بهنام چنگائی
من به عنوان یک انسان نوعدوست، مسالمت جو و برابری خواه رسما اعلام می کنم که با هر گونه خشونت فیزیکی، برترجوئی های ملی، دینی، مذهبی و نژادی و… و در نتیجه کشتار که به هر دو طرف فلسطینی های اسیر و مردم بی دفاع اسرائیل آسیب جانی و مالی زده و یا رسانده باشد، سخت مخالفت دارم و سازش ناپذیرانه چنین شیوه هائی را محکوم می کنم. و به همین خاطر همیشه در سمت دوستداری نوع بشر قرار داشته و بدون توجه به نژاد، باور و فرهنگ های آنها در همبستگی با مردم همنوع خودم در سراسر جهان ایستاده و خواهم ایستاد. من بر جنایات بیشمار اسرائیل و اهداف شرورانه او در نسل کشی ها و اشغالگری هایش خط بطلان و انحطاط می کشم و همزمان مقاومت سنگ اندازان فلسطین بی دفاع را مظلومانه و به حق می بینم؛ اگر چه فرقه های وابسته ی حماس و عباس با تحریک مدافعان منطقه ای آنها دانسته و یا ندانسته بر دامنه ی این جنایات و خشم ضدبشری اسرائیل روز بروز هیزم افزوده و همچنان می افزایند. اما، آیا اهداف اسرائیل، استقلال مردم را برای کسب سرزمین های اشغال شده می پذیرد؟ من در مقاله پیشین به این پرسش پاسخ داده ام!
ظرف دو هفته ی گذشته ارتش اسرائیل فرصت یافته و توانسته است بر علیه مردم بی دادرس فلسطین با تمام قوا و قدرت نظامی، تبلیغاتی و لجستیکی اش قیام و نسل کشی شرم آوری برپا کند. او با حمایت علنی اوباما و انگلا مرکل و در سکوت جامعه ی جهانی غرب و عمدتا پشتیبانی لابی های امپریالیست آمریکا دست به چنین کشتار دوباره فله ای زده که این جنایات را هم می باید در تاریخ ننگبار صهیونیسم نژادپرست و راسیست ثبت اش کرد. و البته این بار او با یک بهانه ی خوب ولی بی اساس پیرامون قتل مشکوک سه نوجوان اسرائیلی توسط حماس، فرصت این قتلعام را یافته است؛ بهانه ای که در پرده ی ابهام می باشد! و باید اسرائیل منابع این ادعا را برای روشن شدن اذهان عمومی علنی کند. اما، آیا تردید دارد که نتابیاهو و ارتش زیر فرمان اش در زندان بزرگ غزه با این “ترفند طلائی” و یا فرصت انتقام، جوی خون به راه نینداخته باشند؟ (*) پس به اخبار پائین و رقم کشتارها، ویرانی ها و فراری ها که لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می شوند توجه کنیم.
نتانیاهو و جناح صهیونیست موتلف داخلی و خارجی اش، همه می دانند و مصمم اند که برای تسخیر تدریجی بخش بیشتری از منطقه نوار باختری رود اردن و غزه در این فرصت، می باید به سادگی به اهداف پراکندن مردم و یا نسل کشی در غزه جامه ی عمل بپوشانند و علنا نیز پوشانیده اند و تمامی این کشتارها را اسرائیل بدون ترس و واهمه از آبروریزی خود در سطح جهان مستقل، مترقی و نوعدوست در این روزها بی مهابا به پیش می برد. در این فاصله ی دردناک و شرم برانگیز انسانی، همه جا و در همه محافل جار و جنجال ” جنگ ” میان فلسطین و اسرائیل حاکم است! در اینجا این پرسش مطرح است که آنها از کدام “جنگ ” صحبت به میان می آورند؟ در میان این دو که جنگی صورت نگرفته است. اینجا تنها نزدیک به دو میلیون موجود محروم از حداقل حقوق مستقل انسانی، در یک گتوی باریک همچون غزه توسط نیروی هوائی، دریائی و زمینی ارتش فاشیست اسرائیل، به سان گتوی هیلتر بی وقفه به جای یهودی ها، “فلسطینی ها” را کشتار و قتلعام می کنند. آیا شرافتمندانه و بی طرفانه غیر از این است که گفته شد؟ به من بگوئید: کدام جنگ در این زندان رو باز وجود حتی نسبی هم دارد؟ نکند شما آن چند موشک پرانی های حماس را می گوئید که به شدت من با آن مخالفم و البته اغلب قریب به اتفاق این موشک ها پیش از فرود به زمین نابود و خنثی می شوند! آیا این سمبول مقاومت مرگبار است! و یا آن را به گفته ی شما جنگ فلسطینیان با اسرائیل می نامید؟
جنگ، در مفهوم خلاصه و کلاسیک اش، شامل رو در روئی دو نیروی مدعی و نسبتا برابر برای می باشد که در میان آنها قرار است جنگ، راه حل پایانی و نتیجه بخش برای طرف ها باشد؛ و بنابر این، برای رسیدن به دعاوی سیاسی، اقصادی و … خود، آنها با اهرم نظامی یا همان جنگ می خواهند پایان منازعات سیاسی را اعلام کنند. خوب در اینچنین موردی مسلما هر کدام آنها دارای درصدی از تناسبات قوای لشگری، ابزار های لجستیک و ترابری سلاح های متنوع زمینی، دریائی و هوائی می باشند که هرکدام به نوبه ی خود تعین کننده بوده و اینجا می توان یادآور شد که اسرائیل(۲۰۰ موشک با کلاهک های اتمی) را دارا می باشد. جنگ در دو سو و در میان جنگاورانی روی می دهد که آنها به نقاط قوت و ضعف خود و دشمن به خوبی آشنا می باشند و نتایج احتمالی آن را بررسی کرده اند؛ و سرآخر و ناگزیر، ریسک بالای جنگ را انتخاب کرده و تنها راه حل خود را در دست بردن به چنین جنون و ویرانی و نسل کشی از همدیگر می دانند.
پرسش: آیا چنین تناسب ناچیزی میان ارتش و توان بالفعل اسرائیل در برابر چند جوان سنگ پران فلسطینی و موشک های شکننده حماس ـ خامنه ای در غزه وجود دارد؟ هرگز! این جنایت های فجیع و ویرانگری ها تنها کشتار علنی و خیانات ضدبشری نام دارند. نسل کشی هائی که در عصر فاشیست هیتلری علیه مردم بی دفاع یهودی به هولناکی تمام کار رفت و امروز ارتش اسرائیل نه علیه “نیروهای حماس” بلکه بیش از ۸۰% آن حملات وحشیانه برعلیه مردم بی دفاع به پیش رفته و می رود. عملی بدخیم و سازش ناپذیرانه برای حل غیر مسالمت آمیز همزیستی برابر و مستقل، که اسرائیل برای همیشه “راه حل مقاومت فلسطینیان” را در برابر این جنون و نسل کشی های بی رحمانه و بکرات بی کم و کاست تقویت و تثبیت کرده و همینک می کند. آیا راسیسم نتانیاهو و مدافعان او، چاره ی کار آتی طرح صلح ریاکارانه ی خود را جز از این طریق دیده اند؟ آیا تاکنون اسرائیل مقتدر و توانا که از بالا به مورچگان زیر پای فلسطینی می نگرد، حتی یکبار پیگیرانه در تعقیب تقویت آگاهی توده های و تضعیف مواضع دوجانبه فرقه ای فلسطینی اشتیاقِ دوستانه و مسئولانه داشته است؟ هیچگاه! پیش از این فاجعه و در راه وحدت عباس و حماس برای حل مشکل دولت متمرکز، که روزی بهانه ی تعطیل مذاکرات توسط اسرائیل شده بود، این حماس بود که با شرط بازگشت اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ آماده بود که دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسد! آیا این واقعیت را می شود انکار کرد؟ هیچگاه! در همین تهاجم اخیر نیز این اسرائیل بود که برای اولین بار اتش بس را زیر پا نهاد و بمباران را آغاز کرد و نه حماس! به هر حال، به باور من میان مقاومت دلیرانه ی مردم فلسطین سنگ پران و حماس موشک انداز و آن ارتش قدر قدرت اسرائیل و نیروهای دژخیم اش هیچ تشابه ی وجود ندارد، حتی در محاسبه ( کاه با کوه ) اینچنین مقایسه ای معقول نیست؛ تا دم از “جنگ” در میان آنها رود.
همه ما می بینیم که این روزها اغلب چشم ها و گوش های تیز جریان های رنگین مدعی حقوق بشر بسته شده است و راست ها و خودی های چپِ و دمکراتِ های مردمفریب یکباره بر وقایع دهشتناک کنونی دیده فرو بسته و اغلب زبان های دراز آنان، گوئی لال شده است. و در آن زیر ِ زیر بدبختی و بی پناهی و بی دادرسی ها، مردمان عادی و فقیر غزه هستند، گوئی مفهوم انسان شامل شان دیگر نیست و آنها حق و حقوق بشری در انظار جهانی ندارند. و به همین خاطر ارتش فوق مدرن اسرائیل زن و بچه های زمینگیر آنان را همچون مورچگان زیر بمباران ها، تانک ها و توپ ها و سربازان بی رحم و کور له و لورده می کنند. همان کاری که هیتلر با دعاوی فاشیستی ولی مخفیانه اش و با نفرت برانگیزترین شکل، در کورهای آدمسوزی، بر علیه مردم بی دفاع یهودی به شکل فله ای و نسل کشی کرد؛ حالا، همان ویژگی های بی رحمانه دیروز و امروز را اسرائیل کاملا علنی و آشکار در پیش چشم گشاده ی جهانیان علیه فلسطینی های ناتوان از دفاع خود بکار می برد؛ و زن و بچه های بیگناه را دلبخواه محکوم مرگ می کند؛ و همینک صدها هزار جان بدر برده، در این تابستان سوزان آوارگی، گرسنگی و تشنگی را برای نجات جان خود و زن و بچه های شان، با رغبت بودن در دشت و صحرا را برگزیده اند. البته باقی مانده ی مردم بی دفاع غزه لحظه به لحظه مردن و یا مزه ی مرگ را می چشند و بوی تعفن دشمنی اغلب بلوک غرب با خود را می بویند و دریغا که هیچ راه دیگری ندارند. زیرا همه ی راه ها توسط اسرائیل بسته شده است. آنها در سکوت جامعه جهانی مرگ خود را انتظار می کشند.
بهنام چنگائی دوم مرداد ۱۳۹۳
(* )به نقل از بی بی سی: جنگ کنونی، که شدیدترین درگیری از زمان برقراری آتش بس در سال ٢٠١٢ است،تلفات انسانی سنگینی را در غزه در پی داشته و به گفته منابع حماس، شمارکشتهشدگان این جنگ تا کنون به ٧٠١ نفر و تعداد زخمیها به بیش از چهارهزار و پانصد تن رسیده است. جدیدترین تلفات از شهر خان یونس گزارش شده است. خبرگزاری فرانسه به نقل از گروههای حقوق بشری محلی، گفته است که طی هفدهروز درگیری، شمار تلفات در غزه ٧١٨ نفر بوده است.
براساس همین گزارش، شمار تلفات اسرائیل از زمان آغاز عملیات زمینی در غزه در روز ١٧ ژوئیه، ٣٢ نظامی و دو غیرنظامی بوده است.