کلاه ولایت بر سر سرخوردگی های سیاست اش

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بهنام چنگائی

بار دیگر تضاد و تعارض سران کشور فضای شکننده سیاسی و اقتصادی ویران را به سود مطامع و دسیسه های غربی ها و علیه مردم زمینگیر شده در هم ریخت و آینده ی مذاکرات زنو ۲ را بیش از پیش ناآرام ساخت. بعد از دیدار صبح چهارشنبه ی سران رژیم با ولایت، پیرامون روز ملی فناوری هسته ای! آنچه که ما از گفتارها و بازتاب ها آنان چه پیش و یا پس از برگزاری این روز شنیده و برداشت می کنیم؛ ظاهرا: از کنش های دولت و واکنش های جناح های رو در روی رژیم چنین برمی آید که طیف تندرو و خود خامنه ای از گشودن در دوستیِ و مراودات دیپلماتیک با غرب وحشت دارند و سخنان رهبر هم اینگونه نشان داد که وی هیچ تعهدی به راه حل گذر آرام و مصلحتی از بحران اتمی با دول غرب به سود زندگی توده های کار و زحمت و زیر شکنجه گرانی، فقر و نداری ندارد و به تبع آن، برای مردم مزدبگیر و تنگدست نیز هیچ دریچه ی کوچک امیدی در رفع تحریم ها و بیکاری ها و گرانی ها و نارسائی ها فراوان لااقل در چشم انداز کوتاه کنونی چندان که امیدش می رفت متصور نیست.

در کشور ولایت زده ما، کمتر و یا هیچ رسانه ی مستقلی حضور زنده نداشته و ندارد و اصولا روزنامه نگاری آزاد در داخل، هیچگاه بی تاوان نبوده و نمی تواند از دم تیغ تیز امنیتی ها جان سالم بدر برد؛ همانطوریکه بارها نبرده است؛ و عملا ایران به سان زندان بزرگ روزنامه نگاران می باشد. بنابرین منابع آگاهی های ما از درون دستگاه مخوف و مرموز شیعی ـ ولائی، عمدتا بر پایه تحلیل و تفسیرهای داخلی و خارجی مخالفان رژیم و دیگر گزارشگران کشورهای عمدتا غربی ست و لاجرم دریافت ها و شناخت های عمومی همیشه تنها به بخشی از حقایق پنهان نظام اشاره و اشراف دارد؛ مگر تا زمانی که بوی گند محوری از محورهای پوشیده بیتی ها و یا بیرونی ها و باند هاشان درز یافته و سپس برای ما آشکار شود.  

تا به امروز که نحوه ی مذاکرات کاملا مخفی بوده و از تصمیمات پوشیده آنها کسی آگاه نیست. و حالا هم ما و هم هیچ جریان دیگری چندان آگاه به اهداف و چگونگی این سخنرانی متناقض رهبر نیست. زیرا او از یکطرف آماده و ناچار به نرمش جبری با غربی هاست و از طرف دیگر به مناسبت روز فن آوری هسته ای چنین می گوید: 

موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد اما همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هسته ای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچیک از دستاوردهای هسته ای نیز تعطیل بردار نیست. و: ضمن آنکه روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران نیز باید روابط متعارف و غیرفوق العاده باشد. 

پرسش پایه این است که: اگر واقعا خامنه ای، سپاه و دولت روحانی بیرون از نبرد قدرت شان، تمایل به گفت و شنود سالم جهت یافتن و ساختن فضای همکاری های دیپلماتیک با جهان غرب را دارند و این پیش شرط لازم همگی آنها بوده است، که البته نیز چنین است. پس راه حل گذر از موانع همکاری های مستقل و مشترک گذشته بین آنها، تنها با عبور از مواضع تاکنونی همه ی طرف های درگیر میسر و ممکن می تواند باشد؛ و نه شیوه ی دیگری. یکی از مشکلات اصلی غربی ها به گفته ی خود آنها با رژیم ولائی، ظاهرا همین تولیدات مخفیانه ی هسته ای می باشد و رژیم هم آن را می داند و رسما پذیرفته است. اینک، چاره حیاتی کل نظام پاسخ روشن به تقلیل و یا توقف مصلحتی صنایع اتمی ست تا مگر این اقدام درست، به سود شکستن فضای دشمنانه ی امپریالیست ها بر علیه مردم و کشور ما باشد.

چرا رهبر خودکامه و دیوانه در یک چنین وضعیت حساس، ناتوانی مفرط تاریخی، سرنوشت ساز و با چنین آسیب پذیری جبران ناشدنی که هر آن می رود که کلیت بساط اش خودش را هم تهدید و نابود کند؛ هنوز بیدار از رویای اسلام اتمی نمی شود و دست از ماجراجوئی های هولناک و مرگبار اتمی خود بر نمی دارد! آنهم در شرایطی که: چه غرب و در رأس آن آمریکا جهانخوار با بهانه و یا بی بهانه، محور اختلاف پایه ی خود با حکومت را، تنها همین معضل تاسیسات و تولیدات اتمی می نامد و عملا هم تاکنون اینگونه می خواند!؟ چرا رژیم ولائی هر چه زودتر و هوشیارانه بهانه کشی نمی کند؟ چرا لااقل برای جلب اذهان مترقی جهانیان و برای روز مبادا خامنه ای جهت تأمین حمایت آنها از خود به زدودن ابهامات موجود دست نبرده و ایجاد اعتماد شفاف نمی کند؟ 

پاسخ به دید من کاملا آشکار است؛ «اوی کلان» در قالب حاکمیت اسلامی نه می خواهد و نه می تواند از برزخ موجود که برایش باتلاق گونه شده است خود و مردم مزدبگیر بی نوا را از این برهه ی مهلک گذر دهد. چونکه با تمامیت سنگینی اقتدارگرائی و سختی کنار گذاردن فرهنگ تکصدائی اش، او همچنان در اوهام آسمانگیری گیر کرده و بنیاد و فرسودگی اش تاب تازگی، تصحیح و اصلاح تنگ نظری را در درون خود دیگر ندارد. چرا؟ چون: پیش روی او فرهنگ جهان غرب ایستاده است که کوچکترین اهرم ارتباطی او با مردم ستمزده ی شیعی ایران همین فیسبوک اش و… می باشد که در ایران ولائی قابل تحمل و مجاز قانونی نیست! آزادی های عقیدتی، ملی، مذهبی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی کشورهای مترقی غرب را بر هرگز نمی تابد و هیچکدام از خواسته های ابتدائی و معمول در جوامع بورژوا دموکراتیک در ایران وجود خارجی ندارند! تبعیض و بی حقوقی ها پرچم ولایت شیعی ست و غرب برای تضمین همکاری ها و انتقال سود سرمایه های تولیدی و بهرکشی خویش در ایران، بدون ثبات سیاسی تن همکاری نمی دهد. و به همین خاطر است که خامنه ای دچار کندی ذهن شده است. او پیوسته کلاه ولایت و امامت را موفق بر سر سرخوردگی های سیاست اش گذاشته و تا به امروز نظامش جان بدر برده است. اما ترهات  ۲۰ فروردین روز ملی فناوری هسته ای او بسیار ناشیانه بود؛ وگرنه چنین نمی گفت: 

 

(حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: حتی اکنون که با توجه به حکم شرعی و عقلی و سیاسی، مسلّم شده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست، مقامات امریکایی هرگاه که در مورد موضوع هسته ای صحبت می کنند، با اشاره و یا تصریح، موضوع سلاح هسته ای را نیز بیان می کنند، در حالیکه خودشان هم می دانند که نداشتن سلاح هسته ای، سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران است.) 

اما: اگر شرعا، عقلنا و از نقطه نظر منافع سیاسی مسلم شده که رژیم اسلامی در پی صلاح و سلاح اتمی نیست! پس چرا این رهبر این رژیم این فرصت پرارزش را می خواهد با این روش بی خردانه از دست دهد؟

بهنام چنگائی ۲۱ فروردین ۱۳۹۳ 

 

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.