محمود خادمی
در بخش قبلی مقاله در باره چرخش ولی فقیه و اتخاذ راهکار ” نرمش قهرمانانه ” و همچنین به تعابیر مختلفی که از این عقب نشینی ولی فقیه توسط باندهای مختلف ارائه شده ؛ اشاره کردم و همچنین در باره مشکلات و موانع حسن روحانی در پیمودن این مسیر نوشتم و در پایان مقاله توضیح دادم که حتی اگر رئیس جمهور بتواند با امریکا بتوافق برسد و تحریم ها را لغو کند ؛ اقتصادی که با غارت و جپاول باندهای رژیم متلاشی شده است ؛ بدون تغییر بنیادی ساختار نظام بازسازی نمی شود .
حال ادامه مقاله ….
در بخش پنچم مقاله دنباله داری بنام ” حسن روحانی ؛ جرقه در اردوگاه رو به موت اصلاح طلبان ” *که در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ــ در خرداد ماه ــ نوشته و برای چند سایت ایرانی ارسال کرده بودم ؛ نوشته بودم که ؛ اگر نظام جمهوری اسلامی از پروژه اتمی اش عقب نشینی کند ؛ ناگزیر است در داخل کشور مقداری آزادی به مردم بدهد . یعنی چرخش در وضعیت اتمی روی دیگر سکهِ فضای باز سیاسی در داخل کشور است ؛ امری که بقاء رژیم را با خطر جدی مواجه میسازد .
بعبارتی دیگر ؛ استبداد دینی اگر از برنامه اتمی اش کوتاه نیاید از غرب و امریکا میخورد ( تشدید تحریمها ؛ انزوای بیشتر و حتی خطر حمله نظامی ) و اگر کوتاه بیاید از مردم میخورد ( شورش و قیام مردم ) . یعنی این رژیم با مذاکره و یا بی مذاکره با امریکا محکوم بسرنگونی است و هیچ راه گریزی از این فرجام ناگزیر ندارد . ضمن اینکه هر تغییرِ ــ داخلی و یا خارجی ــ مدرن ؛ آزادی بخش و حقوق بشری در بنیادهای این نظام قرون وسطائی ؛ به نفی و تلاشی کل نظام منجر میشود .
درست که از طرف ولی فقیه اجازه چرخش و نرمش در سیاست خارجی صادر شده و تلاش های حرفی همراه با لبخندهای دیپلماتیک هم برای تنش زدائی در روابط دو طرف ــ ایران و امریکا ــ صورت گرفته و در جریان است و درست است که لحن و ادبیات دیپلماتیک تغییر کرده و حتی رئیس جمهور و مسئولین وزارت خارجه کشور ؛ در ظاهر از نفی هولوکاست و یهودی ستیزی دست برداشته اند . امّا دست یابی بهر توافق واقعی و پیشرفت در روابط با غرب و امریکا علاوه بر اینکه نیاز به برداشتن گامهای عملی برای زدودن تنش ها از مناسبات خارجی است ؛ نیاز به برداشتن گامهای عملی برای باز کردن فضای سیاسی در داخل کشور نیز هست .
آیا در عمل چیزی تغییر کرده و یا میکند و آیا می توان به تغییر عملی در روابط و دوستی میان ایران و امریکا امیدوار بود ؟ و حتی در حرف در مورد سیاست خارجی و رابطه با امریکا ؛ آیا رژیم ولایت فقیهی می تواند حداقل ظاهرا” یکدست عمل کند و بقول رفسنجانی ” از بیان مواضع غیر رسمی و افراطی افراد غیر مرتبط جلوگیری شود ” ؟! هاشمی رفسنجانی در نشست مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۹ شهریور گفت : باید از بیان مواضع غیر رسمی و افراطی توسط افراد غیر مرتبط پرهیز شود و مواضع اصولی و هوشیارانه نظام توسط کانالهای رسمی و مسئول بیان شود .
راستی یقه درانی ها و عربده جوئی های احمد خاتمی و علم الهدی امامان جمعه تهران و مشهد و سایر روضه خوانها ؛ اساسا” مهار پذیر است ؟ احمد خاتمی امام جمعه تهران با اشاره به سخنان رفسنجانی گفت ( نماز جمعه تهران ) : آنهایی که آرزوی رخت بر بستن این شعار ــ مرگ بر امریکا ــ را از بین مردم میدهند ؛ هم بدانند که این شعارِ روز مقاومت ملت ایران است . و بتازگی هم احمد خاتمی در گفتگو با مردم بزد گفته است ؛ حذف شعار ” مرگ بر امریکا ” و ” مرگ بر اسرائیل ” اقدامی علیه ولی فقیه است . چه تضمینی وجود دارد که آیت الله ها و مراجع ذی نفوذ ؛ مثلا” آیت الله مصباح یزدی ؛ آیت الله مکارم شیرازی و ….. با فتوائی و یا ولی فقیه نظام با حکمی حکومتی در مخالفت با این سیاست ؛ میز مذاکره با امریکا را چپه نکنند ؟
آیا قاسم سلیمانی فرمانده سپاهِ تروریستیِ برون مرزیِ قدس ساکت خواهد نشست ؟ و از مداخله گری و تروریسم در کشورهای منطقه ؛ دست خواهد کشید ؟ آیا این ها ( رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و سایر مقام های ظاهرا” مسئول ) در عمل به قول و قرارهائی که به جهان آزاد و کشورهای غرب و امریکا میدهند ؛ وفادار میمانند ؟ با توجه به سابقه درخشان رژیم در دروغ و فریب در ارتباط با کشورهای خارجی ؛ آیا این رژیم می تواند اعتماد و نظر مثبت امریکا و جامعه جهانی را جلب کند ؟ و …… این مطالب ؛ موضوع این بخش از مقاله میباشد که ذیلا” نوشته میشود .
موانع خوردن جام زهر ( یا موانع برقراری و گسترش رابطه با امریکا ) :
آنچه در دیگ است ؛ در کاسه آید « ضرب المثل ایرانی »
ساختار نظام دینیِ حاکم بگونه ای است که ولی فقیه ــ خامنه ای ــ در این مورد نمی تواند ؛ بدون جلب رضایت باندهای گوناگون قدرت و بویژه سپاه پاسداران ؛ جام زهری سر بکشد . خامنه ای بر خلاف روح الله خمینی از کاریزما و اتوریته کافی برای تصمیم گیری در زمینه بر قراری رابطه با امریکا بر خور دار نمیباشد . بخصوص بعد از قیام مردم در خرداد ۸۸ ؛ بر خلاف تبلیغات ظاهری و نمایشات بیرونی ؛ باندهای قدرت او را جدی نمی گیرند و برای تصمیم گیریهای او چندان ارزشی قائل نمیباشند . امّا موانع اجرائی پیشبرد این سیاست جدید ــ نرمش قهرمانانه ــ چه میباشد و چرا رژیم نمیتواند این سیاست را تا رسیدن به نتیجه ؛ ادامه دهد ؟
یکم ــ ساختار ایدئولوژیک ؛ نظام ولائی :
نظام حاکم بر کشور یک نظام ایدئولوژیک ــ دینی ــ است و پرونده اتمی برای این رژیم قبل از اینکه پرونده ای سیاسی باشد ؛ پرونده ای دینی است که باید ولی امر مسلمین آن را حل و فصل نماید و نه رئیس جمهور . یعنی نباید بدون توجه به نقش مذهب در ساختار سیاسی ایران و تأثیری که دین ــ و نمایندگان آن یعنی آخوندها ــ در سمت گیریهای سیاسی در عرصه داخلی و خارجی دارد ؛ به بررسی رابطه ایران با غرب و امریکا پرداخته شود .
بر این اساس باید گفت ؛ اگر امکان گشایشی هم در پرونده مربوط به رابطه امریکا و ایران وجود داشته باشد ؛ کلید و اراده حل آن در دستان ولی فقیه است . بعبارتی هیچ رئیس جمهوری ــ اصلاح طلب یا اصول گرا ــ که بخواهد باین نظام دینی پای بند بماند ــ بخصوص حسن روحانی که آخوندی است معتقد به شریعت آخوندی و با وابستگی به لباس آخوندی و تعهداتی در قبال حوزه ــ نمی تواند در این پرونده تغییری ایجاد نماید .
علت روشن است ؛ نه متن مقدس ــ که ظاهرا” نظام بر پایه آن شکل گرفته است ــ اجازه صلح و دوستی با شیطان بزرگ را میدهد و نه تفاسیری که صاحب عله ها و نمایندگان زمینی دین ــ روحانیون و آخوند های شیعه ــ ؛ از دین ارائه میدهند میدان مانوری باقی میگذارد . بنابراین آخوند حسن روحانی هم ؛ که چون دیگر آخوندهای حاکم ؛ مدعی اند در سیاست ؛ اقتصاد و رابطه با غیر مسلمانان به تکالیف دینی و الهی خود عمل میکنند و خود را به مردم ؛ کشور و منافع ملی متعهد نمیدانند ؛ نمی تواند پا را از یک راه حل دینی مسئله اتمی ؛ فرابر بگذارد .
در واقع چالش اصلی که امروز کشور و مردم ایران با آن مواجه اند ؛ یعنی دین سالاری حاکم بر کشور ریشه اصلی همه مشکلات داخلی و خارجی ــ و از جمله رابطه با غرب و امریکا ــ میباشد . و بهمین اعتبار ؛ راه حل مشکلات و از جمله حل صحیح رابطه با امریکا ــ بر اساس منافع ملی ــ نه در درون این نظام دینی ؛ بلکه در بیرونِ نظامِ حاکمِ بر کشور ؛ باید جستجو شود . یعنی علیرغم هر حسن نیتی هم که بفرض حسن روحانی داشته باشد ؛ بخاطر اینکه مردی در درون این نظام است ؛ قادر به حل این مشکل نمیباشد .
ضمن اینکه این ساختار ایدئولوژیکِ نظام بر پاسدار ؛ بسیجی و لباس شخصی استوار است ؛ این بدنه ایدئولوژیک اساسا” ظرفیت و خورند ارتباط با امریکا را ندارد . و اتفاقا” تلاش و فشار باندهای داخلی رژیم برای متوقف کردن این پروسه ــ ارتباط گیری با امریکا ــ هم بر دوشهای همین افراد بسیجی و لباس شخصی ؛ حمل میشود .
تظاهرات خشماگین لباس شخصی های حامی مصباح یزدی و برگزاری نماز اعتراضی در فرودگاه ؛ توسط کمیته ” صیانت از منافع ملی ” در اعتراض به سفر روحانی و هیئت همراه و فعالیت های دیپلماتیک آنان در نیویورک و لنگ کفش پرانی به ماشین حسن روحانی و یا تظاهرات اعتراضی طلاب و روحانیون مدارس حوزه علمیه قم و تشکیل کمیته ” برائت از مشرکین ” و آتش زدن پرچم امریکا توسط آنان ؛ از همین ساختار ایدئولوژیک نظام نشأت میگیرد . این اقدامات از نشانه های جنگ و دعوای بزرگتری است که در پیش است .
سردار مسعود جزایری معاون امور بسیج در نیروهای مسلح : در راستای ارتقاء قدرت دفاعی کشور و ارتقاء بصیرت عمومی در موضوع دشمن شناسی از هم اکنون ستادهای مردمی برگزاری مراسم ۱۳ آبان و روز مرگ بر امریکا و صهیونیزم جهانی تشکیل میشود و این فریاد در سراسر شهرها و روستاهای ایران اسلامی طنین انداز خواهد شد .
از طرف دیگر رژیم ایرانِ اسلامی خود را ام القرای جهان اسلام میداند ؛ آخوندها بر اساس فقه آخوندی به تشکیل ” امت واحده ” معتقدند ؛ بر این اساس مرزهای جغرافیائی ؛ قرارداد ها و میثاق بین المللی میان کشورها از نظر آخوندها و ولی امر مسلمین جهان ؛ اعتباری ندارند . یعنی حق دخالت در امور سیاسی کشورهای منطقه ؛ بحران آفرینی و صدور تروریسم باین کشورها را نه تنها برای خود محفوظ میدارند ؛ بلکه آن را یک وظیفه دینی میدانند .
با این درک ایدئولوژیکِ رژیم و مسئولان سیاست خارجی ؛ آنها در رابطه با امریکا و درخواستهای آنان از ایران در رابطه با حسن همجواری با کشورهای منطقه ؛ با تناقضِ حمایت از گروههای بنیاد گرا و کشورهای اسلامی منطقه ــ سیاست مداخله جویانه و پان اسلامیست ــ ؛ مواجه میباشند . خوب رژیم با این مسئله که در واقع اصلی ترین مشکل و مسئله اول امریکا در رابطه با ایران است ؛ چه خواهد کرد ؟ و چگونه پاسخ خواهد داد ؟
جمهوری اسلامی تنها حکومتی در جهان است که بر خلاف همه کشورهای دنیا سیاست خارجی خود را بر اساس امنیت کشور و منافع ملی تنظیم نمیکند . این رژیم منافع گروههای حماس و حزب الله و کشورهای سوریه و عراق و …. را بر منافع ملی ترجیح میدهد . بنابراین خروج از انزوا و بر قراری رابطه با امریکا و جهان آزاد و غیر مسلمان ؛ برای کشوری که اساس و بنیادش بر مداخله گری در امور کشورهای اسلامی و خصومت و دشمنی با کشورهای دیگر است ؛ کار بسیار مشکلی خواهد بود .
بنابراین تا زمانی که دخالت در امور کشورهای منطقه ؛ حمایت از بنیاد گرائی و تروریسم ( حمایت از سوریه ؛ دخالت در یمن ؛ بحر ین و عراق و حمایت از حماس و حزب الله ) وجود و ادامه دارد ؛ بهبودی در رابطه ایران و امریکا ؛ متصور نمیباشد .
ولایتی مشاور ارشد ولی فقیه : دولت روحانی نیز همان روند استراتژیک دولت قبلی را دنبال خواهد کرد و ……. و همچنان به حمایت از بشار اسد ادامه خواهد داد . یعنی در صورت حمله احتمالی غرب و یا امریکا به سوریه ؛ ایران در کنار سوریه خواهد بود . سر لشگر محمد علی جعفری ؛ فرمانده کل سپاه میگوید : امریکا اگر در سوریه حرکت نظامی کند ؛ قطعا” با مشکلات عدیده ای مواجه میشود و سپاه پاسداران نیز در آن زمان به وظیفه خود عمل خواهند کرد . تنها در سال گذشته ؛ بیش از ده میلیارد دلار از دارائیهای مردم فقیر ایران به حلقوم رژیم سوریه و حزب الله سرازیر شده است .
بنابراین در حالی که امریکا نمی تواند در رابطه با بحران سوریه به تعاملی با ایران دست یابد و در حالیکه امریکا اجازه بر پائی کره شمالی ــ ایران مسلح به بمب اتمی ــ دیگری را نمیدهد . آیا انتظار گشایش اساسی و حل بحرانها در رابطه ایران و امریکا و همچنین گشایشی در حوزه تحریم های بین المللی ؛ انتظاری منطقی است ؟
دوم ــ ترس از قیام :
همانطور که در بالا نیز اشاره کرده ام ؛ هر تغییر جدی در سیاست خارجی مشروط و منوط است به تغییرات جدی در سیاست داخلی ؛ یعنی ایجاد فضای باز سیاسی ؛ آزادی فعالیت سازمانها و احزاب سیاسی و همچنین آزادی زندانیان سیاسی و ……. . اما ترس از قیام و شورش مردم گرسنه ؛ دست رژیم را در هر اصلاح و تغییری بسته است .
روزنامه بهار با اشاره به سیاست اعتدال حسن روحانی ؛ ترس وحشت سردمداران رژیم را از سیاست های اعتدال روحانی بی پرده بیان کرده و نوشته است : اعتدال در وضعیت فعلی میتواند مانند انباشت گاز در اتاق در بسته عمل کند …. مطالبات ” تحول خواهانه ” تعبیر غلط اندازی است که جریانهای برانداز بعنوان اسم پوششی خود انتخاب کرده اند .
موسوی وزیر کشور دولت خاتمی در سایت نو اندیش گفته است : آمدن مردم به صحنه انتخابات نقطه مثبت است . امّا این ترس وجود دارد که دولتمردان جدید نتوانند تفسیر خوبی از این حضور مردم بدست بیاورند و اگر فاصله ایجاد شود و مردم را خوب درک نکنند معلوم نیست چه اتفاقی بیافتد . این ترس و وحشت است که راه هر گونه تغییر و اصلاح را بسته است
یعنی در حالیکه هر تغییر جدی در سیاست خارجی مشروط به تغییر و اصلاح در داخل است ؛ رژیم هیچ ظرفیتی برای این تغییر ندارد ؛ این ناتوانی خود یکی از موانع تغییر در خارج است . شاخص اصلی میانه روی و محک جدیت رژیم در تغییر سیاست خارجی ؛ در چشم جهانیان آزادی زندانیان سیاسی ؛ آزادی تجمّعاتِ اعتراضی و پایان دادن بسرکوب خیابانی زنان و … میباشد .
بنابراین حکومتی که حتی از سایه خود نیز وحشت دارد و تن به هیچ تغییری و اصلاحی در داخل نمیدهد ؛ نمی تواند منشاء و مبشر تغییراتی در سیاست خارجی خود باشد . یعنی تا زمانی که مردم در داخل کشور از بنیادی ترین حقوق خود یعنی آزادی بیان و اعتراض محرومند و در حالیکه زندانهای کشور مملو از زندانیان سیاسی و مخالفین میباشند و تا زمانیکه چرخه اعدام و تبر باران در کشور براه است و در حالیکه سرکوب زنان بیش از گذشته ادامه دارد ؛ در خارج نیز نمی تواند چرخشی جدی و محتوائی صورت بگیرد .
بنابراین دولتی که در همین سه ماه سر کار آمدنش ؛ بیش از ۲۰۰ نفر اعدام شده اند ؛ سرکوب زنان بی وقفه در شهرها ادامه داشته و دارد و با تانک ارتشی از روی بشقاب های ماهواره ای مردم عبور میکنند . چگونه می تواند اعتماد جهانیان را به اعتدال و میانه روی خود جلب کند ؟
بنابراین تحولات مربوط به سیاست خارجی و بعبارتی اجرائی کردن دستورالعمل ” نرمش قهرمانانه ” ولی فقیه در رابطه با غرب و امریکا را وقتی میتوان جدی گرفت که قبل از آن ؛به مطالبات آزادیخواهانه مردم پاسخ داده شده باشد و یا حداقل بطور جدی تحولات و تغییرات داخل کشور ؛ در این سمت به پیش رفته باشد .
آزادی تعداد انگشت شماری از زندانیان سیاسی ؛ آنهم زندانیانی که اکثرا” محکومیت شان در حال پایان بوده و یا اغلب بیمار بودند ؛ از طرف این رژیم ؛ البته امر میمون و مبارکی بشمار میرود ولی کسی را فریب نمیدهد و این آزادی محدود ؛ نشان دهنده هیچ اراده ای برای آشتی رژیم با مردم و گشایش فضای باز سیاسی در کشور نیست .
این رژیم به تبع داخل کشور ؛ در خارج نیز با بن بست مواجه است . در صورت فضای باز سیاسی ؛ بنیادش در آتش خشم مردم بخاکستر تبدیل خواهد شد . یعنی مستبدین حاکم بر کشور بخوبی واقف هستند که کاسه صبر مردم ؛ در حال لبریز شدن است و شرایط جامعه بحدی انفجاری است که از هر کجا روزنه ای برای تنفس در جامعه باز شود ؛ انفجاری مهیب روی خواهد داد که بی معطلی دودمان پلید آخوندها را بهوا خواهد فرستاد .
سپاه پاسداران مانع دیگری در مسیر عادی سازی رابطه ایران و امریکا میباشد که در بخش بعدی بآن خواهم پرداخت .
ادامه دارد …
15.10,2013
پاورقی :
*
لینک مقاله ” حسن روحانی ؛ جرقه در اردوگاه رو به موت اصلاح طلبان “