محسن هاشمی
مشکل اصلی حکومت جمهوری اسلامی این است که یک حکومتی است ایدئولوژیک،یک حکومتی که نهیاتا وقتی مبنای کارش را صدور یک ایدئولوژیک قرار میدهد،درواقع مقابله یک عقیده مطلق است که با تعامل هم سؤ نیست،چون حداقل تعامل احترام گذاشتن به نظرات و عقاید دیگران هست،چه از نظر فرهنگی و چه از نظر افکار متفاوت ،حال چه در ارتباط با مردم ایران و چه سایر مردمهای جهان ،این این نظام معرف یک ایدئولوژی خشک مطلقی است که به هیچ عنوان قابلیت ،انعطاف پذیری را در هیچ موردی باقی نمیگذارد که هم بتواند جا برای مشارکت آزاد مردم در تصمیم گیریهای مربوط به مملکتشان فراهم بکند و یا در ارتباط با جهان بتواند یک تعامل واقعی را ایجاد بکند،حال با توجه به شرایطی که رژیم با آن در حال حاضر رو به رو هست،طبعا یک سری عقب نشینیهای تاکتیکی را ممکن است انجام بدهد،اما آیا این کافی خواهد بود برای حل اصل مشکل؟
همان طور که همه ما از آن آگاه هستیم مشکل واقعاً بنیادی است و مشکل ماهیت نظام است، یک نظام بسته که حتی اگر در قانون اساسی این حکومت نگاه بکنیم،میبینیم که وقتی فقط یک ایدئولوژی خاص ،عقیده خاص،مذهب خاصی را میشمارد و احترام به حقوق دیگران از اقوام و ادیان دیگر و مختلف نمیگذارد ،چه طور ممکن است که بتوانیم از این حکومت انتظار داشته باشیم که از منافع ملی کشور دفاع کند،چه در ارتباط درونیش و چه در ارتباطات بین المللی اش.
قطعاً کشور ما نیازمند بهترین ارتباطات و حسن رابطه با کشورهای جهان است ،به خصوص کشورهای پیشرفته و مطمئناً این مسئله برای همه ما ایرانیان بسیار مهم است ولی طبعا باید دید که چه چیزی باعث شده است ایرانی که در جهان حداقل قبل از انقلاب بهترین روابط را با بیشترین کشورهای جهان داشته و حتی در عصر جنگ سرد به همان اندازه رابطه با شوروی داشتیم که با غرب هم به همان اندازه رابطه داشتیم،امروز کشوری هستیم که هر روز بیش از پیش از صحنه جهانی منزوی میشویم.
مسئله فقط اداره امور مملکت نیست،مسئله فقط عدم مدیریت نیست،مسئله فقط اون خفقان یا فساد رژیم نیست،مسئله این است که جمهوری اسلامی برای بقای خودش تا یک سر حدی بیشتر نمیتواند برود،و آن سر حد،حداقلی که مردم به آن محتاج هستند،از حداکثر امکان رژیم به عقب نشینی تجاوز میکند و برای همین است که در یک بون بست قرار گرفتهایم و برای همین است نظامی که حاضر است کشور ما را تا مرحله پرتگاه به مفهوم اقتصادی یا به مرحله حتی درگیری نظامی با کشورهای خارجی به بهانه حق تغلیظ کشانده مطمئناً میتوانست با شفافیت کامل و یک رابطه حسنه، بسیاری از مشکلات امروزی کشور که حتی منجر میشود بر علیه ایران تحریمهای اقتصادی صورت بگیرد کار به اینجا نمیرسید.
پس مسئله اصلی ما رسیدن به این نتیجه است که با بودن چنین نظامی ما نخواهیم توانست به آن حداقل شرایط لازم و کافی برسیمبری برقراری رابطه حسنه ،اما چه میتوان کرد در شرایط کنونی کیا به چه شکلی میتوان به این امسیله پایان داد ؟
بخش عمدهای مربوط میشود به اینکه به چه شلی میتوان در مقابل این نظام صف آرایی کرد و از طرفی دیگر جهانیان بدانند که خواسته مردم ایران و انگیزه مردم ایران،کاملا متفاوت از خواسته و انگیزه رژیم جمهوری اسلامی است و در اصل مردم ایران سخنگوی خودشان را باید داشته باشند،که جمهوری اسلامی آن سخنگو نیست و همگان بفهمند که واقعاً مردم ایران چه فکر میکنند ، چه نوع کشوری هستند، مردم ایران مشکلی با هیچ مذهب یا عقیده خاصی و فرهنگ دیگری ندارند ، مردم ایران به دنبال اینکه کشوری را از نقشه جغرافیا حذف کنند نیستند و بخواهند دائم دخالت بکنند در امور کشورهای همسایه و هدفشان پایه گذاری یک ایدئولوژی مذهبی نیست،چه در سوریه و چه در لبنان و فلسطین و هر جای دیگری.
بنا بر این مشکل رژیم از جایی شروع میشود که قابلیت پاسخگوئی به این انتظارت را چه از نظر مردم و چه از نظر جامعه بین المللی نخواهد داشت.
محسن هاشمی