مظفر محمدی
دولت سرمایه داران در ایران ، زندگی فلاکتباری را به مردم و بویژه به طبقه کارگر و اقشار زحمتکش جامعه تحمیل کرده است. تعرض بورژوازی به طبقه کارگر نه تنها هیچ نشانی از فروکش کردن ندارد بلکه دورنمای تشدید و گسترش آن در ابعاد خانمانسوزی برای دهها میلیون کارگر و زحمتکش در ایران وجود دارد.
راه حل دولت برای سودآوری بیشتر سرمایه و جذب سرمایه های خارجی، حذف سوبسیدها یکی پس از دیگری است. بدنبال حذف یارانه ها، سوبسید بنزین را برداشته و از حذف سوبسید نان حرف می زنند. در مقابل، وعده آش نذری، صدقه اسلامی و غذای مجانی به فقرا می دهند! این اوج اهانت و بی حرمتی و دهن کجی به ده ها میلیون خانواده کارگران و زحمتکشان است. و این اوج فلاکتی است که مردم به آن دچار شده اند.
باید از این جانیان پرسید، چرا به جای صدقه اسلامی و آش نذری، دستمزد کارگاران را افزایش نمیدهید؟ چرا به کارگران بیکار بیمه بیکاری نمیدهید؟ چرا امکانات زندگی مردم را احتکار کرده اید تا به قیمت چند برابر بفروشید؟ چرا همه چیز هست ولی در دسترس مردم نیست؟
ژیم اسلامی مثل هر رژیم سرمایه داری دیگر؛ بحران و ورشکستگی اقتصادی اش را در میان کارگران و مردم زحمتکش سرشکن کرده و میکند. این وضعیت شرایط فلاکتباری را برای مردم فراهم آورده است.
چرا فلاکت؟!
در مملکتی که پول نفتش سرسام آور سر ریز کرده و در ابعاد چند ده و چند صد هزار میلیاردی به حساب دولتیان و نظامیان و دیگر رانت خواران سرازیر شده است. در مملکتی که صنایع سنگین و زیر بنا و جاده ها و خط آهن دارد. در مملکتی که محصولات کشاورزی و میوه و دامداری و ماهیگیری و شیلاتش میتواند در جهان مشهور باشد و بعضا هست، درمملکتی که نیروی جوان و کارآمدش ٧٠ در صد جمعیت را تشکیل میدهد… چرا اکثریت مردمش به این فقر و فلاکت دردناک دچار گشته است؟ چرا رفاه در این مملکت سرشار از نفت و دلار و معادن و صنایع و منابع و نعمات، یک خواب و خیال شده است؟
جواب در یک کلام این است که سرمایه داران بزرگ و دولتمردان انگل و مفتخور و دزد و خیل کسانی که در این آشفته بازار جیبشان را پر کرده و میلیاردر شده اند و همه اینها که کمتر از ١٠ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، اما تمام درامدها و منابع و ثروت جامعه را در چنگ و کنترل خود دارند.
در مقابل این وضعیت چکار باید کرد. آیا می توان دست روی دست گذاشت و شاهد تباهی فیزیکی و روحی ٧٠ میلیون زن و مرد و کودک در ایران شد؟!
مبارزه و سازماندهی علیه خطر گرستگی و فلاکت، به امر حیاتی و عاجل کارگران و زحمتکاشن تبدیل شده است. وظایف عاجلی که امروز باید دست بکار شد و فردا دیر است:
١ـ جنبش و سازماندهی دخالت توده ای
تحلیگران اقتصادی بورژوازی در بحبوحه رقابت هایشان، مبارزه طبقاتی را تحت عنوان هرج و مرج و آشوب به رخ همدیگر می کشند. بورژوازی و تحلیلگرانش، در رابطه با حذف یارانه ها و گرانی مایحتاج مردم و بالا رفتن قیمت ها و تورم، از وقوع بحران های اجتماعی حرف زده و می زنند. تحلیلگران اقتصادی مجلس گفتند که اگر روند آزاد سازی قیمت ها با شیب تند اجرا شود، امکان شوک تورمی و هجوم مردم به فروشگاه ها وحتی نا آرامی های اجتماعی و سیاسی وجود دارد.
در مرحله اول حذف یارانه ها، این اتفاق نیفتاد. آیا سرمایه داران و دولتشان می توانند به همین شکل تعرض پی در پی خود به سطح معیشت طبقه کارگر و مردم زحمتکش را سازمان داده و قصر در روند.
راه مقابله با وضعیت موجود و جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی، اتحاد مردم ومتشکل شدنشان در نهادهای مردمی و سازماندهی ابتکارات توده ای و دخالت از پایین است. محلات شهرها و بخصوص محلات فقیر نشین، مکان و عرصه اصلی برای سازماندهی یک مبارزه و مقاومت هدفمند و مقابله با خطر فلاکت هستند.
معتمدین مردم، فعالین کارگری و توده ای، زنان، جوانان، فرهنگیان، کارمندان روشنفکران مترقی که خود در نهادهای توده ای، هیاتها، انجمن و کمیته های مردمی متشکل شده اند، سخنگویان اعتراض سازماندهی شده مردم در محلات هستند. کمیته های مردمی در محلات، تعاونی های توزیع و دیگر ابتکارات توده ای، میتوانند دخالت مستقیم مردم در کنترل قیمت ها، مصادره انبارهای مواد خوراکی و مایحتاج ضروری مردم که توسط سرمایه داران و دولت احتکار شده اند و توزیع در میان مردم و خانواده های نیازمند محلات را سازمان دهند.
سرمایه داران و محتکران نبض بازار را در دست دارند و مایحتاج حیاتی و ضروری مردم را نگه میدارند تا به دنبال کمبود و تقاضای زیاد، با چند برابر قیمت و به صورت قطره چکان به بازار عرضه کنند.
دخالت مردمی در سرنوشت خود، از طریق کنترل قیمت ها، مصادره های سازمانیافته وتوزیع نیازمندیهای حیاتی در میان خانواده های گرسنه، قدرت اتحاد و همبستگی توده ای را به نمایش میگذارد. مردم از این راه دخالت در سرنوشتشان را تمرین و تجربه میکنند. همچنین این دخالت و ابراز وجود کارگران و مردم زحمتکش و گرسنه، رژیم را مجبور خواهد کرد که در مقابل وضعیت فلاکتبار کنونی پاسخگو بوده، به خواست کارگران برای افزایش دستمزد توجه کند و به کارگران بیکار بیمه بیکاری بپردازد.
٢ـ جنبش مجمع عمومی
خطر گرسنگی و فلاکت کم تر از خطر جنگ نیست. طبقه سرمایه دار جنگ مرگ و زندگی را به طبقه کارگر تحمیل کرده است. این مبارزه طبقاتی را باید سازمان داد.
توجیه گرسنگی خانواده های کارگری، نپرداختن بموقع دستمزد کارگران، بیکار سازی و اخراج و محول کردن اینها به بهانه هایی چون مافیای اقتصادی، خصوصی سازی و غیره ، حقه بازی وریاکاری بورژوازی و نمایندگانشان بیش نیست. اینها بهانه هایی برای شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیتهایی است که دولت در قبال وضعیت کنونی بر عهده دارد.
ماهیت سرمایه داری، هر چه ارزان تر کردن کالای کا رگر که نیروی کار او است، میباشد. وقتی قیمت همه کالاها چند برابر میشود، تنها کالای کارگر برای فروش که نیروی کارش است را در همان سطح نگه میدارند و یا حتی پرداخت همین ناچیز دستمزد را هم به تعویق میاندازند. از قبل بحران اقتصادی و تورم و گرانی، ثروتمندان ثروتمند تر شده و کارگران فقیر و گرسته تر نگه داشته میشوند. کالای سرمایه داران روز به روز گران تر و قیمت نیروی کار کارگریا ثابت مانده و یا اصلا این نیرو و کالا به فروش نمی رود و گروه گروه از کارگران بیکار میگردند.
خطر گرسنگی و فلاکت، ضرورت اتحاد طبقه کارگر، جمع شدن و سازمان دادن مصادره های انقلابی را ایجاب میکند.
جنبش مجمع عمومی ابزار اعمال اراده و عمل مستقیم کارگران است.جنبشی غیر قابل کنترل و غیر قابل تعطیل کردن است. مجامع عمومی کارگری سنگری است که در آن طبقه کارگر میتواند اتحاد خود را برای جلوگیری از پاشیده شدن شیرازه خانواده های کارگری در نتیجه فلاکت، تامین و تضمین کند.
برگزاری مجامع عمومی کارگری بطور سازمانیافته و منظم، ضامن موفقیت کارگران در مقابله با خطر فلاکت و پس زدن تعرض کارفرماها و دولت به سطح معیشت طبقه کارگر است. سازماندهی مجامع عمومی منظم کارگری وظیفه عاجل فعالین و رهبران کا رگران و کارگران سوسیالیست و کمونیست بخصوص در مراکز کلیدی کار است.
طبقه کارگر متحد و متشکل در مجامع عمومی کارگری در مقابل وضع موجود، خواهان تعیین و افزایش دستمزدها به تناسب تورم و توسط نمایندگان واقعی کارگران ، بیمه بیکاری مکفی برای همه افراد بالاتر از ١۶ سال و ممنوعیت اخراج است.
٣ـ علیه بیکاری
بیکاری منشا کار ارزان و سود کلان سرمایه داران و تحمیل فقر و گرسنگی به طبقه کارگر و کودکان و خانواده هایشان اعم از شاغل و بیکار است.راه مبارزه با بیکاری امروز ایجاد اتحاد و جنبشی علیه بیکاری است.
اتحادیاز کارگران شاغل و بیکار که شعار بیمه بیکاری مکفی برای همه بیکاران بالای ١۶ سال، افزایش دستمزدها به تناسب تورم و ممنوعیت اخراج کارگران را در دستور خود بگذارد. ایجاد سد و صفی که چماق تفرقه افکنی در میان کارگران را از دست بورژوازی بگیرد و طبقه کارگر اعم از شاغل و بیکار را در مقابل سرمایه داران و دولتشان در یک صف واحد قراردهد.
اتحاد کارگری علیه بیکاری، متشکل از کارگران شاغل و بیکار امری عاجل و حیاتی برای مبارزه و سازماندهی علیه خطر فلاکت است. تحقق و تضمین این امر بر عهده فعالین کارگری بخصوص در مراکز کلیدی و بزرگ کار قرار گرفته است.
در اوضاع و احوال کنونی و برای مقابله با تورم و بیکاری و گرسنگی، وظیفه فعالین کارگری سوسیالیست و کمونیست و محافل و شبکه هایشان این است که جنبش های اعتراضی و اقتصادی کارگران را به هم ببافند، گرایشات غیرکارگری صفوف کارگران را اجتماعا نقد کنند، مجامع عمومی وشوراهای کارگری را به مثابه تشکل توده ای طبقه کارگر سازمان دهند و اتحادی از کارگران شاغل و بیکار علیه بیکاری را در دستور خود بگذارند.
رهبران و فعالین کمونیست و سوسیالیست صفوف کارگران بهمراه کمیته های کمونیستی لولای اتحاد کارگران برای مبارزه بی امان علیه خطر گرسنگی و تحقق خواستهای کارگران از طرفی و رهبران جامعه و مبارزه مردم برای ازادی و برابری از طرف دیگر هستند.
مظفر محمدی- خرداد 94 (ژوئن 2015)