مارا بخیر تو امیدی نیست شر مرسان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

خطیبی کریه الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی . گفتی نعیب غراب البین در پرده الحان است یا آیت انکر الاصوات لصوت الحمیر در شان او . مردم قریه بعلت جاهی که داشت بلیتش می کشیدند و اذیتش را مصلحت نمی دیدند تا یکی از خطبای آن اقلیم که با او عداوتی نهانی داشت باری بپرسش آمده بودش . گفت : تو را خوابی دیده ام ، خیر باد . گفتا : چه دیدی ؟ گفت : چنان دیدم که تو را آواز خوش بودی و مردمان از انفاس تو در را حت . خطیب اندرین لختی بیندیشید و گفت : این مبارک خواب است که دیدی که مرا بر عیب خود واقف گردانیدی ، معلوم شد که آواز ناخوش دارم و خلق از بلند خواندن من در رنج ، تو کردم کزین پس خطبه نگویم مگر بآهستگی.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.