جناب اردشیر خان، ماجرای جالبی بود. راستش من هم خندیدم. به هر حال اجازه میخواهم من خاطرهای تعریف کنم. شاید به این ترتیب مخالفین مادر زادی رژیم پهلوی به خود آیند. من در اوأیل دهه ۵۰ در پادگان فرح آباد آموزش نظامی میدیدم. یکی از موارد آموزشی ما “ش.م.ر” نام داشت که مخفف شیمیایی، میکروبی و رادیکتیو بود. در این کلاس یا کارگاه به یاد میدادند که چگونه خود را در برابر سلاحهای غیر متعارف محافظت کنیم. در وسط کلاس یکی از هم قطاران ما از جای بر خواست و رو به استاد مربی گفت: “جناب سروان، ما چرا باید با این سلاحها آشنایی پیدا کنیم؟ این جور سلاحها که همه در اختیار کشورهای بزرگ است، ما هم که با آنها جنگ نداریم. تازه اگر هم با آن ها جنگمان در بگیرد آن هم ما را درسته میبلعند. اصلا کار به این جور سلاح ها نمیکشد.” استاد کلاس که یک ستوان یکم کادر ارتش بود، گفت: “کاملا حق با شما است. هر چه شما فرمودید کاملا درست است. ولی دغدغه و نگرانی ما این است که این کشورهای کوچک منطقه به این سلاحها دسترسی پیدا کنند.” حرف آن جناب سروان را آنروز ما درست نگرفتیم. یعنی چه؟ مثلا ترکیه یا عراق به این سلاحها دسترسی پیدا کنند؟ غیر ممکن است. بابا این جناب سروان عجب دلش خوش است. خلاصه آن روز گذشت، دوران آموزش نظامی و سربازی ما هم گذشت و تمام شد و برای ادامه تحصیل به آمریکا آمدیم. و من اصلا داستان آنروز در پادگان را تقریبا فراموش کرده بودم. تا این که طوفان نوح شد و آن آخوند زوار در رفته را از غار ما قبل تاریخ بیرون کشاندند و به قول شما به جان ملت ایران انداختند. و بعد هم که عراق به ایران حمله کرد و از سلاحهای شمیایی استفاده کرد. وقتی خبر مربوط به استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را شنیدم به سرعت برق حرف آن روز آن جناب سروان بیچاره یادم آمد که گفت ما نگران این کشورهای کوچک منطقه هستیم. به خودم گفتم آی دل غافل آی ملت نمک نشناس. ارتش ایران در زمان شاه دغدغه دفاع از ایران را داشت و از ۱۵ یا ۲۰ سال پیش از آنکه عراق از سلاحهای شیمیایی استفاده کند خود را برای مقابله با این سلاحها آماده کرده بود. به همین جهت تا عراق از این سلاحها استفاده کرد ماسک ضّد گاز در تمام جبههها توزیع شد چون این ماسکها در انبارهای ارتش موجود بودند. بله ارتش ایران در زمان شاه نگران دفاع از ایران و مردم ایران بود. ژنرالهای ارتش شاه اسکلههای اختصاصی نداشتند، قاچاق نمیکردند، مردم را به جرم روزه خوری در خیابان کتک نمیزدند. آی ملت نمک نشناس. حالا چند جوجه روشنفکر با خیال راحت در امنیت کامل در آمریکا و یا یکی از کشوریهای اروپایی پشت کامپیوتر نشسته اند و فلسفه بافی میکنند. زهی شرم.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو