ژاله وفا
در منظر آزادی اختلاف درعقیده و فکر همچون اشتراک درعقیده و فکر از حقوق مسلم انسانی و هر دو درکنار هم موتور رشد عقلی و فکری انسان و جامعه است.تنها درمنظر قدرت است کهاختلاف در عقیده و فکر مستمسک و بهانه ای برای تضییع حقوق انسانی می شود.
نگارنده این سطور از بعدتاریخی با عملکرد آقای موسوی در زمان نخست وزیریش اختلاف نظر عمیق دارم ونیز با باور ایشان کهدر این جمله بیان نموده است(۳۱ تیر۸۸ ایلنا ):”بایدبه قانون اساسی توجه کرد، یعنی آن را مانند نماد سبز در سرلوحه پیگیریمطالبات آینده قرار داد چون خاصیت ایجاد اجماع میان اقشار مختلف را دارد” بنا بر استدلالهای خود نیز مخالفت اصولی دارم ونیز آرزوی ایشان را برای“بازگشت به دوران طلایی امام ” بازگشت به دوران زور و وحشت و اختناقمیدانم و… اما این قبیل اختلافها در مرام و دیدگاه ، ذره ای از احتراماینجانب به ایشان بخاطر مقاومت دلیرانه اشان در برابر زورگویی های نظامولایت فقیه نه تنها نمی کاهد ، بلکه همین مقاومت و ایستادگی مرا در دفاعاز حقوق انسانی ایشان مصمم تر می کند.
این مساله را در ابتداینوشتار مشخص کردم تا محرز گردد دفاع من از حقوق ایشان در چارچوب باورم بهذاتی بودن حقوق انسانها و یکپارچه تلقی کردن آن وحس مسئولیت دفاع از آنحقوق است نه هم سنخی سیاسی .
و اما این روزها که حفظ نظام به هر شکلی در زیر نقاب ظاهرپسند ” دولتتدبیر و امید” که پوششی بر چهره فریب و”والیم و دیازپام ملی” گشته تا به زورخوراندن آن” توافق نامه ذلت” را” دستاورد بزرگ ” جلوه دهند ،شاهد آنیم کههمزمان با این حراج مملکت ، مشاطه گران خارج از کشور نظام ولایت فقیه درمسابقه تطهیر نظام از همپالکی های داخل کشوری خود گوی سبقت را می ربایند:
-از طرفی در حالی که در خارج از کشور قلم بدستان نظام حاکم سعی در تطهیر نظام کشتار از لکه پاک نشدنی خون شهروندان ایران دارند
– در داخل کشور نیزمحمدخاتمی با روایتی معیوب و وارونه از جنبش آزادیخواهی مردم در سال۸۸ ، در۶ ۲ اردیبهشت ۰۹ (۱ *)با بیان جمله” اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفعآینده از آن چشم پوشی شود “ آغازگر تحریف واقعیت رخ داده در جنبش مردمدر سال ۸۸ می شود و بدین سان زمینه و بستری مهیا برای ادعای واهی ظلم به “رهبری ” و نظام و شکستن تخم لق “توبه” در دهان اصلاح طلبان حکومتی رافراهم آورد.
اینگونه است که شاهد واکنشیکدست و هم شکل عمله استبداد در مظلوم نمایی نظام کشتار می شویم که باچرخشساده نوک قلم یکی در خارج از کشور و چرخش نوک زبان دیگری در داخل کشور بهیکباره با خواندن وردی جایگاه ظالم و مظلوم عوض می شود!
برنامه این است که کشتارفرزندان این مرزو بوم را در سال ۶۷ در زندانها ،کشتار سیستماتیک نویسندگان وفرهیختگان ایران در قتلهای سیاسی و زنجیره ای ،ایلغار کوی دانشگاه و کشتاردانشجویان در تیر۷۸ و تجاوز و شکنجه و کشتار در کهریزک و خلاصه شبیخون مغول وارنظام ولایت فقیه را به جان و مال و ناموس مردم ایران از حافظه های مردم پاک گردانند.
و به خیال یک تیر با دونشان زدن ،با آب کر قلیل، هم نجاست جنایت نظام را و هم رد پای خود را در این جنایات و توجیه آن بزدایند.
در تاریخ این وطن ثبت شده که در نتیجه استیلای مغول،بخارا شهری که چشموچراغ تمام ماوراء النهر ومأمن ومکمن اجتماع فضلا و دانشمندان بود ، آن چنان ویرانگردیدکه فراریان معدود این شهر جز جامه ای که بر تن داشتند چیزی دیگر نتوانستندباخود برند. یکی از بخاراییان که پس از آن واقعه جان سالم به در برده بهخراسانگریخته بود چون حال بخارا را از او پرسیدند جوابداد:” آمدند و کندند و سوختند وکشتند و بردند و رفتند.” جماعت زیرکان کهاین تقریر شنیدند اتفاق کردند که در پارسیموجزتر از این سخن نتواند بود.
آری اکنون نیز کلامی از اینموجز تر در باره تکرار رفتار مغول در نظام ولایت فقیه با مردم ایران وجودندارد :آمدند و کندند و سوختند و کشتندو بردند و رفتند…!**
همه تلاشهای یکدست و هم شکلروبهان مکار وچاپلوسان قدرت و دین بازان و موشان سکه پرست و مجسمه های زشتی و حقارت درراستای حفظ نظام زیر نقاب “دولت تدبیر و امید “است تا نسلی را از جنبش وحرکت و مقاومت در برابر هجوم خطر بازدارند و از دفاع ازهویت تاریخی خودپشیمان سازند.
اقای روحانی بعد از آنکهدر وصف وحدت تمامی جناحهای نظام بر سر “انتخاب “خود در۲۴ خرداد۹۲ (۲*) و باطعنه به شکایت آقای موسوی از نتایج” انتخابات” ۸۸ چنین گفت: ” چه انتخاباتزیبا و شکوهمندی داشتیم که نه کسی گله و شکایتی کرد و نه کسی از اینانتخابات ناراضی بود و هیچکس و هیچ جناحی احساس نکرد در این انتخابات شکستخورده است و آن خادمی هم که رای آورد آنقدر در زندگیاش با معتدلینجناحها نزدیک بود که هر دو جناح احساس پیروزی کردند.”از همه سابقه و تجارب امنیتی خود بهره گرفت و آغاز دولت “تدبیر” ش رابرای شکستن مقاومت مردم و تواب سازی در ۲۵ تیر ۹۲ با بیان این جملاتهمراه کرد :”آنها که آماده بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم، چون توبهبرای همه است. چرا اشتباهیک نفر، دو نفر و یا یک گروه را کش میدهیم؟ در حالی که پیامبر که همه چیزما از اوست با همه رفتارهای برادرانه داشت و در حالی که منافقین رامیشناخت در کنار سفره پیامبر میآمدند و حتی با ابوسفیان هم که همهفتنهها از او بود رفتاری برادرانه داشت پس باید گذشت داشته باشیم و به فکراهداف بلند آینده باشیم.»و بدین سان با مقایسه آقایان موسوی و کروبی باابوسفیان شرط رفع حصر آنها را” توبه” دانست. پیشنهاد توبه از سوی حسنروحانی به معترضان “انتخابات” ۸۸،مسلما توهینی آشکار ومستقیم به شعور ملت و همه شرکت کنندگان در جنبش ۸۸بود!
لازم به یاد آوری است که سابقه مخالفت حسن روحانی با آقای موسوی به دوران نخست وزیری وی بر می گردد که حسنروحانی در نامه معروف به گروه۹۹ نفره ای که در “مجلس “دوم به نخست وزیریموسوی همراه با مخالفت خامنه ای رای منفی داد.
وصد البته بعد از فراخواندن همه معترضان به”انتخابات ” به” توبه”۸۸ ، کابینه روحانی نیز باید در دید ولیفقیه سرآمد توابین می شد.از اینرو لزوم اعلام برائت از “فتنه ۸۸”و تاکید براینکه در آن “انتخابات” تقلبی صورت نگرفته ، که از سوی “نمایندگان ” مجلسنظام به عنوان شرط رای اعتماد مطرح شده بود ،باعث شد که در جریان بررسی “صلاحیت” وزرای” پیشنهادی روحانی بسیاری از اصلاح طلبان و کارگزاران ،همچون «محمدعلی نجفی» (وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش)، «عباس آخوندی» (وزیرپیشنهادی راه و شهرسازی)، «جواد ظریف» (وزیر خارجه)، «جعفر میلی منفرد» (وزیر پیشنهادی علوم)، «علی ربیعی» (وزیر کار) و «بیژن زنگنه» (وزیر نفت) پیرامون نقش خود در جنبش۸۸به اعلام برائت از” فتنهگران” بپردازند:
عباس آخوندی، “وزیر “پیشنهادی راه و شهرسازی که با اصرار علی اصغر زارعی، “نماینده” عضو جبههپایداری مبنی بر “قسم خوردن” درباره برائت از “فتنه” مواجه شده بود، گفت(۳*):”آقای علیاصغر زارعی به بنده کمک کرد. بنده آنجا که باید خدمت مقام معظمرهبری توضیح میدادم این کار را انجام دادم و آقای زارعی در نطق مخالفتش بااین بیان خود کمک خوبی به بنده کردند. برای بنده بسیار سخت است کهوفاداریام از سوی برخی زیر سئوال میرود. بنده تمام زندگیام را وقفپشتیبانی از جبههها و نظام کردم حالا برخی از بنده درباره وفاداریاممیپرسند. چطور میشود ما نظر شورای نگهبان را که عین حکم قانون است نپذیریم؟آیامیشود کسی که برای وزارت توسط رییسجمهور کاندیدا میشود به رهبری و نظاماعتقاد نداشته باشد؟ ۳۵ سال سابقه حمایت و خدمت به این کشور را دارم، آیااین سوابق مهم نیست؟ اگر خدای ناکرده هنوز دشمنان بخواهند کوچکترین تعرضیبه کشور کنند با رهبری و راهبری مقام معظم رهبری از این کشور دفاع میکنم.”
پیش از آخوندی همینسئوال از محمد علی نجفی نیز مطرح شد که او نیز از وفاداری خود به نظامولایت فقیه سخن گفت و اعلام کرد که در راهپیمایی های قبل و بعد ازسخنرانی ۲۹ خرداد خامنه ای شرکت نداشته است. زنگنه”وزیر” نفتدر نطق دفاعیه خود از «ولایت فقیه» به مثابه «عمود خیمه نظام» یاد کرد وگفت که با هرگونه حرکت ساختارشکنانه پس از” انتخابات “۸۸ مخالف بوده است.
موسیالرضا ثروتی راهیافته به مجلس نظام گفت(۴*):” اگر کسی در فتنه نقش داشته و از آن اعلام برائت نکرده، قطعا مورد نظر مجلس نبوده است.وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند که افراد باید به صراحت مواضع خود را نسبت به فتنه اعلام کنند، ماهم بر همین اساس شوخی نداریم و طبق وظیفه عمل کردیم و خاطرنشان کرد: زنگنهدر جلسه کمیسیون گفت که من تا روز انتخابات با میر حسین موسوی بودم ولی بعداز اعلام از وی جدا شدم!”
بدینسان “وزیران ” دولتروحانی حلیف این نمایندگان “شریف” شدند و پس از پایان نمایش اعلام برائتوگرفتن رای “اعتماد”برای گمارده شدن به پست وزارت : حسین شریعتمداری در ۲۶ مرداد۹۲ در کیهان(۵*) با زدن تیتر ” مجلس همراه با کابینه روحانی جنازه فتنه را به خاک سپرد” در وصف این چرخش نوشت:”تمامی چند وزیر پیشنهادی کهمتهم به حضور و حمایت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ بودند بدون استثناء –تأکید میشود که بدون استثناء- ضمن انکار حضور و حمایت خود، از فتنهآمریکایی- اسرائیلی یاد شده اعلام دوری و انزجار کردند و با قاطعیت -بعضاًهمراه با سوگند- آن ماجرای پلشت را بیرون از دایره اسلام و انقلاب و نظامدانسته و بر وفاداری خود به امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و پیروی از خطترسیم شده از سوی ایشان تأکید ورزیدند. این تأکید و اصرار اکید که گاه بااشاره به مستنداتی نیز همراه بود، صرفنظر از میزان انطباق آن با واقعیت،نشانه و گواه آن است که فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ در سیاهترین وبدنامترین نقطه تاریخ این مرز و بوم دفن شده تا آنجا که کمترین نشانه ازپیوند و رابطه با سران و اصحاب فتنه میتواند نفرت و انزجار مردم را در پیداشته باشد و معدود افرادی که به همراهی با آنان متهم شده بودند نیز،خوشنامی خود را در اعلام برائت از سران رسوا و اصحاب بدنام آن فتنهآمریکایی- اسرائیلی میدانند.”
جای دارد خطاب به این “وزیران”رای اعتماد از نظام گرفته از قول سعدی بگوییم:
بقول دشمن ،پیمان دوست بشکستی ببین که از که بریدی و با که پیوستی
و نیز یاد آور حسین شریعتمداری کنیم که
بر آنچه می گذرد، دل منه که دجله بسی پس از خلیفه بخواهد گذشت از بغداد
و در حافظه تاریخی این ملکحک شده که آقا محمد خان قاجار که به خونخوارترین شاه ایران معروف است وناسخ التواریخ او را پادشاهی خوانده که از شدت خشونت ” پادشاهان جهان ازبیم وی خواب نکردندی ” عاقبت بدست دو تن از خدمتکارانش به قتل رسید!
حمله همه جانبه عمله استبداد منجمله جنتی در ۱آذر۹۲(۶*)که :” موسویو کروبی حاضر نیستند اظهار ندامت کنند . اگر می گفتند اشتباه کردیم، شایدراهی پیدا می شد. آنهایی که از روسیاهان فتنه ۸۸ که مفسد فیالارض هستندحمایت میکنند، خجالت بکشند، چراکه اگر رافت فوقالعاده نظام اسلامی نبود،اینها باید اعدام میشدند.”با عث شد که دخترخانمهای آقای موسوی در۲ آذر۹۲موضع پدر و مادرخود را در بیانیه ای با این جملات روشن بیان کنند(۷*):” درتمامی این سالها که مجریان و آمران این حصر بیبدیل و ناحق، پیدا و نهانبا خشونت و نرمش از آنها طلب توبه داشتهاند، هر دو با یاد آوری اینکههرگز از مرگ در راه باورشان نمیهراسند بارها محکم و قاطع توبه را وظیفهآنهایی دانستهاند که برای قدرت و منافعشان ظلم کرده در امانت مردم دستبرده، خون ریخته و زندانها را با یاران دلسوز کشور و معتقدان به حقیقت پرکردهاند .در همین محرم در دیدارمان( با پدر) بعداز آن فیلم هتاکانه و دروغ پردازانه تلویزیون، هم چون گذشته، خواهش برتوبه ایشان را غلط خواند و گفت: «آنها مرا میشناسند و میدانند وقتی بهنتیجه برسم سفید سفید است نمیتوانند تحت هیچ فشاری وادارم کنند که بگویمسیاه است“.»و با این سخنان قاطع رو سیاهی به روی ذغال تواب سازان نظام ماند.
به فاصله ۸ روز بعد ،محمدرضا خاتمی برادر محمد خاتمی که از ظلم به “رهبر و نظام” در جنبش ۸۸ خبرداده بود ، از دری دیگر وارد شد و در مصاحبه با سایت فرارو ضمن حاتم بخشیآشکار از کیسه خلیفه که “اصلاحطلبان در همان سال۸۸ از طلبشان گذشتند” درپاسخ به این سوال که فکر می کنید که تلاش اصلاحطلبان برای عبور از گردنه۸۸ ، با مرافقت و موافقت موسوی و کروبی هم همراه است؟
آنچنان قطعی پاسخ می گوید(۸*) که “بیتردید همین گونه است.واضافه می کند:” براساس اطلاعاتی که من دارم هر دو این بزرگواران، آقایانموسوی و کروبی، از شرایط پیش آمده خشنودند، از شرایط خودشان ناراضی اند.اما گفتهاند که از شرایط به وجود آمده در ۲۴ خرداد راضی هستند.”
و بدینسان مساله اعتراضآقای موسوی را مساله ای کاملا شخصی و نارضایتی وی را علیرغم جواب صریح ویدر مورد مساله توبه در سطح یک نارضایتی از وضعیت حبس خود تقلیل میدهد وفراموش می کند که دروغ حاوی تناقض است. اگر آقای موسوی تنها از وضعیت خودشناراضی بود که خوب با گردن نهادن به پیشنهاد “توبه” شما و برادرتان و منجیشما آقای روحانی به آن وضعیت خود خاتمه می داد!!
وقتی نگارنده مصاحبه محمد رضا خاتمی را می خواندم و به این جملات رسیدم بی اختیار بیاد این حکایت عبید زاکانی افتادم:”شخصی دعوی نبوت کرد. پیش خلیفه اش بردند. از او پرسید که معجزه اتچیست؟ گفت: معجزه ام این که هرچه در دل شما می گذرد مرا معلوم است. چنانکه اکنون دردل همه می گذرد که من دروغ می گویم !”
محمد رضا خاتمی فراموش میکند که در همین مصاحبه نا خود آگاه پرده ازیک امر مهم برداشته است و آنبرنامه ریزی قبلی نظام در بیرون آوردن نام روحانی از صندوق است که همان موقع نشریه انقلاب اسلامی در هجرت (در تاریخ ۲۳ تیر ۹۲ شماره۸۳۱ آنرا در صفحه۳) افشا کرد. ورضا خاتمی نیزناخواسته اعترافی صریح به تقلب در” انتخابات “۸۸ از دید حاکمیت می نماید. وی می گوید:” از روزهای قبل (از انتخابات) خبرهایی از سوی حاکمیت به ما رسید که در این انتخابات،حوادث سال ۸۸ اتفاق نخواهد افتاد، ما مطمئن نبودیم اما امیدوار بودیم که بهنتیجهیی که می خواهیم برسیم.”
اگر در انتخابات ۸۸ تقلبی صورت نگرفته بود حاکمیت چه نیازی داشت به شما پیغام دهد که در این انتخابات (۲۴خرداد۹۲) حوادث سال ۸۸ اتفاقنمی افتد؟پس تقلبی صورت گرفته که موضوع این اطمینان دادن به شما بوده است.
اینجمله آقای محمدرضا خاتمی را وقتی در کنار جمله آقای روحانی قرار دهیم کهدر ۲۵ تیر ۹۲می گوید:” مقام معظم رهبری قدم به قدم جامعه را هدایت کرد وچه فضای بانشاط و حضور پررنگی ایجاد شد.”برنامهریزی خامنه ای را در بیرون آوردن نام روحانی از صندوقها و القا کردن به جامعهکه شما مردم وی را انتخاب کرده اید (!)محرز می شود.
آدمی ازسقوط انسانیت بهعمقسیاه چاه مخوفی که عمله استبداد در آن بسر می برند در تحیر می ماند واز گنداب و لجن زار قدرتی که آبشخور آنها است در شگفت است .باید بدانهاگفت که ای محرومان از اخلاق و ارزش و وجدان ،غافلید که
بیرون از این حصار غم انگیز جاری است زندگی!
ایران وطن ما مامن زیست یک ملت آزاده است که به آزادی و استقلال رای خود معرفت دارد.تا زمانی که دیده بانان وجدان این ملترسالت خود را زنده نگاه داشتن جنبش مقاومت مردم می دانند خواب شما آشفته خواهد ماند.
مردم ایران و خصوصا نسل جوان مشاهده می کنند که چه تماشا خانه مهوعی است نظام ولایت فقیهو باز ملاحظه می کنند که جناههای این نظام اعم از راست و اصلاح طلب وکارگزارو… بسیج شده اند تا جنبش شما مردم را نفی کنند ،غافل از اینکه همانگونهکه می کوشند آنرا نفی کنند، ترس عظیم خود را از نیروی آن بروز می دهند .هر ملتی در تاریخ بواسطهایستادگیش در مقابل ظلم و زورگویی حیات خود را از تعرض مصون داشته است .شایسته نیست در مقابل رذالتهایی حقیر و از این دست و انکارقیامتیاز حیات و حرکت و تحول که شما مردم در جنبش ۸۸ایجاد کردید که جهانی رابه تحسین واداشت ،سکوت اتخاذ کنیم و بگذاریم آن جنبش مقاومت را تا سر حد یک بازی” انتخاباتی “پایین آورده و لوث کنند. فراموش نکنیم که جامعه یکموجود فعال زنده و آگاه و با احساس و صاحب دردها و ایمان و آرمانها است . با وجدانی زنده و با اراده و عارف به خواست خود جنبش خود را پاس بداریم وحرمت خون ندا ها و سهراب ها وهزاران فرزند پاک این مرز و بوم را با پشتکردن به ترفند های کریه وادادگان قدرت ،خود نگاه داریم.
در حالی که همه دستگاههایتبلیغاتی و محرابها و منبرها ومطبوعات در اختیار ولایت فقیه و مامورانش است؛و به مصداق سنگها را بسته و سگها را رها کرده اند ، آقایان کروبی و موسویدر حبس اند و راه بر هرگونه موضع گیری و دفاع از خود و نظرات خود و ارتباطبا مرد م بر آنها بسته است .دفاع از حقوق انسانی آنها دفاع از حقوق خودماست .حقها با هم منافات ندارند. فراموش نکنیم که این قدرت است که آنها راضد هم تعریف می کند .روا نبینیم که بر آنها بیشاز این ستم رود وعمله های استبداد خواست خود را به نقل به مضمون از آنها پیشببرند.شرط انسانیت و مروت و انصاف این است که تحول در حال وطن و نیز رهاییهمه فرزندان خود را که در سیاه چالهای این نظام به جرم داشتن عقیده و مراممستقل بسر می برند را خود ما مردم تصدی کنیم و زنها رکه:
مار اگر گوید که مورم بشنو و باور مکن دیو اگر گوید که حورم بشنو و باور مکن
گر بگوید روبه افسونگر نیرنگ باز کز فریب و حیله دورم، بشنو و باور مکن
وربفرماید وکیلی در بهارستان که من سیر از این دارالغرورم، بشنو و باور مکن
گر وزیری گفت کز تیمار خلق آشفته است بشنو و باور مکن زیرا که هذیان گفته است(۹*)
…………………………………………………………………………………………………………………..
مآخذ
( ۱*) سخنرانی آقای خاتمیدر دیدار با جمعی از رزمندگان در۶ ۲اردیبهشت ۰۹-منبع وب سایت شخصی وی
**- لفظ رفتند را برای نظام ولایت فقیه از کتاب شازده احتجاب مرحوم هوشنگ گلشیری الهام گرفتم که فساد سلسه قاجار را تشریح میکند وزمان گذشته بعد از زمان حال در داستان روایت می شود بطوری که پیشکار شازده خبر مرگ بسیاری را به شازده میدهد و خبر آخر خبر مرگ خود شازده است ! و مرگ حتمی نظام ولایت فقیه بر اثر الودگی بیش از حد و حصر به فساد هم اکنون قابل روئیت است.
(۲*) حسن روحانی در مراسم محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت در۱۳۹۲/۴/۲۶ -منبع سایت قانون
(۳*) جلسه علنی مجلس نظام در ۲۳مرداد ۱۳۹۲-منبع سایت انتخاب
(۴*) مصاحبه خبرگزاری آنا با موسیالرضا ثروتی عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس نظام ۲۶/مرداد/۱۳۹۲
(۵*)سرمقاله کیهان به قلم حسین شریعتمداری در ۲۶ مرداد۹۲
(۶*)سخنان جنتی خطیب موقت نماز جمعه در ۱آذر۹۲-سایت تنسیم
(۷*)یادداشت دختران موسوی و رهنورد در واکنش به هجمههای روزهای اخیر ۰۲ آذر ۱۳۹۲-منبع سایت کلمه
(۸*)مصاحبه محمد رضا خاتمی با سایت فرارو۱۰ آذر ۱۳۹۲- سایت فرارو
(۹*) اشعار از رهی معیری