همبستگی برای ایران، برنامه ای از امین بیات. بخش دوم: همبستگی
تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان بهمن ماه ۱۳۹۷ پاریس
(union-Assoziation-integration-trust-coalition)
از قرار معلوم در تلویزون رنگین کمان، هفته ای یکبار حضور خواهم یافت و بر مبنی فراخور حال و موضوع روز ، نظراتم را با هموطنانم در میان خواهم گذاشت.
همبستگی: ( قبل از هر چیز لازم است در مورد همبستگی امروز صحبتی کوتا داشته باشیم )
مترادف همبستگی: ائتلاف،اتحاد، اتفاق، وحدت، یگانگی. است.
Union /اتحادیه Assoziation /همانند سازی Integrationادغام /Trustاعتماد /coalition ائتلاف/
مترادف ائتلاف یعنی : اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگی. بین ایرانیان میباشد.
متضاد، اتحاد : اختلاف، پراکندگی. .
برابر پارسی : همایه، هم آوری، یکی شدن. برابری
ائتلاف ، اتحاد : بهم پیوستن ، با هم شدن، یافتن ،انس گرفتن ، اتصال، پیوند، وحدت،قبول مسئولیت مشترک.
از لحاظ سیاسی : درروابط بین الملل :همکاری کنشگران سیاسی رقیب درمقابل حریف مشترک ،دو یا چند گروه و سازمان برای رسیدن به اهداف خاص.
از لحاظ نظریه ائتلاف علوم سیاسی :همبستگی یعنی نظریه ایکه بنا برشیوه های ریاضیات پیش بینی میکنند ،که از این روشها برای رسیدن به پیروزی نهائی ممکن ، کدام بهتر تحقق می یابد و قابلیت پیاده شدن دارد.
حالا ببینیم ائتلاف به چه مواردی گفته میشود در عالم واقعی:
ائتلاف بمعنی اتحاد موقت گروه ها و نیرو های سیاسی در یک جامعه است که هدف های معینی را دنبال میکنند، ائتلاف در مورد تشکیل دولتها نیز بکار میرود که بعد از هر انتخاباتی که یک حزب اکثریت آرای مردم را ندارد، در جستجوی ائتلاف برای تشکیل دولت، بدنبال متحد میگردد. پس حالاچرا همبستگی: در حقیقت همبستگی یک دست آورد کنشگرانه و روشی مدرن است ، در دورانی که در بعضی کشورهای مختلف حکو متها یا دولتهای فاشیستی، استبدادی اداره میشوند، مانند ایران ،مردمان آن کشورها باید با هم همبستگی ایجاد کننذ، تا بتوانند علیه عملکرد فاشیستی دولت استبدادی، مبارزه کرده و برآن پیروز شوند و آنرا خلع قدرت سیاسی کنند.
از آنجا که همبستگی یک کلمه مثبت میباشد، در کشورمشترک ما ایران، که مردمان آن دارای منافع و دغدغه های مشترک زیادی هستند و مستقیم وغیر مستقیم با هم در اینگونه موارد برای رسیدن به اهداف مشترک ، خود بخود بهم نزدیک شده و این امر موجب همبستگی، میان آنان میگردد.
مانند همبستگی کارگران سراسر ایران که امروز برای دریافت دست مزد های پرداخت نشده اشان در اعتراض بسر میبرند ، یا همبستگی بیکاران، در جستجوی کار ،همبستگی زنان برای ایجاد برابری در جامعه میان زن و مرد، عمل مثبت ومهم روزانه برای کسب مسئله ی مورد خواست میباشد. امروزه همبستگی مردم در مقابل جنایات مرتکب شده توسط جمهوری اسلامی ، که باید صورت واقعی بخود بکیرد ،وهمبستگی کارگران علیه استثمار و یا همبستگی زنان و مسئله خانواده باهم، برای حل امور خانواده ، کار،آزادی، برابری. وهمبستگی مردم در مورد گرانی و ..
امروز همچون گذشته دیگر نمیتوان براین باوربود که همه چیزبراصل تفاهم و ریش سفیدی، بزرگ و کوچکی و…
قابل حل است، نمیشود مسئله تضاد ها را ندیده پنداشت، مبارزه ی طبقاتی را ندیده گرفت و آنرا کنار گذاشت، یعنی حقوق پایمال شده ی کارگران اکر برایش مبارزه نشود، خود بخود حل شدنی نیست ، درست است که کارگر و سرمایه دار نسبت بهم وابسته اند ، اما آشکارا منافع مشترک ندارند. در کجای دنیا کارگر میتواند به سرمایه دار اعتماد ، داشته باشد.
همبستگی در مواردی مشخص از روی اجبار و منافع مشترک اقتصادی نیز مابین انسانها بوجود میآید ،نمونه های بارز آن امروز در ایران ما شاهدش هستیم، که همبستگی میان مال باخته گان ، معلمان، کشاورزان، کامیون داران، بازاریان، و البته همبستگی میان نیروهای سیاسی در رابطه با افشاء جنایات و کشتار هزاران زن و مرد ، جوان در زندانها بدستور خمینی و آنهم بصورت مخفیانه توسط رژیم آخوندها ، در سال 67، همدردی با خانواده های افرادی که بقتل رسیده بودند و این عمل همبستگی موجب افشاء این جنایت عظیم در افکار عمومی داخلی و خارجی شد، میتوان اشاره کرد.
وقتی از همبستگی مشترک صحبت به میان میآید ، زمانی است که افراد مختلف با خواستهای نظری متفاوت نمیتوانند جدا از هم به هدف خود دست بیابند و با ایجاد همبستگی میان همدیگر به یک رابطه ی انسانی و دگر گون کننده تبدیل میشود، پس برای رسیدن به یک ایران دمکراتیک مردمان ایران احتیاح به یک همبستگی سراسری دارند تا بتوانند پیروز شده و به هدف مشترک خود برسند.
تحلیل همبستگی :بنطر من برای برسی و شناخت واقعی ازهمبستگی میان انسانها حد اقل به دو متغیر احتیاج میباشد، این دو متغیر عبارتند: اولی-( مردمان ایران مخالف رژیم) ودومین متغیر- (نظام استبدادی ضدایرانی) است، که در مقابل هم قرار گرفته اند، بدلایل عدیده چهل ساله ،همبستگی در هر دو بخش چشمگیر و آشکارا صف بندی مشخص کرده اند، همبستگی مثبت و همبستگی منفی، البته ضریب همبستگی را میتوان بوضوح تشخیص داد، میلیونها انسان از زن و مرد یکطرف و تعدادی نه کم، غیر انسان و ضد ایرانی، در طرف مقابل، برای پیروز شدن یکی بر دیگری صف آرائی کرده اند.
از آنجا که همبستگی در دولت ضد مردمی و ضد ایرانی برای بقای حکومت و کسب ثروت در سرکوب مردم اظهرو من الشمس است ، وهمبستگی میان مردم برای بدست آوردن آزادی و آزاد زیستن هم بشکل اعتراض در خیابانها درشهر های مختلف ایران ، بوضوح دیده میشود.
البته به هر دو بخش میتوان نام همبستگی نهاد ولی مردم برای چی همبسته اند و دولت برای چه موضوعاتی هر دو جناح قلابیش، متحد میشوند. یکی برای کسب آزادی و دیگری برای سرکوب آزادی.
و اما اگر همبستگی بین مردم ضعیف باشد ، نتیجه آن خیلی دیر به ثمر میرسد و دولت قرون وسطائی ایران دیر تر سرنگون میشود.
اگر همبستگی بین مردم متوسط باشد، چشم انداز پیروزی نزدیک و جان بیشتری از فرزندان این آب وخاک توسط مزدوران آدم کش در شکنجه گاهها و زندانها رژیم اسلامی، گرفته خواهد شد.
و اما اگر همبستگی میان مردم قوی پیوسته و سراسری باشد در همین فردا، و پس فردا کاری مهم و تعیین کننده صورت میگیرد، جوانان بیشتری روی آزادی را خواهند دید و دنیا هم از ترس تروریسم جمهوری اسلامی آرامش بیشتری پیدا خواهد کرد.
بد نیست متذکر شد که عناصر کنجکاو و دانا میتوانند جستجوگر راه بهتر باشند و مقایسه میزان همبستگی هر دو جناح متضاد را با زبان ساده به افکار عمومی، معرفی کنند.
برای مثال آیا حدود و ثغور همبستگی طیف های (ضعیف- متوسط- قوی) در طول دوران چهل ساله، آزمایش شده اند. مانند همبستگی در انتخابات ها ، آیا همیشه در هر انتخاباتی در این نظام ، ضریب شرکت و دادن رای تثبیت به ملاها، حد ضعیف، متوسط و قوی ، روشن بوده و مردم ایران درانتهای این چهل سال گذشته با تمام بدیهایش و تحمل دروغهاو وعده های سر خرمن توانسته اند بر ضریب قوی، همبستگی بیفزایند.
اثرات ضعف اقتصادی در همبستگی مردم موثر بوده یا مسائل دیگراجتماعی و محیط زیستی هم دراین معادله تآثیر گذار تر، بوده است.
آیا همبستگی فقط باید در زمانهای مشخص که جو دیکتاتوری بر جامعه حاکم است ، بین مردم ایجاد شود، و یا در حالت عادی برای جلو گیری جامعه از بقدرت رسیدن مستبدین هم میشود همبستگی ایجاد کرد، اصولا از خود پرسیده اید ، چرا جمهوری اسلامی احزاب را ممنوع کرده است، چرا سندیکای مستقل کارگران آزاد نیست، وچرا های دیگر، آیا آرامش قبل از طوفان در گرو تشکیل همبستگی قوی بین مردمان ایران است.
نمونه های خیلی ساده میتوان ارائه داد، برای اثبات این قضیه مثال امروزی در بازی فوتبال ، اگر سرپرست، خوب و آگاه به بازی فوتبال و مدیر کاردان و از امکانات مدرن و استاندارد امروزی برای بازیکنان مهیا باشد این تیم در حد خود موفق خواهد شد و مقایسه این مثال با رژیم حاکم برایران که مسئولان نا کار آمد و از امکانات اجتماعی مدرن سیاسی گریزان ، از مدرسه تا پایان دانشگاه از کارگاه تا کارخانه از آبیاری و کشاورزی مدرن گریزان، برنامه ریزی آخوندی در کلیه سطوح جامعه نا کار آمد، به زور فرستادن مردم به بهشت و فرستادن بچه های خود با ثروت دزدیده شده مردم به اروپا و آمریکا وغیره اگر با مدیریت و دانش امروزی نباشد، که نبوده ، میبینیم که نتیجه چهل سال مدیریت ناسالم و همراه با ریا و تزویر و اجرای احکام قرون وسطائی اسلامی، چه بلائی بسر مردمان ایران آورده اند.
مثال ساده دیگر : خانواده موفق و نا موفق:
در یک خانواده موفق در مرحله نخست حاکم بودن شادی و سرزنده بودن ، میان اعضاء خانواده، محبت و علاقه ، همبستگی خانوادگی ، داشتن حس همدردی، پدر و مادر سالم ، روابط حسنه و امروزی با فرزندان ، و از همه مهمتر بودن جو آزاد در مدرسه، دانشگاه ، کارخانه و داشتن دولتی مدرن و آزادیخواه و مردمی با مدیریت آکاه برای اداره جامعه ، آیا تاثیر بر موفق بودن خانواده ندارد ، یا اینکه سر تا سر سال جو عزا و محرم و صفر، گریه و زاری برای استخوانهای چند عرب بیابانی که در 1400 و اندی سال پیش در یک دعوای قومی همدیگر را کشتند و مردم ایران باید تقاص این کشتارمشتی عرب را، پس بدهند ، و آخوندهای مزدور با این حیله سر مردم نا آگاه را شیره بمالند و ثروت اندوزی کنند، به پایان نرسیده است؟
بطور مثال موسسات اقتصادی امروز در ایران در فرایند جهانی شدن سرمایه و باصطلاح روبه رشد ، ضمن اینکه جامعه با چالشهای مثبت و منفی روبرو بوده است، چگونه سرمایه داران ایرانی با رقبای سرمایه دار تراز خود رقابت کردند، آیا رقابت بر مبنای برنامه ریزی درست و با داشتن دستیابی به سیستمهای مدیریتی دانشگاهی در مقایسه با اروپا ، بوده است، و به ارتقاع بهره وری و کیفیت خدماتی در خدمت به جامعه اقدام کرده اند ، یا از داده های قرون وسطائی و بغایت ارتجاعی قوانین اسلامی برای شیوه ی اداره مدیریت، مثلا بانکها استفاده کرده ، جز نتیجه امروز که ورشکستگی در کلیه ارگانها دیده میشود ، میتوان انتظار دیگری داشت.
آلمانها بر روی خرابه های باز مانده از جنگ جهانی اول و دوم ، با اتخاذ سیاست و جهت گیری درست در راهی قدم گذاشتند و با استفاده از نظام مدرن مدیریتی به پیشرفت غیر قابل انکاری دست یافتند،امروز از لحاظ اجتماعی اقتصادی و سیاسی آنهم در مدت زمان بسیار کوتاهی به موفقیتهای چشمگیر دست یافتند ، نه نفت داشتند و نه از معادن طلا و نه گاز بر خوردار بودند، دولت جمهوری اسلامی با در آمد میلیاردی نفت و گاز هنوز بر سر خرابه های خرمشهر پس از بیست سال روضه میخوانند و سرداران سپاه جهل و جنایت رجز خوانی جنگ، هر روز سر میدهند.
در حامعه ای مانند ایران، تا توجه به حمایت ازخانواده،کارگاه، کارخانه ، کارکنان دولت در تمام دوران ازمدرسه تا دانشگاه ، با ایجاد صمیمیت وتفاهم ، تصمیم گیری آزاد ، میان مردم و دولت روشن نباشد ،مسئولیت پذیری ، کنترل و نظارت ،ارزشیابی با صداقت را، راهنما ی جامعه نگردانند ، چگونه میتواند جامعه پیشرفت داشته باشد ، وقتی مسئولین انتصابی، دزدند، قاتلند، چه انتظاری میتوان از آنها داشت، جز اینکه باید با عزمی راسخ با همبستگی قوی ریشه فساد حاکم بر جامعه ، را ازجا کند.
ویژه گی خاصی که در ایران مشترک ما موجود است ومردمان ایران در کنار هم توانسته اند بصورت مسالمت آمیز قرنها زندگی کنند و تاریخ مشترک با هم ساخته را بهتر ادامه دهند ، و با داشتن آداب و رسوم نسبی مشترک ” هویت مشترک ” بین اقوام ایرانی بوجود آمده طی قرنها که گسستنی ازهم ، هم نیست ، و حکومتها ی استبدادی وحتی وابسته به بیگانه یا حاضر نشدند و یا نمیخواستند تاریخ مشترک مردمان ایران را نا دیده بگیرند ، را قدر باید دانست.
موقعیت مکانی و استراتژیک وطن مشترک ما ایران،همیشه مورد توجه و تهاجم جهان سرمایه داری بوده است، و بخصوص سرمایه داری جهانی چشم طمع به ذخایر زیر زمینی ما داشته و دارند، و از طرفی شاهان حاکم بر این سرزمین همیشه به حفظ و حراست از تمامیت ارضی ایران علاقنمد و در این امر مهم خدمت بزرگی کرده اند، اما نتوانسته اند آن چنان که باید و شاید به اقوام ایرانی درچهار گوشه ایران همچون شهرهای مرکزی برسند، و در نتیجه با محرومیت های چشمگیر دراین مناطق روبروئیم ، اما نباید اشتباه کرد که ساختارهای قدرتهای مرکزی بهر دلیلی با عث محرومیتها ی اقتصادی- فرهنگی بوده اند ، بلکه سطح فکر کل جامعه بیشتر از این افق روشن ندا شته و نیروهای خارجی هم دخالت مستقیم در بوجود آوردن این شرایط درعقب نگهداشتن جامعه ایرانی دخیل بوده اند،تا بتوانند با شاهان ساخت وپاخت کرده و ثروت جامعه که باید برای مردم ایران مصرف میشده را بتارج ببرند.
در نتیجه ی مبارزات اکثریت مردم محروم ایرانیان از ( کرد- ترک – بلوچ – عرب- فارس- بختیاری وترکمن) برای پایان بخشیدن به محرومیتها ، نابرا بریها ، برای اداره دمکراتیک کشور پهناور و مشترک ایران ، فاقد همبستگی بوده اند. نمونه ی آشکاراین قضیه، مسئله ی ، قاضی محمد در کردستان ایران، غلام یحی پیشه وری در آذربایجان ، بجای همبستگی با سایر مردمان ایران و سایر اقوام ایرانی بدنبال تجزیه ی ایران بودند آنهم با وابستگی به شوروی سابق وهمین مسئله، درمورد قومهای عرب وبلوچ کم و بیش ، نیز صادق بوده است.
برای بیرون آمدن ازاین شرایط میبایست راه نجات مردمان ایران از تبعیض های سیاسی- اقتصادی و فرهنگی طرح وبرنامه داشت، برنامه برای مبارزه مشترک تدوین کرد، تا زمینه های همبستگی ایرانیان در برابر حکومتهای قلدر ، ضد دمکراتیک و وابسته ، فراهم شود.
توافقات سیاسی و مبارزاتی باید با سیاست عمومی و همبستگی مردمان ایران تطابق داشته باشد تا مشترکا زمینه های مناسب برای همانگ کردن و سازماندهی مشترک مبارزه، فراهم گردد.
برای ساختن ایران ، برای دمکراتیزه شدن آن ، برای رفاه حال همه مردمان ایران، متحدا میتوان و باید برای ایجاد کار- مسکن- رفاه اجتماعی ، بر قراری عدالت اجتماعی ، همبستگی عمومی برای بقای همه ی ما در یک تفاهم و اعتماد متقابل ممکن، به سرنوشت مشترک، بیندیشیم.
حفظ پیوستگی و همبستگی ملی و جغرافیائی در میان ما تاثیرات شگرفی ، اول ، درایران و بعد در منطقه خواهد گذاشت ، من یقین دارم که سرمایه داری غرب جز چپاول ثروت مشترک ما ایرانیان و همچنین آمریکا، چین و روسیه دلشان به حال مردم گرسنه و گرفتار ایران نه سوخته است و نباید دل به وعده ها ی روسها و چینیها و آمریکا ئیها بست، زیرا آنها بدنبال منافع و چپاولند. و زمانیکه ما ، درد مشترک داریم باید با هم متحدا مبارزه مشترک را پیش ببریم ، و باید فرزانگان و ایران دوستان در یک خیزش مدنی و با یک همبستگی پیوسته و واقعی ، از منافع مشترک مردمان هموطنمان پشتیبانی کنیم، هیچ شکی و تردیدی نباید داشته باشیم ، تحصیل کرده گان ایرانی این نیروی عظیم باید برای یافتن راه گریز و رهائی از جمهوری اسلامی، با استفاده از تجارب مترقی و سازنده در جهان ، یعنی این نیرو با قبول مسئولیت عظیم اجتماعی که تاریخ امروز برشانه های آنها گذاشته و باید عهده دار این مشگل ترین وظیفه که پیروزی بر مصائب اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میباشد را قبول کرده و رو سفید از تاریخ بیرون بیاید، و آن روزیست که دیگر جمهوری جهل و جنایت جمهوری اسلامی، در قدرت نباشد.
اگر رژیم جمهوری اسلامی ایران با شیوه های امنیتی و شیادی و با مهاررتی فریبکارانه و قابل دیدن و شنیدن با یک جنگ روانی ،چنین بمردم القا میکند که هیچ آلتر ناتیوی برای جانشینی رژیم اسلامی موجود نیست ، و خطر سوریه ای شدن را تبلیغ میکند ، سخت در اشتباه است. نیروهای اپوزیسیون باید این سیاست امنیتی را خنثی و آنرا افشاء کنند، و رسالت خود را برای شکل گیری بدیل وآلترناتیو درایران با تقویت نیروهای مبارز داخل کشور مدافعین آزادی و عدالت اجتماعی ، را به ثبوت برساند.
آیا بهتر نیست بجای “ملیت” سازی که در نهایت بنفع بقای رژیم جمهوری اسلامی است، این نیروی عظیم، را با یک زبان و مبارزه ی مشترک ، برای در هم شکستن ستون فقرات و شکسته ی رژیم فاسد وپوسیده ی جمهوری اسلامی بکار بریم و با مبارزه مشترک ، شراین نظام ضد بشری را از سر مردمان ایران کوتاه کنیم و آنرا به زباله دان تاریخ بسپاریم.
Bayat.a@freenet.de
https://www.facebook.com/amin.bayat9