محسن دارائی
هم میهنم بیشتر از سی و پنج سال است که ما مردم ایران در زیر سایه شوم حکومت اسلامی تنها درد و رنج دیدهایم. روزی نیست که خبری درد آور نشنوید و لحظهای نیست که برای امرار معاش رنج نبرید.آنهایی که در بطن جمهوری اسلامی هستند و یا با مزدوری برای این رژیم امرار معاش میکنند،از این جامعه خارج هستند و با شهامت میتوانم بگویم که از مردم ایران نیستند.کسی که شقاوت،آدمکشی و استبداد و مردم آزاری را مرتکب میشود و یا اینها را روا میداند ،نمی تواند از مردم باشد،هر چند که این جماعت اندک و در اقلیت هستند ولی متأسفانه ،شقاوت و خشونت به خودی خود قدرت آور است و یا به عبارت دیگر به قدرت رسیدن با سرکوب و آدمکشی امری ساده است.
سطح فقر اقتصادی در ایران امروز بر کسی پوشیده نیست و در تشریح آن هم اسناد و مدارک بسیار است و کشوری که از همه نظر ثروتمند بوده و ذخایر طبیعی در آن فراوان ، به روزی افتاده است، که تحصیل کردگانش نوهر به جلای میهن و یا به چند کاری ،کودکانش مجبور به بیگارگی و دخترانش مجبور به خود فروشی و زخیرش هم خرج دود و باروت میشود،آیا تا به حال از خود پرسیده اینکه میوه تلاش مردم و ذخایر و منابع به کجا میرود و چرا به هدر رفته است؟
به یقین همه ما تا مقدار زیادی میدانیم ولی لازم است تا مروری ساده بر دلایل فقر اقتصادی در جامعه امروز ایران کنیم و در این زمینه میتوان به چهار مورد اصلی اشاره کرد و در مورد آنها کنکاوشی در خودمان برای رفع آنها تشویق کنیم.
استفاده حربهای رژیم از فقر _۱
سیاست هدفمند رژیم اسلامی در زمینه گرفتار کردن ساکنان شهرهای ایران به فقر و نداری ترفندی برای وادار کردن آنها به همکاری با رژیم و پذیرش هر گونه ظلم و ستم و بد رفتاری است ،وضع مالی مردم هنگامی که بد و نامعلوم است و در تمام روز در فکر تامین نان خانواده،اجاره مسکن و دیگر مشکلات بوده اند .طبیعی است که اندیشه کمبودهای فردی و اجتماعی دیگری مانند آزادی و دموکراسی به ذهنشان خطور نمیکند.رژیم تعمداً مرد را در فقر و رزو مردگی قرار میداده که وقت و فرصت انقلاب و اعتراض علیه وضع موجود را نداشته باشند و اگر داشته اند ، از زندان و شکنه و اعدام برای ترساندن دیگران به کار میگیرند .در سایه افزایش تعطیلی کارگاهها و کارخانهها و نرخ بالای بی کاری، زندگی اکثر ساکنان شهرها را زیر خط فقر برده،حتی آنهایی که اشتغال به کار دارند،حقوق و دستمزد کمی دریافت میکنند،که کفاف هزینههای خود و خانوادههایشان را نمیدهد.هشتاد درصد از ساکنان ایران با مشکل فقر دست به گریبانند و این میزان در میان کودکان به بیش از هشتاد و پنج درصد هم میرسد.این آمار تصادفی نیست،بلکه تارههای هدفمند رژیم برای اعمال فشار علیه ساکنان شهرها از طریق حربه اقتصادی است.
آنچه طی چند ساله گذشته پیرامون طرح و سپس قانون هدفمند کردن یارانهها گذشت ،نشان میدهد که مکانیزمهای تصمیم گیری ،بر سر سیاستهای اصل فرهنگ گدا پروری و صدقه گیری است،نه اینکه ایجاد کار و دستمزدهای کافی برای رفاه و اتکا به خود شهروندان،رژیم برای ادامه بقایش مردمی بی اراده،ذلیل و بیچاره شده را میپسندد و این وضع فقط باید با برکناری جمهوری اسلامی دگرگون شود.
بی کفایتی و مدیریت اقتصادی نادرست _۲
یکی دیگر از دلایلی است که موجب فقر شده و جای تعجب هم نیست وقتی حکومتی که بنیانگذار آن رسما اعلام میکند که اقتصاد مال خر است ،هر روز شاهد فقیر تر شدن مردم و عمیق تر شدن شکافهای طبقاتی میشویم وقتی حکومت توسط عدهای آخوند بی کفایت و بی سود اداره میشود،بررز رکود اقتصادی دائمی و از بین رفتن زیر ساختهای اقتصادی اجتناب ناپذیر میشود،لازم به توضیح نیست که شوق و تخصص آخوند بر منبر رفتن است و اگر مشاورین مزدور در کنارشان نباشند، حتی یک روز هم نمیتوانند حکومت را اداره کنند،همان طور که برای سرکوب و آدمکشی نیازمند مزدور مطیع و نادان هستند،برای مشورت در حکومت هم کسانی را انتخاب میکنند که مرید باشند و از آنجایی که این مشاوران نیز نه بر اساس میزان تخصص و علم و قابلیت ،بلکه بر اساس میزان ارادتی که نشان میدهند انتخاب میشوند و در نهایت وجود این مشاورین بله قربان گو و کم سود و انحصاری شدن منابع مالی کشور در یک دایره بسته از آخوندها و وابستگان و مریدانشان هر روز به گسترش فقر دامن میزند و طبقه متوسط و ضعیف را به سوی فقر بیشتر و دائمی پیش میبرد.
بحران سازی رژیم _۳
کشور ما دارای بزرگترین ذخایر نفت و گاز در مجموع است و اینها ما را تبدیل میکند به کشوری با دسترسی به بیشترین انرژی طبیعی در دنیا،پس چطور هست که بچههای ما به جای اینکه در کلاس مدرسه درس بخوانند،در طویلهها درس میخوانند و ما در ایران تن فروشان اجباری داریم و زنان و دخترن ایرانی در پاکستان به عنوان برده خرید و فروش میشوند و مردم هم در حال فروش ازای بدنشان هستند برای اینکه بتوانند زندگی کنندو امر تورم،بیکاری و فقر بیداد میکند،به چه دلیل ؟
حکومت اسلامی برای اینکه بتواند عمر خودش را زیاد کند،دست به هر کاری میزند و یکی از سادهترین کارها برای حکومت با آن طبیعتی که دارد ،این است که بحران درست کند و از آنجا که تبیت باجگیری دارد،به یک فرمول ساده وصیه رده و این است که تا زمانی که تا زمانی که شما با ما کنار نیأیید ، ما این محیط را انقدر برای شما ملتهب میکنیم،تا مجبور شوید با ما سر دوستی باز کنید.این فلسفه از همان بدو ورود خمینی به ایران آغاز شد و وقتی از او سوال کردند که احساسات چیست که بعد از این همه مدت به ایران باز میگردید و گفت هیچ احساسی ندارم،حقیقت بزرگی بود که نه خودش و نه همراهان او در این حکومت هیچ حسی به ایران ندارند، درست مثل نیروی بیگانهای که در یک جنگ پیروز شده است و به یک سری غنأئم رسیده بود،اینها شروع کردند به تاراج ثروت ایران و بلکه دوستانشان را هم دعوت کردند که بیایند و سهمشان را بگیرند و یکی از معروفترین آنها یاسر عرفات متولد قاهره در مصر بود که به دلایلی خود را آواره فلسطینی اعلام کرده بود و پلهای هنگفتی که متعلق به مردم ایران بود را گرفت و به محض اینکه جنگ ایران و عراق شروع شد،خیلی آشکارا حمایت خود را از صدام حسین علم کرد و این روند حمایت از جنایتکاران منطقه را حکومت جمهوری اسلامی دارد ادامه میدهد و برای زنده نگاه داشتن بحران در منطقه و اینکه به عمر خودش اضافه کند ،از هیچ کاری دست بردار نیست.
شکاف بین مردم و رژیم_۴
بدیهی است مردمی که دولتی را از خود ندانند و آن دولت را مسبب تمام ناکامیهای اقتصادی و اجتماعی خود بدانند،برای رشد و توسعه آن تلاشی انجام نمیدهند.تنفر ما و شما از این رژیم خود عاملی بسیار بزرگ برای انجماد اقتصادی است.چه بسیار هستند آنهایی که به دست این رژیم تحقیر شدند،چه بسیارند آنهایی که توسط این رژیم محبوس و شکنجه و اعدام شدند،چه به خاطره دگر اندیشی و آزادی خواهی و چه به خاطره فشار اقتصادی و ثروتهای هنگفت انسانی به فنا رفته اند و البته چه بسیارند آنهایی که به ناچار از کشور خارج شده اند و با خود ثروت و دانش و توان را بیرون برده اند و عامل آبادانی بسیاری از مناطق شده اند و هزاران عاملی که باعث شکافی عظیم و البته منطقی میان مردم و رژیم شده است.
هم میهنم با تفکر بر دلایلی که به آنها اشاره کردم،شما هم تا حدودی متوجه شدید که چرا ایران ما امروز با وجود همه ثروتهایش در پائینترین سطوح اقتصادی جهان قرار گرفته است و آنها یا استفاده نمیشوند و یا به فنا میرود و یا خرج زیاده خواهی اقلیت حاکم میشود،یا به دود و باروت تبدیل میشود و مدارک زیاد است که نشان میدهد که رژیم این ثروت مردمی را خرج مزدورن خودش برای حفظ اسلام سیاسی و انقلاب اسلامیش میکند.حال ما چگونه میتوانیم اگر دغدغه میهن را داریم زنجیر فقر را از پای میهن پاک کنیم ؟
پاسخ به این پرسش تنها در یک کلمه است و آن هم توجه بر اولویتها و مداوای درد از ریشه است و شما بدانید که اقتصاد در جمهوری اسلامی بیمار است ، زیرا سامان از پایه و ریشه خراب است که این ریشه در مرکز این حکومت است و تا زمانی که مذهب حکومت میکند و مردم در حاکمیت توسط نمایندگان واقعیشان نقش نداشته باشند ،هیچ مشکلی مخصوصا مشکل اقتصادی را نمیتوانیم بر طرف کنیم.
برنامه ریزی،تلاش و همت برای سرنگونی جمهوری اسلامی ،راهکارهای اساسی هستند که بر هر میهندستی واجب است که تلاشها را حمایت و تشویق کند تا این هدفها برای سرنگونی جمههری اسلامی به انجام برسد و ایرانی آزاد و غنی و سربلند دسگت باشیم.