بررسی مشکلات کارگران اتوبوسرانی در گفتوگو با فعالان سندیکای شرکت واحد
اداره کار همچنان « اخراج» میکند
هر روز که برای رسیدن به سر کار یا بازگشت به خانه عجله داریم، رانندگانی که اتوبوسهای شهرداری را میرانند، از یاد میبریم. آنان پیش از ما و از قضا زودتر از دیگر کارگران و شهروندان به سر کار خود میآیند و دیرتر از دیگران نیز به خانه خود میروند. برای بررسی مشکلات رانندگان اتوبوسهای شهر تهران، بهویژه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی، با دو تن از فعالان این تشکل صنفی گفتوگو کردیم. حسن سعیدی و وحید فریدونی، از کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران هستند که بخش زیادی از تلاشهای خود را معطوف به احقاق حقوق کارگران این بخش کردهاند. درباره این مشکلات و حقوق و نیز فعالیتهای سندیکای کارگران شرکت واحد با آنان گفتوگو کردیم. این گفتوگو را میخوانید.
سندیکا از چه زمانی فعالیت خود را آغاز کرد و تاکنون چه دستاوردهایی داشته است؟
سعیدی: دوستان ما فعالیتهایی را از سال ۸۲ شروع کردند. ابتدا، چند نفر بودند، شاید دو یا چهار نفر. کم کم کارگران دیگری به آن اضافه شدند. اوج فعالیت سندیکا در سال ۸۴ بود که در هفتههای آخر در کنفرانسهای هفتگی ساختمان حسنآباد، هر جلسه ۵۰۰ کارگر شرکت میکردند. آنجا اوج قدرت سندیکا بود و حتی اکنون هم در داخل کشور، تشکلی با این قدرت پیدا نمیشود. شاید در کل جهان هم تشکلی با چنین قدرتی نباشد که هفته به هفته چنین تعدادی از کارگران در جلسههای هفتگی آن شرکت کنند.
فریدونی: با امکانات کم.
سعیدی: درباره دستاوردها هم باید گفت سندیکا از دوران پهلوی و اول انقلاب فعال بود و کارکردهای مثبتی هم داشت. در همین شرکت واحد اتوبوسرانی، سه سندیکای بلیتفروشان، رانندگان و کمکرانندگان بودند که از حقوق کارگران دفاع کرده و پیمانهای دستهجمعی خوبی را تنظیم کردند که هنوز هم از یکی از این پیمانها استفاده میکنیم. بعدها گروههایی پیدا شدند که اعضای سندیکاها را با زور و گاهی هم با بازداشت از جایگاه خود راندند. شورای اسلامی کار از سال ۷۲ در شرکت واحد اتوبوسرانی شکل گرفت. متاسفانه عملکرد این شورا انتظارات کارگران را برآورده نمیکرد.
شوراهای اسلامی کار چه ارتباطی به خانه کارگر دارد؟
سعیدی: در آن سالها شوراهای اسلامی کار بسیار با خانه کارگر هماهنگ بود. البته از دورهای که آقای احمدینژاد رئیس جمهور شد، فاصلههایی افتاد. اما هنوز در بسیاری از شهرستانها، شوراییها دبیران خانه کارگر هستند. ارتباط نزدیکی میان این دو بود و در شرکت واحد اتوبوسرانی، این شوراها نه تنها هیچ قدم مثبتی نداشتند، بلکه به خاطر نزدیکی با پیمانکار، حتی از آن پیمانها که از حقوق جمعی کارگران دفاع میکرد، عقب افتادیم. اوج مشکلات این شورا زمانی بود که کارگران خواستند تشکل مستقلی به عنوان سندیکا داشته باشند.
شما در سندیکا به دنبال چه چیزی بودید؟
سعیدی: به دنبال حقوق عادلانه برای کارگر هستیم و میخواهیم از حقوق کارگر دفاع کنیم تا حقوق آنان پایمال نشود.
فریدونی: بگو در چه چارچوبی.
سعیدی: در چهارچوب قوانین داخلی و بینالمللی. ما حق داریم اتحادیه مستقل داشته باشیم. در شوراهای اسلامی کار، کارفرما کارگر را اجبار میکند که رای بدهد. اما سوال این است که به کارفرما چه ارتباطی دارد که بخواهد در انتخابات کارگری دخالت کند؟ اما میبینیم که کارفرما درخواست میدهد شورای کارگری تشکیل شود و کارگر را تهدید میکند که در انتخابات شرکت کند. امسال هم که با فعالیت سندیکا، کارگران ترفندهایی پیدا کردند که نگذارند انتخابات شوراهای کارگری به حد نصاب قانونی برسد، مانند سامانه یک یا منطقه ۷ اتوبوسرانی که بعد از دو مرحله انتخابات، به حد نصاب قانونی نرسید. از این رو براساس قانون تا یک سال شوراهای اسلامی کار نمیتوانند در این حوزهها تشکیل شوند. اما آنان در حوزههای دیگر رایگیری ترفند دیگری را به کار بستند. نیروی انتظامی را پای صندوق رای گیری آوردند تا انتخابات را به حد نصاب برسانند. نماینده مدیریت پای صندوقها ایستادند و به کارگر گفتند که شما حق ندارید برگ سفید در صندوق بیندازید و باید اسم افراد را بنویسید. به این شکل در سامانههای دیگر به حد نصاب رسید که البته نتیجه انتخابات اعلام نشد. بالاخره ما بر همین اساس شکایتی را در وزارت کار مطرح کردیم، خود وزیر دستور پیگیری داد و اداره تشکلهای کارگری وزارت کار هم رسیدگی را آغاز کرد.
ریشه های اصلی برخورد با تشکل های مستقل را در چه می دانید؟ آیا ریشه فرهنگی دارد یا سیاسی است؟
فریدونی: مشکل استقلال است. در حوزههای دیگر هم دولت با استقلال تشکلها مشکل دارد. اگر نمایندگان ما براساس همین قانون ضعیفی که اکنون هست، اجازه بدهند مجمع و انتخابات آزاد برگزار شود، روشن است که آدمهای مستقل و قوی بالا میروند. وقتی این آدمها بروند، از حقوق کارگر حمایت میکنند. اما اکنون از ۱۵ نامزد شورای یک منطقه که باید ۷ نفر انتخاب شوند، کسانی انتخاب میشوند که مدیریت بتواند با آنان کنار بیاید و رانتی هم به آنان میدهد. در شرکت واحد این رانت میتواند این باشد که این افراد نیازی به کارکردن پشت اتوبوس ندارند. این مشکل به شهرداری یا نهاد خاص دیگری مرتبط نیست، بلکه با نمایندههای مستقل مشکل دارند. اگر همین شورا، شورایی قوی و مستقل باشد، کانون آن هم مستقل میشود و وقتی کانون مستقل باشد، نماینده آن در شورای عالی کار نیز فرد قوی و مستقلی میشود. در این صورت دیگر مشکلی که به تازگی درباره سطح دستمزد ایجاد شده، ایجاد نمیشود. دیگر حرفهای دهن پر کن و قشنگ وزیر را نماینده کارگری قبول نمیکند.
در بخش صنعت یا خدمات، اگر منافع کارگر تامین نشود، کارفرما سود بیشتری نصیب خود میکند. اما در حوزه اتوبوسرانی، اگر منافع کارگر تامین نشود، منافع چه کسی تامین میشود و کارفرما کیست؟ به نفع کیست که شما بیمه نباشید یا حقوق کمی بگیرید؟
فریدونی: اتفاقا به نظر ما این قضیه برعکس است. ما معتقدیم که اگر اتحادیهها به صورت واقعی شکل بگیرند، برای کارفرما نیز بهتر است. شاید برخی فکر کنند که با دستمزد پایین کارگر، کارفرما سود میکند، اما معتقدم که ضرر میکند. زیرا بهرهوری کاهش مییابد. اگر حقوق کارگر با تورم نخواند و نتواند زندگی خود را بگرداند، ناخواسته از کار خود خواهد زد. زیرا فکرش درگیر است، یا اینکه مجبور است در چند شغل کار کند. اما در شرکت واحد، مدیرانی که به این شرکت یا شهرداری می آیند، مدیران فصلی هستند که فقط چند سال در شهرداری هستند. این مدیران دنبال کمکردن هزینهها هستند تا نشان بدهند که در مدیریت خود هزینهها را کنترل کردیم. اسم این مدیران را مدیران هزینه گذاشتهام. بهترین جایی که میتوان این هزینهها را کم کرد، از جیب کارگر است. همین چند ماه گذشته شرکت واحد ساعتهای اضافه کاری را قطع کرده و به جای آن پنج شنبه را تعطیل کرد که اگر کسی این روز سر کار رفت، اضافه کار بگیرد.
تاریخ فعالیت سندیکایی نشان میدهد که در دوره گذشته کارها روال بهتری داشته و فشارها به فعالان این حوزه کمتر بوده است. چرا این طور است؟
سعیدی: به این دلیل که در آن دوره فعالیت رسمی داشتند و فعالیت سندیکا ثبت شده بود. بعدها با قانون شورای کار و فشار به سندیکاها، فعالیت سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی غیررسمی شد. اما از آن تشکل رسمی یعنی شوراها دستاوردهای به مراتب بیشتری داشته است. قبل از فعالیتهای سندیکا در سال ۸۴، سالها بود که طرح طبقهبندی مشاغل اجرا نمیشد و بعد از آن اجرا شد. سفرهای زیارتی و سیاحتی برای کارگران شرکت واحد درنظر گرفته نمیشد که این هم اجرا شد. لباس فرم از خواستههای سال ۸۴ بود و بسیاری از مسائل رفاهی دیگر مانند شیر و کیک صبحگاهی. چون راننده در دود و دم بود، اما شیر و کیک را به بخش کارمندی میدادند. پاداش بهرهوری در فیش حقوقی و در بخش مسکن نیز اتفاقاتی افتاد که همه اینها نتیجه اعتراضات سال ۸۴ است. اینها دستاوردهای سندیکا بود که البته بابت آن، من، آقای فریدونی و آقای ناصر محرمزاده اخراج شدیم. هنوز هم چندنفر داریم که از سال ۸۴ اخراج شده اند. با اینکه دیوان عدالت اداری ۳ بار رای اداره کار را نقض کرده است و کارگر را مستحق به بازگشت دانسته است، اما اداره کار همچنان دارد اخراج میزند.
دولت جدید، بهویژه وزیر کار، شعار سهجانبهگرایی را مطرح کردند. با توجه به اینکه بیش از ۶ ماه از فعالیت دولت میگذرد، به عنوان فعال کارگری تجربه شما از این سهجانبهگرایی چیست؟
فریدونی: باید دید منطق و قانون درباره سهجانبهگرایی چه میگوید. اگه سه جانبهگرایی به این معنی است که نماینده کارگر به صورت مستقل انتخاب شده باشد، بسیار خوب است و هم در اقتصاد کلان جواب میدهد و هم صنایع را رشد میدهد. چون هر سه دنبال منافع خود هستند و از بین اینها، چیز خوبی در میآید. اما سه جانبهگرایی که وزیر میگوید، در حد حرف است. زیرا اگر در حد حرف نبود، باید در ۶ ماه گذشته اتفاقی میافتاد. حداقل به شکایتی که شرکت واحد داشت، باید رسیدگی میشد.
این شکایتها چه بود؟
فریدونی: مهرماه امسال اعتبار شوراهای اسلامی کار تمام شد. باید انتخابات برگزار شود و بعد مجمع. قانون میگوید مجری کارگر و ناظر وزارت کار است. اما اینجا کاملا برعکس میشود. مجری کارفرما میشود و ناظر میشود وزارت کار. در این حالت کارگر هیچ دخالتی نباید داشته باشد و فقط باید بیاید رای بیندازد و برود. البته رای هم زیاد مهم نیست و فقط امضای کارگر مهم است. خب! انتخابات اولیهای برگزار شد و بیش از ۱۰۰ شکایت درباره این انتخابات ثبت کردیم. البته نه کتبا، بلکه به صورت شفاهی اعلام کردند که امکان تشکیل مجمع وجود ندارد.
چرا کتبا جواب نمیدهند؟
فریدونی: به هر حال خلاف قانون است و اگر کتبا بدهند، میتوان در دیوان شکایت کرد یا در رسانهها منتشر کرد. اجبارهای متعددی هم در رایگیری داریم. با وجود اینکه وزیر خودش دستور اکید دارد که مسئله پیگیری شود، اما اداره کار استان مانند کوه جلوی کار ایستاد و کار به جایی رسید که این اداره از ماموران نیروی انتظامی استفاده کرد.
سعیدی: سه جانبهگرایی در کشور ما فقط در حد حرف است. در قانون شوراهای اسلامی کار مشکل وجود دارد که نمیگذارد نماینده واقعی کارگران برگزیده شود. چون ابتدا باید صلاحیت نامزدها و کارگران برای انتخابات بررسی شود. بعد هم مرحله دیگری وجود دارد که اگر نماینده دیگری از این فیلتر عبور کند، هیات دیگری میتواند نمایندگی آن نماینده را لغو کند. اما در قانون انتخابات نماینده کارگر یا انجمن صنفی که آییننامه آن به دولتها برمیگردد، میبینیم قانون نمیگوید که باید هیات تشخیص صلاحیت باشد، بلکه آییننامههای دولتی میگویند که باید این هیاتهای تشخیص صلاحیت باشند.
سندیکا دنبال چیست؟ آیا کارش خطرناک است؟
سعیدی: سندیکا دنبال تحقق حقوق قانونی کارگران و منافع بیشتر برای کارگران است. منافع بیشتر به معنای زیادهطلبی نیست. ماده ۴۱ قانون کار میگوید کارگری که روزانه ۷ و نیم ساعت کار میکند، باید توانایی اداره یک خانواده متوسط را داشته باشد که برابر قانون تامین اجتماعی، یک خانواده متوسط ۵ نفره است. آیا با دستمزدهایی که شورای عالی کار مصوب میکند، یک خانواده ۵ نفره میتواند آموزش و پوشاک و بهداشت را تامین کند؟ خیر، بلکه باید از بخشهای مختلف خود بزند تا بتواند زنده بماند و درواقع زندگی نمیکند. سندیکای شرکت واحد تا جایی که بتواند فعالیت میکند تا بتواند رفاهیات بیشتری را برای کارگران خود به دست بیاورد. البته این ها به این برمیگردد که در این بگیر و ببند دولتی، تا کجا بتوانیم کارگران را ساماندهی کنیم. اکنون به ما امکان اجاره یا خرید مکانی را نمیدهند.
مکانی که در میدان حسنآباد داشتید را از دست دادید؟
سعیدی: آن مکان متعلق به اتحادیه خبازان بود. اما آن مکان که کارگران فعالیت اجتماعی مفیدی داشتند و بهتر زیستن را آموختند، از ما گرفته شد. با فعالیتهای سندیکا، فرهنگ کارگران عوض شد و یک تحولی در آنان ایجاد شد. اگر رانندههای قبل از سال ۸۴ و بعد از آن را مقایسه کنید، میفهمید که همان رانندهها چقدر عوض شده اند.
رانندههای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران کجا زندگی میکنند؟
سعیدی: اکثر رانندهها در حومه تهران زندگی میکنند، یعنی در اسلامشهر، رباط کریم، شهرکهای مختلف کرج و نه حتی خود کرج، یا حتی در شهرکها و دهات مختلف ورامین زندگی میکنند. سرویسهای داخل شهری شرکت واحد ۵ یا ۷ نفر هستند. اما سرویسهای رباط کریم مسافر سرپایی از راننده دارد. همه رانندهها از قشر ضعیف هستند.
فریدونی: اکثر قاطع از حومه تهران و شهرکهای اقماری هستند. مناطق ما به جنوب شرق تهران، شرق، جنوب و غرب تهران تقسیم میشود. بچه هایی که جنوب شرق تهران هستند در قیامدشت و پاکدشت ساکن هستند.
تعداد اعضای سندیکا چقدر است؟
سعیدی: هیچ وقت به ما اجاز داده نشد تا مجمع عمومی تشکیل شود یا کارت صادر کنیم و تعداد واقعی اعضا را استخراج کنیم. اما در یک مجمع عمومی که تحت فشار تشکیل دادیم، در آن شرایط چندهزار نفر شرکت کننده داشتیم. اگر فضا باز شود، میتوانیم بزرگترین مجمع عمومی را در کشور تشکیل دهیم.
آینده را چطور میبینید؟ و آیا چشمانداز سندیکا و کارگران شرکت واحد روشن است؟
فریدونی: ساختار مشکل دارد. قانون میگوید کارگران میتوانند در یکی از سه بخش انجمن صنفی، نمایندگان یا شورای اسلامی را داشته باشند. اما در جاهایی مثل شرکت واحد که نمایندگان میتوانند مستقل باشند و به اسم سندیکا فعالیت کنند، میگوید حتما باید شورا باشد. ساختار غلط است و قوانین باید عوض شود. سالهاست که میگویند فصل ششم قانون کار باید عوض شود، اما آن را عوض نمیکنند. در زمان آقای خاتمی مقاولهنامههای بینالمللی را پذیرفتند که براساس آن باید تشکلهای مستقل تشکیل شود. اما ۱۵ سال از آن زمان گذشته است و کاری صورت نگرفته است. اکنون هم که دولت عوض شده است، به وعدهها عمل نشده است. از لحاظ قانونی،چشم اندازی نمیبینیم. اما وقتی کارگران را میبینم، میبینم که آینده از آن کارگران است. قانون کار میگوید که ما باید سرویس رفت و برگشت داشته باشیم. اما ما فقط یک سر سرویس داریم؛ یعنی صبح میآید و شب ها برمیگردد؛ تازه وقتی اتوبوس و راننده از ماست و هزینهای ندارد.
چرا این کار را میکنند؟
فریدونی: چون میخواهند راننده را تخریب کنند و به او بفهمانند که تو راننده ای، تو کارگری. زیرا زمانی سیاست شرکت واحد این بود که اگر اوضاع مالی راننده خوب شود، دیگر سر کار نمیآید و این را به کارگر قبولانده بودند.
منبع:قانون-۲۶اسفند