آقای اسماعیل نوری علا با آگاهی بسیار بالا و زیادی علل ناکامی اپوزیسیون خارج از کشور (( هر یک از ما یا خود را به تنهائی رهبر دانستیم و چون دیگران از این «فردمحوری» تن زدند آنان را به شکستن امکانات و خیانت به «مأموریت» متهم کردیم؛ و یا بر اختلافات کهنه ای که هرگز در فضای خارج کشور قابل حل و فصل نبودند پرداختیم و پای فشردیم، + تن به اتحاد بر اساس اصول و باورهای مشترک ندادیم +دستگاه امنیتی و اطلاعاتی همین رژیم نبود که در هر گوشه ای نفوذ کرد، در داخل قهرمان ساخت و به خارج تحویل داد، هدایت کار اتحاد اپوزیسیون را خود بر عهده گرفت + همدلی ها را از درون تهی کرد، و همهء ما را از هم ترساند )) را بدرستی شرح دادند و بیان کردند ، و نتیجه آنرا نیز بخوبی دیده اند و بیان میکنند : (( در جغرافیای گستردهء اپوزیسیون تنها چادرهای ژنده و پاره پورهء گروه هائی سیاسی به چشم می خورند که ترجیح داده اند حکومت اسلامی بماند مبادا که حریفان عقیدتی شان به قدرتی دست یابند.+ تنها به ناامید کردن هرچه بیشتر مردم داخل کشور تمام می شود.+ که «امیدتان را به ما نبندید، از این امامزاده معجزی بر نمی خیزد». )) و در اینباره نیز سخن میگویند واز فاجعه تخریب یکدیگرنیز خوب آگاه هستند ولی باز هم خودشان با قبول ناتوانی و شکست در افکار و رفتارشان ، بازهم درصدد تخریب و کارآئی و فعالیت های دیگران میشوند و میگویند : (( خاتمی اکنون معرف روزگاری خوش است، همانگونه که رضا پهلوی نیز بیشتر ایستاده بر سکوی همین نگاه نوستالژیک به گذشتهء پیش از انقلاب است که مطرح می شود؛ + چرا که با این انتخابات «تاریخ مصرف» آنها و تئوری های ورشکسته ای همچون «وادار کردن رژیم به انجام انتخابات آزاد» نیز به سر خواهد آمد؛+ حتی فکر می کنم دست زدن به ایجاد نهادهای آبکی اپوزیسیون در فاصلهء امروز و انتخابات تنها به ناامید کردن هرچه بیشتر مردم داخل کشور تمام می شود…)) حالا با این دوگانگی در گفتار شما ، آقای نوری علا ، ما باید قسم حضرت عباس شما را باور کنیم یا دم خروس را ندیده بگیریم ؟ و اگر شما میخواستید با نوشته ای از خاتمی طرفداری کنید و مردم بیچاره را کاملا نا امید کنید ، چه مینوشتید ؟؟
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو