ﻧﺎﺻﺮ ﮐﺮﻣﯽ
… آقای حسن شریعتمداری فرزند آیت الله سید کاظم شریعمتداری است که در خارج از کشور در فضای سیاسی و اجتماعی در بین ایرانیان صرفأ به مناسبت نام و جایگاه دینی مرحوم پدرش جا و مکانی نسبی یافته است. در اوّلین همایش “اتحّادِ جمهوری خواهان ایران” در برلین، بیان نظر و سخن وری، تنها شاخص آقای شریعمتداری در این همایش بود. این فن سخن وری را آقای حسن شریعتمداری در دورانِ آموزش و کسب علوم و کار آموزی دینی حوزه ای در قم به سبک و روش پرورشِ آخوندی آموخته است…
ﺣﺴﻦ ﺷﺮﯾﻌﺘﻤﺪاری، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪء ﺳﺎﻣﺎن ﯾﺎﺑﯽ اﻗﻮام، ﻓﺮوﭘﺎﺷﯽ اﯾﺮان و ﺟﻨﮓِ ﻗﻮﻣﯽ
حسن شریعتمداری در امور سیاسی و تاکتیک و استراتژیهایی که دارد مانند مرحوم پدرش چهره ای ناشناخته و پر از اسرار هست، معلوم نیست سلطنت طلب هست و یا جمهوری خواه، دینی اسکولار هست و یا سکولار، روشنفکر دینی هست و یا روشنفکر سکولار، جهان بینی آخوندی حوزه ای دارد و یا راسیونال، خواهان بر کناری ولایت فقیه علی خامنه ای است و یا اصلاح طلب حکومتی و دینی، در خدمت پان ترکیسم و پان عربیسم هست، و یا دل به ایران دارد، یک شهروند ایرانی هست و خواهان حقوق شهروندی است و یا یک تُرک تجزیه طلب ضد ایرانی است که چشم و دل به آنکارا و باکو دارد !.آقای حسن شریعتمداری و همدستان تُرک تبار ایشان امروز هنگامی اقدام به انتشار مجدد این طرح مقالهء خیانت بار کرده اند که همزمان گروه «جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی» روز شنبه دهم فروردین ماه در سالن کنفرانس هتلی در باکو با شرکت جمعی از فعالین سیاسی و کارشناسان تُرک تبار آذربایجان شمالی و جنوبی نشستی با موضوع «فردای آذربایجان جنوبی معاصر» بر گزار کرده است. در این نشست چهار ساعته برخی از شرکت کنندگان در این کنفرانس نیز موضوع جدایی استانهای آذربایجانی نشین از ایران را مطرح کردند.● زمانی است که جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای تُرک تبار از هر سو مورد تحریم های مردمان و کشورهای دمکراتیک قرار گرفته و در جهان منزوی شده است، حکومت بشار اسد متحد و دستِ دراز ، علی خامنه ای در حال فروپاشی است، زمانی است که جنبش دمکراتیک مردم کُرد به رهبری عبدالله اوجالان در ترکیه، حکومت این کشور را در چهار دیواری محاصره کرده است و اکنون آقای حسن شریعتمداری ها و نخبگان تُرک آذری، با حکومت آذربایجان شمالی و حکومت ترکیه با اتحاد و هبستگیِ تُرک تباری و همه جانبهءِ خود از شکستن تحریمها از سوی کشور ترکیه با روان کردن کاروان فرستادن کامیونهای طلا به ایران گرفته تا انواع و روشهای گوناگون دیگر به کمک و نجات علی خا منه ای بر خاسته اند.
آقای حسن شریعتمداری فرزند آیت الله سید کاظم شریعمتداری است که در خارج از کشور در فضای سیاسی و اجتماعی در بین ایرانیان صرفأ به مناسبت نام و جایگاه دینی مرحوم پدرش جا و مکانی نسبی یافته است. در اوّلین همایش “اتحّادِ جمهوری خواهان ایران” در برلین، بیان نظر و سخن وری، تنها شاخص آقای شریعمتداری در این همایش بود. این فن سخن وری را آقای حسن شریعتمداری در دورانِ آموزش و کسب علوم و کار آموزی دینی حوزه ای در قم به سبک و روش پرورشِ آخوندی آموخته است.
● آیت الله سید کاظم شریعتمداری پدر آقای حسن شریعتمداری وابستگی نسبی خود را به امام سجاد میداند. وی از روحانیونِ درباریِ پشتیبانِ نظام سلطنت بوده است که موردِ توجه و بخشش فراوانِ خانوادهءِ سلطنتی، شخص محمدرضا شاه پهلوی و بویژه موردِ عنایتِ فرح پهلوی بوده است. فرح پهلوی آیت الله شریعتمداری را روشنفکری به تمام معنا و در مقابل فردی مانند دکتر شاپور بختیار را فردی معتاد و رنجور و بی اطلاع از مسائل نظامی و با فرهنگ و روحیّه ای ایلی معرفی کرده است. (کتاب دختر یتیم، صفحهء ۹۶۱ و صفحهءِ ۷۸۸).
● این چنین بر می آید که حداقل در دورانِ ده سالهء اواخر حکومتِ سلسلهء پهلوی، نقش و دخالتِ فرح پهلوی در امور سیاسی و تصمیم گیریهایِ کلان کشوری از محمّد رضاشاه پهلوی بسیار گسترده بوده است. فرح پهلوی در سقوط و فروپاشیِ حکومتِ خاندانِ پهلوی نقش بنیادی داشته و وجودِ ایشان برایِ خانوادهءِ پهلوی شوم بوده است. گذشت زمانِ بیشتر ثابت خواهد کرد که آیا فرح پهلوی همسر شاه ایران و یا شهبانوی ایران بوده و یا مأمور اطلاعاتی شرق و غرب و سایر جبهه های سیاسی درونی و بیرونیِ نزدیک و دور !.
● از آنجا که آیت الله شریعتمداری با حکومتِ وقت و خاندانِ سلطنت رابطه ای بسیار نزدیک و موردِ اعتماد داشت، روح الله خمینی که به مناسبتِ مخالفت با انقلاب سفید شاه و مردم، از همه مهمتر مخالفتِ خمینی با اصلاحاتِ ارضی و حقوق زنان و با راه اندازی غائله و شورش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که محکوم به زندان و حتّی اعدام شده بود، آزاد گشت، که نتیجهء این واسطه گریِ آیت الله شریعتمداری، انقلاب اسلامی به رهبری روح الله خمینی در سال ۵۷ بود.
● مخالفتِ حقیقیِ آیت الله شریعتمداری با خمینی و نظام اسلامی بر موضوع و محتوای قانون اساسی جمهوری اسلامی و یا مخالفت با اصل ولایتِ فقیه و محدود کردن قدرتِ سیاسی آن و یا به منظور دمکراسی و مردم سالاری نبوده و نیست، بلکه در ماهیّت و اصل، قدرت طلبی ایشان در مقابل خمینی و هدفِ بازگشتِ نظام سلطنتی پادشاهی مشترک با روحاتیّت در ایران بود.
● بنا به گفتهءِ علیرضا نوری زاده و فرح پهلوی، بعد از انقلاب، آیت الله شریعتمداری و هواداران آن یک حزب سلطنت طلب بنام “حزب خلق مسلمان” را تأسیس کرده اند تا با تشکیل جبهه ای در برابر روح الله خمینی رژیم اسلامی را به چالش بکشد(صفحهء ۹۵۹ کتاب دختر یتیم، جلد دوّم، فرح پهلوی). همین رژیمی اسلامی را که رهبر آن یعنی خمینی سپاسگزار ضمانتِ امنیّت و جانی خویش از سوی آیت الله شریعمتمداری بود. اینجا برای بار دوّم آیت الله شریعتمداری با ایجاد “حزب خلق مسلمان” خود، خاندان پهلوی و بازماندگان این خاندان را دوباره مانند نجات جان روح الله خمینی فریب میدهد.
● محمّدرضاشاه پهلوی آنقدر آدم ساده ای بوده است که به فردی مانند آیت الله شریعتمداری که از یک طرف نَسَب خود را به امام سجاد( عرب تبار) و از سویی دیگر خود را (تُرک آذری) مینامد، اعتماد کرده است و به ایرانیان راستین و میهن دوست از هر تیره و خاندان اعتمادی نداشت و در مقابل در سرکوب آنها از هر کوششی دریغ نکرد، که نتیجهء آنرا هم دریافت و تجربه کرد.
حسن شریعتمداری کیست ؟
● هم تباران تُرکِ آقای حسن شریعتمداری، از ایشان بشکلی مبالغه آمیز و مقدّس چنان تعریف و تمجید کرده اند و میکنند که ابراهام لینگن و نلسون ماندلا و چرچیل شایستهء شاگردی ایشان را هم ندارند و چنان دیدگاه وسیع آینده نگری دارد که دستِ آینده نگرانِ زبر دست و مشهور جهان را از پشت بسته است. عشق به فرهنگ، تاریخ، مدنیّت، و زیبائی های ویژهء آذربایجان در وجود آقای حسن شریعتمداری نهان و آشکار هست و اصولأ ایشان چهرهء نمادین تاریخ گذشته و حال تُرکان آذری در آذربایجان و جهان هستند !.
همین تعریف های غیر واقعی از فردی معمولی مانند حسن شریعتمداری باعث شده است که ایشان شمشیر تُرکی و اسلامی را این بار به قلم تبدیل کنند و در جایگاهی: پیامبر، امام، آیت الله، خلیفه و سلطانی گونه در نوشتار “سامان یابی اقوام در ایران، گامی بسوی تمرکززدایی ایران” خود، به سرزمین ایران ما اعراب گونه و تُرک تباری گونه و مغول وار بتازد و آنرا را تکه و پاره و تقسیم کند، تا از پاره کردن این نمد، کلاهی بزرگ هم برای تُرک آذری تبار دست و پا کند !.
● آقای شریعتمداری یک فرد بسیار معمولی با تار و پودِ جهان بینی و فرهنگِ تُرک تباری است که حتّی مدتها بعد از انقلاب در هیچ عرصه ای برای کسی شناخته نبوده است. برجسته شدن نام ایشان مدیون نام و خانوادگی پدر یعنی آیت الله شریعتمداری است. فعالیّت سیاسی آقای حسن شریعتمداری در همان “حزب خلق مسلمان” سلطنت طلب هست، که آیت الله شریعتمداری و طرفداران ایشان با اقتدارگرایی و به نیّت پشتیبانی و بازگشت نظام سلطنتی تأسیس کرد. فعالیّت بعدی و شناخته شدهءِ حسن شریعتمداری در جبههءِ جمهوری خواهان ملّی است.
● آقای حسن شریعتمداری از بنیاد گذارانِ شکل گیری، تشکل “اتحاد جمهوری خواهان ایران” هست. هژمونی این اتحاد را ترکیبی از طیفِ اصلاح طلب دینیِ حکومتی و افکار و خط مشیِ حزب توده و سازمان فدائیان( اکثریّت) با افرادِ قوم تُرک آذری از جمله حسن شریعتمداری، بایک امیر خسروی، بهروز خلیق، بهزاد کریمی، مسعود فتحی، و با چند خانم و آقایان دیگر از هم تبار آنها بر عهده داشتند. پس از آنکه اتحاد جمهوری خواهان ایران برنامه را بسود نظام جمهوری اسلامی به پیش برد و اعضاء از این اتحاد بریدند و جدا شدند، حسن شریعتمداری و با چند نفر دیگر از اتحّد جمهوری خواهان انشعاب دادند، تا چاه دیگری را برای به انحراف کشاندن جنبش دمکراسی خواهی ایران مهیّا کنند.
● حسن شریعتمداری در امور سیاسی و تاکتیک و استراتژیهایی که دارد مانند مرحوم پدرش چهره ای ناشناخته و پر از اسرار هست، معلوم نیست سلطنت طلب هست و یا جمهوری خواه، دینی اسکولار هست و یا سکولار، روشنفکر دینی هست و یا روشنفکر سکولار، جهان بینی آخوندی حوزه ای دارد و یا راسیونال، خواهان بر کناری ولایت فقیه علی خامنه ای است و یا اصلاح طلب حکومتی و دینی، در خدمت پان ترکیسم و پان عربیسم هست، و یا دل به ایران دارد، یک شهروند ایرانی هست و خواهان حقوق شهروندی است و یا یک تُرک تجزیه طلب ضد ایرانی است که چشم و دل به آنکارا و باکو دارد !.
گرچه از نظر ظاهر، آقای حسن شریعمتمداری تلاش دارد که خود را فردی راستگو و درستکار بنمایاند، امّا با زیرکی اهدافِ اصلی و نهایی خود را در سر و قلب و در سیاست ورزی برای فردا تا کنون پنهان نگهداشته است. شرایط و روند سیاسی در ایران و منطقه، دیگر فرصت پنهان کاری را از حسن شریعتمداری گرفته است و اندک اندک شخصیّت واقعی و جوهر فکری ضد ایرانی خود را در این مقاله به نمایش میگذارد.
●حسن شریعتمداری از یکسو مؤسس و وارث و نگهبان “حزب خلق مسلمان” هست، از سویی دیگر با فرح دیبا تماس و صحبت کرده و به ایشان قول داده است که بعد از پیروزی بر تندروهای مذهبی، تزتیب یک رفراندوم به سودِ سلطنت را بدهد و رضا جان را به سلطنت ایران باز گرداند (کتاب دختر یتیم، جلد دوّم، فرح پهلوی صفحهءِ ۹۶۱) امروز هم روابط خوبی بین آقای رضا پهلوی و حسن شریعتمداری بر قرار هست و آقای حسن شریعمتداری از مشتریان دائم تلویزنهای فارسی زبان لوس آنجلسی هستند و با آقای رضا پهلوی مناظره و دیالوگ تلویزیونی دارند، میتوان این برداشت را داشت که رضا پهاوی از حسن شریعتمداری بخوبی حساب میبرد و مستقیم و یا با واسطه از مشاورین نزدیک ایشان است.
● هدف از بیان و ذکر مطالب بالا بررسی تاریخی و یا کند و کاو در زندگی و روابط شخصی کسی و یا تفتیش عقاید فردِ خاصی مورد نظر نیست، بلکه هدفِ اصلی شناختِ روانکاوی و پی بردن به اهدافِ سیاسی و برنامه هایِ افراد و احزاب، از جمله آقای شریعمتداری هست که این عمل روشنگرانه پایهء اصلیِ هر گونه دمکراسی مدرن و حقوق بشر بویژه در جهان سوّم و در جوامع و کشورهای دیکتاتوری زده است.
انتشار مکرر نوشتار سامان یابی اقوام در ایران، در مواقع ضروری
● “حزب خلق مسلمان” آقای شریعتمداری دیگر وجود ندارد، آقای شریعتمداری تا کنون موفق نشده است که رضا پهلوی را به تخت سلطنت بازگرداند، جمهوری خواهان ملّی و اتحاد جمهوری خواهان ایران، و سازمان جمهوری خواهان انشعاب از اتحاد جمهوری خواهان ایشان دست آوردی نداشته و بسود تداوم ولایت فقیه علی خامنه ای با شکست سیاسی هدایت شد.
اکنون آقای حسن شریعتمداری به اجبار پرده از چهرهءِ واقعی و ضد تاریخ سرزمین ایرانِ خود را در نوشتار”سامان یابی اقوام در ایران، گامی بسوی تمرکززدایی ایران” بر میدارد. این نوشتار نسخهءِ فروپاشی شیرازهء جغرافیای سیاسی ایران با برپایی یک هرج و مرج و آنارشیسم ساختارشکنانهءِ ویرانگر و افروختن جنگِ قومی در ایران است.
● این نوشتار برای چندمین بار در مواقع ضروری برای دست یابی به اهدافی چند گانه و گل آلود کردنِ آب، برای به سرانجام رساندنِ منافع تُرک تباری و ارزانی داشتنِ ارزشهایِ خقوقی و حقیقی و تاریخی به جمهوری اسلامی ولایتِ علی خامنه ای است، که هشدار دهد بعد از سقوط نظام جمهوری اسلامی ایرانی باقی نخواهد ماند و این فقط نظام ولایت فقیه علی خامنه ای است که میتواند تمامیّت ارضی ایران را حفظ کند، انتشار داده میشود.
● آقای حسن شریعتمداری و همدستان تُرک تبار ایشان امروز هنگامی اقدام به انتشار مجدد مقالهء خیانت بار : “سامان یابی اقوام در ایران، گامی بسوی تمرکززدایی ایران” خود میکند، که همزمان گروه«جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی» روز شنبه دهم فروردین ماه در سالن کنفرانس هتلی در باکو با شرکت جمعی از فعالین سیاسی و کارشناسان تُرک تبار آذربایجان شمالی و جنوبی نشستی با موضوع«فردای آذربایجان جنوبی معاصر» بر گزار کرده است. در این نشست چهار ساعته برخی از شرکت کنندگان در این کنفرانس نیز موضوع جدایی استانهای آذربایجانی نشین از ایران را مطرح کردند.
● زمانی نوشتار آقای حسن شریعتمداری برای چندمین بار انتشار مییابد، که جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای تُرک تبار از هر سو مورد تحریم های مردمان و کشورهای دمکراتیک قرار گرفته و در جهان منزوی شده است، حکومت بشار اسد متحد و دستِ دراز ، علی خامنه ای در حال فروپاشی است، زمانی است که جنبش دمکراتیک مردم کُرد به رهبری عبدالله اوجالان در ترکیه، حکومت این کشور را در چهار دیواری محاصره کرده است، زمانی این مقاله انتشار مجدد داده میشود که نظام جمهوری اسلامی درمانده از مشکلات عدیدهء درونی و بین المللی است، و اکنون آقای حسن شریعتمداری ها و نخبگان تُرک آذری، با حکومت آذربایجان شمالی و حکومت ترکیه با اتحاد و هبستگیِ تُرک تباری و همه جانبهءِ خود از شکستن تحریمها از سوی کشور ترکیه با روان کردن کاروان فرستادن کامیونهای طلا به ایران گرفته تا انواع و روشهای گوناگون دیگر به کمک و نجات علی خا منه ای بر خاسته اند.
طرح سامان یابی اقوام در ایران، از آقای حسن شریعتمداری:
● طرح سامان یابی اقوام در ایران آقای شریعتمداری در ۱۳ ایالت اقوام و ۳ استان و یک منطقهءِ خودمختار خلاصه شده است. این طرح یاد آور دوران سیاه تاریخی هجوم اعراب و تُرک تباران به ایران هست، تکرار و عملی کردن مجدد دورانِ نکبت بار صفوی و قاجار را تداعی میکند. شکستِ دوبارهءِ ایرانیان و ویرانی ایران را گوشزد میکند، این فرمان و تقسیم ایران حسن شریعتمداری، به احکام و عملکردِ قدرتهایِ جهانی و استعمارگران در قارهء آفریقایِ گرسنه و ناتوان میماند، که این قاره را در اندک زمانی خط کشی کردند و از هر تکهءِ آن یک کشور ساختند. و یا تقسم بالکان در هیمن چند سال پیش.
● نوشتار طرح سامان یابی اقوام در ایران از سوی آقای حسن شریعتمداری، فازی از برنامهء هایِ اصلی و اساسی نظام جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه ای و جبههءِ تُرک تباری آنکارا و باکو و کشورهای عربی است که برای آماده کردن اذهان و فراهم کردن بستر آن، اکنون آقای شریعمتمداری آنرا به نمایندگی از بیت رهبری انتشار مجدد میدهد. کدام قدرت جهانی، کدام استعمارگر، کدام نیروی ضد ایرانی بیشتر از این نوشتار و طرح قومی آن میتواند ایران را این چنین به ویرانی و نابودی سوق دهد ؟.
طرح سامان یابی اقوام در ایران از آقای شریعتمداری در زیر:
◄ ۱۳ ایالت اقوام و ۳ استان و یک منطقهء خود مختار
توجه : حقوق استانها ومنطقه خودمختار عینا برابر با همه دیگر ایالتها خواهد بود.
۱- ایالت تهران – پایتخت ایران ۱۳٫۴۲۲٫۳۶۶
(تهران – شهرری – کرج – شمیران و … )
۲- ایالت آذربایجان ۸٫۶۶۹۶۷۱
(استان آذربایجان شرقی – استان آذربایجان غربی – استان اردبیل– استان زنجان)
۳- ایالت خراسان ۷٫۰۴۱٫۰۷۱
(استان خراسان شمالی – استان خراسان رضوی – استان خراسان جنوب)
۴- ایالت خوزستان ۴٫۲۷۴٫۹۷۹
۵- ایالت ساحلی ۲٫۲۸۹٫۹۴۱
(استان بوشهر – استان هرمزگان)
۶ – ایالت سیستان ۲٫۴۰۵۷۴۲
۷ – ایالت فارس مرکزی ۷٫۵۴۶٫۹۹۲
(استان قم – استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان)
۸- ایالت فارس جنوبی ۷٫۹۸۰٫۱۰۹
(استان فارس – استان کرمان – استان یزد)
۹- ایالت غرب ۲٫۸۴۶۴۶۷
(استان قزوین – استان زنجان)
۱۰ – ایالت کردستان ۳٫۳۱۹٫۵۴۱
( استان کردستان – استان کرمانشاهان)
۱۱ – ایالت گیلان ۲٫۴۰۴٫۸۶۱
۱۲ – ایالت لرستان ۳٫۷۵۴٫۵۲۳
( استان لرستان – ایلام – چهارمحال و بختیاری – کهکیلویه و بویراحمد)
۱۲ – ایالت مازندران ۴٫۵۳۹٫۵۱۹
( استان مازندران – استان گلستان)
____________________________________ جمع ۷۰٫۴۹۵٫۷۸۲
سه استان و یک منطقه خود گردان
۱- استان بلوچستان ایران
۲ – استان ترکمنستان ایران
۳ – استان عربستان ایران
۴- منطقه خودگردان قشقائی
آسیب شناسی طرح سامان یابی اقوام ایران، آقای حسن شریعتمداری
طرح سامان یابی اقوام در ایران از آقای شریعتمداری از لحاظ: نژادی، تاریخی، جغرافیایی، و حقوقی از پشتوانه علمی، باستان شناسی، مردم شناشی بر خوردار نیست و مطابق با مراتب دوران تکاملی و ماتریالیسم تاریخی، از قانونمندی و متدولوژیکهای کارشناسانهءِ ساختار شناسی راسیونال دست آورد عصر مدرنیته نیست. طرح آقای شریعتمداری از افکار منجمد و بستهءِ پسامدرن، قومی قبیله ای و عشیره گری کینه ورز و خشونتگر است که کاملأ با تاریخ سرزمین ایران و با جهان پیرامونی مناسبتی ندارد. در زیر بطور مختصر به نارسایی های چندگانه و اهداف تخریب گر نهفته در این نوشتار میپردازم:
۱- طبق ادعای آقای شریعمتداری در ایران ۱۳ قوم و نژاد وجود ندارد، در ایران از زمان حملهء اعراب در نهم هجری و مهاجرت تُرک تباران به ایران در قرن ۱۲ فقط ۳ قوم و نژاد وجود داشته و دارد : ۱- نژاد ایرانی ۲- نژاد تُرک ۳- نژاد اقلیّت عرب هست.
۲- در ایران قوم و ملّتی بنام فارس وجود ندارد، نژاد و هویّت ما ایرانی است، سرزمین مسکونی ما بنام نژاد و قوم ما ” ایران” ( آنجا که آریایی ها زندگی میکنند، خانهءِ آریایی ها) نامگذاری شده است. واژهء فارس و یا پارسه، نام منطقهءِ جغرافیایی بود و هست که ده تیرهء هخامنشی در آن سکونت داشتند و دارند. این جغرافیا شامل: استان فارس، استان هرمزگان، استان بوشهر، استان خوزستان، استان کهگیلویه و بویراحمد، استان لُرستان، استان چهار محال بختیاری را شامل میشود. که ساتراپ پارسه، (به یونانی پرسیس) نام داشته است و امروز هم تحت هیچ شرایطی این استانها از هم تفکیک و جدا نخواهند شد. ساتراپ پارسه حتّی استان کرمانشاه تا همدان و جنوب دریاچهءِ اورمیّه را تحت پوشش خود قرار داد.
۳- برخلاف نظر آقای شریعتمداری، گیلان، مازندران، لُرستان، کهگیلویه و بویراحمد، بختیاری ، کردستان، قومهایی خاص و جدا از یکدیگر نیستند. این جغرافیا و این مردمان فقط از یک قوم و نژاد هستند و آنهم فقط قوم ایرانی است، که این گروه از ایرانی تباران تحت تأثیر زبانی و فرهنگی دوران اعراب و تُرک تباران (آنچنان که بر ایران مرکزی و شهرهای مذهبی ایران اثر گذاشتند) قرار نگرفته اند و اتفاقأ فرهنگ و آداب ایرانیان قبل از اسلام خود را حفظ کرده اند. رستم، قهرمان افسانه ای تاریخ ایران از سیستان است. این تیره های ایرانی با ایرانیان مرکزی، شرقی، و تهران از یک قوم و قبیله هستند.
● امروز شانزده ایالت از تیره های مختلف آلمانی وجود دارد، آیا هر کدام از مردمان و جغرافیای هر ایالتی خود را قومی غیر آلمانی میداند ؟ و یا از تیره های بیشمار در میان مردمان تُرک تبار چند تای آنها خود را تُرک نمیدانند ؟ بنا بر این تقسیمات قومی و جغرافیاییِ آقای شریعتمداری بین ایرانیان هدفمند و تفرقه انداز و قصد ویرانگری دارند.
۴- آقای شریعتمداری در تقسیم بندی از شمارهء ۷ ( ایالت فارس مرکزی، شامل استانهای: استان قم، استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان) و شماره ۸ ( ایالت فارس جنوبی، شامل آستانهای: استان فارس – استان کرمان – استان یزد) یاد کرده است.
آقای شریعتمداری درتقسیم بندی” ۷ و ۸ یعنی ایالت فارس مرکزی و ایالت فارس جنوبی” در بالا ، کمال عدم شناخت خود را نسبت به تاریخ سیاسی و جغرافیایی و مردم شناسی و باستان شناسی ایران بر همگان آشکار میکند.
اوّل که هر کدام از استانهای نام برده در بالا، نام و تاریخ پروسهء سیاسی، تاریخی و شهرسازی خود را دارد و به جز استان فارس ( آنهم بخش غربی و شمال غربی استان فارس) هیکدام از این استانها مرکز مسکونی هخامنشیان (پارسی ها) نبوده و نیست. هر کسی که فارسی صحبت میکند، حتمأ هخامنشی و پارسی و یا به عبارتی دقیق تر از جغرافیای پارس و پارسه نیست.
● هدف آقای شریعتمداری از این تقسیم بندی این هست که نزدیک به ۸۰ درصد جمعیّت کنونی جغرافیای ایران را که ایرانی تباران تشکیل میدهند، را به رقم ۱۰ میلیون بقول خودشان بنام “قوم فارس”ساختگی برساند که از جمعیّت ۱۲ تا ۱۶ میلیونی تُرک تباری در ایران کمتر باشد و به رقم نجومی و نادرست ۷ میلیون عرب تباران آقای یوسف عزیزی بنی طرف نزدیک کنند و به ساده باوران این چنین بفهماند کنند که “قومی فارسی” در کنار ۱۳ اقوام دیگر غیر فارسی دیگر هم وجود دارد و مکان مسکونی آنها هم فقط در حاشیهءِ کویرهاست. این ادعا یعنی نسل کشی ایرانی به سبک تُرکی در قرن ۲۱ و زدودن هویّت ایرانی از سرزمین ایران هست.
● طبق تقسیمات آقای شریعتمداری، اگر فارس مرکزی و فارس جنوبی وجود دارد، پس قاعدتأ باید: [ فارس شرقی، غربی، شمالی، فارس شمال شرقی، جنوب شرقی، فارس، شمال غربی و جنوب غربی هم باید وجود داشته باشند که آقای شریعتمداری از نام بردن آنها خودداری میکنند.
● از بابتی ایرانیان باید شکر گزار باشند، که پیشتازان دشمنان آنها افرادی مانند آقای حسن شریعتمداری است، که خود را تنها در مطرح کردن مطالب بدون پشتوانه به محکومیّت تاریخی و حقوقی هدایت و رسوا میکند.
● تقسیمات جغرافیایی آقای حسن شریعمتمداری بر پایه هیچ حساب و کتاب قانونمند، سیاسی، اقتصادی، کشور داری، توسعهءِ فراگیر، وابستگی زبانی، فرهنگی، تاریخی، و بر مینای هیچ برنامهء آینده نگری نیست، این تقسیمات فقط و فقط تآمین منافع تُرک تباری و سلب و تسخیر جغرافیای ایران و بویژه سرزمین های دیگر تیره های ایرانی در نواحی مرزی از جمله مردم کُرد، گیلک، مازندرانی، لُرستانی بسود تُرک تباری و عرب تباری است.
● آقای شریعتمداری با تبدیل کردن استان گیلان و تالش به یک ایالت آنرا تنها گذاشته تا در همسایگی تُرک آذری سریع تر آنرا در خود هضم کنند، استان مازندران و گلستان را با ترکمن ها درگیر کرده است، استان خوزستان را تنها گذاشته تا آسان دست اعراب را برای تسخیر آن باز بگذارد. استانهای: قزوین – زنجان را به یک ایالت ( ایالت غرب) تبدیل کرده تا پروسهء تُرکی شدن آن سریعتر گردد، استان تهران را غیر فارسی نمایش داده است، چون به این شهر مردم تُرک آذری مهاجرت کرده و قصد تصرف آنرا پیش بینی کرده است، سیستان و بلوچستان را از هم جدا کرده ( طبق نظر جمهوری اسلامی) است و ایالتی بنام سیستان را بوجود آورده و در مقابل آن استانی بنام بلوچستان را ساخته و عملأ جنگ را بین مردم سیستان و بلوچستان آغاز کرده است،
● در استان گلستان و در نوک بینی استان مازندران استانی بنام ترکمنستان ترسیم کرده است، هدفمند دیواری بنام “ایالت ساحلی” از استان بوشهر و استان هرمزگان بین ایرانیان و خلیج فارس بلند شده کرده است، استان خوزستان ایران را هدفمند تنها گذاشته و دور آن سیم خاردار کشیده ، پنداری که مردم خوزستان از کرهء مریخ آورده شده اند و با مردمانِ استانهای همسایهء خود متفاوت هستند،
●در استان خوزستان استانی بنام عربستان (مانند دوران قاجار) بنا نهاده است، در قلب تمدن ایرانی در استان فارس، استانی خود مختار بنام تُرک قشقایی(قشقایی در استان فارس جغرافیای مشخصی ندارند) تأسیس کرده است براستی کدام جنگ اتمی جهانی میتواند این چنین که آقای شریعتمداری ایران را به آتش کشیده و نقشهء ویرانی آنرا طرح کرده است، به خرابی بکشاند،
● اگر جعفر پیشه وری خیانت کار و تجزیه طلب، جغرافیای دو استان آذربایجان را مکان مسکونی (که آنهم درست نبود) مردم تُرک آذری انتخاب کرد و زمانی کوتاه آنها را از ایران جدا نمود، امّا اکنون آقای شریعتمداری، آنرا به ۴ استان گسترش داده، و زنجان و قزوین را هم به آن افزوده است.
استان آذربایجان غربی کُرد نشین را به مردم تُرک هدیه کرده است تا مرز جغرافیای خود را از همین امروز به جمهوری آذربایجان و به کشور ترکیه وصل کنند و مردم کُرد در محاصرهء خود داشته باشند.
از استان همدان در این تقسیم بندی کلی خبری نیست و حتمأ برای تُرک تباران رزرو شده است، استانهای تهران، گیلان و مازندران، خراسان شمالی، و استان فارس، و سرزمین میانرورد دجله و فرات هم در ردیف مناطق رزرو شده برای مردم تُرک میباشد.
● آقای شریعتمداری محبت کنید با ماشینهای سنگین نه فقط تخت جمشید را خراب کنید، بلکه آرامگاهها و استخوانهای ۳ هزار سالهء مادران و پدران و نسلهای گذشتهء ما ایرانیان را هم در این جغرافیای بنام “ایران”(خانهء ایرانیان، خانهء آریایی ها) را زیر و رو کنید و بسوزانید تا خیال ما به یکبار راحت شود ! .
● من چند بار به هم تباران شما هشدار دادم و اینک هم به شما آقای شریعتمداری هشدار میدهم، کاری نکنید که ایران برای شما تُرک تباران به جهنمی مبدل شود. شما در سرزمین ایران مهاجر و مهمان هستید و قدر احترام ایرانیان بخود را بدانید. شما از نظر حقوقی و حقیقی و تاریخی و مطابق با روابط بین الملل در جایگاهی نیستید و اجازه ندارید در مورد ایران تصمیم بگیرید.
● من در نوشتار: (گونه های ساختار فدرال (فدرالیسم)، خود ، پیش نویسی از تقسیمات ممکن در ایران فردا را به ۸ منطقه و ایالت بیان داشته ام. که به قرار زیر هست: [ منطقهءِ ۱- شامل استانهای: خراسان جنوبی و شمالی / منطقهءِ ۲ – : مازندران، گیلان، گلستان، قزوین / منطقهءِ ۳- : اردبیل، آذربایجان غربی / منطقهء ۴- استان کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه، همدان، زنجان / منطقهء ۵: اصفهان، سمنان، یزد / منطقهء ۶ – : کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان منطقهءِ ۷- : تهران، قم، استان مرکزی ؟ منطقهء ۸ – شامل: ایلام، لُرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر، و استان فارس ]میباشند.
منطقه ۸ طبق هیچ شرایطی از هم جدا شدنی نیست و ساکنین استان خوزستان ترکیبی از استانهای منطقهء ۸ میباشد. منطقهءِ ۸ میتواند با منطقهءِ ۴ مانند دوران مادها و هخامنشیان و ساسانیان یک مجموعه بزرگتر با پارلمانی مشترک را تشکیل دهند.
● بنا بر همین افکار و نوشتارهای ناسازگار و مخرب امثال آقای شریعتمداری بود و هست که نوشتار: [جدایی مردم تُرک تبار آذربایجان از ایران، راه حلّی منطقی و پایدار] را مطرح کردم. آیا براستی حدایی مردم تُرک آ آذربایجان در جغرافیای مخصوص بخود در استان اردبیل و در استان آذربایجان شرقی، بهترین گزینه با کمترین هزینه نیست ؟.
| آپریل ۲۰۱۳ میلادی| آلمان| ناصر کرمی|.