پیشکش به مَردی که خواب کلمه می‌دید.

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

«فرهنگ حییم» کتابی که شاید بتوان گفت در چند دههٔ اخیر در خانه‌ی هر ایرانی‌که اندک‌تحصیلاتی داشت، لزوماً یافت می‌شد و شاید به‌همین دلیل در خاطراتِ هر یک از ما سهمی دارد.

لذا مناسب است یادی کنیم از خالق این اثر؛ از مردی که به راستی مظلوم ماند و نامش آنگونه که درخورِ زحمات کم ‌نظیرش بود، در یادها نماند.
در وصف گمنامی و مظلومیت آن مرد بزرگ همین‌بس‌که تقریبا بیشتر کسانی که سال‌ها و دهه‌ها فرهنگ حییم در دوران تحصیل و هنگام تحقیق و پژوهش، فریاد رس‌شان بود، حتی نام صاحب این اثر را به درستی تلفظ نمی‌کنند … !
«سلیمان حییم» [حییم بر وزن نعیم و نه حیّم بر وزن قیّم] یک ایرانی وطن ‌پرستِ یهودیِ اهل شیراز و از خانواده ‌ای مذهبی و بی‌بضاعت بود که همه‌ی رزق‌شان از اندک درآمد شغل لحاف- ‌دوزی ِ پدر خانواده تامین می‌شد. واژهٔ «حییم» در کتاب مقدس یهودیان، از صفات خداوند و به معنای «زنده و جاوید»است‌و به‌همین‌خاطر سلیمان حییم‌که انسانی مذهبی و مومن بود، همواره از این که مردم نام او را به درستی تلفظ نمی‌کنند شکوه می‌کرد. سلیمان حییم در سال ۱۲۹۴ ه.ش. از کالج‌آمریکایی‌هادر تهران‌فارغ‌التحصیل شد. او در همین‌دوران‌با زبان انگلیسی آشنا شد و استعداد شگرف او در به خاطر سپردن واژه‌ها نمایان گشت آن‌ گونه که به او “دیکسیونر متحرک” می‌ گفتند. او در دوران تحصیل به اهمیت و نیاز به یک فرهنگ لغت زبان پی‌برد و به‌تنهایی کار تدوین چنین فرهنگ لغتی را آغاز کرد؛ امری که اهل فن به دشواری‌های آن واقفند و می‌دانند که امروزه چنین کاری در قالب سازمان‌ها و گروه‌های چندین‌نفره انجام می‌گیرد. حییم ولی با همت والایش کار نگارش آن‌ را به ‌پایان برد و علی‌رغم درآمد کم و اندکش آن‌را با سرمایهٔ شخصی خود منتشر کرد و باین‌‌ترتیب در سال ۱۳۰۸، ایران صاحب اولین‌فرهنگ‌لغت فارسی انگلیسی شد.
«فرهنگ حییم» علاوه بر پشتکار کم‌- نظیر مولف‌اش، مدیون دو ویژگی بارز اوست؛ نظم و دقت‌او و نیز عشق‌وافر او به کاری که می‌کرد. بسیاری از واژه‌- های فارسی که او می‌بایست به انگلیسی برگردانَد، معادل مشخصی‌در زبان مقصد نداشتند. واژه‌هایی چون “گل‌اندام” گلاب‌پاش” و بسیاری واژه‌-
های دیگر که در آن دوران کلماتی رایج بودند، این‌چنین‌اند. سلیمان حییم اما فقط زمانی معادل انگلیسی واژه را می‌پذیرفت که از صحت و درستی آن اطمینان یابد تا آنجا که برای معادل چند واژه، مقداری “گل سرشوی”، “سنگ پا” و “سنجد” را با خود به انگلستان برد تا با مشاوره‌ی اساتید آکسفورد معادل دقیق آن را بیابد.
این همت والا جز با نیروی عشق به کار میسر نیست؛ عشقی که خود او در توصیف آن می‌گوید: “حتی شب‌ها هنگام خواب هم در رویای لغت به‌سر می‌برم.”

این نوشته در بزرگداشت مرد یهودی بزرگی است که تمام عمر خود را با فرهنگ و هنر همدم و همنشین بود؛ آنگونه که ویولن‌نوازی چیره دست بود و علاوه بر آشنایی‌با ردیف‌های‌موسیقی، کمانچه، تار و تنبک را نیز به‌خوبی می‌- نواخت.
بیش‌از همه‌اما او میهن دوستی والاهمت بود که دل در گرو مردم داشت و در روزگاری که جمعیت باسوادان‌ایران‌کم تر از ۵ درصد بود، برای کودکان فردای ایران، قدم در راهی دشوار گذاشت.

*نام بلندش، پُر آوازه‌تر باد ؛*

ریموند رخشانی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.