بار دیگر رژیم اسرائیل که بر ایدئولوژی صهیونیسم و اشغال سرزمینهای فلسطینی و حمایت قدرتهای جهانی شکل گرفت، در تداوم سیاست اشغالگری و نابودی ملت فلسطین، قتل سه نو جوان اسرائیلی که هنوز مسئول آن مشخص نشده است را بهانه کشتار مردم بی دفاع در نوار غزه کرد. دولت اسرائیل و در راس آن نتانیاهو بسان هر زور گوی دیگر، بدون دلیل و مدرک سازمان حماس که مقر آن در غزه است را مسئول این قتلها دانست و با فرمان جنگی نابرابر، مجازات همه کودکان، زنان و مردان بیدفاع ساکن نوار غزه را صادر کرد.- ( فرانسوا هولاند رئیس جمهور فرانسه، همانند دیگر روسای کشورهای مداخله گر، با پیشداوری و به اختیار خود، آغاز این جنایت را، ماجرای اخیر به قتل رسیدن سه جوان اسرائیلی قلمداد کرده و طرفین را به خویشتن داری دعوت کرد. آیا او و دیگر حامیان بدون قید و شرط اسرائیل از این امر غافلند که روزها و هفته ها و ماه ها و سال های قبل از آن، به صورت روزمره کودکان و زنان و جوانان فلسطینی قربانی سیاست آپارتاید و این توطئه صهیونیستی، یعنی تشکیل دولت اسرائیل می شدند و می شوند؟ و رسانه های جمعی که عمدتاً در اختیار آنان می باشد با سانسور از پخش اخبار آن طفره می روند؟. اگر قرار باشد آغازی بر این جنایات بیابیم، باید به تاریخ اشغال سرزمین فلسطین باز گردیم)-
اسرائیل تا کنون در حملات هوایی و بمباران مناطق مسکونی نزدیک به ۲۰۰ نفر، عمدتاً غیر نظامی که در میان آنها بسیاری کودکان و زنان وجود دارند را به قتل رسانده و هزاران نفر را مجروح و تعداد زیادی را نیز آواره کرده است. از ابتدای تاسیس “کشور اسرائیل”، سیاست این رژیم اشغالگر بنا بر ایدئولوژی حاکم بر آن محو و نابودی فلسطین و فلسطینیان بودهاست و آنرا، علیرغم قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل متحد – که موجودیت خویش را از همین نوع قطعنامهها دارد -، با توسعه شهرک سازی در سرزمینهایی که بنا بر قرارداد صلح به فلسطینیها تعلق دارد از یک سو و حملات و بمباران مناطق مسکونی و کشتن و ترور مردم به بهانههای گوناگون پیگرفته است.
اسرائیل اما، قادر به این کار نبود اگر:
*کشورهای مسلمان و عمدتاً عربی که سرمایه عظیم مالی و انسانی را در اختیار دارند و میتوانند به عنوان اهرمی برای ثبات و صلح بر اساس حقوق ملی ملتها در منطقه و بلکه جهان تاثیر گذار باشند توسط حاکمان مستبد و فاسد اداره نمیشد. امروز شاهد این امر هستیم که این سرمایه در خدمت قدرتهای سرمایهداری مخرب و قدرتهای جهانی در خدمت آن، به جای پرداختن به بهبود وضعیت مردم منطقه از جمله مردم فلسطین،با حمایت مالی و تدارکاتی از سازمانهای کوچک و بزرگ ترور و وحشت از قبیل القاعده و النصره و داعش و … بکار تخریب و خشونت در کشورهای عمدتاً مسلمان نشین از سودان و لیبی تا سوریه و عراق و افغانستان و… گرفته مشغول است.
*کشورهایی که مدعی رعایت حقوق بشر هستند تا جایی که دخالت نظامی و جنگ بنام این “حقوق” را مجاز دانسته و بدان عمل کردهاند، نه منافع ملی بلکه حقوق ملی ملتها را، بدون تبعیض ملاک قرار میدادند و بدان عمل میکردند.
*سازمان ملل متحد به اجرای قطعنامههای صادر شده توانا میبود و قدرتهای بزرگ از حق وتو برای زورگویی و در این مورد حمایت از اسرائیل برخوردار نبودند.
*سیاست تبلیغ گسترده علیه اسلام و مسلمانان و اسلام ستیزی ونیزدگر دین باور ستیزی خاتمه مییافت. متاسفانه امروز در کشورهای مسلمان نشین افرادی حاکمیت دارند که بر خلاف ماهیت دین آزادی، اسلام را عامل خشونت و تولید و صدور خشونت کردهاند که اولین قربانیان این سیاست نیز مسلمانان هستند.
*مسلمانان به ماهیت دین خویش که بر حق و حقوق استوار است پی میبردند و زیر بار حاکمیت استبداد خشونت و فساد پرور نمیرفتند. انقلاب ایران که با هدف استقرار حاکمیت ملی بر مبنای دو اصل استقلال و آزادی و اسلام به مثابه بیان این دو اصل انجام گرفت نوید این تحول بزرگ در جهان اسلام را میداد، اما متاسفانه آنکس که به یمن جنبش همگانی خشونت پرهیز مردم ایران که پیروزی گل بر گلوله شد، رهبری این انقلاب بزرگ را یافت تحمل این مسئولیت را نیاورد، به جای سخنگوی جنبش همگانی خشونت پرهیز و پیام آور صلح جهانی شدن با نقض عهد با مردم و نیز اصول انقلاب، بنا را بر بازسازی استبداد گذاشت و بناچار متوسل به خشونت شد و با استقرار ولایت فقیه و سپس مطلقه آن، خشونت ناشی از استبداد خود را با اسلام دولتی که بیانگر زور بود توجیه نمود و با صدور فتواهای ناقض حقوق انسان، تروریسم دولتی بنام دین را باب کرد.
* سازمان های مختلف فلسطینی که به منظور و بهانه دفاع از حقوق مردم فلسطین تاسیس شدند به جای درگیری های درونی به منظور تصاحب قدرت که با فساد همراه است، با هم در اعاده و رعایت حقوق مردم فلسطین اتحاد جسته و یک صدا می شدند.
* اسرائیل با عدم حمایت از گروههای جدایی طلب در کشور های منطقه، دست از سیاست تجزیه آنها که ناقض حقوق ملی دیگر ملتها است برمیداشت و به همزیستی مسالمتآمیز با آنها قناعت میکرد . – دولت اسرائیل حتی به هم پیوستن دو سازمان عمده فلسطینی ، فتح و حماس و توافق آنها برای تشکیل دولت واحد که خواسته دولتهای حامی او نیز هست را نپذیرفت، برخی تحلیگران حملات اخیر را با تشکیل دولت واحد فلسطین و به شکست رساندن آن مرتبط می دانند –
اما واقعیت ایناست که اسرائیل زاده زور است و جز زور به کار نمیبرد. رژیمهای حاکم بر کشورهای مسلمان نیز زادههای زور هستند و جز زور نمیتوانند روّیه کنند. پس مشکل، مردمی هستند که به حقوق خویش عمل نمیکنند و «تابع زور» میشوند. تا زمانی هم انسانها نخواهند حقوقمندی خویش را بپذیرند و به حقوق خویش عمل کنند، درب بر همین پاشنه خواهد چرخید. بایسته آناست که اعتراض به جنایت را با قیام به حق همراه کنیم.
مجامع اسلامی ایرانیان حملات پی در پی اسرائیل به مناطق مسکونی غزه و کشتار مردم غیر نظامی و بیدفاع را محکوم میکند و جامعه بینالمللی و افکار عمومی را که رعایت حقوق انسان،بدون در نظر گرفتن نژاد و دین و… را اساس همزیستی انسانها میدانند، فرا میخوانند تا با فشار بر دولتهای حاکم، آنها را وادار به رعایت این حقوق بنمایند. و چون میدانند درب بر کدام پاشنه میچرخد، مردم ایران و دیگر مردم منطقه را به خشونت زدائی در جامعههای خود و جانشین کردن دولتهای استبدادی با دولتهای حقوقمدار توانا به دفاع از حقوق ملی فرا میخوانند.
مجامع اسلامی ایرانیان
۱۴ژوئیه ۲۰۱۴ برابر با ۲۳ تیرماه ۱۳۹۳