گزارش گردهمایی اعتراضی در پاریس
کمپین سراسری نجات جان دو جوان کرد زانیار و لقمان مرادی
و دیگر زندانیان سیاسی محکوم به اعدام
در پی فراخوان پنج نهاد دموکراتیک و حقوق بشری ایرانی به یک گردهمایی اعتراضی در پاریس برای نجات جان زانیار مرادی، لقمان مرادی و دیگر زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، بار دیگر شهروندان ایرانی مقیم پاریس و حومه در تاریخ ۲۰/۱/۲۰۱۳ در یکی از مرکزی ترین نقاط شهر پاریس (میدان کنار مرکز جرج پمپیدو) گرد هم آمده و اعتراض خود را علیه ماشین اعدام دولتی ابراز کردند. این آکسیون از ساعت سه و نیم تا پنج بعد از ظهر در مقابل فوّاره استراوینسکی برگزار شد.
با وجود هوای سرد زمستانی و بارش مداوم برف، ده ها تن از ایرانیان مقیم پاریس در این آکسیون اعتراضی شرکت کرده و خشم و انزجار خود را از احکام ماشین جنایت جمهوری اسلامی اعلام کردند. شرکت کنندگان در این حرکت اعتراضی عکس همه زندانیان سیاسی محکوم به اعدام را در دست داشتند.
مراسم با پخش سرودهای انقلابی شروع شد. سپس بهمن امینی کنشگر حقوق بشر، با درود به جانباختگان راه آزادی در ایران و با درود به همه زندانیان سیاسی و با سپاس از حاضران، در سخنان کوتاهی به رنج ده ها زندانی محکوم به اعدام که برخی از آنها سال ها در راهروهای مرگ جمهوری اسلامی در انتظار لحظه شوم اعدام هستند اشاره کرده و اهمیت حرکت همه ایرانیان در سراسر جهان را در پشتیبانی از این عزیزان یاد آور شد. او در همین رابطه، نامه صمیمی و پُر درد مصطفی سلیمی یکی از زندانیان کرد را که از نزدیک به ده سال پیش زیر اعدام می باشد خواند.
مهین شکرالله پور فعال حقوق بشر هم در ابتدا پیام تشکر و قدردانی اقبال مرادی پدر زانیار مرادی خطاب به شرکت کنندگان در گردهمایی و همه کسانی که در این مدت برای لغو اعدام این دو جوان کوشیده اند را بیان کرد و سپس آخرین نامه زانیار و لقمان مرادی را برای حاضران خواند.
شهلا شفیق فعال حقوق بشر، سخنران دیگر این گردهمایی بود که به وضعیت اعدام در جمهوری اسلامی اشاره کرد. او با اشاره به تصمیم جمهوری اسلامی برای اجرای حکم اعدام زانیار و لقمان مرادی و تایید حکم اعدام پنج فعال عرب ( محمد علی عموری نژاد، مختارآلبوشوکه، هادی راشدی،هاشم شعبانی نژاد و جابر آلبوشوکه) و یک فعال کرد (رضا ملازاده) در این روزها، نقش مهم اعدام در سیاست سرکوب جمهوری اسلامی را بر شمرد. شهلا شفیق در پایان سخنانش خواهان لغو حکم اعدام همه این عزیزان شد.
رضا علیجانی فعال ملی مذهبی، ضمن اعتراض به احکام اعدام در ایران، از ده ها زندانی سیاسی یاد کرد گه در طی سال ها با او در زندان بودند و همه آن ها را یک روز پیک مرگ به پای چوبه های دار فراخوانده بود. او با اشاره به خشونت سازمانیافته در جمهوری اسلامی و نقش اعدام در این مکانیسم اهریمنی، بر همبستگی و ارتباط نهادهای دمکراتیک و حقوق بشری ایرانی در سراسر جهان تاکید کرد و گفت این پیوندهای سراسری می تواند زمینه ساز فضایی در جامعه مدنی ایران برای پایان دادن به چرخه خشونت باشد. در پایان سخنانش او نیز با آرزوی روزی که مجازات اعدام برای همیشه در ایران لغو شود، خواهان لغو فوری حکم اعدام همه زندانیان سیاسی شد.
فعال مدنی و حقوق بشری دیگر مظفر ادب، پیام جمعیت کردهای مقیم فرانسه را قرائت کرد. در این فرصت، بهمن امینی اعلام کرد که ژاکلین پرانکیو مسئول ایران در سازمان عفو بین الملل فرانسه به دلیل سفر نتوانست در گردهمایی شرکت کند و پیامی دائر بر همبستگی با حرکت های اعتراضی ایرانیان و پشتیبانی از خواست لغو فوری حکم اعدام زانیار و لقمان مرادی، یونس آقایان و پنج فعال عرب برای ما فرستاد.
در پایان، فروغ جواهری یکی از فعالین کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی بیانیه گردهمایی در اعتراض به احکام اعدام در جمهوری اسلامی و خصوصاً به جریان افتادن حکم اعدام دو جوان کرد زانیار و لقمان مرادی را قرائت کرد.
مراسم که در طول برنامه با حضور گرم و صمیمی شرکت کنندگان جریان داشت، با پخش سرودهای انقلابی در هوای سرد زمستانی به پایان رسید.
بیانیه پایانی تظاهرات علیه اعدام در ایران !
پاریس، ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳
سال ۲۰۰۸ : ۴۲۵ اعدام !
سال ۲۰۰۹ : ۴۴۶ اعدام !
سال ۲۰۱۰ : ۶۳۴ اعدام !
سال ۲۰۱۱ : ۶۴۸ اعدام !
سال ۲۰۱۱ : ۵۴۰ اعدام !
۲۰ روز اول ژانویه ۲۰۱۳ : ۱۵ اعدام !
هر سال که می گذرد، دستگاه اعدام جمهوری اسلامی قربانیان بیشتری می گیرد. ایران نسبت به جمعیتش، بالاترین رتبه اجرای حکم اعدام را در جهان دارد. نظام حاکم بر میهن ما از ابتدای استقرارش از اعدام به عنوان وسیله ای برای ایجاد وحشت در میان شهروندان استفاده کرد و به ویژه در سال های پس از انقلاب، برای سرکوب خونبار مخالفان به اعدام های گسترده و دسته جمعی دست زد.
بسیاری از کشورهای جهان، حکم اعدام را از دایره ی احکام قضایی خود حذف کرده اند، در حالیکه در ایران نه تنها صدها قربانی به خاطر جرائم عادی، بلکه بیگناهانی تنها به خاطر ابراز عقایدشان اعدام میشوند.
جمهوری اسلامی پس از ۳۴ سال دیکتاتوری و سرکوب، مشروعیت خود را نزد بیشتر شهروندان از دست داده و به خاطر ماجراجویی های سیاسی اش در سطح جهان منزوی شده است. به خاطر سیاست اقتصادی فاجعه بارش نیز با بحرانی بی سابقه روبروست. در حقیقت، نظامی را که نتوانسته است در هیچ زمینه ای به نیازهای جامعه ایران کوچکترین پاسخی بدهد، تنها خشونت عریان و ایجاد وحشت در میان شهروندان می تواند بر سر قدرت نگاه دارد. بنا بر این جمهوری اسلامی باز به تنها سلاح همیشگی اش یعنی سرکوب و اعدام هرچه بیشتر، پناه برده است تا با ایجاد ارعاب بتواند در آستانه مضحکه «انتخابات» نمایشی اش جلو برآمد جنبش اعتراضی مردم ایران را بگیرد.
در این روزها، تایید حکم اعدام جابر آلبوشوکه، مختار آلبوشوکه، هادی راشدی، هاشم شعبانی نژاد، محمدعلی عموری نژاد پنج زندانی عرب ایرانی، تایید حکم اعدام رضا ملازاده زندانی کُرد ایرانی، صدور چندین حکم اعدام دیگر برای فعالین سیاسی و به ویژه تصمیم بر اجرای حکم اعدام زانیار و لقمان مرادی، تداوم این سیاست مرگبار را نشان می دهد. هم چنین ادامه دستگیری روزنامه نگاران و وب نگاران، کنشگران حقوق بشر، مدافعین حقوق زنان و فعالین سیاسی و کارگری، نمایش قدرت حکومتی است که تنها تکیه گاهش سرکوب و ارعاب است. از یاد نبریم که ده ها زندانی سیاسی محکوم به اعدام سال هاست در راهروهای مرگ رژیم جمهوری اسلامی به سر می برند.
باز امروز صبح، دو نوجوان نوزده بیست ساله در تهران و در ملاء عام اعدام شدند. ما خواهان لغو اعدام در ایران هستیم و بر این باوریم که باید هرچه زودتر دفتر این مجازات غیرانسانی برای همیشه در کشورمان بسته شود.
هرلحظه ممکن است کینه جلادان حاکم بر ایران به حیات زانیار مرادی و لقمان مرادی پایان دهد و گل زندگیشان را در اوج جوانی پرپر کند. ما خواهان لغو فوری حکم اعدام آنها هستیم.
در این روزها، به لیست شوم و طولانی زندانیان سیاسی محکوم به اعدام چندین نام دیگر اضافه شده است. ما خواهان لغو حکم اعدام ده ها زندانی سیاسی محکوم به اعدام و آزادی بی قید و شرط آنها با دیگر زندانیان سیاسی ایران هستیم.
انجمن گفتگو و دمکراسی ـ انجمن دفاع از رندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران ـ جامعه دفاع ار حقوق بشر در ایران جمعیت کردهای مقیم فرانسه ـ کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی
نامه مصطفی سلیمی زندانی سیاسی محکوم به اعدام
در اواخر سال هشتاد و دو، پس از پایان دادن به کار سیاسی در یکی از احزاب کُردی، در خانه یکی از اقوام خود در شهر نهاوند (لرستان)، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و روانه اطلاعات شهر سنندج شده و پس از آن به بازداشتگاه اطلاعات شهر سقز منتقل شدم. پس از مدتی مرا به دادگاه بردند که در آنجا به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محاربه با خدا به اعدام محکوم شدم.
از آن جلسه دادگاه سال های زیادی می گذرد. نزدیک به ۵ سال است که من حکم اعدام دارم و در سلول های زندان هر شب به انتظار سحرگاهی هستم که با صدای زندانبان از خواب بیدار شوم و مرا به دارآویزند، که برایم بهتر از یک شب دیگر پُر از اصطراب است. اصطراب اینکه چه موقع اعدام می شوم و از این بلاتکلیفی خلاصی می یابم. بله من نزدیک به ۵ سال است که حلقه طناب دار را بر گردن خود احساس می کنم. از مرگ هراسی ندارم چرا که به گفته احسان، هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر.
به مدت یک سال و نیم به زندان گوهر دشت کرج منتقل شدم و در آنجا به شیوه های گوناگون مورد شکنجه های روحی قرار گرفتم . مدت یک ماه دست به اعتصاب غذا زدم که نهایتاً به بهداری زندان منتقل شدم و به ناچار مرا دوباره به زندان سقز انتقال دادند .
دقیق نمی دانم اما باید ۴۰ سالم باشد. همسرم بعد از بازداشتم از من جدا شد و پسرم اشکان باید حدود پانزده سال سن داشته باشد. آخر سال های طولانی را در سلول انفرادی و زندان سپری کردن، شاید باعث شده که سن دقیق پسرم از یادم نماند ولی خوشحالم که در نزد برادرم زندگی میکند. میدانم که از نبود پدر و مادر به شدت رنج می برد، ولی باز هم آسوده ام از اینکه گاه گاهی خبرش را می شنوم. در مدت این چند سال طولانی، در بندهای زندان و سلول های انفرادی بدون اطلاعی از روند و نحوه پرونده ام گذرانده ام .
حالا هم نیت من از نوشتن این حرف ها این نیست که انسان ها را غمگین کنم، ولی بدانید که زندانی های زیادی هستند که به درد من گرفتارند و کسی را ندارند پیگیر و دنبال کننده پرونده شان باشد و یا حدقل گاه گاهی بیاید ملاقات شان و از احوال شان جویا شود .
در پایان از تمام مجامع بین المللی و حقوق بشری تقاضا دارم تا ضمن دفاع از من و امثال من، صدای بی گناهی و بی پناهی ما را به مقامات بالا برسانند تا بدانند که ماها بی گناهیم و تاوان بی گناهی اعدام نیست .
مصطفی سلیمی
زندان شهر سقز، یکشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۰۴
بخشی از سخنان شهلا شفیق در گردهمایی اعتراضی پاریس
امروز در ایران عدالت را حاکمانی اجرا می کنند که در دروغ گوئئ و فساد گوی سبقت را از همه حکومت های دیکتاتوری جهان ربوده اند.
آنها قوانینی را استقرار داده اند که خشونت زاست، که جرم و جنایت می آفریند و در همان حال راه حل را باز در اعدام می جویند که خود جنایتی دیگر است. به بهانه پیشگیری از جرم، صحنه های اعدام را به نمایشی در ملاء عام بدل کرده اند که تماشاچی می طلبد و اینگونه هر چه بیشتر به خشونت دامن می زنند.
و اسفا که اعدام راه مقابله اینان با آزادی خواهان و حق طلبان هم هست. کمر به قتل انسان هائی بسته اند که رویای جامعه ای بهتر را در سر می پرورانند، عدالت را می خواهند و آزادی را و رهائی از فقر و خشونت و جرم و جنایت را.
چوبه های دار برای این جان های شریف برپا می شود. حکومت آنان را کافر و محارب با خدا می خواند، جاسوس بیگانه و خائن قلمدادشان می کند، مروج فساد و تجزیه طلب معرفی شان می کند.
اما این شجاعان، چه ترک و چه فارس، چه کرد و چه عرب و چه بلوچ، شایسته ترین فرزندان ایرانند و سرفرازترین آنان، چرا که به مبارزه با ستمکاران برخاسته اند. چرا که تسلیم ترسی که حاکمان می خواهند در دلها برانگیزند نمی شوند. اینان نویدبخش فردای بهتر ایرانند. بر هر یک از ماست که آنچه در توان داریم بکنیم تا از این جنایات پیش گیریم. امروز زانیار و لقمان مرادی در تهدید اعدامند، با تمام قوا خواهان آزادی شان شویم . امروز جابر آلبوشکه، مختار آلبوشکه، محمد علی عموری نژاد، هادی راشدی و رضا ملا زاده در تهدید اعدامند، به اعتراضات خود بیفزائیم و آزادی شان را خواستار شویم.
{gallery}/weekly.report/paris_01/{/gallery}