این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

این روزها، در بیشتر سرزمین های جهان، مردمان بسیاری در  شور و گرمای برگزاری «روز عشق» هستند. عشق! همان که «از هر زبان که می شنوی نامکرر است»، همان مهرآفرینی که خورشیدوش می آید و مرز نازک بین زشت و زیبا، بد و نیک، و جنون و خرد را به نگاهی و لبخندی و کلامی دلیرانه می شکند تا از مرزهای حیوانی به سرزمین انسانِ رها از وحش پا گذارد و بر تارک والای خرد او لم دهد.

در این سوی جهان، این جا که مردمان به آزادی و دموکراسی (نسبت به سرزمین های دیگر جهان) رسیده اند و می توانند از بالاترین آزادی های شخصی و بسیاری از آزادی های سیاسی و اجتماعی برخوردار باشند، می بینیم که، به موازات بالا رفتن این آزادی ها، عشق نیز ارزش و اعتباری بیشتر پیدا کرده است؛ چرا که، به باور من، عشق زاده ی آزادی است. منظور من عشق به معنای «عرفانی» و «روحانی» و «رویایی» آن نیست که بیشتر حاصل جوامع بسته و استبداد زده است؛ منظورم دقیقاً عشق زمینی است؛ عشق آلوده نشده به محافظه کاری ها، دروغ ها و پنهان کاری ها، ترس ها و اوهام؛ عشق دلیرانه و زیبای دو انسان، عشقی که اگر به درک و باور آن نرسیده باشی هرگز به درک درست عشق های دیگری چون عشق به طبیعت، عشق به زمین، عشق به زادگاه و عشق به انسان نخواهی رسید؛ عشقی که نه از ترس و بردگی و بندگی که دقیقاً از سر آزادگی ها و شورهای آمیخته با خرد است. 

روز عشق بر همه ی آزادی خواهان جهان شاد باد

شکوه میرزادگی

فوریه 2019

برگرفته از کتاب «عشق، آزادی و حقوق بشر»

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.