فضائل عزیزان
بیش از یک دهه است که در در فضای مجازی مشغول وبلاگ نویسی میباشم از خبر گرفته تا مقاله و گزارش به سهم و بضاعت خود سعی کردهام آنچه را که میاندیشم به مخاطب احتمالی انتقال دهم.اکثر نوشتههایم را بعد از انتشار در سایت شخصی به وسیله ایمیل به امید منتشر شدن به دیگر سایتها نیز میفرستم به جز مواردی معدود تقریباً بیشتر مقالاتم سانسور شده است.علیرغم همه کم لطفیها و کج فهمیها و کم تحملیها و حتا اتهامات, قلم را همچنان در دست خود به عنوان تنها سلاح آتشین موجود نگاه داشته ام.
سامانههای خبری مخالف جمهوری اسلامی با وجود آنکه ادعای دموکرات بودنشان گوش فلک را کر کرده است ولی در عرصه عمل نشان داده اند که در استبداد و دیکتاتوری دستکمی از جمهوری اسلامی ندارند و فقط به قول معروف “آب نمیبنند وگرنه شناگر قابلی هستند.”
در ادعای اپوزیسیون دموکرات بودنشان فقط در مخالفت با جمهوری اسلامی تا حدودی صادق هستند ولی در رفتار و کردار، خصلتها و ویژگیهای یک استبداد تمام عیار را به خوبی آشکار کرده اند؛در فضای مجازی و در سایتهای خود غیر خودیها را سانسور و بایکوت میکنند،در تلویزیونها و رسانههای شنیداری خود به همین منوال عمل میکنند.بر عکس آنچه ادعا میکنند هیچ اعتقادی به حقوق انسانی و آزادی بیان شهروندان ندارند یا حداقل راقم این سطور از درک آن عاجز مانده است.
صرف مخالفت با جمهوری اسلامی دردی را دوا نمیکند،همچنان که در طول ۳۵ سال اخیر نیز کارساز نبوده است.مشکل در دیکتاتور بودن خودمان است که باعث شده است بیش از سه دهه جمهوری اسلامی پایدار بماند.مشکل از آنجا شروع میشود که دگر اندیش را نمیتوانیم تحمل کنیم.مشکل از انجأیی آغاز میشود که تلاش میکنیم عقیدهای را که بر خلاف میل و باورمان میباشد در نطفه مثل جمهوری اسلامی خفه کنیم.جمهوری اسلامی با زندان و شکنجه و اعدام عقاید مخالف را سرکوب میکند و اپوزیسیون به اصطلاح دمکرات چون هنوز در قدرت نیست و عملا امکان استفاده از روشهای مرسوم ذکر شده در جمهوری اسلامی را ندارد ناگزیرفعلا به سانسور و عدم انتشار عقایداز تریبونهای در اختیارش رضایت میدهد.اما ماهیت عملش چندان فرقی با جمهوری اسلامی ندارد.
خوشبختانه این روش سانسور و سرکوبی که هم جمهوری اسلامی و هم اپوزیسیون مفلوکاش در پیش گرفته اند در عصر کنونی با وجود اینترنت و آلترناتیو مدیاها همچون “آب در هاون کوبیدن است. جمهوری اسلامی با خرج میلیون دلار هنوز نتوانسته است صدای منتقدین و مخالفان خود را به طور کامل سرکوب کند چه برسد به اپوزیسیون آن.
معتقدم با وضعیت کنونی که اپوزیسیون دارد هر نوع سرنگونی احتمالی جمهوری اسلامی در خوشبینانهترین حالت منجر به جایگزینی یک دیکتاتوری لائیک میشود.چیزی تقریباً شبیه ترکیه امروزی.
اما چاره چیست؟برای جلوگیری از باز تولید استبداد چه میشود کرد؟
تصور میکنم در کنار مبارزه با جمهوری اسلامی، نیروهای آزادی خواه میتوانند امر “آزادی بیان” را به گفتمان غالب در فضای سیاسی و منازعات سیاسی تبدیل کنند و در عمل نیز ثابت کنند که خود نیز بدان پایبند هستند.ساز مانهای سیاسی اپوزیسیون فضا را برای نقد درون گروهی اعضای خود فراهم آورند.هر منتقد یا مخالفی با انگ “عامل جمهوری اسلامی” مواجه نشود.این استدلال که هر نوع انتقادی باعث خوشحالی و بهره برداری رسانههای رژیم میشود باید یکبار برای همیشه منسوخ شود.چرا که جمهوری اسلامی نیز با استدلال مشابه مانع از آزادی بیان شهروندان شده است.
تقسیمبندی انتقاد، به انتقاد سازنده و غیر سازنده که یکی ابداعات حکومتهای دیکتاتوری در جهت کنترل و سرکوب نارضایتیها بوده است،نمیتواند مورد پذیرش نیروهای دمکرات قرار بگیرد.اپوزیسون دمکرات باید در عمل ثابت کند که به هیچ بهانهای آزادی بیان شهروندان نقض نمیشود و نخواهد شد.وقتی عدّهای به خود این حق را قائل میشوند که سخنی را سازنده یا غیر سازنده ارزیابی کنند آغاز تشکیل کمیته سانسور و سرکوب است.
همه شهروندان باید بتوانند بدون ترس از حاکمیت یا اپوزیسیون آزادانه در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی و…اظهار نظر بکنند.مهمترین رکن هر دموکراسی “آزادی بیان” است.اگر آزادی بیان از حالا تضمین و تمرین نشود،هیچ افق روشنی برای برچیده شدن بساط استبداد در ایران را نمیتوان متصور شد.میزان رعایت “آزادی بیان” میتواند وجه تمایز اپوزیسیون با جمهوری اسلامی را برجسته تر کند و به همان میزان نیز مقبولیت آن را در بین اقشار مختف مردم افزایش دهد.تنها رمز پیروزی ما بر جمهوری اسلامی نیز در “آزادی بیان” نهفته است.بدون اهتمام اساسی بدان، ۳۴ سال دیگر بر عمر جمهوری اسلامی خواسته یا ناخواسته خواهیم افزود.
فضائل عزیزان ۳ ژوئن ۲۰۱۳ واشنگتن