فرزاد وحید
چرا حرکت عمومی دنیا به سمت بیگانه ستیزی و راست گرایی سیاسی است؟
برای مثال در انتخابات پارلمان اروپا احزاب راست گرا موفقیتشان هر بار بیشتر میشود؟
هم اکنون در ایتالیا و هلند و مجارستان و فرانسه جنبش راستگرایان تبدیل به یک واقعیت سیاسی شده.
در فرانسه فقط اتحاد میانه رو ها و احزاب چپ باعث شد که حزب دست راستی مارین لوپن اکثریت آرا را در مجلس بدست نیاورد.
در انگلستان گردش به راست در درون حزب کارگر صورت گرفت و نتیجه آن موفقیت این حزب در انتخابات اخیر پس از چهارده سال شکست مداوم در مقابل حزب محافظه کار بود.
در آمریکا محبوبیت ترامپ در حزب جمهوری خواه به حدی است که هیچکس جرات مخالفت و رقابت با او را در درون این حزب نداشت و او بدون توجه به تمام محکومیت هایش در دادگاه های مختلف نامزد بلا منازع این حزب در انتخابات ماه نوامبر ریاست جمهوری شد.
برای پاسخ به این پرسش که چرا راست افراطی در سپهر سیاسی دنیا در حال گسترش است باید بهچند نکته اشاره کنیم.
الف- مهاجرت های بی وقفه از خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا و از مکزیک و امریکای لاتین به ایالات متحده که عرصه را برای کارگران اروپایی و امریکایی تنگ کرده است.
ب- هجوم فرهنگ غیر اروپایی به همراه این مهاجرین که همراه بوده است با اشاعه قاچاق مواد مخدر و رفتارهای هنجار شکن مهاجرین.
ج- موفقیت چین در تسخیر بازارهای جهانی با اجناس بسیار ارزان و غیر قابل رقابت و ورشکسته شدن تولید کنندگان داخلی در اروپا و امریکا.
د-ورشکستگی سیاسی شعارهای نخ نما شده روشنفکران دو رو و فاصله گرفتن باورهای پیشین جامعه با باورهای نسل جوان .
ه- توسعه بیش از پیش رسانه های اجتماعی که باعث شده مردم عادی بتوانند حرف دلشان را به گوش دیگران برسانند. دیگر کنترل افکار عمومی بوسیله رسانه های قدیمی ممکن نیست و روز به روز تعداد بیشتری از مردم نسبت به باورهای دیکته شده بوسیله رسانه های سنتی شکاک می شوند و دنبال سیاستمدارانی میگردند که حرف دل آنها را فورموله و تکرار کنند.
موفقیت احزاب دست راستی بیشتر از هرچیز بیان نگرانی ها و حرف های نگفته شده ای است که این روزها با توسعه رسانه های اجتماعی تابو شکنی شده اند و با شجاعت بیش از پیش بیان می شوند.
سخنان اخیر ترامپ در مورد لزوم اخراج دانشجویان خاورمیانه ای از دانشگاه ها و جلوگیری از مسافرت تبعه های کشورهای آفریقایی و خاورمیانه ای به امریکا و مخالفتهایی با پیمان های جهانی در مورد کنترل انتشار گازهای گلخانه ای و تجارت آزاد جهانی و ماموریت امریکا برای حفظ فرهنگ غربی و لزوم اتحاد مسیحیان و یهودیان برای مبارزه با فرهنگ های دیگر، همگی انسان را به یاد شعارهای نازی ها در آلمان و فاشیست ها در ایتالیا در سالهای پیش از جنگ دوم جهانی میاندازد. تنها اختلافش با شعارهای نازی ها اینست که این بار یهودیان در داخل کمپ غربی ها قبول شده اند و بجای مبارزه سنتی با آنها مبارزه با رنگین پوستان مورد نظر قرارگرفته است.
از سوی دیگر واکنش مسلمانان به این نگرش غربی ها روز به روز بیشتر آنها را به سوی اسلام سنتی و افراطی گرایی مذهبی سوق داده است. حکومت طالبان و پیدایش داعش و چرا دور تر برویم خود جمهوری اسلامی واکنشی هستند به این برتری جویی و استعمار کشورهای غربی.
در مقابل این گسترش شعارهای خارجی ستیز و شدیدا ناسیونالیستی افراطی چه باید کرد؟ این پرسشی است که باورمندان به انسان دوستی و وجدان جهانی همه روزه از خود می پرسند .
براستی نظر شما خواننده عزیز در این مورد چیست؟ چه باید کرد؟ امیدوارم دوستان در این بحث بسیار مهم شرکت کنند و این سرآغازی باشد برای یک دیالوگ در میان مخالفین افراطی گرایی و خارجی هراسی .