رضا پرچی زاده
تحلیلِ کارکردهای نظام در چارچوبِ مدلهای قدیمی امروز دیگر چندان جواب نخواهد داد. امروز باید ساختارهای تازه و روابطِ قدرتِ نوین در جمهوری اسلامی را کشف کرد و به تحلیلِ آنها پرداخت؛ و البته نباید از نقشِ مهمِ افکارِ عمومی و کارکردهای آن به جهتِ دموکراسی غافل شد. همهِ اینها باید تعهد و فعالیتِ ما برای تغییر به سوی دموکراسی را دوچندان کند؛ چرا که در عمل چیزِ زیادی در نظامِ جمهوری اسلامی عوض نشده است.
به همهِ هموطنانم که به قصدِ تغییرِ وضعیتِ موجود در انتخابات شرکت کردند تبریک می گویم. آقا با به کارگیریِ راهبردی تازه – که بسیاری از جمله مرا نسبت به قصدِ نهایی اش به اشتباه انداخته بود – همه را شگفتزده کرد. او با «مهندسیِ نرمِ» انتخابات به طوری که برای تغییرخواهان انتخابی به جز حسن روحانی باقی نگذاشته بود، جمعِ کثیری را به پای صندوقهای رای آورد، و با خارج کردنِ همو از صندوقِ رای، در نزدِ مردم و به احتمالِ زیاد جامعهِ جهانی اعتمادسازی کرده عمرِ نظامِ ولایت-محور را برای مدتی بیمه نمود. به عبارتی، او برای حفظِ نظام حاضر شد جامِ زهر را سربکشد و بر خلافِ عادتِ چندین-ساله اش عدمِ موافقت را حداقل در ظاهر به رسمیت بشناسد. همین که دیکتاتور در آخرِ عمر – بر خلافِ آنچه عادتِ مالوفِ دیکتاتورهاست – عقل کرد و در حرکتی حساب-شده گامی به عقب نهاد کارِ مثبتی است؛ و اگر او به همین شیوه ادامه دهد و افکارِ عمومی را به رسمیت بشناسد، می تواند به گشایشهای عمده در وضعیتِ ایران بیانجامد؛ کمااینکه فشارِ منتقدان و افکارِ عمومی – در کنارِ فشارهای بین المللی – بی-شک بر تصمیمِ فعلیِ او تاثیرِ مهمی نهاده است.
با اتفاقی که افتاد، آقا ساختارِ بنیادیِ جمهوری اسلامی را شکست. از ابتدای انقلاب، جمهوری اسلامی همیشه در قالبِ یک ساختارِ دوگانهِ قدرت به حیاتِ خود ادامه داده است. جریانهای راست و چپِ این نظام در دوره های متفاوت تحتِ نامهای متفاوت نمودِ همین ساختارِ دوگانهِ قدرت بوده اند. اینها همیشه با هم در جنگِ واقعی/غیرِواقعی بوده اند. گهی این یکی طناب را می کشید و گهی آن یکی. منتهی آقا این بار هر دو جریان را به آن صورتِ مرزبندی-شده که قبلا بودند از موضوعیت انداخت. او ابتدا چپی ها و میانه-روهای نزدیک به چپ را حذف کرد، سپس راستی ها را از حدِ نساب انداخت، و در خاتمه شخصیتی دوگانه به نامِ حسن روحانی را به روی کار آورد که به احتمالِ زیاد به فرمانِ آقا دستورِ ایجادِ دولتی «فراجناحی» را دارد. بدین ترتیب، مدلِ دوگانهِ قدرت در جمهوری اسلامی تا حدودِ زیادی تلطیف می شود – اگر از بین نرود؛ و در غیابِ ساختارهای دست-و-پا-گیر و رقابتهای زحمت-انگیز، نظام، تحتِ سلطهِ آقا، گونه ای از تک-صداییِ تعدیل-شده را تجربه خواهد کرد که در آن دقیقا به دلیلِ عدمِ رقابت گشایشهایی هم صورت می گیرد. به همین دلیل بود که دیگر برای آقا چندان تفاوتی نمی کرد که اصولگرایانِ نزدیک به او به عقب رانده شوند، و بلکه اصلا برنامه اش همین بود. اصولگرایان – چنانکه در هشت سالِ اخیر بودند – حالا دیگر تنها بازیگرِ میدانِ نظام نیستند، بلکه در سایهِ آقا در کنارِ باقیِ نیروها به فعالیت در چارچوبِ قدرت خواهد پرداخت.
این موضوع موردِ علاقهِ مردمی خواهد بود که در دو دههِ اخیر در فراز و نشیبهای سیاسی چیزی نصیب شان نشده مگر خُسران و حسرت، و از لحاظِ روانی خسته و فرسوده اند. بدین ترتیب، امروز جامعهِ ایران آماده است برای اینکه با رضایتی نسبی و بدونِ تاکیدِ فراوان بر مطالباتِ دموکراتیک در سایهِ تک-صداییِ تعدیل-شدهِ آقا قرار بگیرد. از طرفِ دیگر، نظام برای برخی از کسانی که رای داده اند این توهم را ایجاد کرده که با «رای دادن» در تعیینِ شرنوشتشان نقش داشته اند؛ در حالی که لزوما چنین نیست. فشارِ افکارِ عمومی در طولِ چند سالِ اخیر که عمدتا خارج از حیطهِ صندوقِ رای قرار می گیرد عاملِ اصلیِ تغییرِ استراتژیِ نظام بوده است، و نه لزوما رایی که به صندوق انداخته شده (که می توانست خوانده نشود یا جورِ دیگری خوانده شود؛ چنانکه در سالِ ۸۸ اتفاق افتاد). عاملیت در اینجاست؛ و تفاوتِ این دو را باید درک کرد؛ و تاکید بر این اصل نه به جهتِ بی-اجر کردنِ زحماتِ هموطنان، که به جهتِ یادآوریِ این حقیقت است که جمهوری اسلامی می تواند باز هم مهندسی را به شکل دیگری تکرار کند. لذا نباید به هوای نتیجه ای که حاصل آمده، فشارِ افکار عمومی از روی جمهوری اسلامی برداشته شود. با این وجود، برخی از رای-دهندگان، به دلیلِ همان اعتمادِ کاذب به «صحتِ صندوقِ رای»، حداقل برای مدتی هم که شده مشروعیتِ نظام را – به طورِ مستقیم یا غیرِ مستقیم – به رسمیت خواهند شناخت، که به احتمالِ زیاد به کاهشِ فشار بر روی نظام بیانجامد، که امری نامطلوب است.
به همین علت هم تحلیلِ کارکردهای نظام در چارچوبِ مدلهای قدیمی امروز دیگر چندان جواب نخواهد داد. امروز باید ساختارهای تازه و روابطِ قدرتِ نوین در جمهوری اسلامی را کشف کرد و به تحلیلِ آنها پرداخت؛ و البته نباید از نقشِ مهمِ افکارِ عمومی و کارکردهای آن به جهتِ دموکراسی غافل شد. همهِ اینها باید تعهد و فعالیتِ ما برای تغییر به سوی دموکراسی را دوچندان کند؛ چرا که در عمل چیزِ زیادی در نظامِ جمهوری اسلامی عوض نشده است. هنوز خونهایی که در راهِ آزادی ریخته شده و جانهایی که برای آزادی در زندان و در تبعید هدر شده بر وجدانِ ما سنگینی می کند؛ و هنوز سیستمِ جمهوری اسلامی سیستمی متصلب است؛ و هنوز رئیسِ جمهور «تدارکاتچیِ» آقاست. و نبرد برای دموکراسی همچنان ادامه دارد.
برای ثبتِ در تاریخ
رضا پرچی زاده
بیست و پنجمِ خردادماهِ یکهزار و سیصد و نود و دوی خورشیدی
* این مطلب را به تاریخِ ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ و در حینِ شمارشِ آراء یازدهمین دورهِ «انتخاباتِ» ریاستِ جمهوری نوشتم، اما به علتِ حملهِ ارتشِ سایبری به وبسایتِ ایران گلوبال تا به امروز نتوانستم آن را منتشر کنم. موعدش گذشته، اما گفتنی را باید گفت. با تغییراتی آن را منتشر می کنم.