کریم قصیم
واژهٌ تالاب، که معادل لغوی آن در زبان انگلیسی Wetland است، در کنوانسیون بینالمللی رامسر(1971) گزیده شد. با آنکه مفهوم آن شامل مرداب هم میشود ولی به آن محدود نیست. در فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی (نوشتهٌ عباس جعفری، 1360، تهران مؤسسهٌ گیتاشناسی)، مرداب به نواحی آبگرفته و کمعمقی میگویند که بهوسیلهٌ زمین باریکی از دریا، بهطور کامل یا ناقص، جدا شده باشد ولی تالاب از نقطهنظر اکولوژی و بومشناسی، معنای وسیعتری دارد: مناطق مردابی، آبگیر، با آبجاری یا مانده، شیرین یا لبشور و آبهای دریا، به شرطی که هنگام جزر، ارتفاع آب بیش از 6متر نباشد.
بر طبق مصوبهٌ مورخ 16مهر67 شورای عالی کشاورزی و امور روستایی، تالاب چنین تعریف شده است:
«هر منطقهیی که از نیزار، آب، پرنده، ماهی، چمنزار و موجودات ذینفع از آنها موجود باشد، تالاب است که اکوسیستمــ آن یک روند تکاملی داشته… و دخل و تصرف در هر بخش آن موجب اختلال یا عدم رشد و توالی زیستی میگردد».
اکثر تالابها واجد ارزشها و فایدههای بسیار متنوعی بوده اند. بسیاری از آنها، بهمثابه محل طبیعی انواع حیوانات آبزی، پرندگان، گیاهان، و نیز بهعنوان راههای آبی ارتباطی و نقش عام اقتصادی از چنان اهمیت ویژهیی برخوردارند که بود و بقای جمعیت کثیری از مردمان منطقه به ادامهٌ حیات اکوسیستم تالاب وابسته بوده است. تالابی که مرده ، مردم منطقه اطرافش نیز به فلاکت خشکی هوا و بی کاری و فقر و بیشتر کوچ و آوارگی دچار آمده اند . از نقطهنظر علوم اکولوژی، گیاهشناسی، جانورشناسی، زیستشناسی و حفظ تعادلهای انرژیک و پاکیزگی محیطزیست، نقش مهم تالابها مورد تأیید و تاکید کلیهٌ کارشناسان بوده، پیوسته به حفظ و رسیدگی و نگهداری آنها به موقع هشدار داده اند.
برای اولینبار در سال1351 یک کنفرانس جهانی دربارهٌ «تالابهای مهم بینالمللی بهویژه تالابهای زیستگاه پرندگان آبزی» در ایران در شهر رامسر برگزار گردید و «میثاق رامسر»، شامل یک مقدمه و 12ماده، جهت مطالعه و بررسی و حفاظت از این تالابها، بهتصویب رسید.
پیش از مرگ و میرهای دوران ولایت فقیهی ، تعداد تالابهای با اهمیت بینالمللی در ایران 18تالاب و مساحت آنها یکمیلیون و سیصدهزار هکتار بوده(شمار کل تالابهای فهرست شده در کنوانسیون 22 تالابست) . اسامی تالابهای مهم ایران که تحت پوشش کنوانسیون رامسر قرار داشته اند و طبق مفاد کنوانسیون رامسر، دولت وقت متعهد به رسیدگی و حفظ و نگهداری آنها بوده و هست ، عبارتند از:
1ــ تالاب انزلی در گیلان ( روز افزون در معرض خسران و خرابی و آلودگی)
2ــ تالاب هامون صابری در سیستان (بخشهای عمده اش خشک و نابود، تتمه اش درمعرض مرگ)
3ــ مصب رود گز و رود حرا در بندرعباس در استان هرمزگان (لای گرفته و خسران یافته)
4ــ مصب رود شور، رود شیرین و رود میناب بندرعباس/استان هرمزگان (لای گرفته )
5ــ شور گل، یادگار لو و دورگه سنگی در استان آذربایجان غربی (تخریب و کم آبی شدید)
6ــ هامون پوزک در سیستان( خشک شده)
7ــ تالاب خوران در هرمزگان (اسیب دیده و محدود در اثر خشکسالی)
8ــ تالاب امیرکلا در گیلان ( آلوده و لای گرفته)
9ــ مصب رودخانهٌ سفیدرود در گیلان (شدیدا آلوده و لای گرفته)
10ــ تالاب شادگان در خوزستان (خشک و درآستانه نابودی کامل)
11ــ دریاچهٌ گاوخونی در استان اصفهان(خشک شده)
12ــ دریاچهٌ گپی در استان آذربایجان غربی( درخشکسالی شدید کاملاً خشک، اکنون به طور محدود احیاء ، اکنون درمعرض گرد و غبار شدید)
13 ــ دریاچهٌ ارومیه در آذربایجان شرقی/غربی(عمدتاً خشک و تتمه اش آخرین نفسها را می کشد)
14ــ آلاگل، الماگل و آجی گل در استان مازندران (آلوده و بسیار کم آب)
15ــ دریاچهٌ قوریگل در آذربایجان شرقی (بسیار آلوده و کم آب شده)
16ــ دریاچهٌ بختگان در فارس (خشک شده)
17ــ دریاچهٌ پریشان در فارس (خشک شده)
18ــ میانکاله در مازندران (تا حدود زیادی خشک وآلوده)
تالابهایی که تحت پوشش کنوانسیون رامسر قرار گرفتهاند، همگی دارای مشخصات تعریفشدهٌ زیر هستند:
ــ اطراف آنها دشتهای سیلابی قرار دارند و تعدادی رودخانه به آنها میریزند.
ــ از کنارههای ساحلی با حفظ شرایط زیستگاهی برخوردارند.
ــ شامل جزایری هستند که بیشترشان مرجانی بوده، شامل مردابهای آبسنگی و حلقوی میباشند.
به این صورت، تالابها موانع طبیعی بیبدیلی در برابر سیلابها و توفانها هستند و به عنوان تله و حوضهای رسوبگیر چون مخازنی عمل میکنند که روند اکسیده شدن بسیاری از سموم جاری در آبهای وارده و مراحلی از تصفیهٌ طبیعی و پالایش آب در آنها انجام میگیرد. علاوه بر این، تالابها، بهطور معمول، مانند سدهای ذخیرهیی، حجم عظیمی از آبهای تند و مخرب را در خود جای میدهند و از اتلاف آب جلوگیری میکنند.ساختار تالابها در اثر سیلگیری در درهها و چالهها در زمانهای دراز شکل گرفته و توالی دورههای خشکی و آبگرفتگی، آنها را پدید آورده است. بررسیهای کارشناسی نشان دادهاند که وقوع سیلاب در حوزههای تالابی نسبت به مناطق فاقد دریاچه و تالاب ــبهعلت ذخیرهشدن آب در تالابها و هم بهعلت نرمی و نفوذپذیری زمین و دشتهای اطراف آنــ بیش از 50درصد کمتر است.
بیشتر تالابها در کنش و واکنش تودرتویی با سفرههای زیرزمینی آب قرار دارند و در این رابطه لایههای گوناگون زمین را سیراب کرده، از حیث مواد مغذی غنی میسازند. آب تالابها معمولاً بهسمت سفرههای آب زیرزمین زهکشی میشوند و به ذخایر آنها میافزایند. با توجه به فواید بسیار گسترده و متنوع تالابها، که در زیر به مهمترین آنها توجه میدهیم، اکنون دیگر این واقعیت یک دریافت تخصصی پیشپا افتاده است که نباید مناطق تالابی را خشک کرد و مثلاً به زمین کشاورزی یا مسکونی و… تبدیل نمود، بلکه احیای مناطق تالابی و نگهداری از آنها از همه نظر بهسود اقتصاد، محیطزیست و مردم آن منطقه است.
تالابها،همانطورکه اشاره کردیم، از قدرت پالایش اعجابانگیزی برخوردارند. بر پایهٌ پژوهشهای موجود، بعضی از گیاهان آبزی تالابها میتوانند ترکیبهای آلی و معدنی در آبهای ورودی را، که توسط انواع فاضلابهای خانگی و پسآبهای کشاورزی و صنعتی به آن راه یافتهاند، جذب نموده و با جذب عناصر سمی و خطرناکی چون کادمیوم، نیکل، جیوه،فنُل و نیز مواد سرطانزا، از آلودگیهای شدید این آبها بکاهند. با این فعل و انفعال خودپالایی توسط این گیاهان،که به صورتهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی صورت مییابد، تالاب مانند یک تصفیهخانهٌ عظیم و فوقالعاده ارزان عمل مینماید و این کارکرد تالاب، بهخصوص در مناطقی که صنایع آلاینده در حاشیهٌ رودها قرار دارند، نقش ویژهیی در سلامت محیطزیست و حیات انسان ایفا میکند.
تعدیل درجهٌ حرارت هوای منطقه و افزایش رطوبت نسبی، از اثرات مفید اقلیمی تالابها بهشمار میروند. میزان تبخیر و تعریق در نواحی تالابی بیشتر از 5برابر میزان آن در آبهای آزاد است.
تالابها زیستگاههای طبیعی حیوانات و پرندگان آبزی هستند. پرندگان آبزی از تالابها بهعنوان محلی برای تولید مثل، پرریزان و استراحت فصلی و گذران زمستان استفاده میکنند. همینطور دستههای پرجمعیت پرندگان مهاجر به تالابها روی میآورند و بخشی از سال را در این حوزههای متعادل بهسر میبرند. در تالابهای آبشیرین، ذخیرهٌ عظیمی از موادغذایی برای انواع حیوانات و پرندگان فراهم میآید و به این جهت،محل مناسبی برای پرورش ماهی و دیگر آبزیان بهشمار میروند. وجود اجتماعات زیستی مختلف گیاهی، آبزیان، پرندگان، خزندگان و دوزیستان، از امکانات حیاتی گسترده و گوناگون در تالابها و ارزش والای اکولوژیک آنها حکایت دارد.
وجود سه عامل مهم ــعلفها، جُلبکها و فیتوپلانکتونهاــ تالابها را بهعنوان یکی از غنیترین اکوسیستمهای جهان معرفی میکند.
انواع علفهای تالابی در پالایش آب سهم بهسزایی دارند و هم با انباشته شدن سالانه در کف تالاب و تجزیه به اجزای سادهتر، مواد معدنی قابل تهنشینی را بهوجود میآورند. جُلبکهای کف تالاب با پوشاندن بستر لجنی و نیز با ایفای نقش ویژهیی در فرآیند فتوسنتز و تولید اکسیژن آب، شرایط زیستی تالاب را برای آبزیان به کیفیت مطلوب میرسانند. همینطور وجود فیتوپلانکتونها، که بهعنوان منبع عمدهیی از غذا برای ارگانیسمهای ذرهیی جانوری عمل میکنند، محیط تالاب را برای زاد و ولد ماهیها و دیگر آبزیان آماده میکنند و از این طریق برای تأمین گوشت و پروتئین مورد نیاز انسانها نقش مهمی ایفا میکنند.
حفظ این مشخصات و تعادلهای زیستی تالابها، از وظایف مدیریتهای زیستمحیطی است. در مورد تالابهایی که، بهلحاظ برخورداری از ارزش و کیفیت ویژه، تحت پوشش کنوانسیون رامسر میباشند، مسئولیت این امر بهخصوص بهطور مستقیم برعهدهٌ دولت وقت است.
متأسفانه عرصه تالابهای کشور ما، همچون جنگلها، زمینهای مرتعی، خاکهای زراعتی و منابع آبی و دیگر عرصه های محیطزیست، در طول عمر منحوس حکومت اسلامی / ولایت فقیه بی مهابا مورد«دخل و تصرف» ، تخریب و آلودگی و دیگر خسرانهای شدید قرار گرفته، اکنون شماری از آنها خشکیده و مرده اند و شمار باقیمانده در بحران کم آبی و نابودی نهائی دست و پا می زنند. دریغ است ایران که ویران شود!