کوچ اجباری روحانیت شیعه از ایران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

جمشید جم
از آغاز حقیقتی در کار نبوده است. همه ی پیامبران افسانه هایی ساخته اند و مردم را با داستان های ساختگی فریب داده اند. تنها در اسلام نیست که سنی و شیعه هست. در همه ی دین ها آخوندهای مردم فریب فرقه های گوناگون پدید آورده اند. شیعه های گوناگون و سنی های رنگارنگ؛ کار کارگاه های رنگرزی آخوندها برای رنگ کردن و فریب دادن مردمان ساده اندیش است. در آغاز شیعه گری هم مانند صوفی گری در ایران برای مبارزه ی با اسلام ساخته شده اما قرن هاست که دکان فروش خرافات شده است.
بنیان گذارپادشاهی شیعه در ایران شاه اسماعیل صفوی است که مادرش مارتا، مسیحی بود. او پادشاهی شیعه را به کمکامدادهای غیبی، سربازان امام زمان بوجود آورد تا با امپراطوری مسلمان عثمانی بجنگد و اروپاییان را از زیرتیغ ترک ها نجات دهد. شاه اسماعیل صفوی هنوز بالغ نشده بودکه رهبری مذهب شیعه را به گردن گرفت. او نه مجتهد بود و نه نظامی و هنوز سیمای مردانگی هم بر چهره اش آشکار نشده بود که او را پیشوای شیعیان ساختند تا با عثمانیها بجنگد.این جنگها تا سقوط امپراطوری عثمانی ادامه یافت.
پس از سقوط امپراطوری عثمانی، همه ی خاورمیانه به دست انگلیس ها افتاد. در جنگی ساختگی ارتش انگلیس از آتاتورک شکست خورد!!! ژنرال آیرونساید انگلیسی با یک کودتای پیروزمندانه رضاخان فرمانده ی قزاق های همدان را پادشاه ایران ساخت. فرزندان حسین هاشمی با حمایت انگلیس ها در اردن، عراق و حجاز به پادشاهی رسیدند. عتبات مرکز نشو و نمای آخوندهای شیعه شد. از موقوفه ی اود در هند برای این آخوندها سهم امام فرستاده می شد. آخوندهای شیعه روز به روز بیشتر و قدرتمند تر شدند تا این که با کودتایی خزنده، انقلاب ایران را تحت کنترل خود درآوردند. آخوند های شیعه بار دیگر در ایران حکومت را به دست گرفتند. نزدیک به چهل سال است که این آخوندهای انگل و آدمخوار در ایران از هیچ جنایتی فرو گذار نکرده اند. جان و مال و ناموس مردم را مورد تجاوز قرار داده اند و ثروت های ملی ایران را به غارت برده اند.
شیعه ی صفوی یک مذهب وارداتی بود و آخوندهایی که از لبنان یا از هر جای دیگر، انگلیس ها وارد ایران کردند نیز وارداتی بودند. آخوند مجلسی و یا آخوندهایی که به شیوه ای مجلسی برای شیعه ها کتاب نوشتند قصدشان مسموم کردن توده های بی گناه و نادان بوده است.
اگر در پانصد سال گذشته خیانت و دسیسه های آخوندها پنهانی بوده، ایرانیان حد اقل در این چهل سال اخیر بخوبی با گوشت و پوست خود اعمال ظلم و تعدی، سیاه کاری، تجاوزآشکار آخوند ها به حریم خصوصی مردم ایران را همراه با چپاول ثروت مردم با سیاست های واپسگرا و ترویج خرافات و…درک کرده و دریافته اند. امروز در کوچه و خیابان، در مدرسه و دانشگاه، در کارگاه ها و کارخانه ها در همه جا مردم از کوچک و بزرگ به کارهای آخوندها اعتراض می کنند و بهمین دلیل قصد رهائی از بند و افسار مذهب و آخوندها را دارند، ما ایرانیان به آخوندها ی شیعه اخطار میکنیم که، بساط خود را از قم،مشهد،اصفهان و همه ی شهرها و روستاها ی ایران بر چینند، و دستگاه فریب را تعطیل کنند و گرنه مردم ایران خود این مکان ها را تعطیل خواهند کرد.
ما ایرانیان با امید به تداوم مبارزه، به افق رهائی انسان ایرانی از قیمومت آخوندهای شیعه و غیر شیعه ی عرب، چشم دوخته ایم و کمر همت بسته ایم تا مردم کشورمان را از چنگال خون آشام آخوندها رهایی بخشیم. زنان و مردان ایرانی از هر قشر وتبار، طی چهل سال اخیر متحدا با نثار جان خود، برای رهائی و بدست آوردن آزادی و عدالت در ایران، بر ضد آخوندها جنگیده اند. نمونه ی آشکار این جنگ نابرابر، تمامی جوانانیهستند که در دهه شصت با عشق به مام وطن و آزادی، به استبداد مذهبی افسار گسیخته روحانیت شیعه، “نه!”، گفتند و جان ارزشمند خود را در شکنجه گاه ها و در برابر جوخه های اعدام از دست دادند. ما و بقیه ی ایرانیان نیز تا پایان کار این طایفه متحجر، مفت خور و سربار جامعه، به مبارزه ی خودادامه خواهیم داد و اخطار می کنیم تا آخوند کشی راه نیفتاده ابواب جمعی خود را داوطلبانه از خاک ایران بر چینند و به خطه ی اربابان خود و به آن سوی مرزهای ایران و به محل آب و اجدادی خود بروند.
دریک حکومت ملی و مترقی ایرانی و لائیک، روحانیت باید این حوزه های دسیسه و فساد؛ “علمیه” در قم و مشهد و دیگر شهرها را تعطیل کنند و به کربلا و نجف کوچ کنند،درغیراینصورت به زور و اجبار آنانرا اخراج خواهیم کرد. ملت ایران لانه های فساد آنها را به آموزشگاه و کارگاه و دانشگاه و کتابخانه مبدل خواهند کرد.
ما ایرانیان بر این باوریم که نهاد مذهب شیعه درایران باز دارنده است. دست کم در این چهل سال به همه ی ایرانیان ثابت شده است که این مذهب هم مانند همه ی باورهای خرافی دیگر واپس گرا و بازدارنده است، چه خود را اصلاح کنند و اصلاح طلب بنمایانند یا اصول گرا، باید این دستگاه دروغ و سالوس از ایران بر چیده شود. امامان و پیغمبرها بیشترعرب بودند وگورهایشان نیز در آن سوی مرزهای ایران است.
آخوندهای مرتجع شیعه طی چهل سال اخیر با عملکرد غیر انسانی خود، چهره عریان استبداد مذهبی شیعه را در سطح کشور به نمایش گذاشته اند و مردم به وسعت سرتا سر ایران از تبهکاری شیعه و
آخوندهای مفت خور و سربار، آگاه شده اند و قصد جاروب کردن این ذباله های انگل را در دستور کار مبارزاتی خود قرار داده اند. طغیان جوانان، زنان و مردان ایرانی، علیه آخوندهایشیعه ، تند بادی سهمگین در سرتاسر خاک گهر بار میهن ما برپا خواهد کرد و این جانیان آدمخوار را به نجف خواهند فرستاد.
یا کوچ اجباری و فرار ناگزیر این انگل ها یا زندگی شرافتمندانه! با فرار این زالوها، عمامه و عبا و سجاده ی سالوس برچیده خواهد شد. قاریان و دعانویس ها و بسیجی ها محروم، به کار تولیدی و زندگی شرافتمندانه برای تأمین زندگی خود راه خواهند یافت. این قشرهای محروم و منحرف باید راه خود را از آخوندهای زالو و مردم فریب جدا کنند. آن ها باید بدانند که پس از سرنگونی حکومت جهل و جنایت هر کس دستش به جنایت و مردم کشی آغشته نباشد از داوری در دادگاههای دادگستر مردمی معاف می شوند و محاکمهنخواهند شد.
آخوندهای شیعه از ایران با شکوه و متمدن و مردمی، ایرانی”اسلامی” و مفلوک و خرافاتی ساخته اند. ائتلاف ضد ملی آخوندهای واپس گرا با “ملی مذهبی”ها مردم ما را به این روز سیاه دچار ساخته است. ملی- مذهبی ها با تن دادن به اسارت مذهبی در حاکمیت مذهب و آخوندها، مایه ننگ جامعه در افکار عمومی ایران شده اند. آخوندهای شیعه، عقلانیت را در محراب شریعت سربریده اند. بلایی که ایران و ایرانی آزاده را به “اسلامی واپس گرا” و در بند گرفتار کرده است و سرزمین باعظمت و سر فراز ایران را به پائین ترین پایه از فلاکت و فقر فرهنگی و مالی دچار کرده است. “چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند!”.
آخوندهای شیعه طاعون فرهنگ و تمدن ایرانی هستند، وظیفه همه ی ایرانیان است که این طاعون را از ایران ریشه کن کنند.این آخوندها و طرفداران بیخبر آنها کسانی هستند که نزدیک به چهل سال است زندانها را از جوانان ایرانی انباشته اند وهزاران نفر را اعدام کرده اند. این جانوران آدمخوار؛ زنان و مردان و جوانان را در خیابانها بیرحمانه در زیر خودروها و تانک ها کشته اند، در زندانها به دختران و پسران ایرانی تجاوز کرده اند، ثروت مردم را به غارت برده اند، رأی مردم را به دلخواه خود دگرگون کرده اند، ایران و ایرانی سر افراز و آزاده را به فلاکت و فرار از میهن خود مجبور کرده اند، به کودکان ایرانقران و خرافه های ارتجاعی هزار و چهارصد ساله پیش را تحمیل کرده اند.
حکومت آخوندی و دولتهای بر آمده از آن، دولتهای ضدمردمی وتروریستی درسی و هشت سال گذشته بوده اند. آخوندهای شیعه، باور قرون وسطایی ظهور و رجعت منجی را بطوربیمارگونه و مسخره ای، رواج داده اند. منتظر ظهور شخصی بنام مهدی نشستن و بازگشت دوباره به زندگی ، حرف های بیهوده و اراجیفی است که آخوندهای شیعه از موبدان زرتشتی آموخته اند. اعتقاد به آخرالزمان داشتن، تنها از مغزهای علیلآخوندها سرچشمه می گیرد و ساده اندیشان نادان به این خرافه ها باور می کنند. بروید در کنار قبر پیغمبرتان و امامانتان هر کاری که دلتان میخواهد بکنید، اما دست از سر ایرانیان بر دارید وبخاطر اینکه حقوق بشر هم رعایت شود خود روحانیت پیشقدم این امر گردد، اما در غیر اینصورت مردم ایران خاندان همه ی آخوندها را به آتش خواهند کشید.
علی بن موسی الرضا که به خوردن انگور زهرآلود رضا داده و خواهر ناکامش که در قم استخوان هایش پوشیده است، عامل اصلی گسترش شیعه در ایران شده اند. مردم ایران باید بساط خرافات شیعه را در ایران برچینند و استخوان های پوسیده یاین خواهر و برادر را به کاظمین بفرستند تا آخوندها در ایران دیگرپایگاهی نداشته باشند و مردم برای همیشه از شر آن هارهایی یابند. مشکل اصلی در ایران تغییر رژیم نیست بلکه ریشه کن کردن خرافه ای است به نام شیعه که موجب تحریک مردمانمتعصب سنی است که امنیت ملت ما را در همسایگی ملت های سنی، با خطر مواجه می سازد.
به باور ما ایرانیان، شیعه گری در ایران به بن بست کامل و پایان کار خود رسیده است. آمدن خمینی بیمار و دیوانه و برپایی جمهوری اسلامی با اعمال زور و شکنجه و کشتار مردم ایران، نفرت عمومی را بیش از بیش علیه مذهب شیعه برانگیخته و موجب تنفرهمگانی از حضور آنها در ایران شده است.
همه آگاهند که در جمهوری اسلامی شکاف فقر و ثروت به گونه ای نامتناسب افزایش یافته است. امروز جهانیان به حکومت جمهوری اسلامی بصورت حکومتی ارتجاعی و تروریستی نگاه می کنند، در نتیجه مردم ایران ارزش واقعی خود را از دست داده اند و هر روز شاهد آزار و اذیت شهروندان ایرانی در سراسر جهان هستیم. مردم ایران هر روز، بیشتر در بحران فزاینده و عمیق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی فرو می روند. فقر بیداد می کند، بیکاری در میان جوانان تحصیلکرده فراگیر شده، گرانی سر سام آور سفره اکثریت مردم را تهی کرده است. مسئله فرار مغزها و جوانانی که آیندهای در ایران برای خود نمی بینند، به بحرانی بزرگ مبدل شده است. بحران آب و محیط زیست، کشاورزی را به نابودی کشانده است. گرانی تحصیل در دانشگاه ها، فقر و استیصال جوانان را به کلیه فروشی و تن فروشی واداشته است.
ریشه ی همه ی بحرانهای موجود درایران به دلیل نبودن آزادیهای اجتماعی ـ سیاسی، سلب حاکمیت ملی از مردم واعمال دیکتاتوری ولی فقیه به کمک قانون های ماقبل از قرون وسطایی اسلامی است. انتصابی بودن پست های کلیدی کشور و نمایشی بودن انتخابات و غارت ثروت های ملی و سوء استفاده های کلان، همه از دیکتاتوری ولی فقیه و عدم استقلال حکومت سرچشمه می گیرد. هرگونه درخواست حق طلبانه ی مردم، با زندان و شکنجه و اعدام روبرو می شود. وزیران و صاحب منصبان حکومت همه از آدم کشانی هستند که پرونده های جنایی دارند و شماری از آنان نیز تحت پیکرد پلیس بین المللی هستند. چاره ی نهایی ملت ایران برچیدن بساط این حکومت سراپا فساد و جنایت است.
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند (حافظ)
جمشید جم
شهریور یکهزار و سیصدو نود و شش
تهران

کوچ اجباری روحانیت شیعه از ایران

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.