مازیارشکوری گیل چالان
…گویی آنچه آدمیان را واداشته تا به انحای مختلف با بزرگداشت ها یاد ونام وراه مردان بزرگ تاریخ را فراتراززمان ومکان جاری وساری نمایند پای فشردن براصول جهانشمول حق میباشد. اصولی که فراترازتعصبات، قومی، نژادی، مذهبی، گروهی وایدئولوژیکی بوده وهمگون وهمسان با فطرت پاک بشری رخ نموده. گویی چنین مردانی همچون ابراهیم خلیل، خود به تنهایی یک ملت میباشند…
باسمه تعالی
مبحث زمان وروزدرتاریخ برای بشرازارزش واعتباربسیاربرخوردارمیباشد. درمباحث علمی هم مبحث زمان دربسیاری مواقع میتواند مهرتأیید ویا رد بریک فرضیه تاریخی، جغرافیایی ویا تجربی بنهد. اما درطول حیات بشروشکل گیری تاریخ این مفهوم پیوندی سخت با بشروزندگی اوداشته ودارد. گرچه دربسیاری مواقع آدمی وجامعه دراسارت زمان گرفتارآمده اند اما درشماری ازمواقع این آدمیان هستند که زمان را میسازند وبه تاریخ تقدیم می دارند. انسان هایی که درلحظاتی بس حساس آنچنان تاریخ را میسازند که ازقبل برساختنش همان لحظه درتاریخ مستقبل گره درگره با نام ویاد برسازندگانش جاودان مانده وتکرارمی گردد. گویی این سنت راستین آدمیان وجوامع بشری بوده ومیباشد.
ازجمله روزهایی که درآینده تاریخ با نام ویاد بزرگان تاریخ می ماند روزهای ولادت، وفات وحماسه آفرینی آنان است. دراین مورد آموزه ها وتاریخ ادیان ازهرآموزه وتاریخ دیگری گویا ترورساترسخن گفته شده است.
دراین باره گذری به متن الهی مسلمانان خود میتواند شاهدی براین مدعا باشد.
درآیه شریفه پانزدهم سوره مبارکه مریم درتجلیل ازمقام حضرت یحی میفرماید:
«وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»
« وسلام براوروزى که متولد شد وروزى که مىمیرد وروزى که زنده برانگیخته مى شود»
همچنین درآیه شریفه سی وسوم همین سوره درمورد تجلیل ازمقام حضرت عیسی مسیح اززیان عیسی میفرماید:
«وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»
« وسلام برمن روزى که زاده شدم و روزى که وفات میکنم وروزى که زنده برانگیخته مى شوم»
دراین آیات سه روزبرای تجلیل ازسنت وسیره یحی وعیسی به رسمیت شناخته شده است. روزولادت، روزوفات وروزی که مجدد زنده مبعوث میشوند. اما آنچه را قرآن به عنوان سنت وسیره یحی وعیسی معرفی نموده چیست که اینچنین موجبات تاریخ سازی اینان را جامه ماندگاری پوشانده؟؟؟
آنچه درآیات پیشین با عنوان سیره وسنت یحی وعیسی یاد شده وعلت برتجلیل ازآنان قرارگرفته ازجهت ارزش گذاری قواعدی اصیل وهمه زمانی ومکانی میباشد. ازجمله این ارزش ها:
رفتاربرمبنای کتاب خلقت، حکمت پایدار، تقوا، نیکی به والدین، عدم جباریت وعصیان میباشد که آیات دوازدهم الی چهاردهم سوره مبارکه مریم درشناسایی سنت وسیره یحی علیه السلام مورد یاد آوری قرارگرفته است.
همچنین است ازجمله این ارزش ها:
رفتاربرمحوربندگی الله، نبوت درمقام انذاروتبشیربرمبنای کتاب جاودانه خلقت، برکت بودن برای همه جهانیان، استمراردرتوصیه به صلاه وزکات، نیکی به والدین وخود داری ازجباریت وشقاوت که درسی الی سی ودوم سوره مبارکه مریم ازبارزه های رفتاری سیره وسنت مسیح علیه السلام قرارگرفته است.
گویی آنچه آدمیان را واداشته تا به انحای مختلف با بزرگداشت ها یاد ونام وراه مردان بزرگ تاریخ را فراتراززمان ومکان جاری وساری نمایند پای فشردن براصول جهانشمول حق میباشد. اصولی که فراترازتعصبات، قومی، نژادی، مذهبی، گروهی وایدئولوژیکی بوده وهمگون وهمسان با فطرت پاک بشری رخ نموده. گویی چنین مردانی همچون ابراهیم خلیل، خود به تنهایی یک ملت میباشند.
«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
«به راستی ابراهیم ملتی بود، فرمانبردارالله ، خالی از انحراف بو وهرگزازمشرکان نبود»
اشخاصی که با پای فشردن براصول حق درگستره تاریخ ملت میسازند، راهی نوبنا می نهند وهمچنان الگویی فرا قومی وفراگروهی درجهت نیل به حق میباشند. شخصیت هایی که به جهت صفت “حی” الهی همچنان حی وحاظردرتاریخ ازولادت تا وفات تا روزی که مجدد زنده مبعوث میشوند حق را ندا سرمی دهند.
اما بیست ونهم اردیبهشت ماه هم ولادت یکی دیگرازمردان بزرگ تاریخ است که به تبعیت ازابراهیم سنت وسیره ضد استبدادی، ضد استعماری وضداستحماری درسده حاظررا احیا وترسیم نمود. مرحوم دکترمصدق بزرگ مردی ست که دراین روزبسیاری ازاحراربرمزارش حضوریافته ویا به طرقی دیگربه مثابه ” سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ”براوسلام وصلواه میفرستند. اما اینکه چرا همواره براین شخصیت بزرگ تاریخ معاصرمشرق زمین سلام وصلواه تقدیم میداریم خود جای بسی تأمل است. دراین خصوص نگاهی به سخنان مرحوم “پدرطالقانی” دراولین سالروزدرگذشت مرحوم دکترمصدق پس ازپیروزی انقلاب ایران خالی ازفایده نمی باشد.
« دکترمصدق دوازده سال پیش درحال تبعید، درمیان این قلعه وبیابان چشم ازجهان دوخت ولی مزاراوو نام او، برای دشمنان ملت وحشت انگیز بود. همه راهها را به روی ما وملت ما، دراین گوشه بیابان میبستند. چرا؟ مگر دکترمصدق چه بود؟ دکترمصدق درپی نهضتهای پیش ازخود وادامه نهضتهای پس ازوفاتش حلقه ای وواسطه ای برای ادامه نهضت مردم ایران علیه ظلم واستبداد واستعمارواستثمار بود. این نام واین مزارهمیشه مورد توجه مردم ایران ودنیای آزاد وآزادیخواه بوده است وخواهد بود. امروزکه ما دراطراف مزاراوجمع شدهایم، بیش ازاجتماع ظاهری ما باید مرکزاجتماع فکری، اندیشه ای وانقلابی ملتها باشد. . . شخص دکترمصدق که بود؟ دکترمصدق مردی بود تحصیل کرده ولی در زندگی اشرافی، درطبقه اشراف دردربارویا پیرامون دربار، تغییرکرد، تحول یافت، مرد ملت شد. مرد اجتماع ونهضت شد. همان طوری که قرآن درباره موسی بیان می کند. دکتر مصدق با همکاری مرحوم مدرس این راه را بازکرد و این فکررا نشان داد که نه روس ونه انگلیس، بلکه ملت، این ملت است که باید سرنوشتش را خود به دست گیرد وراهش را بیابد وپیش رود. شخصیت دکترمصدق مانند پزشک ماهری، انگشت روی نقطه درد گذاشت وگفت ما باید دردنیای شرق وغرب، بی طرف باشیم. تزعدم تعهد راعنوان کرد. تزی که بعدها ازسوی “ناصر”، “نهرو”و”سوکارنو”وهمه دنبال شد واکنون روبه توسعه است وگفت بدبختی ما همین انبارهای نفت ما هست. ما نفت نمیخواهیم، گرسنه میمانیم ولی آزادی واستقلال می خواهیم»
دربیان مرحوم پدرطالقانی دراجتماع یک ونیم میلیونی ملت ایران برمزارمرحوم دکترمصدق آنچه دریک کلام مشهود است اینکه، مصدق همچون ابراهیم به تنهایی ملت سازبود وبا ارائه وبیان نظربرمحورحقوق فطری وعمل واستمراربدان راهی نودرتاریخ معاصرملت های استبداد زده واستعمارزده گشود وخونی نودررگ هایشان وروحی نودرکالبد شان دمید. آنچه را دیگرعزیزان درمورد چگونگی ملی کردن صنعت نفت ایران وخلع ید ازشرکت نفت ایران وانگلیس وهمچنین عملکرد دوران نخست وزیری مرحوم دکترمصدق درمورد لوایح پیشنهادی او درجهت دموکراتیزه کردن ساخت حقیقی وحقوقی قدرت بیان وتحلیل نموده اند را به کناری نهاده وازآن درمیگذریم. اما ابتدا برای فهم مطلب یک نکته دراین باب ضروری میباشد. مرحوم مصدق تنها رجل سیاسی ایران درآن دوران نبود که ازسیطره بیگانگان ازجمله انگلیس به ایران رنج را متحمل شده وخواستارقطع ید بیگانگان ازامورمملکت بود. آنچه را مرحوم مصدق علاوه براستقلال طلبی وحریت خواهی به همراه داشت بصیرت وعلم واحاطه به حقوق به گونه جامع الاطرافی بود.
دراین خصوص میتوان به جلسه دوازدهم تقنیه چهاردهم مشروطه رجوع نمود. غلام حسین رحیمیان نماینده وقت قوچان طرح الغای امتیازنفت جنوب را به مجلس تقدیم نمود.
متن طرح پیشنهادی ازسوی مرحوم غلام حسین رحیمیان بدین قراربود:
« ماده واحده مجلس شورای ملی ایران امتیازنفت جنوب را که دردوره استبداد شرکت دارسی واگذار شد ودردوره دیکتاتوری نیزآن را تمدید وتجدید نموده اند به موجب این قانون الغاء می نماید»
اما مرحوم دکترمصدق با ارائه دوادله به طرح پیشنهادی رأی منفی داد.
مصدق برآن بود که درشرایط کنونی متن طرح پیشنهادی به گونه ای است که نمایندگان حامی طرح دریک زمان مجبورمیشوند دردوجبهه بجنگند، هم با درباروهم با شرکت نفت ایران وانگلیس. مضافا براین مرحوم دکترمصدق که خود حقوق دان بود واحاطه به مباحث حقوقی داشت به جهات حقوقی طرح پیشنهادی را حتی درصورت تصویب هم نافذ نمی دانست. مرحوم مصدق با استناد به قواعد همه جایی علم حقوق براین باوربود که قرارداد امتیازنفت جنوب ازایقاعات نبوده، بلکه ازعقود بوده وبه صورت یکطرفه قابل فسخ ویا ابطال نمیباشد، مگربا استناد به شروطی که درضمن عقد مقررداشته شده ویا به صورت اقاله.
براین مبنا مصدق مضاف بربرخی ازحریت طلبان واستقلال خواهان ازبصیرت وعلم کافی ووافی نیزبرخورداربود که توانست با جایگزینی طرح ملی کردن نفت ایران وتصویب آن برای ملت های مشرق زمین امامی ورهبری راهگشا باشد.
اما اینکه آوازه مرحوم مصدق تا چه حد درمیان ملت های مشرق زمین فراگیرشد وچگونه این ملت ها را به حرکت درآورد میتوان به مواردی چند اشاره کرد.
مرحوم نصرالله خازنی، رئیس دفترمرحوم دکترمصدق درخاطرات خود که درکتابی تحت عنوان”مصدق درپیشگاه تاریخ” منتشرشده است ازدیدارسفیرهند وکارمندان سفارت هند با مرحوم دکترمصدق میگوید:
«وقتی سفیرهند به همراه کارمندان سفارتخانه به منزل مرحوم دکترمصدق آمدند به تخت مرحوم دکترمصدق بوسه زدند وگفتند: ما امروزدوتخت را بوسیدیم، یکی تخت طاووس ویکی تخت گاندی»
مصدق همان آنچنان ابراهیم گونه ملت سازشد که مردمان شرق دردهلی نو، بغداد، کراچی وکشورهای شیخ نشین خلیج همیشه فارس عکسش را بردیوارها شیشه های محل کسب وکارخود نصب می کردند.
اما بیش ازهمه متأثرشدن ملت بزرگ مصرازمرحوم مصدق تعجب برانگیزاست. نخست وزیرایران درمورخه بیست وهشتم آبان ماه هزاروسیصد وسی به دعوت نحاس پاشا نخست وزیرمصردرشرایطی پا به قاهره نهاد که حکومت سلطنتی مصرروزهای پایانی عمرش را سپری می کرد وارتش مصردرکنارکانال سوئزبا ارتش بریتانیای استعماری درگیربود. دراین شرایط ورود مرحوم مصدق به مصرنتیجه ای جزبه اوج رساندن احساسات ضد استعماری علیه انگلستان نداشت. همزمان برخی ازنمایندگان مجلس درتهران ودولتمردان انگلیسی درلندن با این سفرمخالف بودند. نمایندگان خود فروخته ایرانی درمجلس تأکید براین داشتند که ما با دولت انگلیس درحال مذاکره هستیم، نه جنگ اما دولت مصربا دولت انگلیس درجنگ است وسفردکترمصدق دراین شرایط به ضررما تمام خواهد شد. دراین ارتباط جمال امامی درمجلس گفت:
«هرچند دولت ایران با مصر همدردی میکند، لیکن مصردرحقیقت با انگلستان درحال جنگ است و چون نخست وزیرایران مقام رسمی ومسؤول کشوراست، رفتن اوبه مصروملاقات هایش با اولیای امور آن کشور، به شرحی که دراخبار منعکس است، درحکم این است که دولت ایران نیز، با انگلستان سرجنگ دارد»
اما ورود مرحوم مصدق به زادگاه رودنیل خود فروختگان را درتهران واستعمارگران را درلندن مضطرب کرد. ورود بزرگمرد شرق به قاهره با استقبال دومیلیونی مصری ها درقاهره مواجه شد. پرده های وفریاد های “مرحبا مرحبا بمصدق” ازقلوب برخواست ودرجان ها آرمید. پیروزی مرحوم مصدق درمجامع بین المللی ورودش به مصرباعث شد تیراندازی نیروهای مصری به سوی محل استقرارتفنگداران انگلیسی به نحوبی سابقه ای شدت یابد.
“آنتونی ایدن” که درسال های بعد نخست وزیربریتانیا شد درخاطرات خود می نویسد:
«مصردرپایان جنگ جهانی دوم کاملاً آرام بود ولی حوادث اخیرایران (ملی شدن صنعت نفت) آن کشور را آشفته وخروشان کرده بود واین آشفتگی از”شط العرب” تا “نیل” را دربرگرفته بود و مصدق پیربا پیژاما و تختخواب آهنی اش به صورت یک چهره جسوروتهدید آمیزدرآمده بود، بدین ترتیب سفرمصدق به مصردرآن شرایط بحرانی اقدامی تهدید آمیزعلیه منافع انگلستان شمرده می شد»
ملت مصرکه هتل محل اقامت مرحوم مصدق را احاطه کرده بودند با شعار”یحیی المصدق” سرمیدادند. درهمین هنگام نحاس پاشا خطاب به مرحوم مصدق گفت:
« این مردم برای خوش آمدگویی به شما اجتماع کردهاند، باید خودتان را از بالکن به جمعیت نشان بدهید»
دراین هنگام که مرحوم مصدق برای پاسخ به احساسات استقبال کنندگان به بالکن رفته بود خطاب به نحاس پاشا می گوید:
«برادرتوبا این مردم باید انگلیسی ها را ازکانال سوئزبیرون کنی”
این خطاب مرحوم مصدق برای پاشا درحکم یک طعنه آمد اما برای ملت بزرگ مصرورهبرمحبوب مرحوم”جمال عبدالناصر” پیامی بود که پنج سال پس ازاین به واقعیت انجامید. مرحوم مصدق هنگام خروج ازمصردرپیامی برای مردم مصردعا وخطاب به آنان گفت:
« احساسات دوستانه مقدسی که ملت مجاهد ومبارزمصرازآن لحظه که من وارد کشورمصرشدم تا کنون ابرازداشته ومی دارند عمیق ترین تأثیررا درروح و قلب من گذاشت که مرورزمان نخواهد توانست آن را محونماید. این پذیرایی برادرانه وپرحرارت وعواطف قلبی ملت مصرکه نسبت به من انجام گردید بهترین دلیل روابط روحی وفکری وپیوستگی برادرانه میان دوملت ایران ومصر است. من بهترین یادگارها وخاطرات نیکورا ازمصربه کشورخود خواهم برد. همین طورمحبت برادرانه، صمیمی و پذیرایی گرم وپرحرارتی که ازطرف نخست وزیرمحبوب مصرنسبت به من صورت گرفت خاطراتی فراموش نشدنی درقلب من ایجاد نمود که همواره آن را به خاطرخواهم داشت. ملت ایران مبارزه ملت مصروجهاد مقدسی را که این ملت رشید شروع کرده است به چشم تحسین و تجلیل می نگرد و همواره با کمال صداقت ومسرت پشتیبان ودوست صمیمی ملت مصر خواهد بود»
پنج سال پس ازدیدارمرحوم مصدق ازمصرمرحوم جمال عبد الناصردرمورخه چهارم مرداد ماه هزاروسیصد وسی وپنج دریک سخنرانی کانال سوئزرا ملی اعلام کرد تا هزینه های ساخت سد اسوان را ازدرآمدهای حاصله ازملی کردن کانال سوئزتأمین نماید. اقدام ناصردرشرایطی صورت پذیرفت که وی بارها وبارها رسما اعلام کرده بود:
«من فرزند مکتب ضد استعماری دکترمصدقم»
البته کانال سوئزبه راحتی ملی نشد واستقامتی که ملت مصرومرحوم عبدالناصرازمصدق به امانت گرفته بودند بدان منجرشد. دراین مقال هدف ازطرح ملی شدن کانال سوئزبررسی چگونگی ملی شدن کانال سوئزنبوده، بلکه هدف چگونگی وعمق تأثیرگذاری مرحوم دکترمصدق برروی ملت های مشرق زمین است.
آری، مرحوم مصدق همچون ابراهیم خود یک ملت بود وهست چرا که همواره راهگشا وراهنمای طریق حق درمبارزه با استبداد واستعماراستعماربوده ومیباشد. مرحوم دکترمصدق حتی پس ازموت هم همچنان به صفت الهی حی است وراهگشا. بزرگ مرد دوران معاصرمشرق زمین اکنون هم درتاریخ نقش می آفریند. همانگونه که پس ازپیروزی انقلاب سال پنجاه وهفت نقش آفرید. مصدق بارها به میدان پانهاد ودست خائنین به ملت را ازخفا به آشکارآورد. مصدق باعث شد تا همواره چماقداران حامی خمینی وحزب جمهوری اسلامی درهرکوی وبرزن عربده کشان خطاب به اولین رئیس جمهوربگویند:
«حالا که رهبرت مصدق شده رأی منوپس بده»
آری، مصدق به مصداق «. . . وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّا» مجدد ازخاک برانگیخته وزنده شد وتا با جهادی دیگرخائنین را افشا وپشت گرمی مجاهدان ومبارزان باشد.
آری، سلام میفرستیم برمصدق روزی که متولد شد، روزی که وفات یافت وروزی که مجدد ازجاک زنده مبعوث میگردد.