همبستگی برای ایران، برنامه ای از امین بیات بخش سوم: اگر رژیم آخوندی در چهل سالگیش سقوط کند، وظیفه مردم چه خواهد بود؟
تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان بهمن ماه ۱۳۹۷ پاریس
در چهل سالگی جمهوری اسلامی ایران قرار داریم، همچنانکه رئیس جمهور آمریکا بار ها تکرار کرده ، و اکثر نیروهای ضد رژیم نیز کمر همت برای سرنگونی بسته اند، و کنفرانس ورشو تدارک دیده شده و محور آن ایران است، آیا باید منتظر اتفاق و دگرگونی بزرگی در ایران باشیم، یعنی چهل سالگی رژیم سال مرگ و پایان حکومت آخوندها، فرا رسیده، است.
آنچه رویدادهای اخیرو واقعیتها درایران نشان میدهد، از گرانی، تورم، بیکاری، با اعتراضات مردم ،تمکین از حاکمیت، فساد روز افزون، آلودگی محیط زیست و انواع آسیب های اجتماعی موجود در جامعه ، همراه با آمادگی و تهدید سران رژیم به سرکوب اعتراضات مردم با شعاربیخردانه ی سران پاسداران روبرو هستیم، و بلاخره همه میگویند حکومت در حال فرو پاشی است، و مجموعه ای از عوامل و شواهد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، حکومت چهل ساله ی ملاها را به لبه پرتگاه سقوط قرار داده و بخصوص نهاد های نظامی امنیتی و اطلاعاتی ، دولت در دولت تشکیل داده اند.
اگر رئیس جمهور آمریکا با رژیم ایران سازش کرد ، تکلیف و وظیفه مردم چه خواهد بود؟ آیا تمام قامت و استوار در مقابل اهداف کاسبکارانه ی آمریکا و اروپا و در مقابل سیاستهای سلطه طلبانه و چپاول گرانه سرمایه داری جهانی چه عکس العملی مردم ایران و نیروهای مردمی و ضد امپریالیسم ایرانی ، خواهند داشت؟ البته من معتقد با سازش ترامپ و خامنه ای نیستم.
اما اخیرا دولت آمریکا طی هشداری به اتحادیه اروپا در مورد به راه اندازی یک کانال مالی برای ایران تحت نام “اس-پ-فا”، گفته راه اندازی چنین امکاناتی برای ایران ،هر فرد یا نهادی باشد و بخواهد تحریم ها را دور بزند یا تضعیف کند ، بر خورد جدی خواهد کرد.
اتحادیه اروپا اگر مکانیسمی برای تضمین مبادلات اقتصادی اروپا با ایران فراهم کند ،البته اروپائیها درصدند از این طریق ، پولهای حاصل از فروش نفت ایران را در بانکهای آلمان- فرانسه و انگلیس نگهداشته و آخرالعمر اروپائی خور شود، و قرار است این مهم با واحد پولی یورو بسته شود، که آمریکائیها به هیچوجه زیر بار چنین قرار دادی نخواهند رفت، و این سه کشور نخواهند توانست به تعهدات خود نسبت به ایران در برابر تحریمها ،عمل کنند، مگراینکه با چراغ سبز مخفیانه ترامپ باشد.
در مجله آلمانی اشپیگل در 26 ژانویه آورده شده که فرانسه- بریتانیا و آلمان برای ادامه تجارت با ایران به یک کانال ویژه مالی به توافق رسیده اند ، برای دور زدن تحریم های آمریکا علیه ایران، اساس کار این کانال تبادل مالی “تبادل کالا به کالا” خواهد بود.
اخیرا وزیر امور خارجه دولت فرانسه در پنجم بهمن ماه با لحنی تهدید آمیز به ایران هشدار داد و اظهار داشت در صورتیکه گفتگوها درمورد برنامه ی موشکهای بالستیک با ایران نتیجه ند اده باشد، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع خواهند کرد.
در این ارتباط اتحادیه اروپا از ایران میخواهد که از “پرتاب موشکهای بالستیک” که در تضاد با قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد است ، خود داری کند.
از جانب دیگر ماهیت این سه کشور در امور مسئله حقوق بشر و سرکوب بیرحمانه ی مردم توسط عوامل سرکوبگر رژیم و سکوت اتحادیه اروپا نشانه ی خوبی است تا ایرانیان دریابند کشورهای اروپائی جز منافع خود به هیچ چیز پایبند و برنامه ای برای احقاق حقوق شهروندان ایرانی ندارند و حتی ترورهائی که جمهوری اسلامی درخاک اروپا انجام داده نا دیده و آنرا تحت الشعاع مسئله ی اقتصادی قرار میدهند و تحرکات تروریستی تنها تهدید دولت ایران نسبت به اروپائیها میباشد تا ایجاد هراس میان آنها بنماید،ایران اروپا را تهدید میکند که فعالیتهای نیروهای اپوزیسیون بر انداز را تحمل نخواهد کرد، ولی عملا اکثر شرکتهای معتبر تجاری اروپا بخاطر منافع مشترکشان با شرکتهای آمریکائی ازمعلق شدن قرار دادها و فسخ آنها حرکت کرده اند، تازه اگراروپائیها موفق شوند کانال بانکی ایجاد کنند ، از ایران میخواهند که موشک پرانی و موشک سازی و لوایح چهار گانه را بدون قید و شرط تعطیل و به اجرا در بیاورند.
اینها همه درحالیست که هم آمریکائیها وهم اتحادیه اروپا وبطریقی روسها و چینیها با عقب نشینیها ی خود در قبال پشتیبانی ازایران، نظام جمهوری اسلامی راکه درداخل با اعتراضات گسترده اقشار مختلف که بحران اقتصادی و تحریم ایجاد کرده را رها نموده تا رژیم ایران را وادار به تسلیم بی قید و شرط پای میز مذاکره بنشانند و اهداف” صندوق بین المللی پول” و “بانک جهانی” را دیکته کرده وآنها راوادار کنند که بیشتر مردم ایران را به ریاضت اقتصادی با زورهم شده عادت دهند.
البته رزیم ایران برای بقای خود حتی راضی به راه اندازی این کانال اقتصادی برای مبادلات بانکی و نفتی و اقتصادی میباشد، تا بدینوسیله شاید بتواند کنترل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را بدست بگیرد و بدنبال راه حلی برای جلو گیری از سقوط و فرو پاشی میگردد.
آیا رژیم آخوندی در چهل سالگیش سقوط میکند؟
سناریوی اول: عده ای معتقدند و آرزو میکنند که روز به روز نظام اسلامی در اثر تحریمهای حد اکثری ضعیف تر و شکننده تر میشود و در نهایت اقتصاد ورشکسته و کمبود مواد غذائی وگرانی برای مردم ، لشگر گرسنگان براه خواهند افتاد و تار و پود نظام آخوندی را یکشبه از بیخ و بن خواهند کند، و سرآمد این نابسامانی ، بهم ریختگی با اعتراضات میلیونی مردم و حمایت دست یاران منطقه ای آنها، با تجاوز نظامی به زیر ساختهای نظامی ارتش و سپاه ، بساط قلدر منشی پاسداران را آنچنانکه در در سوریه انجام گرفت، در ایران نیز ادامه خواهند داد.
سناریوی دوم: یا مردم آگاه و معترض گول امیال امپریالیستی آمریکا و اروپا وهمچنین گول سپاه پاسداران و آخوندها را دیگر نخواهند خورد وبا یک تجمع میلیونی درشهر های ایران وبا استقامت در برابر سرکوب سپاهیان ضد ایرانی و بسیج و امنیتیها بر آنها پیروز خواهند شدو ارتش و سپاه را مجبور به برگشت در پادگانها و در مرزها به حفاظت ازتمامیت ارضی کشور وادارخواهند کرد و مردم با حمایت نیروهای ملی و مستقل و آزادیخواه با حمایت کارگران ، معلمان ،آلترناتو دلخواه خود را بقدرت خواهند رساند، و هیچگونه اعتمادی به سپاهیان امتحان پس داده نخواهند کرد.
سناریوی سوم: از آنجا که مردم ازچکونگی سقوط “اتحاد جماهیر شوروی” سابق مطلع میباشند،و با وجود اینکه شوروی در آن مقطع تاریخی از امکانات نظامی که قدرت اول اگر نبود میتوانست قدرت دوم نظامی جهان باشد، نتوانست درمقابل تحریمها وکمبودها،گرانی و تورم همراه با بیکاری، شبیه شرایط امروز حاکم بر ایران ، مقاومت کند و شیرازه اش چند روزه از هم پاشید، سر نوشت ایران و اتحاد جماهیر شوروی با توطئه ی سرمایه داری جهانی به بخش های متعدد تجزیه شد، سرنوشت ایران میتواند کپی شوروی باشد، زیرا سرمایه داری جهانی از یک ایران متحد و یک پارچه با سر زمینی وسیع و پهناور با ثروت بیکران نفت – گاز- مواد خام زیر زمینی طلا و مس ومواد فراوان دیگر، و با بودن نیروهای تجزیه طلب در چهار گوشه ایران ، میتوانند با دادن وعده و وعید های توخالی ، ایران را یوگسلاویزه کنند.
سناریوی چهارم: بعد از دیماه 96 و اعتراضات در سراسر کشور علیه کلیت نظام اسلامی ، شعاری ورد زبان بخشی از مردم معترض داده شد مبنی براینکه ایران احتیاج به یک رضا شاه دارد،یعنی اینکه با تبلیغاتی که سپاهیان قاچاقچی و صاحب بندر کردند و میکنند، کودتائی نظامی انجام گیرد و آخوند های شناخته شده را همچون رفسنجانی بقتل برسانند و بمردم بفهمانند که از این ببعد وضع اقتصادی واجتماعی را سروسامان خواهند داد ومردم رابخانه وکارگران را به کارخانه باز خواهند گردانند، ودر ضمن از حالا هم بخشی از سپاهیان یا وارد مذاکره ی مخفیانه با فرزند شاه سابق ایران شده، و یا مستقیم با دولتمداران آمریکائی برای خوش خدمتی آمادگی خود رااعلام کنند، در خبر ها بود که وابسه ی نظامی ونزوئلا در آمریکا یکباره اعلام میکند از “دولت مادورو” پشتیبانی نمیکند و از خوان گوایدو مهره ی دست نشانده رهبر اپوزیسیون بعنوان رئیس جمهور حمایت میکند ، و پارلمان اروپا خوان گوایدو را برسمیت شناخت، وقتی یکشبه اینگونه تغییر موضع ایجاد میشود، و چه انتظاری از پاسداران قدرت طلب و دلالان قدرت و ثروت میتوان داشت، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، همچنانکه از نامش پیداست پاسدارانقلاب اسلامی در جهان است و نه حافظ منافع ایرانیان ونه حافظ حفظ تمامیت ارضی ایران.
مگر در انقلاب 57 ارتشیان یکشبه با دستور ژنرال هویزر پشت فرمانده خود” بزرگ ارتشداران شاه شاهان” را خالی نکردند و با آنهمه درجه وقبه در خدمت اهداف شوم آخوند مرتجعی چون خمینی در نیامدند، آنهم تحت نام پیوستن به مردم، این بود نتیجه پیوستن ارتش بمردم، آیا امروز نیز ماهیت نیروهای مسلح چه ارتشی و چه پاسدار، میتواند تکرار شود وبه “حمایت از مردم و خواست مردم” به انجامد، و در بر قراری دمکراسی در جامعه نقش اساسی داشته باشد؟و این در حالیست که رانت خواری در ایران در اختیار مطلق سپاه و آخوندها ست.
پس چرا اگر چنین است ارتش – سپاه امروز مردم را سرکوب میکنندو دستگاهای امنیتی وابسته به آنها سگهای شکاری خود را برای شکار مبارزین ، به خیابانها گسیل داده با دستگیری و نگهداری مردم در زندانهای خصوصی سپاه و اطلاعات به شکنجه و آزار آنها می پردارند، در خبر ها شنیده شده که دولت امنیتی روحانی بخشی از سران سپاه رانت خوار را باز داشت کرده است.
در صورتیکه در ایران کودتای نظامی بوقوع به پیوندد، همچنانکه در کشور متحد ایران ونزوئلا کودتا شد ، سرمایه داری جهانی بخاطر دست یابی به ذخائر و منابع طبیعی نفت و مواد خام دراین کشور، امپریالیسم آمریکا با عجله از” خوان گوئیدو “بعنوان رئیس جمهور اورابه رسمیت شناخت و در تعاقب، کشور های راستگرای وابسته به آمریکای لاتین نیز مانند مهره های شناخته شده برزیل- شیلی،این سناریوی از پیش تعیین شده را برسمیت شناختند.
پس اگر کودتا در ایران انجام بگیرد، البته شبیه کودتای 28 مرداد نخواهد بود اما آیا تاریخ تکرار میشود، وفرزند شاه پس ازچهل سال باحمایت سپاه وچترحمایت سرمایه داری جهانی به سر پرستی آقای ترامپ به تخت سلطنت یا بقول خودش بر صندلی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد، و ایران از ایرانستان ، به گلستان تبدیل خواهد شد.
در ونزوئلا همچون ایران دولت آن کشورعلیرغم ماهیتشان مواجه با اقدامات فلج کننده تحریم های طولانی مدت آمریکا بوده اند، از جمله تحریم های شدید اقتصادی ، بانکی و غیره که موجب سقوط اقتصادی و ورشکسته شدن بانکهاهمراه با گرانی، موجب اعتراضات مردم ونزوئلا شده است، در واقع تحریم ها ، باعث رکود اقتصادی شده و مردم را به خیابانها کشانده است، تردید نداشته باشید که در فرداهای نزدیک نیز همین سناریو ها در ایران با بر نامه از پیش تعیین شده ونقشه های ضد مردمی”صندوق بین المللی پول” و “بانک جهانی” در ایران پیاده خواهد شد.
آیا مردم باور خواهند کرد که نورخورشید دمکراسی وآزادیخواهی همراه با رفاه اجتماعی با برقرای عدالت اجتماعی، در سراسر سر زمین پهناور ایران با زور سر نیزه بتحقق خواهد پیوست و نان – آب-کار-آرامش و استقلال به کشور باز خواهد گشت؟و دیگر معترضی زندانی – شکنجه و اعدام نه خواند شد .
در شرایط فعلی ، اتکاء بیت خامنه ای و بخشی از سپاه که میخواهند وابسته به روسیه و متحد استراتژیک پوتین باشند ، زیر سئوال رفته، وعده های توخالی پوتین مبنی بر سرمایه گذاری 50 میلیاردی، فقط حرف است، و تنها قصد پوتین فروش تسلیحات نظامی به ایران را در بر دارد، از آنجا که بخشی ازپاسداران در روسیه دوره های نظامی و امنیتی و شیوه های بازجوئی همراه با شکنجه را دیده اند و اساس استرکتور ارتش و سپاه نیز روسی شده است، یعنی عملا سپاه بدو نیمه تبدیل شده وازطرفی سپاه آمادگی خروج اجباریش از سوریه را که با توافقات پنهانی ترامپ و پوتین انجام شده را در حال تخلیه و مجبور به تسلیم شده است، این نشان از آن دارد که سوریه دیگرتثبیت شده و احتیاجی به ایران ندارد، و در ضمن ایران دیگرقادر نیست پولهای میلیاردی به سوریه به پردازد، و تقسیم قدرت در خاور میانه در واقع فیمابین ترامپ و پوتین انجام گرفته و همچنین دولت اسرائیل به هدف نهائی خود که اخراج مفتضحانه ی پاسداران ایران از سوریه و لبنان بود ، نزدیک شده است.
ایران بیک نظام لائیک نیاز دارد که در بر نامه اش ، رفاه عمومی – آزادی- دمکراسی و عدالت اجتماعی باشد و به آنها اعتقاد داشته باشد.
مثلی معروف از نیچه که چنین میگوید:
افسردگی به انسان فرصت اندیشیدن نمی دهد ،بنا بر این برای نا دان نگه داشتن انسان، باید به هر روش ممکن انسانها را اندوهگین نگهداشت، حالا حکایت ما ایرانیان با محرم،صفر،عاشورا چیست؟
هم دردوران سلطنت وهمچنین دردوران جمهوری ا ز نوع اسلامی، مردم بطورکلی در امور سیاست گزاری توسط هردو دولت مذکور ممنوع وبه عناوین مختلف از دخالت مردم بصورت آزاد جلو گیری شده، واین مسئله باعث عقب ماندگی صنعتی ، مدنی و اجتماعی همراه با خرافات، گردیده و پاشنه آشیل سقوط وزوال هردو رژیم شده ومیشود، که دلالت دارد بر ضعف و ترس و وابستگی دولتها، علیرغم آمادگی مردم و نیروهای روشنفکر،مستقل و سیاسی در ایران بوده است.
ممنوعیت احزاب، ممنوعیت و مستقل نبودن سندیکاهای کارگری، ممنوعیت آزادی تاتر و سینما، ممنوعیت حجاب ، کنترل و سانسور تلویریون، روزنامه و انتشار آزاد کتاب و غیره، مسئله کم آبی ومصرف آب و انتشار گازهای گلخانه ای، برای مثال ، یعنی متخصصین دانشگاهی باید دولت را وادار کنند که از طریق کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، سرمایه گذاری کرده تا بتوان این معضل را حل نمود ، پس چالش اصلی مدیریت سازنده است، که در ایران تا بحال یا بدست شاه بوده یا شیخ و این معضل اگر در آینده ادامه یابد در بهمین پاشنه خواهد چرخید، که هست ، فرقی دراساس ندارد که حکومت سلطنتی یا جمهوری باشد.
Bayat.a@freenet.de
http://www.facebook.com/amin.bayat9