behnamchengani 02

سیاستِ مذهب، محفل و مسلک

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

behnamchengani 02

behnamchengani 02بهنام چنگائی

رشد ابزارهای آگاهی رسانی به همه ی ما امکان شناخت درست داد که بهتر از گذشته ها منابع فساد ها و منشا فاسدها را ببینیم و بیشتر بدانیم که چگونه اکثر حکومت های مستبد خاورمیانه به همت اهرم سرکوب، تحمیق و در پیوند با جاهطلبی سران و رهبران مذهبی در کشورهای اسلامی، آنها با هم توانستند بر واماندگی دانش عمومی و آسیب پذیری مردمان خوشبین این نواحی به سادگی سوار شوند و شدند.  علاوه بر سرکردگی مطلق 36 ساله ی پاسداران حماقت در ایران عملا اراده ی توده ها در کل خاورمیانه نیز هنوز در زیر سیطره ی خواب و پریشانی روایت های فراانسانی، نخبه گرا و ریاکاران آسمانی دچار شده و مانده است. به همین خاطر، آهنگ رشد نسبی اجتماعی فرهنگی در اغلب این مناطق مسلمان نسبت به قاره ی رنگین و بزرگ آسیا و در مقایسه با وزن بالای صنعتی آن، بسیار ساکن و کُند بوده و یا سردرگم ساختارهای سیاستِ پیشا بورژوائی و تکثرگریز می باشد.

و اکثریت قریب به اتفاق ملل عمدتا مسلمان همچنان اسیر داعیه های کاستِ اشراف ریاکار مذهبی، مناسبات عصر خان ها و دعاوی روابط ملوک الطوایفی و مَلک های گردنکش به سان قرن های مانوفاکتوری ست. و شگفتا روابط انگلی پیش سرمایه دارانه همچنان شهروندان این گسترده ی ناآرام و فقرزده را با تدابیر زورکی و یا اطاعت به مذاهب سرنوشت گرا پیوسته ناگزیر می سازد.

 

باوجود واپسگرائی های فرهنگی، تسلط حاکمیت فردی، نفوذ سیاست عشیرتی در دوایر حقوق شهروندی، ستیز با آزادی عقیده و وجدان، سرکوب خشونت بار حقوق بشر و اوج تبعیض های جنسی و ملی، همزمان و عملا در این کشورها ساختاری نسبتا مدرن و متناقضی نیز از روابط سرمایه داری آزاد هم وجود دارد و چه بسا هر یک از کشورهای منطقه در درون دستگاه کلان سرمایه سالاری جهانی و بر پایه ی طرح های نئولیبرالیسم، صندوق و بانک جهانی پول اجبارا و یا مصلحتا وظایفی دارد و هماهنگی هائی را به شکل تصنعی بر جامه ی کهنه، وصله ی نو زده و خود را با طرح های گسترده و فراملی جهانِ گلوبال هموار ساخته و حتی بخشی از آنها نقشی واسطه ای و نیابتی به سود اقلیت سرمایه دارِ بورکرات و میلتاریستی را در این کشورها به عهده دارد. با این همه اما، ویژگی اغلب ساختارهای سیاسی منطقه تابع اراده فردی ( شاهی ـ استبدادی) و یا فرقه ای(مذهبی ـ سنتی) ست و یا ترکیبی به شدت خشن و در هم آمیخته آز آنها می باشد؛ ولی چهره های مشهود حکومت های محلی با اندک تفاوتی در شکل چه در ایران شیعی یا چه در عربستان سنی و دیگر کشور مسلمان سیاست، در همبستگی و هموندی با دوایر مذهب ها، محفل ها و مسلک ها بوده و عملکردهای شان همه جا یکسان است.

 

این ترسیم و تصویر عمومی اغراق آمیز نیست و بیرون از وابستگی های مالی، ملی و رنگینی های زبانی و تنوع رویدادهای تاریخی که هرکدام داشته و دارند، می توان گفت که اغلب این کشورها قرن هاست پس از پیدائی عصر رنسانس ـ روشنگری در اروپا، و شتاب به سوی تکثرگرائی ـ فدرالیسم و تلاش برای جدائی دین از دولت ـ سکولاریسم، دریغا همه ی کشورهای مسلمان همچنان در جا می زنند و این واماندگی به فجایع بسیاری در این منطقه بلاخیز دامن زده و پیگیر می زند. اگر چه مبارزه ی دمکراسی خواهی در ایران عمری صدساله دارد؛ و بارها توسط دسیسه ی سران شیعی شکست خورده است؛ و یا جنبش اتحاد، آزادی و برابری عرب در حزب سوسیالیست بعثپاگرفت، حزبی کهبرای عصر خود مترقی بود و توسطمیشل غفلق، صلاح الدین البیطار و زکی ارسوزی ودر سوریه تاسیس شد و اهداف بعثیسم را که آمیزه‌ای ازناسیونالیسم عرب، پان عربیسم وسوسیالیسم اشتراکگرابود؛ امااین بعثیسم با وجود اینکه خواهان رستاخیز ملی عرب و رهائی از تسلط بیگانگان بود عملا خود بخاطر تولید مستبدان مذهبی و مسلکی خیره سرش همچون ده ها حزب کوچک و بزرگ سوسیالیست و مترقی دیگر در این مناطق شکست خوردند؛ و نتایج آن نارسائی های اراده ی سیاسی توده ها را همه می شناسیم.

 

چرائی این شکست ها و طنز پیدائی قارچ وار دولت های تکقطبی و احزاب تمامیتگرا مذهبی، و شبکه ی گسترده لجستیک داخلی و جهانی آن گره هائی ظریف، سخت و پیچیده در کل منطقه ی داعش ها زده ی ما دارند و مصیبت هائی هستند که دیر یا زود باید با تدبیر فراملی، تفکر غیرایدئولوژیک و اراده ی آزاد جمعی و با سیاست چندقطبی کشف و با راهکار کلان فراملی، منطقه ای و اصولا به سان اروپائی ها علیه اعُمال اراده ی مطلق پاپ و کاتولیسم مشترکا باز شوند. باتکیه بر جداسازی دین از دولت و امکان رستاخیز اجتماعی و رنسانس فرهنگی سیاسی قطعا در خاورمیانه و خصوصا همه کشورهای مسلمان گذر از این عصر جنون استبداد فردی و سوداگری مذهبی هرچه زودتر میسر می شود. اهرمی که در صورت پیدائی و وجود رسانه های آزاد و مستقل، می تواند به دو خط موازی روشنگری و افشاگری توانائی و پشتوانه ی توده ای ببخشد و راه تحریک و تهیج مبارزه بیدار کارگری مردمی را پس از قرن ها تاخیر و ایستائی باز و راهگشائی کند و بخش عمده خواسته های زمینی و حقیقی انسان کار را به گذر از روابط مذهبی، سنتی و محفلی برتری داده و منافع توده هازمینی  را بر مصالح جلادان و چپاولگران آسمانی پیشی دهد و به ساختار گسترده و بزرگ اجتماعی بدون هرگونه تبعیض ملی و مذهبی یاری یکسان برساند. مردم و ملت های خاورمیانه خونین و رودرروی هم گذارده شده، هرگز با هم دشمن نبوده و نیستند. جنگ و جنون کنونی از آن منافع بالائی هاست و نه توده ها! این نسل کشی ها و تشویق جنگ های مذهبی، نماینگر هویت خشونت بار و نمودار طمع منافع همه ی آنها و سرکردگان امپریالیست شان در این منطقه طلاخیز و گرسته پرور است. جنگ هائی که تنها به خاطر ثروت بیشتر و قدرت برتر بوده و می باشد و نه برای خدا و دین خدا و خلایق بیدادرس و بی پناه و گرسنه ی خدا.

 

جای گمان ندارد که هر انسانی در این منطقه و جهان حق مطلق آزادی عقیده و وجدان دارد و همه ی ما در برابر هم مسئول بزرگداشت عقیده و باور همدیگر هستیم. قطعا مشکل ما نه رد آزادی عقیده، بلکه ستیز با نابرابری ها و مبارزه با دیکتاتورهای سیاسی و مذهبی ست. کشورهای ما از جهان متمدن لااقل در عرصه دمکراسی سیاسی بسیار عقب مانده است. چراکه ساختار سیاسی اغلب کشورهای خاورمیانه همچنان تابع اراده فردی، نیات فرازمینی مذهبی و در زیر تسلط روابط مانوفاکتوریسم با سنت های گذشته شاهنشاهی و یا دسیسه ریاکارانه مذهب سالاری های کهنه و منحط کنونی لگدمال مانده و عمیقا اکثریت قریب به اتفاق خودِ شیعه، هم اکنون در کشور ولائی از عوارض مذهب دولتی آن رنج می برد و شگفت انگیز نیز نیست که رژیم ولایت مطلق فقیه با دست باز اینهمه زندان، کشتار، فساد، ضایعه های پلید و پست فرقه ای و باندبازی و مافیائی های فراوان و باورنکردنی را عملا جنایت ضدبشری را به جامعه بسته، عشیرتی، آنهم با روابط غیرواقعی و آسمانی جابجا کرده، تحمیل نموده و رسما می تواند امیال یک مشت تبهکار را توسط یک ابر مردی خودشیفته به نام ولی فقیه یا (نایب امام زمان) قالب کند و در پی آن اشکال فقر و مرگ را به هرکسی که دستگاه او، مخالفان و یا هر گروه مزاحمی را که زعیم عال قدر و خداگونه برگزیند به سادگی آب خوردن (اعدام آسمانی) کند و اصطلاحا مفسد را زمین پاک الهی و آلوده شده برکند. ما چاره ای جز کنار زدن این روابط،، سرنگونی کل این رژیم و طرد دنبالچه های آن نداریم؛ همانگونه که خاورمیانه نیز از این قانون عام و مکمل مستثنی نیست.  

 

بهنام چنگائی 17 اریبهشت 1394

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.