محکوم کردن قتل عام مجاهدین به عنوان یک عمل جنایتبار، ضد بشری، ضد خقوق و اخلاق به هر حال عملی است که برای هر انسان آزادیخواه و عدالت طلبی شایسته و بایسته است ولو آنکه آن نیرو خود در خشونتها و خطاهای عدیده ای در گذشته نقش داشته باشد. همچنین نکته بسیار مهم این است که ما با محکومیت این عمل گامی برداریم در مسیر نفی خشونت، خشونتی که حکومت خون آشام آخوندی آنرا به حد اعلا رسانده و در میان مردم نیز ترویج داده است. همچنین در مورد بسیاری از ما ایرانیان نیز این مسأله در گذشته و اکنون صادق بوده است که در بسیاری موارد ««« انتقام را به جای عدالت نشانده ایم»»» و نتوانسته بین ایندو تمیز قائل شویم و در راستای یک جامعه مدنی و انسانی انتقام را به نفع عدالت کنار گذاریم… عدالت مسأله ای است که با قاعده، قانون و حقوق و عقالنیت و سنجش همراه است اما انتقام هر چند هم با بهانه عدالت انجام گیرد باز با احساس و هیجان، خشم و دور شدن از مدار اعتدال و عقلانیت همراه است…عدۀ بسیاری در این چند روز آنچه بر مجاهدین رفت را نتیجۀ خشونت طلبی و اعمال خشن خود مجاهدان می انند و این تا حدی درست است…. اما بسیاری از این فراتر رفته و به قضاوت می نشینند یعنی مجاهدین را به دلیل خشونتهای گذشته آنها سزاوار خشونتی متقابلی می دانند مانند آنچه نمونه اش را در کشتار اخیر دیدیم…و این تفکری وحشتناک است و خطرناک … این نوع قضاوت ناشی از همین خطر بزرگی که گفته شد یعنی انتقام و خشونت را به جای عدالت نشاندن. این اشتباه بود که بعد از انقلاب 57 بذر خشونت را در سرزمین ایران صدچندان بارور کرد… نیروهای انقلابی به جای عدالت سریعاً به فکر انتقام افتادند و بسیاری از این گروه ها آخوندها را در سلاخی ها و اعدام ها و تیر بارانهای عوامل رژیم سابق تشجیع کردند و بالاخره خود این گروه ها نیز چند صباحی بعد هیزم آتش خشونتی شدند که خود آنها آخوندها را در افروختنش یاری رسانده بودند…وووو اما اکنون بعد از همۀ این تجارب تلخ امروز برای یک نیروی به راستی آزادی خواه نفی کشتار مجاهدین(با هرگونه سابقه ای درگذشته) نفی این دور باطل خشونت و انتقام نیز هست و این درایت آزادیخواهانه اگر تداوم یابد می تواند طلیعۀ برقراری عدالت در فردای ایران باشد.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو