محمد علی مهرآسا
حکومت اسلامی ایران در تنگنای عجیبی گیر افتاده است! به گونه ای که جز رجز خوانی توسط سران سپاه پاسداران و بیان آمارهای دروغ از پیشرفتهای نادیده از سوی مسئولان دولتی، راهی دیگر برای نجات از این همه نارضائی مردم در پیش پایشان نیست. تنگناها چنان فراون و عمیقند که«مگر دستی از غیب برون آید و کاری بکند» وگرنه رفع چنین کاری از این نابخردانی که بر کشور چیره شده اند برنمی آید.
تمام این نقصانها و معایب نیز در زیر سر حضرت رهبر و حاصل سخن و تصمیمات نابخردانه ی ایشان است. زیرا او به کارگزارانی امثال احمدی نژاد بیشتر نیازمند است و میدان می دهد تا خاتمی ها و حتا روحانی ها! خاتمی کشور را با نفت بشکه ای حتا هشت دلار نیز اداره کرد؛ و پیشنهاد همکاری تمدنها و طرح دوستی را در سازمان ملل مطرح ساخت. ولی کارش نه تنها هیچگاه مورد پسند خامنه ای نبود، بل به لطائف الحیل در تمام مدت در کارهای دولتش موش دوانی و کارشکنی می کرد و به قول خودش او را به یک مأمور خرید یا «حاجب الدوله» تبدیل کرده بود.
ایران هم اکنون به قهقرا رفته است ولی خامنه ای با بیماری سرطان در حال مرگش، اصلاً عین خیالش نیست و تنها خود را به همان دشمن سازی و دشمن بازی مالیخولیائی سرگرم کرده است؛ و دلش خوش است که اطرافیان هر چند گاه جمعی ساندیس خور را به حضورش ببرند و او با نوعی سخنان یکنواخت از دشمن ساختگی بنالد؛ و همان سخنان هزار بار تکرار شده را بازگو کند. شگفت این است که این رهبر که واقعاً به تمام معنی در قرون وسطا جا مانده است، به جای هر تدبیری مرتب به امریکا فحش می دهد و در همان حال متوقع است که امریکا دستور دهد حصر اقتصادی را لغو کنند!
طبیعت نیز بدبختانه هیچ روی خوشی به ایران و ایرانی نشان نمی دهد و چندین سال است کمبود بارندگی و نیامدن برفهای سنگین زمستانی ایران را به سرزمینی خشک و کم حاصل تبدیل کرده است. مدتهاست نه تنها رودخانه های موجود ظرفیت و موجودی آبی شان به یک چهارم رسیده و در نتیجه مخزن پشت سدهای فراوانی را که احمدی نژاد بدون برنامه علمی و بدون نیاز ساخته است، نمی توانند پر کنند، آبهای ذخیره زیر زمینی را که حاصل قرنها نشت آب ذوب برفهای زمستانی در لایه های زیر زمین بوده است نیز با احداث انبوهی از چاه های عمیق و نیمه عمیق به نزدیک صفر رسانده اند؛ آنچنان که طبق نظر وزیر کشاورزی زمان ریاست آقای خاتمی، ایران از نظر مخازن آب زیر زمینی نیز به منطقه ای خشک و بری تبدیل شده است.
در این مدت بیست و اندی سالی که خامنه ای رهبر انقلاب شده است، جز احمدی نژاد به هیچ یک از رئیسان جمهوری (به نام اسلامی) دلخوش و راضی نبوده است؛ حتا از هاشمی رفسنجانی نیز دلنگران بود و با او مدارا می کرد. اما نمی دانیم چرا احمدی نژاد ابله برای او زمامدار مورد تأیید بود! در حالی که در مدت هشت سال زمامداری احمدی نژاد کشور به یک فسادخانه از هر نظر تبدیل شد و دزدی و ارتشا و چپاول بیت المال در این مدت، در درازای تاریخ ایران و حتا کره زمین بی همتا است!!
احمدی نژاد برای اینکه پول حاصل از فروش نفت بشکه ای 110 دلار را خرج کند تا بتواند در سایه این هزینه ها یارانش را به ثروت برساند و آنان ضمن هزینه، بدزدند و دلارها را به جیب زنند، بر روی هر باریکه آبی که به تالاپ و یا دریاچه ای می ریخت، سدی عظیم ساخت و آب تقریباً تمام جویبارها را به صورت دریاچه ی سدها در سطح گسترده در معرض تابش خورشید سوزان ایران گذاشت که به بخار تبدیل شود و بخارها نیز به کشورهای همسایه روند و در آنجا ها به باران و برف تبدیل شوند. این درحالی بود که در تمام آن مدت باران و برف در سطح کشور بسیار اندک مقدار بود.
هشت سال ریاست دولت توسط احمدی نژاد که به طور دیوانه واری مورد پشتیبانی مقام معظم رهبری نیز بود، ایران را به ماتمسرائی تبدیل کرده است. او آدمی نادان و نا بخرد بود که لیاقت مدیریّت یک دبستان شش کلاسه را نیز نداشت و از اداره چنین محلی نیز عاجز بود. اما حضرت رهبر که بز اخفش برای ریاست جمهوری لازم داشت و از آمریکا ستیزی اش خوشش می آمد، از او به شدت حمایت کرد و با توصیه های او به سپاه پاسداران، به یاری سران این سپاه، با نوعی چشم بندی به مقام ریاست جمهوری رسید. در دفعه دوم انتخابش نیز حقه بازیها و دخالت علنی رهبر خامنه ای در امر انتخابات، برای تمام دنیا روشن و علنی شد و همگان دیدند که انتصابش به زمامداری با کشتار آزادیخواهان معترض ایرانی همراه شد.
احمدی نژاد در همان ابتدای ورود به کار دولت،«سازمان برنامه و بودجه» را که بر دخل و خرج مملکت نظارت داشت و مواظب حیف و میل بودجه بود لغو و تعطیل کرد. در نتیجه دست خود و اعوان و انصارش برای هر نوع خرج و دزدی و چپاول باز شد؛ و دزدان همقطارش بدون سرخر به غارت پولهای فراوان فروش نفت پرداختند. احمدی نژاد حتا در مدت چند ماه سه نفر را که برای ریاست بانک مرکزی خود تعیین کرده بود، تغییر داد زیرا آنها می خواستند طبق مقررات عمل کنند و اقتصاد را علم می دانستند، ولی احمدی نژاد می خواست نظر خویش را اعمال کند. تا عاقبت رئیسی انتخاب کرد که مربای آلو بود و در سایه ریاست او، دزدی های هزارمیلیاردی به وقوع پیوست و پولهای فروش نفت برباد رفت. چنانکه «محمود رضا خاوری» مدیر کل بانک ملی ایران میلیاردها دلار دزدید و به کانادا فراری شد. همچنین فروش نفت را در اختیار فردی «بابک زنجانی» نام گذاشت که تا آن هنگام کسی از وجودش خبر نداشت و این شارلاتان سی و چند ساله توانست سه هزار میلیارد دلار اختلاس کند.
محمود احمدی نژاد در کابینه دومش پشت سرهم وزرائی را که گوش به حرفهای بیجا و ترهات او نمی دادند و می خواستند در کارشان اندکی استقلال داشته باشند، معزول و تغییر داد. و چون طبق قانون اساسی تنها می توانست سه نفر را تعویض کند و بیشتر از آن نیازمند گرفتن رأی اعتماد از مجلس بود و او بیشتر از این مقدار را می خواست از کابینه بیرون راند، حقه ای زد و برای دور زدن قانون هر دو – سه وزارتخانه را باهم ادغام کرد و بر سر وزارتخانه جدید یکی از بزهای اخفش و مورد پسند خود را گذاشت و دیگران را از کابینه بیرون راند. این کار سبب شد که کارها از روال عادی خارج شده و کشور به طرف سراشیبی و ورشکستگی کشیده شود. زیرا او برای خوش آیند رهبر معظم، چشم بر تمام دزدیهائی که در حیطه اقتدارش می شد بسته بود. و تنها حضرت رهبر می دانست و آگاه بود که دزدان بیت المال در لباس وزیر و معاون و حتا معاون کل خود آقای احمدی نژاد با پولهای بادآورده نفت قصرهای چند میلیارد دلاری می سازند. آری همین حضرت رهبر آقای علی خامنه ای از تمام این دزدیها و اختلاسهائی که در کابینه احمدی نژاد می شد آگاه بود و چون سهم پسران او نیز داده می شد، چشم بر تمام این فساد و غارت می بست.
احمدی نژاد ملیجک مورد محبت و اعتماد خامنه ای بی هیچ شرمی از مردم و مخاطبان، مثل آب خوردن دروغ می گفت و حضرت رهبر نیز دروغهایش را تصدیق می کرد! هیچ کس نمی دانست این همه محبت از سوی رهبر نسبت به این آدم نالایق و بی بته برای چیست و احمدی نژاد چگونه مهره ماری دارد که چنین مورد لطف و کرامت آقای خامنه ای است؛ و تمام بی قانونی هایش را نادیده می گیرد؟ در تبلیغات انتخاباتی نفت را بر سر سفره مردم می آورد؛ هنوز دوماه از نخستین ریاستش نگذشته بود که داروی سرطان را کشف کردند و آماده بودند آن را به خارج صادر کنند؛ دو ماه بعد داروی ضد زخم اسکار کشف شد و آماده صادرات گردید؛ و دیگر دروغهای عظیمی که نیازمند هیچ شرم و حیائی نبود…
علیرغم این همه دزدی و چپاول که توسط یاران احمدی نژاد از اموال مردم و بیت المال ملت شد، رئیس دولت هر چند بار در یکی از سخنرانی هایش می گفت لیست دزدها و غارتگران بیت المال در جیب من است و هر وقت لازم باشد آن را رو می کنم و نشان می دهم! جالب است که در آن هشت سال با وجود تکرار چند ده باره ی این ادعا، هیچگاه لیستی از جیب حضرتش بیرون نیامد و اصولاً چنان لیستی وجود نداشت و این نیز یکی از هزاران دروغ او بود. بعد معلوم شد دزدهای اصلی همان اطرافیان او بوده اند.
برای اینکه آمار صادراتشان را بالا ببرند، میوه های مرغوب ایران را به کشورهای دیگر صادر می کنند و برای رفع کمبود داخلی، همان میوه ها را – از نوع غیر مرغوبش – از کشورهای دیگر وارد می کنند. این واقعیّتی است که خودشان نیز بارها به آن اشاره کرده اند.
به هر حال اکنون کشور در فلاکتی گرفتار است که آخوند حسن روحانی ملا ی بی تجربه سهل است، بهترین اقتصاد دانان و سیاستمداران دنیا نیز نمی توانند کشور را از این همه مصیبت نجات دهند. این را ایرانیان آگاه و خردمند مانده در درون ایران می گویند و معتقدند با آمدن زمامداران خوب و دلسوز نیز سه قرن لازم است تا کشور به گذشته پیش از انقلاب بازگردد. زیرا اخلاق که بزرگترین سرمایه هر جامعه است، در ایران به حد شگفت انگیزی نابود شده و عامه مردم به دلیل کارکرد غلط حکومت، در اکثریّت فاسد و بد اندیش شده اند. و تمام این فساد و تباهی ها نتیجه ی کارکرد و استبداد مقام ولایت مطلقه فقیه یعنی آخوند خامنه ای است. درضمن، تمام زمامداران دنیا می دانند تا او اجازه ندهد هیچ قرارداد اتمی نیز به مرحله اجرا و امضا نخواهد رسید. وزیر امور خارجه و دیگر نمایندگان در گفتگوهای اتمی، تنها خود را سرگرم بازی کرده اند و مرتب از او نظر می طلبند و او هم مرغش یک پا دارد.
کالیفرنیا دکتر محمد علی مهرآسا 24/3/2015