01

گزارش گردهمایی پاریس در اعتراض به سرکوب و اعدام در ایران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

01

01

 

{youtube}DDIRakYI4-E{/youtube}

 

گزارش گردهمایی پاریس در اعتراض به سرکوب و اعدام در ایران

در پی فراخوان چهار نهاد حقوق بشری ایرانیان در فرانسه، روز جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ (۲۰ ژوئن ۲۰۱۴) در پاریس یک گردهمایی برای اعتراض به شرایط اسفبار حقوق بشر در ایران و سرکوب هرگونه مخالفت و دگراندیشی به وسیله جمهوری اسلامی برگزار شد. شرکت کنندگان در این گردهمایی همبستگی خود را با همه زندانیان سیاسی – عقیدتی، به ویژه زندانیان محکوم به اعدام و خانواده های آنها اعلام کردند و بر شرایط وخیم چهار زندانی اهل سنت حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی و جهانگیر دهقانی که برای اجرای حکم اعدام به سلول های مرگ منتقل شده اند و رنج خانواده های این زندانیان بسیار تاکید شد.

پس از خواندن بیانیه گردهمایی به وسیله فروغ جواهری، دکتر کریم لاهیجی رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر دربارۀ وضعیت حقوق بشر در ایران و پایمال شدن آن از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی سخن گفت. او در سخنانش بر خواست بی‌قید و شرط لغو مجازات اعدام در ایران به عنوان یکی از مهمترین زمینه های همکاری همه نیروهای دموکرات و آزادیخواه تاکید کرد.

سپس بهمن امینی متن کوتاهِ عمیق و پر احساسی را درباره «هستی ایرانی» که از روی فیس بوک ناصر اشجاری برداشته بود برای حاضران خواند. در این متن، ناصر اشجاری از دیدار دردناک خود و جمعی از دوستانش با خانواده های چهار زندانی کُرد زیر اعدام می نویسد و می خواهد که فرباد دادخواهی این خانواده های دردمند را به گوش همه برسانیم. ناصر اشجاری پس از اطلاع از گردهمایی اعتراضی پاریس، با بیان اینکه کوچکترین حرکتی برای مخالفت با مجازات اعدام موثر است به شرکت کنندگان در این گردهمایی درود فرستاده بود.

رضا علیجانی، فعال سیاسی و مدافع حقوق بشر سخنران دیگر این گردهمایی بود. او با ابراز خرسندی از اینکه مسئله حقوق بشر امروز دغدغه خاطر همه نیروهای ایرانی است، بیان داشت که در امر حقوق بشر ما نباید افراد را خودی و غیر خودی، انقلابی و ضد انقلابی، مذهبی و غیر مذهبی و … بکنیم و کسانی را از کسانی بیشتر شایسته رعایت حقوق بشر بپنداریم. او گفت فردا در ایرانی آزاد و دموکراتیک، ما برای همه مجرمین و حتا کسی مثل حسین شریعتمداری هم باید خواستار محاکمه ای عادلانه باشیم. او اضافه کرد که عدم اعتراض به محاکمه ناعادلانه هویدا و دیگر سران رژیم سابق، محاکمه های غیرانسانی نیروهای سیاسی را تسهیل کرد.

آخرین سخنران شهلا شفیق، پژوهشگر و فعال حقوق زنان بود که بر امر جدایی دین و ایدئولوژی از حکومت تاکید کرد. او گفت بی گمان همه این تلاش‌ها برای کاهش سرکوب و پیشگیری از حکم اعدام جوانان ایرانی مفید و لازم است. اما، باید توجه داشته باشیم که امروز سرکوب ها و اعدام ها در ایران نتیجه حکومت دینی است و ما تا به جدایی دین از حکومت و نظامی بر مبنای برابرحقوقی همه شهروندان در ایران نرسیم، نمی توانیم از این چرخه کور خشونت رها شویم.

در پایان یادآوری شدکه امروز سی ام خرداد پنجمین سالگرد جانباختن نداست و همگی یاد او و دیگر جانباختگان راه آزادی ایران را گرامی می‌داریم.

برنامه با خواندن سرود یار دبستانی و سرود ای ایران پایان یافت.

انجمن گفتگو و دمکراسی ـ جامعه دفاع ار حقوق بشر در ایران – جمعیت کردهای مقیم فرانسه

کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی ( عضو شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران)

02

بیانیه پایانی تظاهرات علیه اعدام در ایران !

پاریس، ۲۰ ژوئن ۲۰۱۴

نظام جمهوری اسلامی بر پایه تبعیض بنیان نهاده شده است. در ایران، تبعیض در همه عرصه‌ها بیداد می کند. تبعیض جنسی، قومی، مذهبی، اقتصادی و … ایرانیان را به شهروندان درجه یک، دو، سه و … تبدیل کرده است. این تبعیض که از یک طرف زاییده اسلام سیاسی حاکم بر ایران و از طرف دیگر تامین کننده چپاول کشور به دست اقلیت حاکمان است، جامعه ما را در آستانه فاجعه قرار داده است. پاسخ همیشگی جمهوری اسلامی به مخالفین سیاسی، دگراندیشان و معترضین به اسلام سیاسی حاکم و تبعیض ناشی از آن، سرکوب و خشونت عریان بوده است.

اسلام سیاسی و تبعیض ناشی از آن برای میلیونها ایرانی جز فقر، فساد، بیکاری، اعتیاد و فحشا حاصلی نداشته است. به جای یافتن راه حل برای این نابسامانی‌های اجتماعی، پاسخ جمهوری اسلامی به ایرانیانی که در گرداب شرایط وحشتناک زندگی به بزهکاری روی می آورند نیز، سرکوب و خشونت عریان، به ویژه در غیر انسانی ترین شکل آن یعنی اعدام است.

هر سال که می گذرد، دستگاه اعدام جمهوری اسلامی قربانیان بیشتری می گیرد. ایران نسبت به جمعیتش، بالاترین رتبه اجرای حکم اعدام را در جهان دارد. نظام حاکم بر میهن ما از ابتدای استقرارش از اعدام به عنوان وسیله ای برای ایجاد وحشت در میان شهروندان استفاده کرده است. از زمان روی کار آمدن دولت جدید نزدیک به ۷۵۰ نفر در ایران اعدام شده اند.

نگاهی به چند خبر از میان ده ها خبری که بر روی سایت های مدافع حقوق بشر در ایران آمده است کافی است که عمق فاجعه و تباهی را در ایران آشکار سازد :

– گزارشگران بدون مرز، سه شنبه ۲۷ خرداد. ایران یکی از ینج زندان بزرگ روزنامه نگاران در جهان.

– هرانا، سه شنبه ۲۷ خرداد. پنج فعال کارگری در مجموع به ۱۳ سال زندان محکوم شدند.

– هرانا، چهارشنبه ۲۸ خرداد. ده نفر در زندان ارومیه اعدام شدند.

– هرانا، پنجشنبه ۲۹ خرداد. چهار سال حبس مریم شفیع پور قطعی شد.

– هرانا، جمعه ۳۰ خرداد. ۱۱ فعال سایبری به احکامی از یک تا یازده سال حبس محکوم شدند.

– هرانا، جمعه ۳۰ خرداد. آغاز مجدد طرح جمع آوری ماهواره ها در تهران.

– هرانا، جمعه ۳۰ خرداد. دفتر مطالعات حقوقی مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرد سن روسپیگری در ایران به ۱۵ سال رسیده است.

جمهوری اسلامی که در هیچ زمینه ای به نیازهای جامعه ایران کوچکترین پاسخی نداده و تنها با خشونت عریان و ایجاد وحشت در میان شهروندان توانسته خود را بر سر قدرت نگاه دارد، باز به تنها سلاح همیشگی اش یعنی سرکوب و اعدام هرچه بیشتر، پناه برده است تا با ایجاد ترس بتواند جلو برآمد جنبش اعتراضی مردم ایران را بگیرد.

در این روزها، تایید حکم اعدام چندین فعال سیاسی، اعدام غلامرضا خسروی، علی چه بیشاط و خالد موسوی و تصمیم بر اجرای حکم اعدام حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی و جهانگیر دهقانی، تداوم این سیاست مرگبار را نشان می دهد. از یاد نبریم که ده ها زندانی سیاسی محکوم به اعدام سال هاست در راهروهای مرگ رژیم جمهوری اسلامی به سر می برند.

ما خواهان لغو اعدام در ایران هستیم و بر این باوریم که باید هرچه زودتر دفتر این مجازات غیرانسانی برای همیشه در کشورمان بسته شود.

هرلحظه ممکن است داس مرگ حاکم بر ایران به زندگی حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی و جهانگیر دهقانی پایان دهد و گل زندگیشان را در اوج جوانی پرپر کند. ما خواهان لغو فوری حکم اعدام آنها هستیم.

در این روزها، به لیست شوم و طولانی زندانیان سیاسی محکوم به اعدام چندین نام دیگر اضافه شده است. ما خواهان لغو حکم اعدام ده ها زندانی سیاسی محکوم به اعدام و آزادی بی قید و شرط آنها با دیگر زندانیان سیاسی ایران هستیم.

انجمن گفتگو و دمکراسی ـ جامعه دفاع ار حقوق بشر در ایران – جمعیت کردهای مقیم فرانسه

کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی

03

هستی ایرانی

ناصر اشجاری

گاهی به صحنه هائی بر می‌خوریم که می تواند آئینه تمام نمائی از هستی یک ایرانی به مفهوم عام باشد. ما که هستیم؟ کجائیم؟ در چه وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار داریم؟

دیروز که به اتفاق تعدادی از دوستان به دیدار خانواده های کرد اهل سنت در ترمینال آزادی!!!؟؟؟ رفته بودیم، من هستی ایرانی و از جمله خودم را در چهره تک تک این خانواده ها دیدم. به دنبال دیدار دوستان گروه «لگام» با این خانواده ها در مقابل زندان قزل حصار، ما هم تصمیم به ملاقات این عزیزان هموطن گرفتیم، اما خانواده ها از محل تحصن با دادن وعده و وعید ها، رانده شده بودند و الزاما ما در محل ترمینال آزادی!!!؟؟؟ (آزادی برای ما در یک ترمینال مسافربری بین شهری، یک میدان و یک خیابان تعریف شده) موفق به دیدار این عزیزان شدیم. هستی ایرانی را در سطح عام، و به غیر از طبقات و اقشار حاکم و غارتگر، در چهره این خانواده ها دیدم؟

در چهره این خانواده‌ها، فقر اقتصادی را دیدم، گوشه بسیار کوچکی از غارت مملکت که در همین لیست ۱۵۰ تریلیارد تومانی مطالبات سوخته بانک ها توسط غارتگران حکومتی و وابستگان نهفته است، آیا با چنین حجمی از غارت، دیگر سهم یک خانواده کشاورز یا اصناف خرده پای کُرد از اقتصاد چه می تواند باشد؟

در چهره این خانواده‌ها عدم امنیت، پرونده سازی، ضعیف کشی، توطئه، خفقان، وحشت آفرینی، شکنجه و تبعیض مذهبی، سیاسی، ملی را دیدم آیا اجزاء تشکیل دهنده ساختار و شاکله هستی ایرانی چیزی به جز این است؟

داستان از این قرار است که گویا نماینده ولی فقیه در کردستان به دست فرد یا افرادی ناشناس کشته می شود. سه ماه قبل از این حادثه قتل، همان ها که سنگ قبور بهائیان را می‌شکنند، همان‌ها که سنگ قبور جانباختگان سال ۸۸ را می شکنند، همان‌ها که وجود مسجدی برای سنی مذهبان را بر نمی‌تابند، همان‌ها که به جز خود، هیچکس دیگری را در دنیا به رسمیت نمی شناسند و حق حیات برایشان قائل نیستند، بله همان انحصار طلبان و تمامیت‌خواهان، ۴۰ نفر از اهالی کردستان را به اتهام سلفی‌گری که شاخه ای از مذهب سنت است، دستگیر کرده بودند. توطئه سازان، پرونده قتل نماینده ولی فقیه را به پرونده این ۴۰ نفر می‌چسبانند و زیر شکنجه‌های وحشیانه قرون وسطائی، از زندانیان اعتراف به قتل می گیرند.

فراموش نمی‌کنیم که روزی قاتل و شکنجه‌گری حرفه‌ای مثل اکبر خوشگوشت، وقتی خود مورد شکنجه قرار گرفت، اعتراف به بهائی بودن خود و پدر و جد و آباد و هفت پشت خود کرد، آیا این اعترافات زیر شکنجه، پشیزی ارزش حقوقی دارد؟

شش نفر از این ۴۰ نفر ، پارسال در سکوت خبری اعدام شدند، ۴ نفر هم اکنون زیر اعدام هستند و ۳۰ نفر دیگر هم در انتظار اعدام.

از همینجا می رسیم به وجوه دیگری از هستی ایرانی: دست و پا زدن در دنیای بی‌عدالتی، بی‌پناهی، استیصال و ظلم . بله دوستان، حال و هوای هستی ایرانی را در آینه تمام نمای آن مادر پیری دیدم که ضجه میزد. ضجه‌هایش قابل تحمل نبود، یاد ضجه‌های مادر خودم می‌افتادم، فشار روحی و عصبی فوق العاده‌ای را تحمل می کردم، پیرزن به من التماس میکرد، فکر میکرد که کاره‌ای هستم و نجات پسرش دست من است، مادر خودم هم روزها و سال‌ها ضجه میزد و التماس میکرد که کاری برای برادرم انجام دهم، اما با دستی کوتاه در مقابل مادرم مستاصل مانده بودم. چاره‌ای نبود. به هرحال، باید تحمل می‌کردم و با زجر و شکنجه، فیلم ضجه هایش را ضبط می‌کردم تا نمونه‌ای از بدبختی‌های هستی ایرانی را به شما نشان دهم. در انعکاس و پخش این خبر و فیلم ضجه های مادر جمشید و جهانگیر دهقانی، کمک کنید دوستان و گرنه ما هم شریک ظلم ها و بی‌عدالتی های دستگاه جبار حکومت اسلام خواهیم بود.

04

05

06

07

 

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.