هم میهنان برای آن گروه از وابستگان حزب که نخستین بار در 29 اردیبهشت 1355 خجسته زادروز مصدق را زیر سایه سنگین اختناق، استبداد وابسته به بیگانه و با همه ممنوعیت ها از سوی شحنه های رنگارنگ امنیتی ساواک بر مزار پیشوا، جشن گرفته بودیم گذشت. تنها یاد و خاطره ی آن رشادت ها و وفای به عهد مانده که درس آموز آیندگان خواهد بود که تا ستم هست پایداری نیز هست.
در آنروز و روزهای گذشته و سالیان پیش تا به امروز همچنان کوشندگان حزب ملت ایران درفش پیکار را در سیاه ترین روزهای زندگی ملی به زمین نگذاشتند و راه مصدق را با بهره گیری از رهنمودهای آن بزرگ پیشوای ملی، بی وقفه ادامه دادند و در کسب استقلال (نا وابستگی) و آزادی به گونه بنیادی ترین هدف های مصدق در زندگی سراسر مباره او، به تلاش های میهنی خود ادامه دادند.
هم میهنان! آنگاه که برای نخستین بار زادروز مصدق را در کنار مزار او با نثار شاخه های گل و بر پا داشتن یک دکل کوچک نفت، جشن گرفتیم و سخنان کوتاه پر امید و کوبنده ی زنده یاد داریوش فروهر، دبیر حزب را شنیدیم، بی تردید سینه یک یک آن انگشت شمار یاران حزبی لبریز از آرزوی آزادی و استقلال و سربلندی ملت مان بود با امید انکه زمانی زادروز این مرد نامی ایران زمین را آنسان که شایسته نام بزرگ اوست جشن بگیریم.
نخستین بهار آزادی را غنیمت شمردیم و ملت زادروز پیشوا را با شکوه تمام جشن گرفت و مزار مصدق گلباران و کام احمدآبادیها، آن آشنایان روزهای تنهایی مصدق شیرین شد. و دریغا امروز درب آرامگاه چنین مردی به روی مشتاقان و علاقمندانش مسدود است!
در بخشی از اعلامیه حزب ملت ایران که در بیست و نهم اردیبهشت 1358 منتشر شده چنین آمده بود:
تاریخ، دولتمردانی چون مصدق بسیار نداشته است که معنای “در هر شرایطی مبارزه کردن و در برابر هیچ مشکلی از پای ننشستن” را بدرستی درک کرده باشد. فروهر در آن روز در بخش هایی از سخنرانی پرشور خود گفت:
سخن از مردی است که از نادره های زمان و از شگفت پدیدارهای تاریخ ملت فرهنگساز ایران است، سخن از دکتر مصدق است، آزاده ای که در کوشش های ملت گرایانه اش چندین تولد پر برکت و گرما بخش آنهم در اجاق خانگی مردم رنج دیده و ستم کشیده ای که سالها چشم به ستاره ای دوخته، داشته است.
کوتاه سخن، دریا دلی که در موج های سهمگین غوطه می خورد پایداری می کرد و پایداری می آموخت و در سختی ها از هر آزمونی سربلند گذر می کرد. در زندان و در تبعید در وزارت و صدرات هیچگاه ملت و میهن خود را در رابطه با اصل استقلال و آزادی فراموش نمی کرد.
در 29 اردیبهشت ماه 1261 خورشیدی چشمانی به جهان گشوده شد که رقم زن تاریخ شد. شوق خدمت به مردم در رگهایش می جوشید، سربازی مصمم ، مشروطه خواهی اگاه ، رهبری روشن بین ، آزادیخواهی سخت کوش و انحراف ناپذیر بود. با تحمل سختی های بسیار، هموطنانش را که زیر سلطه و استبداد و استعمار به تلخی روزگار می گذرانیدند رهبری کرده و آتش مقدسی را بر افروخت که گرمای زندگی بخش آن در رگ های خشکیده آسیا و آفریقا خون جوشان و تازه به جریان افکند.
در هنگامه مشروطه خواهی جامه رزم پوشید و در زمره انقلابیون درآمد، عشق به مشروطیت و احترام به قانون اساسی در سراسر عمر رقم زن زندگی سیاسی او بود.
مصدق درگیرو دار جنگ جهانی دوم در انتخابات دوره چهاردهم با بیشترین رای به گونه اولین نماینده انتخاب شد. مصدق بعنوان مظهر استقلال ملی و بیان کننده سیاست موازنه منفی از محبوبیت بی نظیر در تاریخ ایران برخوردار شد، در امر دفاع از آذربایجان و مخالفت با حضور قوای نظامی بیگانه و بالاخره ملی کردن صنعت نفت در دوره شانزدهم با عده ای از یاران خود جبهه ملی ایران را تشکیل داد. در سی ام تیر 1331 مردم با قیام ایثار گونه به میدان آمدند تا دکتر مصدق عهده دار وزارت دفاع و پشتیبانی شود و مجلس ملی نیز به او اختیار تام داد. کلیه روابط با دولت غاصب و استعماری انگلستان قطع شد. پس از ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، شرکت تلفن ، شرکت شیلات، بانک شاهی ، جنگل های سراسر کشور،سازمان اتوبوسرانی تهران و شرکت برق نیز ملی اعلام شدند.
توطئه نهم اسفند که هدفش از میان بردن مصدق بود نافرجام ماند ولی از آن پس دسیسه ها و فتنه انگیزی ها از چپ و راست بالا گرفت، مصدق برای بی اثر کردن توطئه های استعمارگران و عوامل رنگارنگ داخلی، شایعه خریدن و تطمیع چند نماینده از سوی وابستگان درباری و انگلستان برای جلوگیری از رای اعتماد به مصدق از مردم نظرخواهی کرد و مردم با شرکت در رفراندوم به انحلال مجلس رای دادند. توطئه های مستقیم و غیر مستقیم هر روز شدت بیشتر یافت. توافق قدرتهای بزرگ جهانی علیه منافع ملت افزایش گرفت، عوامل ارتجاع داخلی و سازمانهای چپ و راست وابسته به بیگانه در مخالفت و دشمنی با مصدق در یک راستا قرار گرفتند و سازمان سیا بدستیاری عناصر ضد ملی، رهبری کودتا را بعهده گرفتند که یکبار در 25 امرداد ماه 1332 بی نتیجه ماند ولی چند روز بعد در 28 مرداد دیو شوم استعمار حکومت ملی و مردمی مصدق را ساقط کرد و اورا در دادگاه نظامی استعمار ساخته به 3 سال زندان محکوم کردند در مرداد ماه 1335 پس از ازادی از زندان به احمد آباد تبعید شد و با گسیل عده ای اوباش با یک دسته ژاندارم و استقرار آنان در قلعه احمد آباد تا پایان عمر از دیدار و گفتگو با مردم عادی محروم شد.
ولی مصدق تا پایان عمر نگران اوضاع ایران بود، از راهنمایی های لازم دریغ نکرد و طرح واقعی ترین سازمان سیاسی ایران را که بر بنیاد فرهنگ و مبارزه ملت مبتنی است پیشنهاد کرد و درهای جبهه ملی را به روی همه گروه ها و سازمان های سیاسی که هدفی جز استقلال و آزادی ایران ندارند باز کرد .
حزب ملت ایران بر این باور است: مصدق این معیار پاکی و آزادگی از جوانی تا مرگ زیر دقیق ترین ذره بین های تردید، کوچکترین انحرافی از خط ترسیم شده در زندگی ثمر بخش او نمی توان یافت و پیوسته با مردم و در میان مردم و همچون مردم زیست و لحظه ای از اندیشه مردمی که بخاطرشان مبارزه کرد جدا نماند.
خاطره این خرد همیشه بیدار، این پیر راهبر، در سالروز تولدش، جاودانه و گرامی باد… .
زادروز فرزند خلف ایران، پیشوای نهضت ملی، مصدق بزرگ، گرامی باد
آزادی زندانیان سیاسی ، عقیدتی ، قومی و مدنی یک خواست ملی است
برقرار باد سامان مردم سالاری،پایندان استقلال و عدالت اجتماعی
حزب ملت ایران
تهران، 29 اردیبهشت 1395 خورشیدی