مقدمه
جمهوری اسلامی ایران رژیمی است دیکتاتوری که همهء اصول و دستآوردهای جامعه شهروندی را زیر پا گذارده، تمامی آزادیهای فردی و اجتماعی را از مردم گرفته، هیچکدام از اصول منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای وابسته به آن را رعایت نمی کند.
ایران یکی از کشورهائی می باشد که از ثروت و منابع بزرگی برخوردار است؛ رژیم حاکم بر ایران این ثروت را بجای اینکه در جهت رفاه و آسایش مردم ایران بکار گیرد، در جهت اهداف خودخواهانه و غیرمردمی، تمرکز تسلیحات نظامی اتمی و غیراتمی برای صدور جمهوری اسلامی در منطقه و جهان مورد استفاده قرار می دهد.
نیروی انسانی بالنده، خلاق و اندیشمند ایرانی تحت شرائط خفقان و تبعیض موجود قادر به استفاده از کفایتهای خود نیست، به ناچار یا سکوت اختیار کرده و یا مجبور به جلای وطن شده است.
اصولاً در جامعهای که حتی آزادیهای ابتدائی وجود ندارد و زنان و مردان از هیچگونه حق جامعه مدنی برخوردار نیستند و زیر فشارهای تبلیغاتی و پلیسی قرار دارند، زندانها پر از کسانی می باشد که خواستار حقوق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هستند، ایجاد یا کوشش در ایجاد سلاح اتمی هیچ مفهومی غیر از شدت اختناق نسبت به مردم، گسترش فقر و فساد و فحشاء، ایجاد جنگ و ناامنی در جامعه را ندارد قویاً مورد اعتراض هر عنصر آزاداندیش و مترقی است.
تاکنون اپوزیسیون خارج ویزیون روشنی از مبارزه خود علیه جمهوری اسلامی ارائه نداده و هیچ گونه ارتباط سازمانیافته بین اپوزیسیون داخل و خارج وجود ندارد. بنابر این شکاف عمیقی این دو نیرو را از هم جدا می سازد. باید اهرمهائی را پیدا کرد که با اتکاء به مخالفین داخل و خارج کشور بتواند افکار عمومی مترقی و آزادیخواه کشورهای جهان را نسبت به شرائط ایران بیدار و بسیج کرد.
موضوع:
باتوجه به نکات فوقالذکر سعی در این است، تا برای بهبودبخشیدن به نوع مبارزه سیاسی و ایجاد هماهنگی در آن، راه حل عملی مناسبی را ارائه دهیم که قادر باشد رژیم جمهوری اسلامی را از پای در آورد.
برای اینکار قبل از هر چیز اپوزیسیون خارج کشور باید ویزیون مشخصی از خود و از نیروها و امکانات مادی و عملی خود داشته باشد. باید بداند: ١- کیست، ٢- چگونه میخواهد، ٣- با چه وسائلی می خواهد، ۴- و در چه دوره زمانی میخواهد.
اگر توانست با یک بینش و تحلیل منطقی بدور از احساسات و با توجه به وسائل علمی و ملاحظات عینی به چهار سوال بالا پاسخ عملی مناسب ارائه دهد، گامی بزرگ برای حرکتهای آتی خود برداشته است.
تأملاتی در این زمینه، امروز ما را به این نتیجه می رساند که در فکر یافتن درستترین هدف مبارزه با جمهوری اسلامی باشیم. یافتن درستترین هدف مشکلترین کار است. یافتن درستترین هدف آینده ما و اقدامات عملیاتی مرحلهای ما را ترسیم و تدوین می کند.
درستترین هدف یکتا و در عینحال پویا است، برای تحقق این درستترین هدف فقط یک پروسه عملیاتی درست وجود دارد؛ پیروزی ما در یافتن این هدف و دریافتن پروسه عملیاتی آنست.
اهداف استراتژیک ملت ایران چیست؟
چیزی نیست جز اهدافی که مردم ایران از بیش از یکصدسال برای آن مبارزه میکنند و هنوز به آن نرسیدهاند؛ اهداف انقلاب مشروطیت، اهداف نهضت مصدق و جبهه ملی، اهداف جریانات و سازمانهائی که در دوران سلطنت پهلوی مجبور شدند دست به مبارزه قهرآمیز بزنند و بالاخره اهداف انقلابی است که بعداز ١٣۵٧ براحتی به قشریترین طبقه جامعه ایرانی تحویل داده شد.
این اهداف را در سه شعار بزرگ که با هم، در یک چالش اجتماعی – سیاسی، در ارتباط سازنده و زنده می باشند، میتوان بیان کرد: آزادی، حاکمیت ملی، دموکراسی. گذشتگان ما در مبارزات اجتماعی به خوبی دریافته بودند که آزادی و حاکمیت ملی دو اصل لازم و غیرقابل تردید برای رسیدن به دموکراسی هستند.
ابتداء باید آزادی باشد که مردم حق فکر کردن و اظهار عقیده آزاد، حرکت فردی و اجتماعی آزاد، تولید ارزش اضافی و خدمات آزاد، تشکیل حزب و سندیکا و انجمن، انتشار روزنامه و کتاب و سایت آزاد را داشته و همچنین انتخاب نماینده آزاد – بدون دخالت شو رای مشورت – انتخاب پارلمان آزاد متشکل از نمایندگان مستقل مردم و غیروابسته به هیچ قدرت داخلی و خارجی را تضمین نماید.
طبیعی است در همه این موارد شهروندان باید از امنیت حقوقی برخوردار بوده و از توطئه و اتهام مصون باشند.
مجلس و پارلمان آزاد و مستقلی که با آراء آحاد ملت بوجود می آید، اگر از امکان جدائی قوای سهگانه برخوردار باشد میتوان گفت ما به حاکمیت ملی رسیدهایم . در سایه حاکمیت ملی و آزادیهای اجتماعی و فردی و مبارزه با انباشت قدرت و ثروت است که ما خواهیم توانست گامهائی مؤثر بسوی یک جامعه مبتنی بر دموکراسی و متکی بر روابط دموکراتیک برداریم. از یاد نبریم که دموکراسی یک پروسه است که ارزشهایش قطره قطره و ذره ذره در روابط متقابل اجتماعی در همه سطوح جامعه، از خانه و مدرسه و کار خانه گرفته تا بالاترین مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی عینیت پیدا میکند که قبل از هر چیز نیاز به رعایت حقوق شهروندی، آزادیهای اساسی و حاکمیت ملی دارد.
قصد این نیست که مشکل ایران را از نظر تئوریک مورد مطالعه قرار دهیم. قصد انعکاس تصویر شرائطی است تا بدنبال آن بتوان گقت هدف ما امروز چه باید باشد و چه وسائلی را باید به کار گرفت، چگونه باید آنرا عملی کرد.
اعتقاد داشته و دارم که این رژیم اصلاحپذیر نیست؛ رفورم چاره آن نمی باشد. برای من تنها راه حل، براندازی رژیم با تمامی سامانهها و ساز و برگشهایش است. برای سرنگونی رژیم مطلقه ولایت فقیه سه شیوه متفاوت برخورد وجود دارد:
١- جنگ مسلحانه،
٢- کودتا با یا بدون بمبارانهای بیگانه و اشغال ایران،
٣- شورش و قیام همگانی.
من مدافع راه حل سوم یعنی شورش همگانی برای برزمینکوبیدن رژیم مطلقه جمهوری اسلامی و همه سران و سردمداران و همکاران آن با استفاده از کلیه امکاناتی هستم که دنیای متمدن و قوانین بینالمللی در اختیار ملتهای تحت ستم قرار دادهاند که باید توانست از آنها به درستی استفاده کرد.
ما در مقابل سد بزرگی قرار گرفتهایم بنام جمهوری اسلامی که با سوءاستفاده از ثروت ملت ایران و با اتکاء به نیروهای بسیجی و پاسداران که در خدمت ولیفقیه می باشند حاکمیت خود را بر ایران و هممیهنان ما تحمیل کرده است.
ما باید راهی را پیدا کنیم که بتوانیم فقط یک رخنه یا شکاف در این سد عظیم بوجود آورد، بقیه عملیات را توده مردم که پشت سد قرار دارند، انجام خواهند داد و این سد را در هم خواهند شکست و سیل خروشان ملت از پشت آن پیروز بیرون خواهد آمد.
هدف ما باید گزینشی باشد که بالقوه و در ذات خود پتانسیل پیروزی را داشته باشد. اگر کوچکترین تردیدی در موفقیت هدف داشته باشیم، باید آنرا در پروسههای اصلاحی قرار دهیم تا جلوی هرگونه شکست را بگیریم. اهداف ما باید مرحلهای باشد.
پیروزی در هر مرحله ضامن پیروزی در مراحل بعدی خواهد بود… پیروزی دموکراسی در ایران، نطفهبندی روندها و قواعد حاکم بر آن، به ساماندهی امروزین ما وابسته است. برای رسیدن به هدف باید از همه نیروهای مخالف استفاده کرد. نیروهای فعال جمهوریخواه و مترقی و لائیک و غیر وابسته باید قادر باشند ابتکار رهبری سیاسی این حرکت را در دست خود بگیرند.
هدف مرحلهای ما چه باید باشد؟
هدف مرحلهای امروز ما باید انتخابات آزاد در ایران باشد .
بنظر میرسد که مبارزه برای انتخابات آزاد در ایران با وجود و حضور جمهوری اسلامی با مسئله براندازی که در بالا آورده شد، مغایرت داشته باشد. می توان چنین پنداشت که این خواست ما را در صف اصلاحطلبان قرار میدهد، در حالیکه اینطور نیست! چرا؟ زیرا انتخابات آزاد نیاز به شرائط آزاد دارد. شرائطی که طبق آن حقوق بینالمللی یک ملت باید رعایت شود.
اگر ما بتوانیم این شرائط را در اثر فشارهای مقامات حقوقی و حقیقی بینالمللی، احزاب و سندیکاها، روشنفکران، انجمنهای جهانی از یکسو و در اثر فشارهای هماهنگ اپوزیسیون خارج و فعالان و مبارزین داخل کشور از سوی دیگر به چنگ آوریم و از آنها صیانت کنیم، ضربه اصلی را بر سرنگونی رژیم وارد ساخته و آنرا از بیخ و بن نیست و نابود کردهایم.
در انتخاب این هدف کوشش بر این بوده است که مفهوم و مطالبهای را پیدا و بیان کنیم که در محیط عملیاتی ما، یعنی در خارج کشور، کاربُرد خود را داشته باشد؛ خواستی باشد شناختهشده برای جوامعی که ما در آنها زندگی می کنیم؛ خواستی باشد که برای این جوامع پیشپاافتاده و حق مسلم است و آنرا بدون هیچگونه تردیدی حق هر ملت میدانند.
بدینگونه میتوان حول آن حرکت بوجود آورد و می توان از بسیج نیروهای ایرانی و غیر ایرانی خارج کشور با داخل به هر دو بخش توان اضافی همگرا و بهینه بخشید. اطمینان داریم این عمدهترین حرکتی است که اپوزیسیون خارج کشور به علت درخارجبودنش می تواند انجام دهد.
تبلیغات و مبارزه برای انتخابات آزاد در ایران یک حرکت مقطعی می باشد. در این حرکت مقطعی، انتخابات آزاد عملی نخواهد شد مگر اینکه شرائط آزادی حداقل زیرین در اثر مبارزات گام به گام تحت شعار شرائط لازم برای انتخابات آزاد در دستور کار روز ما قرار گیرد و ما باید بتوانیم رژیم را وادار کنیم تا موارد زیر را رعایت کند:
آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بازگشت تبعیدیان به کشور، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب، سندیکاها، انجمنها، اجتماعات. آزادی انتخاب شدن و انتخابکردن، بدون اینکه مقام دیگری جز رأی بدون واسطه مردم وارد عمل شود.
پذیرش رسمیت در نظارت سازمان ملل و سایر نهادهای بینالمللی ذیصلاح … مبارزه برای انتخابات آزاد در گرو این آزادیها است که جهان متمدن علیرغم کم و بیشها، ضعف و قدرتهایش آنرا می فهمد و می شناسد و آماده است از آنها دفاع کند.
مراحل عملی
١- اتفاق نظر اپوزیسیون جمهوریخواه، مترقی، لائیک و آزادیخواه
این اتفاق نظر باید به دنبال مباحثات سازنده و طرح سؤالاتی باشد که ما درباره این پیشنهاد مطرح خواهیم کرد.
٢- بیان هدف باید به شکلی ساده و روشن و کامل باشد
مدیریت طرح
بسیج نیروها
١- نیروهای ایرانی خارج کشور، افراد تشکیلات سیاسی و انجمنهای مدافع دموکراسی و آزادی؛ تهیه یک پلاتفرم ساده، روشن و محدود توسط این نیروها نخستین گام تلقی می شود.
٢- نیروهای غیرایرانی مدافع آزادی و دموکراسی و حقوقبشر؛ در تماس با آنها باید فقط یک خواست مطرح شود: انتخابات آزاد در ایران و شرائط لازمه آن.
٣- نیروهای داخل کشور:
الف: از طریق برقراری کانالهای ارتباطی با داخل میهن
ب: از طریق ایجاد توان همگرائی در اثر فعالیت پرثمر نیروهای ١ و ٢ همین مبحث و تبلیغات حول هدف: انتخابات آزاد در ایران و شرائط لازمه آن
بسیج نیروها بدون ابتکار عمل بر محور عملیات سیاسی و اجتماعی میسّر نیست.
برای اینکار:
الف: در میان ایرانیان خارج کشور، باید به اقدامات چهارگانه زیر دست زد:
١- تجمع هستههای کار در شهرهای مختلف برای اطلاعرسانی و جلسه – تبادل نظر و …
٢- ایجاد اکسیونها در شهرهای مختلف اروپا،
٣- ایجاد اکسیونهای مشترک و هماهنگ در یکی از نمادهای اروپا،
۴- ایجاد کانالهای ارتباطی با ایران،
ب: در میان افراد و شخصیتهای حقوقی و حقیقی غیرایرانی، باید به اقدامات چهارگانه زیر دست زد:
١- تماس با شخصیتهای سیاسی، ادبی، فرهنگی، هنری، خبری، اجتماعی، احزاب و سندیکاها، انجمنها با هدف جلب حمایت آنها از برنامه انتخابات آزاد در ایران و شرائط لازمه آن،
٢- تدارکات لوبینگ به شکل حمایتهای عملی با اهداف کاملاً مشخص عملی حول هدف ما،
٣- عملیساختن موضعگیری نهادهای بینالمللی، اتحادیه اروپا، اتحادیههای آفریقا و عربی…
۴- عملیساختن موضعگیری انجمنها، سندیکاها، احزاب و شهرداریها،
پ: در داخل کشور، باید اقدامات زیر را تدارک دید:
١- تشویق و حرکتدادن افراد و نیروهای مرتبط با داخل:
٢- سازماندهی جلسات اطلاعرسانی و توجیهی،
٣- بوجود آوردن تجمعات ابتدائی،
۴- جمعآوری امضاءها و طومارها،
۵- ایجاد تظاهرات و اعتصابات و نشستهای اعتراضی،
۶- هماهنگی برای برنامهریزی و تدارک راهپیمائیهای سراسری،
ت: در مقابل هرگونه مقاومت از طرف رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی در تأمین شرائط انتخابات آزاد، کوشش ما باید این باشد تا به همراه ملت، خود را تا مرحله و اعتصابات سراسری، تظاهرات خیابانی، قیام همگانی و چالش مستقیم آماده سازیم.
در انتها باید خاطر نشان کرد این طرح موقعی ارزش پیدا خواهد کرد که بتواند در مراحل عملی، خود را با واقعیتهای عینی جامعه ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور و مبارزین و فعالان سیاسی داخل کشور انطباق یافته و تحول و تکامل پیدا کند.
Projet pour les élections libres en Iran
Par: Farhang GHASSEMI
* – این طرح در سمیناری متشکل از عدهای از ایرانیان مبارز و مدافع دموکراسی و مخالف رژیم جمهوری اسلامی مقیم در کشورهای انگلستان، آلمان، فرانسه و هلند که در ١٠ مارس ٢٠٠٧ در پاریس تشکیل شده بود، ارائه گردید.
ایجاد جنبش همگانی اپوزیسیون خارج کشور برای انتخابات آزاد در ایران