گفتگوی رادیو عصر جدید با بنی صدر
…ویلبر در ۲۵ مرداد کودتایی که سیا تصدی کرده بود، شکست خورد و در ۲۸ مرداد تصدی با دو آیت الله بهبهانی و کاشانی شد ولی با ۳۰۰۰ هزار نفر که نمی شود کودتا کرد! همه افسران و نیروهای ارتشی که در کودتا شرکت کردند توسط سیا از طریق سرهنگ اخوی سازماندهی شده بودند…
عصرجدید: نظرتان درباره اسنادی که در شصتمین سالگرد کودتای 28 مرداد منتشر شده، چیست؟ با توجه به اینکه غربی ها، وزیر خارجه شدن آقای ظریف را اهدای شاخه زیتونی به آمریکا عنوان کرده اند، آیا بین انتشار این اسناد و حکومت آقای روحانی رابطه ای می بینید؟
بنی صدر:
درباره شصتمین سال کودتا و اسنادی که سیا انتشار داده و اعتراف به کودتا؛ اول از اعتراف به کودتا شروع کنیم: قبلا وزیر خارجه حکومت آقای کلینتون از کودتا اظهار تاسف کرد، بعد خود آقای کلینتون در خاطراتش از کودتا اظهار تاسف کرد، آقای اوباما و حکومت انگلیس نیز ابراز تاسف کردند پس اعتراف سیا امر تازه ای نیست. علاوه بر اینکه بخش عمده اسناد، قبلا منتشر شده بود، مهمترینش گزارش ویلبر در داخل و خارج کشور ترجمه و انتشار یافته بود، قسمتهایی از این گزارش که اسامی بود سیاه شده بود که بخش زیادی از آنها را به کمک اطلاعاتی که داشتیم، رفع سانسور کردیم و در متن منتشر شده در خارج موجود است. آنزمان سیا گفت که این اسناد در آتش سوزی از بین رفته است و یک نسخه از گزارش ویلبر در شورای امنیت ملی باقیمانده بود و انتشار دهندگان، آنرا از شورای امنیت ملی گرفتند و منتشر کردند.
بخشی از اسنادی که به تازگی منتشر شده اند به انقلاب ایران مربوط می شوند و بخشی نیز به کودتای ۲۸ مرداد(غیر از گزارش ویلبر که قبلا منتشر شده بود). پهلوی چی ها می گویند: «اصلا کودتایی نبود و ادعا می کنند که در ۲۵ مرداد کودتا شد و شکست خورد، در ۲۸ مرداد که سیا شکست خورده بود و به روزولت دستور داده بود برگرد، مردم قیام ملی کردند!» اولا آن دستور به آقای روزولت را من ندیدم، او اطاعت نکرد، ثانیا قیامی که اینها می گویند در جمع حداکثر ۳ هزار نفر آدم بودند که سردسته ها و جمع آوری کننده هایشان مشخص است؛ برادران رشیدیان هستند که سرسپردگان انگلستان بودند و بنابر اسناد انگلیسی بقدری نوکرهای باغیرتی بودند که وقتی انگلیسی ها گفتند: «ما برای این کار بودجه نمی گذاریم»، اینها گفتند به خرج خودمان این کار را انجام می دهیم. یکی از سردسته ها طیب بود که در جمع آوری همین ۳۰۰۰ نقش مهمی داشت، یک دسته هم مال شعبان جعفری بود. شعبان جعفری در زندان بود و در همان روز او را از زندان بیرون آوردند و در بقیه روز به وظیفه اش در خدمت کودتاچی ها عمل کرد ولی دستیاران و نوچه هایش فعال بودند، شاه بیخودی به او نشان نداد!
بنابر گزارش ویلبر در ۲۵ مرداد کودتایی که سیا تصدی کرده بود، شکست خورد و در ۲۸ مرداد تصدی با دو آیت الله بهبهانی و کاشانی شد ولی با ۳۰۰۰ هزار نفر که نمی شود کودتا کرد! همه افسران و نیروهای ارتشی که در کودتا شرکت کردند توسط سیا از طریق سرهنگ اخوی سازماندهی شده بودند. از سوی دیگر بلحاظ بازیگری هایی که حزب توده در روزهای ۲۶ و ۲۷ مرداد راه انداخته بود، مصدق به فرماندار نظامی دستور داده بود جلوی توده ای ها گرفته شود، در نتیجه در ۲۸ مرداد شهر خالی بود و آن ۳۰۰۰ نفر پوشش کودتای نظامی ها شدند والا با این سه هزار نفر و با سردسته هایی که گفتم، کودتا میسر نبود. تمام این ارقام هم مشخص و مضبوط است، هیچکدام حدس و گمان و برآورد نیست. پس به این ترتیب در ۲۸ مرداد، آقای روزولت که شکست را نپذیرفت، در ایران ماند و کودتا را تصدی کرد. سوال مهم این است که شاه و زاهدی در این تصدی چه کاره بودند؟ گزارشهای سیا، خصوصا گزارش ویلبر شاه را آدمی مردد، ضعیف، ترسو و …. توصیف می کند که قادر به سازماندهی نیست، در مورد زاهدی نیز می گوید، او حتی نمی تواند افسرانی را به ما معرفی کند که یک دفتر نظامی برایش ترتیب بدهیم، در واقع ۲۸ مرداد را از جنبه نظامی سیا مستقیم تدارک دید و تصدی کرد، خود زاهدی هم در مخفیگاه سیا تشریف داشت و گیلانشاه و ..(ماموران مستقیم سیا) با تانک به آن مخفیگاه رفتند و زاهدی را سوار بر تانک به فرستنده رادیو بردند. به این ترتیب بنابر اسناد، درباره نقش سیا در ۲۸ مرداد جای کمترین تردیدی نیست و تصدی دو آیت الله نیز روشن است زیرا بدون ایجاد آن پوشش و شلوغ کردن شهر، نظامی ها بهانه ای برای وارد عمل شدن نداشتند.
سوال مهم دیگر این است که نقش عامل داخلی و خارجی به چه اندازه بود؟ آقای آبراهامیان که محقق برجسته ای است در تحقیقی که درباره ۲۸ مرداد منتشر کرده است، می گوید: «نقش خارجی خیلی زیاد و نقش داخلی خیلی ناچیز بوده است و شاه ترس و تردید داشته است و آنها تهدیدش کردند که یا همراهی می کنی یا بدون تو کودتا می شود و بعد هم احتمال دارد شما کاره ای نباشید» که با اسنادی که آمریکایی ها منتشر کردند و می گوید: «شاه در اسفند ۱۳۳۱ توسط علاء به آمریکایی ها می گوید: «راه حل کودتا بر ضد مصدق است»» تناقض پیدا می کند. دقت را که زیاد کنیم، با مراجعه به اسناد داخلی می بینیم که شاه تردید و نگرانی داشته اما نه از باب اینکه کودتا بشود یا نشود بلکه از این بابت که نقش خودش چه بشود؟ چقدر تضمین وجود دارد که بعد از کودتا مثل دوره مصدق بیکاره نشود و دوباره به او نگویند: «شما باید سلطنت کنی، نه حکومت!»؟ شاه می خواست تضمین بگیرد که بعد از کودتا، تصدی حکومت با او خواهد بود. برای اینکه مخاطبان خوب متوجه بشوند که ما از چه آدمی حرف می زنیم؛ دکتر غنی در خاطراتش از قول گلشائیان نوشته است: «گلشائیان به شاه ناسزا می گفت و می گفت که شاه فشار آورد که قرارداد گس-گلشائیان را امضاء کن، حالا که مورد حمله قرار گرفتیم، مثل اینکه اصلا هیچ اطلاعی از ماجرا ندارد، پشت مرا خالی کرده است!»
به این امر که در ۲۸ مرداد عامل خارجی(اینتلجنت سرویس و سیا) نقش تعیین کننده داشتند هم خودشان اعتراف دارند، هم اسنادشان را منتشر کردند، هم اگر اینها را منتشر نمی کردند، مثل روز روشن بود و از این جهت حق با آقای آبراهامیان است اما بدون اینکه عامل خارجی به طرف قدرت خارجی برود، دست به دامان او بشود و خود را در اختیار او بگذارد، عامل خارجی قادر به کودتا نمی شود و اینرا کودتای ۲۸ مرداد مثل روز نشان می دهد. اگر به جنگ عراق هم برگردید و نقش امثال چلبی و علاوی در نظر بگیرید، می بینید در آنجا هم بدون عامل داخلی، قدرت خارجی توجیهی برای حمله پیدا نمی کرد، همچنین در افغانستان، سوریه و لیبی. پس اگر مردم ایران بخواهند به واقعیتی که شصت سال پیش انجام گرفته است، توجه کنند، با وضعیت امروزشان ربط مستقیم دارد، این توجه را باید به عامل داخلی بکنند، البته نه اینکه از عامل خارجی غافل بشوند. در کودتای خرداد ۶۰ هم تا سازش پنهانی اکتبر سورپرایز انجام نمی گرفت و این آقایان مطمئن نمی شدند که برای ادامه جنگ اسلحه دریافت خواهند کرد، نه آن کودتای خرداد شصت واقع می شد و نه جنگ ۸ سال ادامه پیدا می کرد. عامل داخلی وسیله اجرای طرح گروگانگیری بوده که در آمریکا تنظیم شده بود، در ایران اجرا شدف ۴۴۴ روز ادامه پیدا کرد بعد هم آن سازش پنهانی اکتبرسورپرایز، باز هم دنباله پیدا کرد و ایرانگیت شد که فروش محرمانه اسلحه بود و جنگ هشت سال ادامه پیدا کرد. این امر که عامل داخلی تعیین کننده است محل تردید نیست، برای اینکه اگر نباشد عامل خارجی نمی تواند دست به کودتا بزند. آقای روزولت توسط بخشی از ارتشی ها، چماقدارها و آن دو آیت الله کودتا کرد، اگر اینها نبودند که این کودتا واقع نمی شد.
قبل از اینکه به قسمت دوم پرسش برسیم نقش مردم را نیز باید بررسی کنیم. در روزهای بعد از ۲۵ مرداد ۳۲ که مردم بی نقش شدند، بجز اجتماعی که در بهارستان صورت گرفت، بجای اینکه خیابانها و کوچه ها، روزمره در تصرف مردم باشد، از مردم خالی شدند و کودتا ممکن گشت پس نقش کارپذیرانه مردم هم تعیین کننده بوده است شاید ۹۰ درصد اهمیت داشته است چون اگر بیرون می آمدند نه آن ۳۰۰۰ نفر را می شد با دلارهای آمریکایی(بخشی از دلارها را قبلا به پول تبدیل کرده بودند که توسط صادق نراقی شوهر خواهر زاهدی برای آقای کاشانی و توسط رشیدیان برای آقای بهبهانی برده شده بود. بخشی از پول را نیز به صورت دلار به چماقدارها داده بودند.) بسیج کرد و نه ارتش می توانست تانکهایش را به خیابانها ببرد و کودتا کند و خانه مصدق را به توپ ببندد و نه آن دو آیت الله می توانستند چماقدار بسیج کنند، کودتا هم واقع نمی شد. بنابر اسناد آنها هم تدارک دیده بودند که زاهدی را به جاهای دیگر مثل کرمانشاه ببرند و از آنجا عشایر را راه بیاندازند یعنی از انجام کودتا در تهران مایوس بودند پس نقش مردم تعیین کننده بوده است، ای کاش مردم این نقش خود را می دانستند؛ اگر می دانستند در این انتخابات یک تحریم جانانه می کردند، وضعیت غیر از این بود که الان هست. آنهایی که رفته اند رای دادند ببینند که چه تحفه هایی(در واقع آلت فعل های آقای خامنه ای) را متصدی کرده اند!
نقش مردم همیشه تعیین کننده است. مثلا در مصر مردم در اعتراض به آقای مرسی بیرون آمدند، آنهایی که کودتای نظامی ها را توجیه می کنند می گویند ارتش به حمایت مردم آمده است در حالی که این حرف دروغ فاحشی است زیرا در زمان آقای مبارک که ارتش، پلیس و دستگاه اطلاعاتی را در اختیار داشت در میدان تحریر قاهره به زحمت یک میلیون جمع شدند و مبارک را بردند. مردمی که می گویند ۲۲ میلیون امضا جمع کرده بودند و آن جمعیت عظیم هم به میدان تحریر آمده بود چه احتیاج داشت که ارتش وارد عمل بشود؟ این تناقض بسیار آشکاری است. ارتشی ها فرصت را غنیمت شمردند برای اینکه برگردند و میخ خودشان را بکوبند. آنهایی هم که فریب خوردند، ندانستند که قدرت قبل از اینکه حاکم بشود هر چه دلت بخواهد وعده می دهد، بعد هم که حاکم شد هیچکدامش را عمل نمی کند. بفرمایید آقای البرادعی! رفتی وسیله کار کودتا شدی، بعد هم استعفا دادی، حالا هم می گویند باید محاکمه شوی چون تشویش افکار عمومی می کردی و حکومت را تضعیف کردی!
وقتی ملتی بیرون آمد باید به نظامی بگوید: «تو چه کاره ای، بشین سر جایت، کار تو دفاع از مرزهاست، به تو چه ربطی داره که خودت را وارد می کنی، فورا قانون اساسی را تعطیل و رییس جمهور را توقیف می کنی و قوایت را برای آدمکشی به خیابانها می فرستی؟ ملت حضور دارد، نقش و هدف خود را می شناسد و به طرف هدف خویش می رود و می رسد.» این کاری است که یک ملت آزاد و مستقل باید بکند. همه برنامه هایی که در مورد کودتای ۲۸ مرداد در بی بی سی و صدای آمریکا پخش شد را دیدم، اگر می خواستند مساله واضح بشود، دنبال کسانی می رفتند که عمری صرف تحقیق درباره آن کرده اند، نه اینکه آدمهایی که تحقیقی نکرده اند را بیاورند، یکی بگوید ۲۸ مرداد قیام بوده است و …. براساس حدس و گمان و ذهنیات حرف بزنند! آقای میلانی که به سلامتی به تازگی حقوقدان هم شده، را بیاورند که بگوید عزل مصدق قانونی بوده است!
عصر جدید: فرزند دو کودتاچی یکی رضا پهلوی ۲۸ مرداد را افسانه می خواند و دیگری محمود کاشانی کودتای ۲۸ مرداد را نفی می کند، در واقع اینجا پیوند شاه و شیخ را می بینیم.
بنی صدر:
اگر نفی نکند، باید بپذیرد که پدرش خیانت کرده است. تا اینجا عواملی که در کودتا شرکت کردند معین کردیم، نقش مردم را مشخص شد، نقش قدرت خارجی هم مشخص شد. حال می ماند ترکیب کودتا؛ در کودتای رضا خانی، کودتای ۲۸ مرداد و کودتای خرداد ۶۰ ترکیب همان است، اصلا دست نمی خورد حتی آدمهایی که در کودتا شرکت کردند همان آدمها هستند یا آنهایی بودند که هنوز زنده بودند و عمل می کردند یا فرزندان و کسان آنها هستند. در کودتای ۲۸ مرداد این عوامل را می بینیم، عامل خنثی طرف روسی را می بینیم، بلکه بنابر پیامی که زاهدی به سفارت روس فرستاده بود که اگر حزب توده ساکت شود قول می دهد که نمی گذارد آمریکایی ها در ایران پایگاه نظامی داشته باشند. عامل “روحانی” و عامل سلطنت یا نظامی را در ترکیب کودتا می بینیم و اینها است که باید در بررسی کودتا روشن شوند. هنوز بررسی کامل نیست، با توجه به وقتی که داشتیم نکاتی را روشن کردیم.
به قسمت آخر سوال شما می رسیم و اینکه آیا این اسناد تازه منتشر شده به آقای روحانی و حکومت او ربط دارد؟ اولا من برای این حکومت شان و منزلتی قائل نیستم زیرا آلت فعل دستگاه ولایت مطلقه فقیه است. اگر بگوییم این را منتشر کرده اند تا بگویند ما اینکاره هستیم، آنوقت کودتا کردیم، حالا هم با این تحریم ها و تهدید به جنگ ایستاده ایم تا به هدفمان برسیم، ربط دارد و مردم ایران باید کاملا هشیار باشند. در شماره جدید نشریه انقلاب اسلامی ترجمه نوشته ای در باب سیاست غرب و اسرائیل برای تجزیه کشور ما آمده است. اینکه ملتی لاقید بماند تا وقتی که غرب سیاستهایش را اجرا کند، در مورد آنچه به ایران مربوط می شود کودتای رضاخانی، کودتای ۲۸ مرداد، کودتای خرداد ۶۰، جنگ هشت ساله و این تحریم ها واقع بشوند، این می تواند ادامه پیدا کند تا آنجایی که نباید ادامه پیدا کند. می شود گفت شصتمین سال کودتا است و انتشار داده اند، اما اگر بنابر حرف سابقشان، این اسناد سوخته بودند، از کجا پیدایشان کردید و دوباره منتشر کردید؟ سالها پیش در مورد آمریکای لاتین، سیا یک دور مدارکی درباره کودتای ۲۸ مرداد منتشر کرد، خود روزولت هم شرح کودتا را انتشار داد و آنزمان می خواستند بگویند که سیا این توانایی را دارد و افکار عمومی را مساعد کودتاهایی کنند که سیا تدارک می دید. آیا حالا هم همین است و پرداختن وسیع بی بی سی و صدای آمریکا هم به همین معنا است؟ البته نباید از آن غافل شد ولی اصل ماجرا در ایران است.
در ایران است که مردم باید به خود نقش دهند و هرگاه این نقش را به خود ندهند دستگاه ولایت مطلقه فقیه که ایران را تا اینجا آورده، می تواند تا سقوط ببرد چون بد و بدتر یک سمت و سو بیشتر ندارد. وضعیت اقتصاد را که تا سقوط برده است، زمین های ایران را تا جایی برده است که بقول آقای عیسی کلانتری، ایران تا ۳۰ سال دیگر لم یزرع می شود! از لحاظ سیاسی و سیاست رابطه با دنیای خارج هم می تواند تا بدانجا برود که آقای خمینی یک بار برد و جام زهر شکست را سر کشید، چرا آقای خامنه ای ناخلف باشد و بیشتر از کاری که او کرد، نکند؟ پس به مردم ایران بر می گردد و به مردم ایران باید هشدار داد و من هشدار می دهم نقش خود را بشناسید، کودتا می توانست واقع نشود اگر شما در ۲۸ مرداد بیرون می آمدید، می توانست واقع نشود اگر روز ۲۵ خرداد بیرون می آمدید، این تحریمها می توانست واقع نشود، اگر شما به موقع بیرون می آمدید، ایران می تواند در خطر نباشد اگر بیرون بیایید.
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در ۱ شهریور ۱۳۹۲