفریحی و گردشگری به آن سفر کرد؛ به خصوص که برای زنان کشورهایی که عادت به حجاب نداشتند، مساله ی حجاب اجباری مشکلی اساسی ایجاد می کرد. در عین حال، از آنجا که گردانندگان حکومت درکی از اقتصاد علمی امروز نداشتند و برایشان نشستن روی چاه های نفت و گازی که پول و ثروتی بی دردسر و راحت را، بدون پاسخگویی به مردم، فراهم می کرد کافی بود، اهمیت زیادی هم برای نیامدن توریست ها قایل نبودند.

در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی توجه به مسئله ی گردشگری شروع شد، که البته این توجه همچنان نه به دلیل اهمیت این صنعت در امر اقتصاد و تولید کار در کشور، که به دلیل امکان بهره برداری تبلیغاتی از آن بود. حکومت اسلامی تازه می فهمید که برای تر و تمیز کردن چهره ی خشن و تندخوی خود در جهان به چنین وسیله ای نیاز دارد. این تلاش ها در زمان محمد خاتمی و با مطرح شدن «گفتگوی تمدن ها» بیشتر شد اما نتیجه ی محسوسی نداد و توریست ها همچنان از آمدن به ایران می ترسیدند. با این همه رفسنجانی و خاتمی موفق شدند که، با وعده و وعیدهایی در مورد امنیت گردشگران خارجی، به ویژه ترس ایرانیان خارج کشور از رفتن به ایران را کمتر کنند. ایرانیانِ ایران گم کرده نیز می خواستند تا حداقل با دیدن و ابراز علاقه و احترام به نشانه های تاریخی و فرهنگی، هویت ایرانی خود را حفظ کنند و یا نمادهای این تاریخ و فرهنگ را، که در گوشه گوشه ی ایران سربلند کرده اند، به فرزندان اروپایی و آمریکایی شده ی خود نشان دهند. نمونه ی روشن این علاقه دیدار میلیونی سالانه مردمان از محوطه های تاریخی و فرهنگی ایرانی در دو دهه ی گذشته بوده است.

با شروع دولت احمدی نژاد و فرمانروایی رحیم مشایی در سازمان میراث فرهنگی، حکومت تصمیم گرفت که «زوار اسلامی» را جایگزین توریست های اروپایی و آمریکایی کند. به این منظور نام صنعت گردشگری ایران جای خود را به گردشگری اسلامی داد. رحیم مشایی، بلافاصله پس از شروع کار خود، در یک سخنرانی رسماً گفت که: «ما به گردشگر غربی احتیاجی نداریم، ما گردشگر اسلامی می خواهیم». و بر این اساس اولین اقدام این سازمان انجام مذاکرات گسترده با برخی از کشورهای مسلمان و دعوت از بازرگانان آنان بود، کاری که همراه با بر پا داشتن میهمانی های مفصل و سرگرم کننده، و به دنبال آن هم برگزاری کنفرانس های کوچک و بزرگ انجام می گرفت.

اولین کنفرانس در اسفندماه ۱۳۸۵ تشکیل شد، با عنوان «همایش بین المللی گردشگری کشورهای اسلامی» که اگرچه دولت و سازمان میراث پشت آن بودند اما ظاهراً دعوت از سوی «خبرگزاری میراث فرهنگی» و «اتاق بازرگانی و صنایع و معادن» انجام شده بود.در این کنفرانس، که عنوان «بین المللی» را بر خود داشت، مثل همه ی گردهمآیی های «بین المللی» دیگری که در ایران صورت می گیرد، جز پنج شش نفری از کشورهای اسلامی کسی شرکت نداشت. «رزالی موهد دواد»، قایم مقام سازمان توریستی مالزی، «مصطفی اسمیت ساراک»، از فعالین گردشگری ترکیه، و «عبدالصاحب شاکری»، صاحب امتیاز نشریه ی توریسماسلامی در لندن کل افرادی را تشکیل می دادند که آقای رحیم مشایی گفته بود از ۵۴ کشور اسلامی به ایران خواهند آمد. در آن سال درآمد کشورهای مسلمان نشین از محل گردشگری حدود ۳۵ میلیارد دلار در سال گزارش شده بود (حدود یک دهم درآمد کل توریسم جهانی) که البته ایران در این میان سهمی نداشت و بیشترین آن متعلق به کشورهای ترکیه، مالزی، مصر، و عربستان سعودی بود. در این جمع نیز، جز کشور عربستان که درآمد گردشگری اش از محل سفر «زوار» (یعنی کسانی که صرفاً به قصد زیارت می روند) تآمین می شود، بقیه ی کشورها بیشتر به دلیل آثار تاریخی و فرهنگی و وضعیت آب و هوا و محیط طبیعی شان موفق به جلب توریست شده بودند.

دولت احمدی نژاد مرتب ادعا می کرد که قصد دارد، با بوجود آوردن «توریسم اسلامی»، علاوه بر ایران، درآمد کشورهای اسلامی دیگر را هم بالاتر ببرد. اما سود این گردشگری اسلامی تنها به جیب کشورهای ترکیه، سوریه، لبنان، عراق، و مالزی، اندونزی و کشورهای اطراف خلیج فارس رفت و سر ایران بی کلاه ماند؛ به این شکل که سازمان میراث فرهنگی دست آژانس های مسافرتی و کاروان ها را (که ظاهرا به قصد جذب توریست، توریست های ایرانی را به خارج می بردند) باز گذاشت تا به هر شکلی که می خواهند ایرانیان را به این کشورها ببرند و پول های ایران را در آنجا خرج کنند.

به این سان ایران در زمینه ی توریسم اسلامی، یعنی توریست های مسلمانی که از جیب خود پول خرج می کنند توفیقی نداشت و توریست های مسلمان و اغلب سنی کمتر به ایران می آمدند. کسانی هم که در لیست های آماری توریست ها نمایش داده می شدند، یا فقط بازرگانان و ورزشکاران و گروه های دیگری بودند که با پول دولت به ایران می آمدند و در هتل های پنج ستاره پذیرایی می شدند و یا دسته دسته «زوار» فقیر مقابر متبرکه بودند، و یا معدود گردشگر زرنگی که به خاطر گذراندن دو سه هفته ی مجانی، به ایران می آیند و ناگزیر همراه رهنماهای تور به زیارت امامزاده هایی می رفتند که احتمالاً هیچ اعتقادی به آن ها نداشتند. در واقع توریست ها پولی به ایران نمی آورند اما ایرانیان پول شان را در کشورهای اسلامی خرج می کردند. در همان زمان مصطفی خاکسار قهرودی، رییس سازمان حج و زیارت به خبرنگاران گفت که: «در روزهای عادی حدود ۴۰۰۰ هزار زایر به عراق داریم و هر زایر ایرانی حدود ۵۰۰ دلار برای عراق سود آوری دارد.» یعنی روزانه حدود ۲ میلیون دلار ارز ایران به کشور عراق می رفت؛ مبلغی که حتماً در «روزهای خاص مذهبی» چندین برابر می شد.

البته حکومت با استفاده از این نوع «گردشگری اسلامی» ظاهراً به مقاصد سیاسی خود رسید؛ یعنی توانست مأموران مخصوص خود را در لباس گردشگر یا «زوار» به کشورهای اسلامی شیعه نشین بفرستد تا انواع اقدامات سیاسی و دخالت های غیر قانونی خویش را پنهانی به اجرا در آورند؛ توفیقی ظاهری که البته اکنون، پس از ماجرای سوریه و عراق و برخی دیگر از کشورها این اقدامات بر همگان آشکار شده است.

و بالاخره اینکه، در طول هشت سالی که احمدی نژاد و همراهش رحیم مشایی (در ظاهر و پشت پرده) در ایران فرمانروایی کردند، انواع همایش های اسلامی را برای گردشگران تدارک دیدند مثل:

– کنگره گردشگری سلامت کشورهای اسلامی

– همایش بین المللی گردشگری دینی و توسعه ی فرهنگ زیارت در مشهد مقدس

– همایش بین المللی گردشگری اسلامی،  

– و امثالهم…

اما همه ی این گردهمآبی ها نیز، با وجود داشتن نام «بین المللی»، تنها پنج شش میهمان از کشورهای دیگر داشت که به زحمت یکی دو تن شان در امر گردشگری اهمیتی جهانی داشتنند. 

علاوه بر این، در سال های گذشته مبالغ سرشاری صرف تبلیغات در کشورهای مختلف شد که پر سر و صدا ترین آن ها راه اندازی یک تلویزیون ماهواره ای گردشگری با بیش از ۵۰ میلیون دلار هزینه در دبی بود که بعد از چند ماه کار دیگر خبری از آن نشد.

بهر حال، و در نهایت، کار برانگیختن علاقه ی مردمان مسلمان کشورهای اسلامی برای دیدار از ایران هم کاملاً با شکست روبرو شد. زیرا کمال نادانی و تعصب است که رؤسای سازمان فرهنگی یک کشور برای جلب توجه توریست ها به جای به رخ کشیدن صدها اثر تاریخی و فرهنگی ایران، اعم از اسلامی و غیر اسلامی، با نهادن نام اسلامی بر صنعت توریسم خود، تنها بخواهد بر بخش آثار مذهبی و زیارتگاه های شیعی خویش، که تعداد و قدمت شان یک صدم کل میراث فرهنگی و تاریخی هم نمی شود تاکید کند.

جالب است که اکنون نیز روسای جدید سازمان میراث فرهنگی همان «گنده گویی» های دولت گذشته را ادامه داده اند و سعی دارند که بیشتر بر جذب توریست های مسلمان توجه کنند. مثلا سازمان میراث فرهنگی مدعی است که با رویکرد و سیاست های دولت جدید در زمینه جذب توریست، صنعت گردشگری روند رشدی ۲۲۰ درصدی داشته است. او بخش عمده ای از این روند مثبت توسعه و رونق گردشگری را به «سیاست های مثبت دولت، تشنج زدایی با سایر کشورها و بخشی به بروز جنگ در کشورهای منطقه مرتبط است که باید از این موقعیت به عنوان یک فرصت طلایی استفاده کنیم» ولی در همان گفتگو وقتی ایشان آمار سال ۲۰۱۳ را می دهند می بینیم که با وجود این رشد ۲۲۰ درصدی ایشان، « گردش ارزی در حوزه گردشگری جهانی طی سال ۲۰۱۳ بالغ بر یک هزار و ۲۵۰ میلیارد دلار می باشد که ۵ میلیارد آن نصیب ایران شده و ده میلیارد از ایران خارج شده است.» سلطانی فر همچنین در این گفتگو اظهار امیدواری کرده که با تکمیل زیرساخت ها در عرصه گردشگری ایران سردمدار گردشگری حلال در دنیا می شود و تا سال ۱۴۰۴ شمسی ۲۰ میلیون گردشگر با درآمد ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار خواهد داشت. (۳)

یعنی در واقع باز امید این دولت هم بر این است که گردشگران مسلمان، زیر پوشش گردشگری حلال، بتوانند ایران را صاحب یک صنعت گردشگری پردرآمد کنند.

تفاوت گردشگری مذهبی با گردشگری حلال؟

اگر چه «توریسم اسلامی» بوسیله ی حکومت اسلامی مسلط بر ایران راه اندازی شد و به شکست انجامید اما قرن هاست که در کنار گردشگری به طور عام، که به قصد تفریح، دیدارهای فرهنگی و تاریخی، و آشنا شدن با کشورهای مختلف و فرهنگ های مختلف صورت می گیرد، گردشگری دیگری به نام «گردشگری مذهبی» (Religious Tourism) یا به قول خودمان «گردشگری زیارتی» نیز وجود داشته است.

در این نوع گردشگری که همچنان در جهان وجود دارد و کسی هم با آن مخالفتی ندارد، مسلمان و زرتشتی و مسیحی و یهودی و بودایی و بهایی و … پیروان هر مذهب و دین دیگری برای زیارت معابد، آرامگاه های قدیسین، و شرکت در برنامه های مختلف مذهبی خود از کشوری به کشوری و از شهری به شهری سفر می کنند. این گردشگران، جز زوار کعبه ی مسلمانان (چرا که ظاهراً ورود غیر مسلمانان به مکه مجاز نیست) خود را از دیگران جدا نمی کنند، و حتی برخی از پیروان ادیان ترجیح می دهند که با دیگران مخلوط شده و رابطه ای نزدیک و دوستانه با دیگر مردمان ِ آمده از هر دین و مذهب و حتی بی مذهبی داشته باشند؛ درست همان وضعیتی که در ایران قبل از انقلاب اسلامی برقرار بود و در فرهنگ ایرانی ما بصورت «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» و یا «از یک گوهر بودن انسان» بیان می شد. این گردشگران با حفظ آداب و رسوم و اعتقادات مذهبی خود ابایی ندارند که در هر هواپیمایی بنشینند و در هر هتلی اقامت کنند.

«گردشگری حلال» اما، با تعریفی که خود طرفداران آن مطرح می کنند، نوعی گردشگری است که کارش بر بنیاد جدا سازی انسان ها از هم و تفکیک آن ها به مسلمان و غیر مسلمان است و، بدتر از آن، بصورتی غیر مستقیم گردشگری را به دو شعبه حلال و حرام تقسیم می کند.

بجز در سایت های ایران که به خصوص اخیراً با آب و تاب تمام درباره توریسم حلال می نویسند، تنها در ویکی پدیای انگلیسی و یک سایت دیگر از نوعی گردشگری دیگر با نام «حلال» بر می خوریم و این دو منبع نیز این نوع گردشگری را این گونه توضیح می دهند:

«گردشگری حلال یکی از زیرشاخه های گردشگری دینی است که مخصوص خانواده های مسلمانی درست شده که تابع شریعت اسلام اند».

و یا، در توضیح آینده ای که برای این نوع گردشگری پیش بینی شود، می گویند:

«گردشگران حلال در هتل های مخصوص جای می گیرند؛ هتل هایی که الکل و گوشت خوک در آنها سرو نمی شود، استخر و ورزشگاه زنانه مردانه دارند، و در آنها زنان از حجاب اسلامی استفاده می کنند و احتمالاً نماز خانه دارند. پیش بینی می شود که هواپیماهایی نیز به سرویس هواپیماهای عمومی اضافه خواهند شد که علاوه بر الکل و گوشت خوک، گوشت های غیر حلال دیگر را نیز در لیست غذاهاشان نداشته باشند، هنگام نماز را اعلام کنند، قرآن هایی در جیب جلوی صندلی مسافران قرار دهند، به عنوان برنامه های سرگرم کننده ویدئوهای مذهبی نمایش دهند»..

 

چرا آوردن واژه ی حلال به همراه گردشگری زیانبخش است

همانطور که همگان آگاه هستند، در اسلام حلال به معنای «جایز، مجاز، و روا» است و حرام به معنی ممنوع، و خط قرمزهایی است که نباید از آنها عبور کرد یا حتی به آنها نزدیک شد. به این ترتیب، وقتی گردشگری با پسوند حلال به کار می رود طبعاً متضاد آن نیز «گردشگری حرام» خواهد بود؛ اشاره ای تلویحی که در اذهان ها اثر می گذارد.

من هنوز نمی دانم، و همچنان بدنبال این هستم که بدانم آیا «سازمان جهانی جهانگردی» این نوع توریسم را به رسمیت می شناسد یا نه. علت کنجکاوی ام آن است که این سازمان، علاوه بر این که مدعی است: «برای متقاعد کردن کشورهای عضو از طریق معرفی مقاصد توریست‌ها از سفر، حداکثر منفعت اقتصادی که توریسم می‌تواند با خود به همراه بیاورد، و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی ناشی از توسعه ی توریست و، در عین حال، کاهش تاثیرات زیست ‌محیطی و تاثیرات منفی اجتماعی آنها، برای اجرایی شدن دستورالعمل‌های جهانی اخلاق حرفه‌ای در توریسم تلاش می‌کند»، و بر آن تاکید دارد که اعضایش موظف به اجرای اهداف طرح موسوم به «توسعه ی هزاره» هستند که در آن، مثلاً، بر «برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان» تاکید دارد. لذا می توان پرسید که آیا این نوع حرام و حلال کردن صنعت گردشگری به این گونه اهداف و خواست ها لطمه نمی زند؟ یا آیا سلامت و آرامش کسانی را که نمی خواهند گردشگر حلال باشند تهدید نمی کند؟ و آیا اشخاصی که به «سفر حلال» نمی روند امنیت شان از سوی افرادی مورد تهدید قرار نخواهد گرفت؟ البته این ها برای من فقط پرسش است.

ولی به راستی چه عیبی داشت اگر علاقمندان به اجرای شریعت اسلامی در حین سفر، یا مسلمانانی که نمی خواهند حتی در سفر با غیر مسلمانان در بیامیزند، از همان نام عام «توریسم مذهبی» استفاده میکردند؟ و یا تاجران و سودجویانی که برای به دست آوردن پول بیشتر به هر وسیله ای متوسل می شوند، می توانستند چنین برنامه هایی را، بدون گذاردن نام «حلال» بر آنها اجرا کنند؟ و نه اینکه این گونه توجیه شود که همه ی کسانی که به گردشگری، به معنای عام آن، می روند و یا همه ی کسانی که به گردشگری مذهبی مربوط به مذاهب غیر اسلامی می روند، کار حرام انجام می دهند.

با وضعیتی که در سال های گذشته در جهان از سوی برخی از گروه ها و مسلمانان متعصب بوجود آمده (مثل «بوکو حرام» و یا «داعش» و یا گروه های دیگر و یا حتی متعصبینی که در ایران خودمان هستند و رسماً انواع ممنوعیت ها را برای مردمان و به خصوص زنان بوجود آورده اند) کاملاً آشکار است که اینگونه نام گزاری ها می تواند خطرات متعددی را برای گردشگرانی داشته باشد که یا مسلمان نیستند و یا نمی خواهند مطابق شریعت اسلامی (که خود به دو شعبه ی شیعی و سنی تقسیم می شود) عمل کنند.

و از همه بدتر اینکه برقراری این گونه جریان ها در کشورهایی چون ایران، که حکومتی مذهبی دارند و احکام اسلامی به شدت در آن ها اعمال می شود، سبب تبعیض های بیشتری خواهد شد. فرضاً، حکومت اسلامی، همانگونه که می تواند به راحتی حکم کند که مردمان چه بپوشند و چه بنوشند، و برای خصوصی ترین مسایل مردمان ایران با هر مذهب و بی مذهبی که داشته باشند نیز احکام دارد و آن احکام را زیر پوشش «قانون» بر همگان تحمیل می کند، ممکن است فردایی اعلام کند که مردمان ایران فقط می توانند به سفرهای حلال بروند. کدام بعیدی بوده است که در سایه ی این حکومت عجیب و یا انجام شدنی نشده باشد؟

جولای ۲۰۱۴

—–

1. http://tinyurl.com/o5l3xuv

2. http://www.eat-halal.com/spain-to-host-first-ever-conference-on-halal-tourism-in-europe

3. http://tinyurl.com/o5l3xuv

 

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.