تئوری (هشه) در کشورداری و اداره جامعه 

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

روشنگری در سخنی کوتاه:
چرا نه به همه با هم ؟ و چرا آری به همسازی؟
در رسیدن به هر هدف گرایش نیروهای همگرا که دارای هویت، شفافیت و همگرائی باشند اهمیت دارد.
 از نزدیکی گرایش های شفاف و با هویت می توان واحد های مستحکم و پایدار را به وجود آورد. این پروسه هویت،  شفافیت، و همگرائی (هشه) را میتوان تا حد مطلوب و ممکن تعدد داد و بزرگتر و بزرگتر کرد. برای هدف مشترک مطلوب و ممکن بکار گرفت.
هنگامی‌که بر اساس (هشه) عمل کنیم مانند آجر ها یا سنگهای تراشیده و ستون های استوار هدفمند عمل میکنیم که می تواند بنائی پایدار برپا کنند.
اما اگر این (هشه) وجود نداشته باشد می شود “همه باهم” ناهمگون, بدون گرایش، بی هویت، بدون شفافیت. دیگر نه آجر است نه سنگ است و نه ستون.بلکه دانه های ریز شن و ماسه هستند که با  آنها نتوان بنائی با مختصات (هشه) ساخت. اگر هم بسازیم چون گرایش مشترک ندارند پایدار نیست؛ به کوچکترین باد یا موجی از هم پاشیده می شوند. برج های ماسه ای که کودکان برای سرگرمی در ساحل های آرام می سازند که ساعاتی بعد با موجی ناپدید می شوند . آنکه که ما در طول این چهار دهه شاهد آن بوده ایم.
دیگر اینکه شن و ماسه را در هر ظرفی بریزید شکل ظرف را می گیرد زیرا  هویت مشخص و قدرت چسبندگی که گرایش باشد را ندارد. توده نا پایدار و قابل دستبرد و فریبند که آلت دست قرار کمی گیرد و هر روز به شکلی در میاید. در حالیکه با سنگ تراشیده  و آجر و ستون  می توان بنائی همساز ، پایدار ، ماندگار و استوار ساخت. اینست تفاوت همه باهم توده ها و همه باهم گروهای همساز با مختصات (هشه)
فرهنگ قاسمی ۱۴ ژانویه ۲۰۲۱

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.