ا. م. شیری
نیروهای ترقیخواه بشریت در خلال قرون و اعصار متمادی با استناد بر اسناد و مدارک، شواهد و دلایل، منطق و استدلال علمی همواره به توضیح واقعیات پرداخته، برای روشن کردن حقایق تلاش کرده اند؛ بمبارزه با جعل و دروغ، خدعه و نیرنگ، دسیسه و توطئه برخاسته، به نبردهای پیگیر خود با زورگویی و قلدری دولتهای طبقات حاکم- طبقات استثمارگر ادامه داده اند، اما تاکنون نتیجه مطلوب حاصل نشده است.
با این حساب، کاربست روشها و رویکردهای دیگری ضروری بنظر می رسد. مثلا، تصور محالات بمثابه واقعیات و تجزیه و تحلیل واقعیات با استناد به همان محالات، شاید بتواند در جستجوی حقایق و روشن کردن جوانب تاریک قضایا مؤثر واقع شود.
بعنوان مثال، فرض کنیم، که نه تروریستهای داعش (خلافت اسلامی عراق و شام) نه القاعده و جبههالنصره، نه گلادیو و طالبان و جندالله، نه بوکوحرام و الشباب، و بطور کلی، هیچیک از دستجات و گروههای تروریستی نظیر اینها در هر جای جهان، زائیده و محصول سیاستهای دولتهای فاشیستی غرب و سازمانها جاسوسی- تروریستی آنها نیستند. بسخن دیگر، فرض کنیم که هیچیک از گروهها و دستجات تروریستی ارتش مهاجم امپریالیستهای آمریکا و اروپا نیستند…
همچنین، بفرض محال بپذیریم که دولتهای غربی بزعامت امپریالیسم آمریکا و دست نشاندگان منطقه ای و محلی آنها واقعا هم از خطر گسترش تروریسم در جهان بیم دارند و بار دیگر در پاریس (۲۴ شهریور برابر با ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۴) اجتماع نموده و یک گله ائتلافی دیگر مشابه گله «دوستان سوریه» بسردمداری دولت فوق ارتجاعی آمریکا برای «جنگ علیه داعش» تشکیل دادند.
بسیار خوب! با طرح این دو فرض محال، طبیعتا یکسری سؤالات به ذهن خطور می کند. صرفنظر از تقدم یا تأخر سؤالات، پرسیدن لازم است:
۱ــ چرا خطر تروریسم را همواره امپریالیستهای آمریکا و اتحادیه اروپا احساس می کنند؟
۲ــ امپریالیسم آمریکا با بودجه نظامی تقریبا برابر با بودجه نظامی همه کشورهای جهان و با داشتن قریب ۹۰۰ پایگاه نظامی- تروریستی در بیش از ۱۵۰ کشور، چه هراسی از ترورسم و چه نیازی به تشکیل گله ائتلاف ضد تروریستی دارد و چرا نمی تواند امنیت خودش را تأمین نماید؟
۳ــ امپریالیستهای غرب بفرماندهی امپراتوری فاشیستی- تروریستی آمریکا که از ۱۳ سال پیش به بهانه جنگ با تروریسم کشور بیدفاع افغانستان را اشغال نموده، در خلال تمام این مدت به ویران کردن این کشور و کشتار مردم ستمدیده آن مشغول هستند، چرا نتوانستند و یا نخواستند جلو گسترش تروریسم را بگیرند؟
۴ــ چرا تروریسم «اسلامی» تا سال ۲۰۰۳ در عراق و تا سال ۲۰۱۱ در لیبی و سوریه فعال نبود و تنها بعد از جنگهای استعماری غرب علیه منطقه پدید آمد؟
۵ــ امپریالیستهای غرب در جنگ با تروریسم طالبان و القاعده در افغانستان تا کنون چه غلطی کرده اند که اکنون اصرار دارند به جنگ داعش در عراق و سوریه بروند؟
۶ــ نتیجه صدور نظامی دمکراسی آمریکایی- ناتویی به سومالی، یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی و سایر کشورهای آشوبزده چیست؟
۷ــ چه تضمینی وجود دارد که جنگ گله دولتهای غربی و دست نشاندگان محلی و منطقه ای آنها مانند رژیم صهیونیستی- اسلامی ترکیه، شیخ نشینهای عربستان سعودی، قطر، اردن و غیره با تروریسم، موجب بالکانیزه شدن و یا از هم پاشیدن یکسری دیگر از کشورها و دچار شدن آنها به سرنوشت شوم سومالی، عراق، لیبی، سودان و سایره نشود؟
۸ــ چرا اغلب سران گروهها و دستجات تروریستی، مثلا عبدالکریم بلحاج رئیس «انقلاببون» لیبی، ابوبکر البغدادی، «خلیفه دولت اسلامی عراق و شام»، «زندانیان» سابق آمریکا هستند؟
۹ــ چرا همه این قبیل ائتلافها را همواره رژیم امپراتوری جعلی آمریکا سردمداری می کند؟
۱۰ــ بالاتر و مهمتر از همه، نقش و جایگاه باشگاه مخوف بیلدربرگ در روند حوادث جهانی چیست؟
نتیجه اینکه، صرفنظر از پاسخ منفی یا مثبت هر کس به این پرسش ها، معلوم می شود، که پافشاری امپراتوری آمریکا و گله دولتهای تابع آن برای تشکیل گله «ائتلاف علیه داعش»، و همچنین، تمامی تلاشهای دولتهای غربی بسرکردگی آمریکا برای شروع حملات نظامی، بویژه، هوایی به «مواضع داعش»، چیزی جز توطئه و دسیسه اتاقهای فکر صهیونیستی- فراماسونری برای توجیه یورش فاشیستهای غرب به کشور سوریه و در هم شکستن محور مقاومت در خاورمیانه نیست و همچنین، معلوم می شود که تمامی گروهکها و دستجات تروریستی چیزی جز تخمه- ترکه ها یا ارتشهای نیابتی وابسته به رژیمهای غربی بسردمداری امپراتوری آمریکا و ساختارهای جاسوسی- تروریستی آنها نیستند. همه این تروریستها برای تأمین منافع نامشروع و سارقانه غرب، برای حفظ و تداوم حضور و حکمرانی «آقایان جهان» در مناطق ثروتمند و حاصلخیز جهان، بویژه در منطقه خاورمیانه آدم می کشند، سر می برند، مرتکب جنایات محیرالعقول و بی سابقه علیه بشریت می شوند.
واضح است که قصد دولتهای غربی از ایجاد گروهها و دستجات تروریستی، تأمین مالی، آموزش عملیات تروریستی و تسلیح و تجهیز آنها، متشنج کردن اوضاع کشورهای منطقه، ایجاد فضای آشوب و هرج و مرج بمنظور برهم زدن مرزهای موجود و ایجاد «کشورکهای» جدید، و همچنین، برای ایجاد «خاورمیانه بزرگ» و تأمین امنیت اسرائیل بمثابه بزرگترین پایگاه نظامی غرب در منطقه خاورمیانه و مرکز هدایت و مدیریت دولتهای غربی و مقر فرماندهی کل جنگهای آن است که با اشاعه رعب و وحشت در میان مردم، قصد دارند با خالی از سکنه ساختن بخشهای وسیعی از مناطق ثروتمند جهان، سرزمینهای بی صاحب ایجاد نمایند. کما اینکه، صغیر و کبیر معترفند که امروزه دیگر نه تنها سومالی، عراق و لیبی، حتی سوریه هم جایی برای زندگی نیست.
این، کل واقعیت اصرار آمریکاست برای تشکیل ائتلاف گله دولتهای استعمارگر و جنگ افروز غرب و نوچه های محلی و منطقه ای آنها «علیه داعش»، که با هدف اجرای یکی دیگر از پروژه های بشدت ضد انسانی امپراتوری آمریکا در شرایط بحران دامنه دار نظام پوسیده سرمایه داری و شکست کامل پروژه جهان تک قطبی صورت واقعی بخود می گیرد.