به گفته متخصصان، گرانبهاترین و با ارزشترین سرمایههای بخش صنعت و زیربنای توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی هر کشوری، نیروی کار آن کشور است. در کشورهای درحال توسعه از جمله کشور ما، بسیاری از فعالیتهای ساخت و ساز به صورت دستی و با استفاده از قوای جسمی کارگران انجام میشود و بر اساس برآورد سازمان بهداشت جهانی، تقریبا ۴۵ درصد جمعیت دنیا و ۸۵ درصد افرادی بالای ۱۰ سال در شمار نیروی کار جهانی قرار دارند.
طبق گزارش این سازمان؛ جمعیت بالای ۲۰ سال جهان بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۵ میلادی حدود ۶۴ درصد افزایش مییابد. این گروه بزرگ حدود یک سوم تا دو سوم عمر خود را در محیطهای کاری و در معرض حوادث آسیبرسان میگذرانند.
همچنین بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار، یک سوم مرگهای ناشی از کار از طریق حادثه رخ میدهد. سالانه حدود ۲۵۰ میلیون حادثه شغلی در جهان رخ میدهد. همچنین بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، سالانه ۳.۵ میلیون نفر بر اثر حوادث ناشی از کار کشته میشوند و خسارت ناشی از این حوادث ۵۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود.
براساس گزارشهای رسمی این سازمان، در سال ۲۰۰۶ سالانه ۲۷۰ میلیون حادثه ناشی از کار اتفاق افتاده که در این میان، نزدیک به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار کارگر جان خود را از دست دادهاند. همچنین نزدیک به ۱۶۰ میلیون نفر به بیماریهای ناشی از کار مبتلا شده و ۷ میلیون نفر نیز دچار از کارافتادگی شدهاند.
بر همین اساس، در مباحث مربوط به سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت حرفهای موضوع حوادث ناشی از کار به شدت مورد توجه قرار گرفته و در ایجاد محیطهای کاری ایمن و سالم و کاهش خطر حوادث و رعایت قوانین و مقررات مربوطه که موجب کاهش هزینههای صرف شده برای پرداخت غرامت، خسارت و سایر جریمههای احتمالی میشود و نیز در مورد موضوع حوادث و جمعآوری اطلاعات طبقهبندی حوادث و کنترل در جهت کاهش آنها مکرر تاکید شده است.
حوادث را میتوان از دیدگاه انسانی، اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد. رفتار انسان نه تنها در بروز حوادث بلکه در پذیرش آنها اهمیت و تاثیر بسزایی دارد و در واقع رفتارهای ناایمن بخش عمده ای از مشکلات بهداشت عمومی را تشکیل میدهند. در واقع عوامل انسانی و بررسی مسائل مربوط به رفتار ادراک و شناخت ویژگیهای فردی از اجزایی است که در طراحی هر برنامهای به منظور کاهش آسیبها در زمینههای شغلی و حرفهای باید مورد بررسی قرار گیرد زیرا چگونگی ویژگیهای رفتاری فرد است که به گسترش اثرات مداخله کمک خواهد کرد.
یکی از الگوهایی که طی سالهای گذشته مورد توجه قرار گرفته، الگوی باور بهداشتی است که الگوی مطالعه رفتار بهداشتی فرد است و در سال ۱۹۵۰ توسط هوچبام و رون استاک در آمریکا پایهریزی و در سال ۱۹۴۷ توسط بیکر و مای، اصلاحات برای بالا بردن کارایی آن صورت گرفت. این الگو تاکید دارد که رفتار فرد به سه عامل بستگی دارد که هر سه این عوامل میتواند به صورت توام یا مجزا در رفتار فرد نقش داشته باشد. این عوامل شامل منافع و موانع درک شده، تهدیده درک شده و راهنمای عمل بر اساس این الگو با توجه به شدت و حساسیت درک شده در نتیجه تهدید ایجاد شده است.
با توجه به اهمیت موضوع پیشگیری از حوادث ناشی از کار کارگران ساختمانی، پژوهشی در کشور از نوع مطالعه توصیفی تحلیلی به بررسی ارتباط بین سازه های الگوی باور بهداشتی و رفتارهای پیشگیری کننده بهمنظور جلوگیری از حوادث ناشی از کار در کارگران ساختمانی شهر مشهد پرداخته و ۱۷۶ کارگر ساختمانی مناطق ۱۳ گانه این شهر را مورد بررسی قرار داده است.
در این تحقیق ۳ درصد کارگران ساختمانی مورد بررسی فوق دیپلم و بالاتر، ۲۵.۳ درصد دیپلم، ۴۰/۵ درصد زیر دیپلم، و ۳۱.۲ درصد آنها بی سواد بودند. از نظر وضعیت شغلی ۷۵ درصد کارگر ساده و ۲۵ درصد کارگر فنی بودند. میانگین سنی کارگران نیز ۳۲ سال و میانگین سابقه کار آنها ۱۱ سال بود. همچنین ۷۱ درصد کارگران متأهل بودند. ۳۲ درصد کارگران به دلیل وقوع حادثه حین انجام کار به دکتر مراجعه کرده بودند که ۱۲ درصد آنها با فراوانی یک تا ۳ دفعه به دلیل وقوع حادثه در محل کار توسط سایرین به اورژانس منتقل شده بودند.
نتایج این پژوهش نشان داد که ۲۱ درصد کارگران با وظایف کمیته حفاظت فنی و بهداشت کار آشنایی داشتند؛ ولی فقط ۸ درصد اظهار کردند که تاکنون در مورد لزوم و اهمیت استفاده از وسایل ایمنی در محل کار آموزش دیدهاند.
بررسی های این پژوهش نشان داد: کسانی که قبلا سابقه وقوع حادثه داشتند نمره بیشتری در سازههای الگوی مورد استفاده در این تحقیق، نسبت به سایرین داشتند. به این معنی که کسانی که قبلا وقوع حادثه را تجربه کرده بودند رفتارهای ایمن به شکل استفاده از وسایل ایمنی به منظور پیشگیری از حوادث را بیشتر از کسانی که سابقه وقوع حادثه نداشتهاند را گزارش کردهاند.
از سویی دیگر، در این تحقیق، خودکارآمدی درک شده توسط نمونههای مورد بررسی بر اساس مقیاس خودکارآمدی مورد بررسی قرار گرفت . ۲۱.۶ درصد کارگران موفق به کسب سقف ۲۱ امتیاز خودکارآمدی شدند.
بر اساس یافتههای به دست آمده از این پژوهش، همچنین بین رفتارهای پیشگیری از حوادث ناشی از کار و متغیرهای الگو نظیر منافع درک شده ، موانع درک شده، تهدید درک شده، علائم برای عمل و خودکارآمدی درک شده،ارتباط معنی داری از نظرآماری وجود دارد؛ ولی بیشترین همبستگی مربوط به تهدید درک شده، خودکارآمدی و منافع درک شده است.
یافتههای این پژوهش نشان داد: تنها نیمی از کارگران مورد بررسی (۴۷ درصد) با روشهای پیشگیری از حوادث ناشی از کار آشنایی دارند. در حالیکه یک نیروی کار سالم آشنا با این روشها، علاوه بر فایده رساندن به خود موجب سلامت اطرافیان و جامعه میشود و این مساله مستلزم داشتن آگاهی مناسب درخصوص ایمنی و بهداشت کار است؛ اما هنوز آگاهی و نگرش و عملکرد کارگران درخصوص ایمنی کار و استفاده از وسایل حفاطت فردی پایین است.
همچنین طبق نتایج این پژوهش تنها حدود ۴۰ درصد کارگران مورد بررسی خود را در معرض حوادث ناشی از کار می دانستند و در نتیجه اکثر آنها حساسیت درک شده بالایی در این زمینه نداشتند.
همچنین در حالیکه آمارها نشانگر آن است که میزان مرگ و میر در کارگرانی که در معرض حوادث ناشی از کار قرار میگیرند رو به فزونی است، هنوز نسبت بالایی از کارگران نمونه این تحقیق، (۲۶.۸ درصد) ترجیح میدادند که از وسایل ایمنی استفاده نکنند. بنابراین باید همانند سایر کشورها برنامههای کاهش حوادث ناشی از کار را جدیتر آغاز کرد که یکی از این برنامهها تمرکز بر تلاشهای آموزشی است که تاثیر آن در سایر مطالعات به اثبات رسیده است.
همچنین تاکید بر راهکارهای افزایش کمیت و کیفیت خدمات آموزشی و مشاورهای به کارگران از سوی مسوولان بهداشت کار با همکاری و مشاوره متخصصان آموزش بهداشت می تواند یکی از راهکارهای اساسی برای کاهش وقوع حوادث ناشی از کار باشد.
این تحقیق همچنین به ارتباط معنیدار استفاده از وسایل ایمنی با تحصیلات کارگران اشاره دارد.
منبع:ایسنا-۲۰شهریور