ترسو پس از شکست دهن کجی میکند. شجاع پس از شکست جری تر شده و میجنگد یا میکشد یا کشته میشود
فریدون خویئ
این مسئولیت جامعه شناسان ماست که ریشههای ترسو بودن ما را تشخیص داده و بدنبال مداوای آن باشند وگر نه ما همیشه اسیر نظامهای دیکتاتوری خواهیم ماند. در خیابانهای تهران ماموران گشت و ارشاد معمولا چند زن مهجبه و یک یا دو مامور سپاه جلوی زن جوان به اصطلاح ایشان بد حجابی را میگیرند و با او وارد بحث و مشاجره میشوند که اغلب کار به نزاع و فحاشی میکشد و بعد هم زن جوان بینوا را کشان کشان به سوی اتوبوس ارشاد میبرند و در این مقطع حد اقل ده تا بیست مرد و زن جوان و پیر رهگذر به تماشای این واقعه می ایستند و با تمام دردناک بودن این تجربه هیچکدام شجاعت اینرا ندارند که از حقوق فردی زن جوان دفاع کنند و با دخالت خود حتا اگر به نزاع و در گیری و حتا دستگیری بکشد باعث عقب نشینی ماموران شوند. شکی نیست که اگر این کار را بکنند و این واقعه در تمام نقاط شهر و کشور رخ دهد نظام اسلامی مجبور خواهد شد عقب نشینی کرده و کاری به حجاب زنان نداشته باشد. یا وقتی ماموران نظام در یک محله شروع به بستن و آماده شدن زدن شلاق به یک بدبختی که آبجو یا شراب خرده مینمایند رهگذران با شجاعت دخالت کرده و ماموران را فراری دهند، نظام این بساط شلاق زدن در ملا عام را که نشان بربریت است تعطیل خواهد کرد.
سوال من اینجاست که چرا مردم ما اینقدر ترسو و بزدل هستند و در عین اینکه میدانند رفتار ماموران ظلم است هنوز آنرا تحمل میکنند؟
وقتی جنایتکاران آلمان نازی فرانسه را اشغال کردند به خاطر مبارزات وسیع و دامنه دار مردم فرانسه هیتلر ناچار بود چند میلیون از ارتش خود را وقف اشغال فرانسه کند. وقتی یک افسر نازی وارد رستورانی در فرانسه میشد، بلا فاصله تمام فرانسویها به پا خواسته و با علم اینکه تنبیه حتا تیرباران خواهند شد از آن رستوران به اعتصاب خارج میشدند. نازیها با چهار میلیون سرباز در هیچ گوشهای از فرانسه آسایش و آرامش و امنیت نداشتند و البته میدانیم که بالا خره هم شکست هولناکی را تجربه کردند و آلمان با خاک یکسان شد و پس از کشته شدن تمام مردان، زنان آلمانی بین هشت سال تا هشتاد سال به دستور استالین به مدت سه سال مورد تجاوز روزانه سربازان روسی قرار گرفتند و این تنبیهی بود که نازیهای آلمان فراموش نخواهند کرد
امروز، ما، مردم ایران به خوبی میدانیم که نظام جمهوری اسلامی کشور ما را اشغال کرده و با اجیر کردن چند ملیون از بینوایان ما در مقابل امنیت اقتصادی در حد فقر، حدود هشتاد در صد مردم ناراضی را سرکوب میکند، اما از مردم کوچه و خیابان همانطور که در بالا اشاره شد صدایی در نمیاید. ریشه این ترسو بودن کجاست؟ ریشه این ترسو بودن در رفتار خانواده و نظام آموزش و پرورش پیدا خواهیم نمود. وقتی پدر به فرزندان خود با لحن تهدید و خشونت گفت ( هر چه گفتم بگو چشم) آن کودک به ترسو بودن عادت خواهد کرد. وقتی معلم سر کلاس به شاگردان خود با همان لحن خشونت و تهدید گفت (ساکت، بشین، خفه شو) آن دانش آموز به ترسو بودن، خفه شدن، ساکت ماندن عادت خواهد کرد و همین رفتار را فردا در جامعه خواهد داشت. آمریکایی شعار جالبی برای خود دارند که میگویند: (سرزمین آزادگان، خانه شجاعان) و نتیجه را هم میبینیم که مردم آمریکا آزادترین ملتهای جهان هستند و همین آزادی باعث شده که ثروتمندترین قدرتمندترین کشور جهان نیز باشند. اگر میخواهیم آینده فرزندان خود را تامین کنیم، اول و قبل از هر چیز باید به ایشان بیاموزیم که شجاع باشند و هرگز از جنگ و کشته شدن در راه حق و عدالت و آزادی واهمهای نداشته باشند. کودکان خود را به بحث و گفتگو و دفاع از عقاید خواستههای خود تشویق کنیم و ایشان را شجاع و مبارز و جنگ جو تربیت کنیم