ضیاء مصباح
در مهرماه ۱۳۳۲ دو ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد و پس از شروع کلاسهای درس، تحرک دانشجویان برای مبارزه و مقاومت در برابر برنامههای کودتاچیان سراسر دانشگاه تهران را فرا گرفت. پخش وسیع اعلامیههای نهضت مقاومت ملی و تجمع دانشجویان در محوطهی دانشکدهها ، مذاکرات و سخنرانیهای دانشجویان در آن زمان که مراکز دانشگاهی کشور محدود به دانشگاه تهران و دانشسرای عالی بود، به طور آشکار از شروع جنب و جوش و تشکل دانشجویان برای ادامهی مبارزه حکایت میکرد و بر نگرانی دولت کودتا میافزود.
ناگفته نماند نهضت مقاومت ملی شامل افراد میهن دوست و متعهدی بود که تمامی هم و غم خود را مصروف کسب آزادی و احقاق حقوق ملت براساس موازین قانون اساسی مینموده و جنبش و حرکت مردم را که منجر به قیام ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ شد رهبری میکردند که تشریح فداکاری و دلبستگی آنان به راه و روش رهبرشان مصدق مطلب جداگانه ای می طلبد .
انتشار مذاکرات دادگاه نظامی و اهانت و آزار شادروان دکتر مصدق هیجانات را افزایش داد و تب و تاب حاکم بر محیط دانشگاه را دو صد چندان کرد.
نهضت مقاومت ملی به محض شروع محاکمهی دکتر محمد مصدق پیشوای ملت در مقام اعتراض برآمد و روز ۲۱ آبان ماه را روز اعتصاب عمومی اعلام نمود.
برای برپایی این اعتصاب، نهضت تنها اکتفا به صدور اعلامیه نکرد و در کنار فعالیت وسیع انتشاراتی، اقدام به سازماندهی برای این تظاهرات عمومی نمود و با آنکه حدود دو ماه بیشتر از شروع فعالیت این نهضت در محیط دانشگاه نگذشته بود این سازماندهی تأثیر زیادی در موفقیت اعتصاب و تظاهرات در برابر شدت عمل نیروهای انتظامی داشت.
افزایش هیجان عمومی در سطح شهر تهران در آذر ماه ۳۲ (۶۰ سال پیش) که براثر قهرمانیهای نخستوزیر قانونی در صحنهی دادگاه ایجاد شده بود، تودههای مردم را به طرف یک برخورد تعیینکننده با دستگاه کودتا هدایت میکرد و اقدامات دولت به این هیجان میافزود…. از جمله برقراری رابطه با دولت انگلیس که نشان داد دولت وقت با بیپروایی تمام نتایج مبارزات ملت را ندیده میگیرد و برای تسلط استعمارگران بر همهی شئون کشور شتاب دارد.
روز پنجشنبه ۱۲ آذر در روزنامهها اعلام شد که قرار است به زودی مناسبات سیاسی ایران و انگلیس تجدید شود و حکومت از این وحشت داشت که این اعلام در زمانی که محاکمهی دکتر مصدق در جریان است و اظهارات دادستان ارتش ، وجدان جامعه را جریحهدار کند.
مقاومت و عکسالعملهای شدیدی را این جریان در میان مردم به وجود آورد و از این رو حکومت در صدد برآمد که از راههای مختلف این مقاومت را در هم کوبیده و امکان هر گونه تظاهرات را که ممکن است به یک قیام عمومی مبدل شود از میان بردارد.
کاشانی با انتشار اعلامیهای از خبر تجدید روابط سیاسی بین دو کشور اظهار نارضایتی کرد و آن را مخالف هدفهای نهضت ملی اعلام نمود و برای جلوگیری از تظاهرات مردم اعلامیهای صادر کرد که در روزنامهی اطلاعات ۱۳ آذرماه ۳۲ چاپ شد و دراین اطلاعیه او میگوید: باید متوجه باشید که فعلا از تظاهراتی که برخلاف مصالح و ناقض امنیت میباشد خودداری کنید.
در روز شنبه ۱۴ آذرماه در رادیو و روزنامههای عصر اعلام شد که از امروز روابط سیاسی ایران و انگلیس برقرار گردید.
روز یکشنبه ۱۵ آذر تظاهرات متعددی در تمام دانشکدهها صورت گرفت و موضوع تظاهرات و شعارها علاوه بر مصدق پیروز است اعتراض به تجدید روابط ایران و انگلیس بود.
در روز دوشنبه ۱۶ آذرماه حدود ساعت ۱۰ صبح یک گروه کماندو که به مسلسل دستی مسلح بودند و لباس، قد، قامت و قیافهی آنان از سایر نظامیان متمایز بود به دانشگاه تهران وارد شدند و به طرف دانشکده فنی رفتند.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد دانشکدهی فنی مرکز تظاهرات و تجمع دانشجویان بود و در واقع دانشجویان دانشکدهی فنی رهبری مبارزات دانشگاه را به دست داشتند.
آن روزها حدود یک ماه از شروع محاکمهی شادروان مصدق در دادگاه نظامی میگذشت و جریان دادگاه نشان میداد که در مدت زمان کوتاهی رأی فرمایشی علیه رهبر نهضت ملی که بدون شک حکم محکومیت خواهد بود، صادر خواهد شد.
به همین جهت از مدتی قبل نظامیان که به نظر میرسید از مأموران فرمانداری نظامی باشند در محوطهی دانشگاه حضور داشتند و رفت و آمد دانشجویان را زیر نظر …
دانشجویان علیرغم حضور آنان و با غافلگیری مأموران به تظاهرات و دادن شعار میپرداختند … ولی ورود کماندوها در روز ۱۶ آذر به محوطهی دانشگاه شکل حضور نظامیان را در محوطهی دانشگاه تغییر داد.
در آن موقع دانشجویان در کلاسهای درس حضور داشتند و زمانی که مهندس عبدالحسین خلیلی رئیس دانشکدهی فنی از ورود گروه کماندو آن هم مسلسل به دست به محوطهی دانشکده مطلع شد، بلافاصله دستور میدهد رنگ دانشکده زده شود و چند نفر از نگهبانان دانشکده را مأمور میکند که به دانشجویان اطلاع دهند که هر چه زودتر و به آرامی از محوطهی دانشکده خارج شوند.
دانشجویان با سکوت و آرامش از کلاسها خارج شده و ساختمان را ترک میکنند … هنگام خروج دانشجویان از سرسرای ورودی دانشکده، کماندوها بر روی آنان آتش گشوده و سه نفر از دانشجویان را مورد هدف قرار میدهند که در دم جان میسپارند، بقیه که نزدیک راهروها بودند از تیررس دور میشوند … بر اثر این حمله ناجوانمردانه: احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگنیا سه جوان بیگناه به قتل رسیده و تعداد زیادی از دانشجویان به شدت مجروح و بیش از سی تن از دانشجویان دستگیر میشوند .
اگر زنگ دانشکده به صدا در نمیآمد و به دانشجویان اطلاع داده نمیشد که آرام از محوطه خارج شوند، چه بسا دانشجویان بدون توجه به موقعیت آن روز در ساعت مقرر از کلاسها خارج میشدند و مانند روزهای قبل تظاهرات میکردند و سربازان که مأمور کشتار دسته جمعی دانشجویان بودند فرصت و بهانهی کافی به دست میآوردند و کشتار وسیع میشد و نظامیان به هدف اصلی که قتل جمعی دانشجویان دانشکده فنی بود نائل میشدند.
مهندس خلیلی بلافاصله با فرمانداری نظامی تماس و به کشتار دانشجویان اعتراض میکند، فرمانداری نظامی از مأموریت کماندوها اظهار بیاطلاعی میکند و نمایندهای را به دانشکده فنی اعزام میدارد.
رئیس دانشکده با کمک سرهنگ اعزامی دانشجویانی را که در ساختمان دانشکده محبوس شده بودند به بیرون هدایت و بقیه دانشجویان از خطر تیراندازی دور میشوند
مهندس عبدالحسین خلیلی رئیس دانشکده فنی از استادان فاضل و با سابقهی دانشگاه تهران بود او بعداً به عضویت شورای مرکزی جبههی ملی درآمد و پس از تجدید جبهه ملی در سال ۱۳۳۹ مسئولیت امور مالی این جبهه را بر عهده گرفت و علاوه بر فضل و دانش به صحت عمل و استقامت در عقیده و ثبات قدم ممتاز بود و در نظم و انضباط نمونهی کاملی به شمار میرفت.
ایشان در ۱۶ آذر ۱۳۵۸ در اولین یادبود شهدای ۱۶ آذر پس از انقلاب در باشگاه جبهه ملی به تفصیل جریان حوادث آن روز را بازگو کرد، او گفت:
در آن روز تظاهراتی انجام نگرفت و مأموران مسلح به قصد کشتار و بدون هیچ گونه بهانهای به دانشگاه وارد شدند و هدف آنها از قبل کشتار دسته جمعی دانشجویان دانشکده فنی بود و میخواستند هستهی اصلی مقاومت را در هم بکوبند و با شدت عمل و ایجاد رعب خیالشان را از اقدامات دانشجویان نسبت به رویدادهای بعدی کشور آسوده کنند.
او ادامه داد که دانشکده فنی سومین ساختمان در غرب محوطهی دانشگاه قرار دارد و تظاهرات دانشجویان اغلب در جلوی باشگاه دانشگاه که نخستین ساختمان در این قسمت است انجام میگیرد و اگر در آن روز هجوم مأموران مسلح به محوطه دانشگاه در برابر تظاهرات دانشجویان انجام گرفته بود این برخورد در محوطهی جلوی باشگاه دانشگاه و یا دانشکدهی حقوق که ساختمان هر دو مقدم بر ساختمان دانشکدهی فنی قرار دارد صورت میگرفت، وانگهی در موقع ورود کماندوها به دانشکدهی فنی دانشجویان در کلاسهای درس بودند و نمیتواند تظاهراتی صورت گیرد.
حکومت از تنشهای موجود در جامعه آگاهی داشت و به خوبی میدانست که اعلام تجدید مناسبات سیاسی ایران و انگلیس نمکی است بر روی زخم ملتهب مردم مبارز و همچنین حکم محکومیت دکتر مصدق.
دانشگاه تهران که رهبری مبارزات ملی را در دست داشت حکومت را به یک پیشگیری خونین وادار کرد و برای سرکوب دانشجو و دانشگاه به طور مسلحانه به آن حمله برد
– حکومت استبداد برای این کشتار بهانهاش ماهیت دانشگاه تهران بود.
بعد از گذشت مدتی در بعضی از نوشتهها دیده شد که علت حملهی نظامیان به دانشگاه تهران در روز ۱۶ آذر و کشتار دانشجویان، سرکوب تظاهرات دانشجویان علیه ورود نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکاست و این موضوع به مرور در همهی کتب و نشریات نوشته شد و این تعبیر عمومیت یافت.
این خبر بیشتر از این جهت شایع شد که در روز بعد از آن حادثه نیکسون وارد تهران شد و مورد استقبال هئیت حاکم و حکومت کودتا قرار گرفت …
ریچارد نیکسون در تاریخ چهارشنبه ۱۸ آذرماه دو روز بعد از فاجعه دانشگاه به تهران وارد شد و خبر ورود او روز سهشنبه ۱۷ آذرماه در روزنامههای عصر تهران اعلام گردید.
دستگاه حکومتی بیم آن داشت که ورود نیکسون و پذیرایی از او خشم دانشجویان را برانگیخته و صبری که از محاکمهی رهبر دربند ملت و تجدید روابط با دولت استعماری انگلیس، لبریز شده با ورود یکی از نمایندگان اصلی طراحان کودتا به انفجار بینجامد …
ریچارد نیکسون معاون ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا بود که وزیر امور خارجهی او دالس کودتای ۲۸ مرداد را با کمک انگلیس به وجود آورد … او مانند سایر معاونان ریاست جمهوری شهرتی نداشت و پانزده سال پس از آن بعد از پایان دورهی ریاست جمهوری لیندون جانسون به ریاست جمهور آمریکا انتخاب شد و با اینکه از سیاست مداران ورزیده آمریکا بود در دورهی ریاست جمهوری خود به طرز بسیار زنندهی که در تاریخ آمریکا سابقه نداشت از شغل خود کنار رفت.