من زن نیستم٬ اما زنها را دوست دارم ! ایکاش من هم یک زن بودم. ایا می دانستید در عربستان که زنها حق رای و حتا حق رانندگی ندارند و دخترکان در مدرسه جزغاله می شوند زیرا ماموران “نهی از منکر” از خروج انها ممانعت به عمل می اوردند انهم به بهانه مضحک «نداشتن پوشش مناسب» و رابطه زن و مرد می تواند حکم مرگ همراه داشته باشد اما زنان مجبورند برای خرید خصوصی ترین لوازم زنانه خود از قبیل« شورت و کرست و حتا وسایلی که هنگام پریود ماهانه» بدان محتاجند به فروشندگان مرد مراجعه کنند زیرا بر طبق قوانین (مترقی اسلام عزیز) زنان حتا حق فروش لوازمی که به خودشان مربوط است را ندارند. حال ببینیم وضع در جمهوری پر برکت اسلامی بعد از انقلاب شکوهمند چه و چه اش چگونه است؟ ظریفی از خمینی امام پرسید زنان چه حق و حقوقی در اسلام رحمانی دارند؟ جواب«هیچ» در ایران اما وضع فرق می کند زیرا با وقوع افتضاح بزرگ۵۷ زنان به حقوق پایمال شده خود دست یافتند٬ بحدی که ما شاهد رشد نشر مقالاتی که به معضلات زنان میپردازند هستیم. اگر فضولی پرسید که اقا جان چرا اکثر نویسندگان ایرانی که به مشکلات زنان می پردازند مرد هستند؟ جواب ساده است زیرا « زن نصف مرد می فهمد» برای همین است که انها را می فرستیم در صف «گوشت و مرغ» تا با ارامش بیشتری بتوانیم به مسائلشان بپردازیم. در خارخ از ایران هم که حدیث دیگریست. برای همین است که قدما گفته اند که: “بهتر است مردها باغچه خودشان را بیل بزنند”
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو