رضا پرچی زاده
به نظر حقیر، اینکه امروز دولت آمریکا در پی اختلاف با کنگره، که باعث شده کنگره بودجه دولت را تصویب نکند، مجبور شده خود را تعطیل کند، تنها و تنها به این علت است که قانون اساسی ایالات متحده از موهبت «ولایت مطلقه فقیه» که در «آنجایی که این سیستم با ضرورتها برخورد می کند و کارآیی ندارد، آن وقت ولایت مطلقه از بالا سر وارد می شود گره را باز می کند» محروم بوده است.
متاسفانه، قانون اساسی ایالات متحده بر اصل «تفکیک قوا» و استقلال کامل قوا از یکدیگر استوار است؛ امری که باعث می شود هر کدام از قوای سه-گانه، بر اساس اصول این قانون اساسی، بتوانند مستقلا ساز خودشان را بزنند و زیر بار یکدیگر یا مرجع بالاتری نروند. حال آنکه اگر ولایت بر این ایالات حاکم می شد، امروز شاهد چنین مشکلات خطیری نبودیم. می فرمایید خیر؟ بخوانید اظهارات کامل سید علی خامنه ای را در مشروح مذاکرات جلسه چهلم تدوین و بازنگری قانون اساسی به سال ۱۳۶۸:
«بسم الله الرحمن الرحیم. حالا پیشنهاد جناب آقای [عبدالله] نوری که [ولایت مطلقه امر] در آن اصل بیاید این را هم بنده مخالف نیستم. علی ایحال مقصود این است که یک جایی در قانون اساسی این بیاید. اما من دو تا مطلب را عرض کنم. یکی راجع به اصل قضیه در پاسخ به سوالی که جناب آقای نوری کردند. ببیند، این همان چیزی است که امام با آن تاکید بیان کردند و ما همه فضای تبلیغاتی کشور را از این قضیه پر کرده ایم؛ در نماز جمعه ها گفتیم، در سخنرانی ها گفتیم، در تریبون گفتیم. چرا؟ چون اصلاً قوام نظام به این است. من به یاد همه دوستانی که در جریانهای اجرائی کشور بودند می آورم که آن چیزی که گره های کور این نظام را در طول این هشت سالی که ماها مسئول بودیم باز کرده همین ولایت مطلقه امر بود و نه چیز دیگر. ما در جنگ، در مسائل اقتصادی، در زمینه مسائل بانکی و پولی، در زمینه های سیاسی، در مسائل مربوط به خارج از کشور، در آن جاهائی که کشش تشکیلات و سیستم آنقدر نبوده که بتواند کار را انجام بدهد، ما از ولایت مطلقه امر استفاده کردیم؛ یا دستور داده امام که این کار انجام بگیرد یا محول کردند به روسای سه قوه یا به یک جمعی، و این کارها انجام گرفته. من می گویم ما مواظب باشیم این خدشه دار نشود. اگر مسئله ولایت مطلقه امر که قاعده این نظام است ذره ای خدشه دار بشود، ما باز گره کور خواهیم داشت، باز مشکل خواهیم داشت، باز بن بست خواهیم داشت. مراقب باشید این، یعنی صغری، در کبری تاثیر نگذارد، چون حالا مصداق ولایت امر، امام خمینی نیست. اصل قضیه و مدعای ولایت امر تخطئه نشود. حرفهای گذشته همه مان تخطئه خواهد شد و نظام در بن بست قطعی قرار خواهد گرفت در حوادث گوناگون. این راجع به آن مساله اول. یعنی من می خواهم توجه همه برادران را جلب کنم به حساس بودن روی این قضیه. به این هم اکتفا نکنید که در قانون اساسی بیاید. نه. در مصاحبه ها، در گفتن ها، در گفتارهای تلویزیونی، در توجیهی که از قانون اساسی می شود، از این اصل خجالت نکشید که ما گفتیم ولایت مطلقه امر. نه، این اصل خجالت ندارد. این اصل، امتیاز جمهوری اسلامی است، مایه برندگی تیغ جمهوری اسلامی است. از این قویاً دفاع کنید. این یک چیزی است که لازم است، و نظام به این احتیاج دارد.
اما مطلب دومی که حالا در قانون اساسی بیاوریم یا نه. من می گویم اگر هم به صرافت امر اگر ما ممکن بود این را نیاوریم، حالا که بحث شده دیگر نمی شود نیاوریم. اگر بحث نمی شد، مطرح نمی شد، گفتگو نمی شد، خیلی خوب، گفته می شد به اطلاق ولایت امر ما، یعنی از ولایت امر متبادر از ولایت امر، ولایت مطلقه امر است. خیلی خوب، می شد فهمید. اما الان که بحث شد و یکی گفت آری و یکی گفت نه، اگر نیاورید، معنایش نفی است؛ ولو شما بروید بگویید که نه آقا، ما مقصودمان نفی نبود، ما مقصودمان این بود که باشد اما در قانون اساسی نیاید. این دیگر خدشه دار خواهد شد. یعنی الان هیچ مصلحت نیست که در این تردید بشود که بیاید. حالا کجا بیاید من بحثی ندارم. یا اصل پنجاه و هفت بیاید یا اصل نمی دانم صد و ده بیاید. هر جا می خواهد بیاید. صد و هفت بیاید. این تفاوت نمی کند. می فرمائید که اگر ما مطلقه را آوردیم در تفسیری که خواهد شد خواهند گفت که آقا اینها ولایت مطلقه درست کردند. من می گویم اگر نیاورید هم همین است که! آقای خوئینی ها، بالاخره شما ولایت را معنا خواهید کرد یا نه؟ در بیان معنای ولایت فقیه، تقیه خواهیم کرد ما از دنیا یا از روشنفکران خودمان؟ یا نه، مثل امام صریحاً خواهیم گفت؟ اگر بناست تقیه کند نظام یعنی نه مقصودش را بگوید، حرف دلش را بگوید، و نه هم ولی فقیه در آنجا که لازم می داند تصرف کند؛ یعنی ولی فقیه می خواهد تصرف کند، تقیه کند، بگوید ممکن است من تصرف کنم، دنیا بگوید ای آقا اینها حکومت مطلقه درست کردند. اگر بناست نظام جمهوری اسلامی در بیان مرادات خودش و اعمال آنها تقیه کند از کسی، خوب آن یک حرفی است. اما اگر قرار نیست تقیه کنیم، چه شما مطلقه را بگذارید چه نگذارید، با توجه به اینکه اعتقاد ما این است که مطلقه است، مجبوریم به دنیا بگوییم ما مرادمان این است از مطلقه. بنابراین تردید نگذاریم در بحث، اجازه ندهیم که زمینه ای باقی بماند که یک وقتی یکی پیدا بشود آنجا بگوید آقا چرا این کار را کردید؟ چه حقی داشتید؟ بعد شما بگویید آقا ولایت مطلقه بود؛ بگوید از کجا معلوم بود؟ یک بحث و جنجالی در جامعه ما به وجود بیاوریم سر یک مساله ای که برای ما روشن است. گذاشتنش هیچ اشکالی ندارد. نگذاشتنش به نظر من مشکلات فراوانی را به وجود خواهد آورد.
اما اینکه آیا گذاشتن این کلمه به معنای نقض قانون اساسی است، نه. آقای آذری توضیح دادند. به نظر من هیچ اشکالی ندارد. این ولایت امری که مشروعیت نظام با او است، با یک دستگاهی، با یک سیستمی مملکت را اداره می کند. آن سیستم چیست؟ این قانون اساسی است. این است یعنی وقتی ما می گوییم که مشروعیت نظام، مثلاً رئیس جمهور هم که مردم به او رای می دهند، ما جلوی چشم دنیا رئیس جمهوری را که چندین میلیون آدم به او رای داده اند می آوریم پیش ولی امر که آقا شما تنفیذ کن دیگر. معنای این حرف چیست؟ معنایش این است که اگر او تنفیذ نکند فایده ای ندارد. خوب پس ببینید، ما ولایت مطلقه را در عمل و حتی در اظهارات داریم. می گوئیم منتها این ولایت مطلقه اعمالش و اداره کشور به وسیله او با یک سیستمی انجام بگیرد. آن سیستم این است. آنجایی که این سیستم با ضرورتها برخورد می کند و کارآیی ندارد، آن وقت ولایت مطلقه از بالا سر وارد می شود گره را باز می کند. بنابراین نه اصل صد و ده ایرادی دارد و نه بقیه اصول این قانون. لذا من عرض می کنم در این زمینه تردید هیچ مصلحت نیست؛ یعنی مصلحت نیست که این شورا چیزی را که امام صراحتاً گفته تردید کند صراحتاً در قانون بیاورد».