محمد علی مهرآسا
سرانجام پس از چند دهه حقه بازی و فریبکاری ی دستگاه ولایت فقیه در مورد انرژی هسته ای، و بازی قایم موشک با غرب برای کلاهگذاری و رسیدن به ساخت بمب اتمی، ایران حاضر شد که پای میز مذاکره بنشیند و چندین روز مذاکرات فشرده با طرفهای غربی انجام دهد. البته سرانجام پس از تردیدهای بسیار، در شهر «لوزان» سویس بین وزیر خارجه ایران و همتای او از ایالات متحد، تفاهم نامه ای امضا شد و ایران را به پذیرش بسیاری از خواسته های کشورهای بزرگ مجبور کردند.
تحریم اقتصادی پشت حکومت اسلامی ایران را شکسته و نفسش را بریده است؛ ارزان شدن نفت تا زیر بشکه ای 50 دلار نیز مزید بر علت شده و اقتصاد ناتوان کشور را به نزدیک مرگ کشانده است؛ ده سال خشک سالی پی در پی نیز قهری است که طبیعت بر این حکومت فساد و استبداد می ریزد؛ و در بسیار مناطق آب جیره بندی شده است. باید افزود این همان تحریم اقتصادی است که در زمان ریاست ابله مشهور احمدی نژاد از سوی او و دولتش ورق پاره توصیف می شد؛ و احمدی نژاد نا آگاه به اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان را وادار کرد تا جمله ی مشهور و ابلهانه «…آنقدر قطعنامه صادر کنند تا قطعنامه دانشان خشک شود…» را در یک سخنرانی عمومی بر زبان راند. بیان چنین سخنی از سوی مقام ریاست جمهوری را باید تنها به بلاهت تعبیر و توصیف کرد. زیرا زمامداران معمولاً سخنان خاله خان باجی ها را اگر تکرار کنند، حماقت و نادانی خود را به اثبات رسانده اند. همچنانکه یک بار از این بدتر هم گفت که:«…آن ممه را لولو برد…»
وقتی رئیس دولت کشوری که آن زمان هیئت نمایندگی بی بو بی خاصیّتی به سرپرستی جلیلی برای مذاکرات را تعیین کرده بود، بگوید و در جراید منعکس شود:« …یک دختر 16 ساله در آشپزخانه ی منزلشان انرژی هسته ای تولید کرده و اورانیوم را غنی کرده است…» و سخنش در سطح جهانی پخش شود، میزان خرد و شعور و راستکرداری و راست گفتاری کابینه احمدی نژاد بر همگان عیان می شود! مگر غنی سازی اورانیوم درست کردن آبگوشت و اشکنه است که دختر 16 ساله در آشپزخانه موفق به انجام آن شود؟ این سخن نیز از همان دروغهای بیشرمانه ای بود که طی هشت سال رقمش از هزاران گذشت. مانند کشف داروی سرطان در دومین ماه زمامداری احمد نژاد!! پس چگونه جهان آزاد و مسئولان هسته ای به چنین حکومتی که چنین وقیحانه و نا بخردانه دروغ می گوید، می توانند اطمینان کنند؟
به هر حال تیمی که احمدی نژاد برای گفتگو با سران شش کشور انتخاب و معرفی کرده بود، هیچ یک – و همه و در مجموع – دارای سابقه دیپلماتیک و تجربه گفتگوهای سیاسی و علمی نبودند؛ و عده ای بز اخفش شبیه خود را به مصاف غولهای سیاست دنیا می فرستاد که تنها وقت و پول و انرژی را تلف می کردند. آقای جلیلی بی هیچ شک و ریبی با تمام وجود در اختیار مقام رهبری بود و هست. من مطمئنم در آن مأموریتها مرتب با خامنه ای در تماس بوده که چه بگوید و چه کاری انجام دهد. و چون مقام رهبری هنوز نیز خواهان نابودی تمام و کمال ایالات متحده امریکا است، جز همان سخنان ناشی از پارانویا نمی توانست در پاسخ جلیلی بگوید و او را هدایت و کمک کند. در نتیجه هیئت ایرانی پس از چند روز اتلاف وقت همواره دست از پا درازتر به کشور برمی گشتند و هیچ اعلامیه ای از سوی دولت احمدی نژاد در اثبات یا نفی مذاکرات صادر نمی شد. درنتیجه ملت نمی فهمید حضرات برای چه به این سفر رفتند و با چه دستاوردی برگشتند.
اما این بار سران حکومت ولایت فقیه با اجازه حضرت رهبر تصمیم گرفت از زیاده طلبی بکاهد و خیلی از خواسته و پیشنهادهای طرفهای مقابل را بپذیرند تا بلکه حصر اقتصادی از بین رود و ایران و مردم فلک زده اش از این همه تنگنا و بدبختی رها شوند. به این جهت در این مدت دراز گفتگو تا توانسته اند به طرف مقابل آوانس داده و درخواستها را پذیرفته اند. اما برخلاف واقعیّت موجود به ملت ایران چنین تفهیم کرده اند که برنده واقعی و نهائی این مذاکرات، حکومت ولایت فقیه است و غرب در این مبارزه و میدان کوتاه آمده است. ملت نا آگاه به حقایق و واقعیّات نیز با شنیدن پایان مذاکرات بدون اینکه تفاهم نامه را خوانده باشند به درون خیابانها ریختند و هلهله شادی شان به آسمان رفت. بدیهی است مقداری از این شادمانی و خودنمائی برای این بود که بلکه با این تفاهم تحریمها از بین بروند و اقتصاد ایران تکانی بخورد و این گرانی کشنده فروکش کند. در روزنامه های تهران به تاریخ 7 آپریل نوشته بودند که گوجه سبز کیلوئی 60 هزار تومان یعنی اگر تبدیل به دلارش نیز بکنیم چیزی حدود کیلوئی 18 دلار خواهد شد. آیا چه کس و کسانی می توانند چنین میوه تحفه ئی را بخرند و بخورند؟ تنها کسانی قادر به پرداخت اینگونه قیمتها هستند که در دستگاه کار می کنند و در قسمت نشیمنگاه بالای بالا، اتراق کرده اند و هرچه بخواهند می چاپند و غارت می کنند!
آری شادی مردم درون ایران یکی برای این است که بلکه ارزانی کالا اتفاق افتد و غول گرانی بشکند؛ و دیگری برای اینکه تصور می کنند با این تفاهم، سایه جنگ و وحشت از سر کشور دور می شود و ترس و دلهره جایش را با آرامش خاطر می دهد.
اما بدبختانه شادی و تظاهرات شبانه خیابانی مردم همراه با پرچم حکومت اسلامی به خاطر این تفاهم، در بسیاری موارد بیجا بوده و حسابهایشان درست از کار درنیامده است و تفاهم نامه ئی که به آقای ظریف تحمیل شده و او آن را به مجلس و مردم ایران نشان داده است با آنچه که به زبان انگلیسی در دست نمایندگان امریکاست، فاصله و اختلاف فراوان دارد. در متن انگلیسی ی این تفاهمنامه ایران مجبور است تنها حدود 500 یا 600 سانتریفوژ آنهم از همان نوع ابتدائی و کهنه اش را داشته باشد و بقیه را باید دور اندازد. آب سنگین اراک را باید تعطیل کند و… بسیاری تعهدات دیگر که به خاطر لغو حصر اقتصادی همه را پذیرفته اند. به طور مثال تا مدت 20 سال حق ندارند که در مفاد این تفاهمنامه تغییری بدهند و چیزی جدید به تأسیسات اتمی خود بیفزایند. شکی نیست که این پذیرش و تعهد به دستور و اجازه مقام رهبری صورت گرفته و بدون تجویز کامل حضرتش چیزی قبول نشده و به امضا نرسیده است. به همین دلیل است که حضرت رهبر بالاخره به زبان آمد و فرمود:«… من نه موافق تفاهمم و نه مخالف… و شادی و کف زدن مردم هم شایسته نیست…» یعنی حضرت ولی امر مسلمین تفاهمنامه اصلی را دیده و می داند که سر غربیها نمی توان کلاه گذاشت.
درست است که مفاد تفاهمنامه به سود ایران نیست و جلو بزرگنمائی و خودخواهی های سران حکومت را گرفته است، اما چیزی دیگری غیر از این نمی توانست باشد تا مورد توافق غرب قرار گیرد؛ و ایران نیز به امید نابودی حصر اقتصادی آن را پذیرا شود. زیرا تمام کشورهای جهان از غرب و شرق امروز به این امر واقفند که منظور و مقصد و مقصود ایران از داشتن انرژی اتمی همانا تهیه سلاح هسته ئی بود تا در مقابل اسرائیل قدرتنمائی کند؛ و هر زمان که بخواهد در نابودی کشوری به نام اسرائیل تعلل به خرج ندهد. این سخن را حدود 15 سال پیش هاشمی رفسنجانی که امروز به آرامش طلب مشهور شده است، در خطبه نماز جمعه بیان کرد و چنین گفت:«… والله اگر ما یک بمب اتمی داشتیم می توانستیم کشور کوچک اسرائیل را از روی زمین محو کنیم. ولی اسرائیل با ده بمب نیز نمی تواند زیان فراوانی به ما برساند…»
آن زمان تازه دوره ریاست جمهوری هاشمی تمام شده بود؛ ولی در همان حال او هم رئیس مجلس خبرگان بود و هم رئیس شورای مصلحت نظام و چنان امروز بی منزلت نیز نشده و هنوز فرد دوم دستگاه به حساب می آمد. پس حرفش از نظر دیپلوماتهای خارجی یاوه تلقی نمی شد و روی آن حساب باز می کردند.
نتنیاهو نخست وزیر اسرائیل و دیگر همکارانش نیز چنین سخنی را از یکی از سران دست اول ایران به یاد دارند و می دانند ایران هدفی جز دسترسی به بمب اتمی ندارد. از این رو است که به شدت مخالف هر نوع قراردادی است که به ایران اجازه پیشرفت علمی در زمینه ی هسته ای را بدهد.
بدبختانه حکومت ولایت فقیه به هر بها و بهانه درپی رسیدن به سلاح هسته ای است و تمام سخنان رهبر که می گوید سلاح هسته ای در دین ما حرام است، دروغی بیش نیست. زیرا اگر حرام بود پاکستان مسلمان و مرکز تدریس قرآن، بمب اتمی نمی ساخت. به علاوه در اسلام دزدی، ارتشا، فحشا، کلاهگذاری، قتل و حمله مسلحانه و… دیگر نابخردی های آدمی نیز حرام است؛ اما کشور ایران هم اکنون مرکز تمام عیار این مفاسد است و درفساد و تباهی گوی سبقت را از همگان ربوده است. پس لازم است نخست جلو این همه فسادی که اجتماع را متعفن کرده است بگیرند و تحریم این مفاسد را اجرا کنند تا سخن حضرت رهبر در مورد بمب اتمی نیز مقبول جهانیان باشد.
به هر حال آنچه تفاهمنامه به زبان انگلیسی می گوید و اعلام می کند این است که غرب تفاهمی نکرده، بل برعکس تنها تقابل خود را نشان داده است.
کالیفرنیا دکتر محمد علی مهرآسا 11/4/2015