جمعه هفتم بهمن ۱۳۵۷ برابر بیست و هفتم ژانویه ۱۹۷۹ میلادی علیاصغر حاج سید جوادی به مناسبت بازگشت آیتالله خمینی به کشور، متنی شعرگونه را در نشریه خود «جنبش» به تاریخ هفتم بهمنماه نوشت. در بخشی از نوشته علیاصغر حاج سیدجوادی با عنوان «امام میآید» آمده است: «امام میآید، با صدای نوح، با طیلسان و تیشه ابراهیم، با عصای موسی، با هیأت صمیمی عیسی و یا کتاب محمد و دشتهای سرخ شقایق را میپیماید و خطبه رهایی انسان را فریاد میکند. وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمیگوید. دیگر کسی به در خانه خود قفل نمیزند، دیگر کسی به باجگزاران باجی نمیدهد، مردم برادر هم میشوند و نان شادیشان را با یکدیگر به عدل و صداقت تقسیم میکنند. دیگر صفی وجود نخواهد داشت، صفهای نان و گوشت، صفهای نفت و بنزین، صفهای مالیات، صفهای نامنویسی برای استعمار، و صبح بیداری و بهار آزادی لبخند میزند. باید امام بیاید تا حق به جای خودش بنشیند و باطل و خیانت و نفرت در روزگار نماند.» نرود میخ اهنین بر سنگ شوربختانه علیاصغر حاج سید جوادی باز مشغول سفسطه کردن است و اینقدر شهامت ندارد که با گذشته خود برخورد کند بیچاره ملتی که دلخوش به این گونه اشخاص ره نشناس بودند.در پایان هم غربت نشینی و بی عملی خود را با شعری از سعدی توجیه می کند بدین مضمون: سعدیا«حب وطن» گرچه حدیثی است صحیح -نتوان مُرد به سختی که من اینجا زادم اما علیاصغر حاج سید جوادی فراموش می کند این افکار کودکانه و ناپخته او و همپالکی هایش بود که در جهنم را به روی ایرانیان گشود . ایشان فراموش کرده که همه مکان عمل به نصیحت سعدی و شانس و امکان گریزاز جهنم اسلام عزیز ساخته امثال ایشان را نداشته و ندارند.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو