مسعود نصرالهی پور
من معتقد بودم و هستم که جمهوری اسلامی ازدوران حیات خود تا کنون برای حفظ نظام از ریختن خون جوانان این مرز و بوم دریغ نکرده ونخواهد کرد. علاوه برقتل عام و در بند کشیدن همه فعالان سرشناس سیاسی ، نظام اکنون به سراغ جوانانی رفته که از طریق وبلاگ ها و فضای مجازی، رسوایی های رژیم را افشا می کنند .
بخش دیگری از سناریوی نظام ، اعلام علنی فشارها بر فعالان فضاهای اینترنتی است .من معتقد هستم ، همانگونه که در ماجرای کهریزک ، مجلس بی اراده، گزارش قتل در کهریزک را افشا کرد لازم به ذکر است که در ماجرای قتلهای دیگر ، محسنی اژه ای و برخی دیگر از عناصر سرشناس حکومتی ،مأموریت داشتند و خواهند داشت که با انتشار و تأیید خبر این جنایت ، به خانواده های فعالان اینترنتی بگویند همانگونه که در کهریزک آدم کشتیم و عامل آن را عزیز داشتیم حال هم برای بقای نظام باز هم خواهیم کشت و نهایتاً عوامل قتل او را هم مجازات نحواهیم کرد.
ظاهراً این حد از افشای موضوع، برای سران نظام کارآیی کافی را نداشته و اکنون جنایتکاری به نام حمید رسایی را مأمور کرده اند به وبلاگ نویسان هشدار دهد قتل امید و ستار آغاز یک روند است نه پایان آن و هر کس در این عرصه واردشود باید خود را برای سرنوشتی شوم مهیا سازد. این جملات را بخوانید پروژه کشته سازی وبلاگ نویسان که امکان دارد تا چند ماه آینده در صورت عدم مراقبت مسئولان بی کفایت نظام و کشف ابعاد امر در نمونههای مشابهای تکرار شود را باید حلقهای برای مقدمه سازی جنایات آینده دانست.
جنایاتی که برای تحقق آن باید نیروی انتظامی را از الان در نگاه مردم و مسئولان مقصر جلوه داد و انگیزه هر نوع برخورد با عاملان جنایت را از آنان گرفت. این بخشی از جنایات کسانی است که رفتار آنها نشان می دهد ژن آنها ترکیبی از ژن موجود در آبا و اجداد همه جنایت کاران نظام است.
نظام در واقع از حالا تأکید می کند که اولاً برخورد با عاملان جنایت ، انگیزه نیروی انتظامی برای کشتار های بعدی را از بین می برد ثانیاً در خصوص ادامه جنایت های اینچنینی به خصوص با توجه به نا آرامی های احتمالی آینده ـ که نظام آن را فتنه می خواند اطلاع رسانی می کند تا همه فعالان رسانه ای وخانواده های آنان ، تکلیف خود را بدانند