محسن دارائی
امروزه خبرهای بسیار زیادی میشنویم از آزادی زنان و برخورد با آنها در ایران و این خبرها سرو صدای زیادی هم ایجاد کردهاند،اما بد نیست تا کمی به عقب تر و به وعدههای حسن روحانی در مناظرههای انتخاباتی او برگردیم ، که وعده هایی از قبیل اینکه من جایگاه زنان را در کشور احیا میکنم و حق زن با مرد مساوی است را بنیان میگذارم و لایحه آن را به مجلس ارائه میدهم و بعد از تصویب آن را در قانون اساسی جای خواهم داد و زنان و دختران ما احساس امنیت خواهند کرد و من نخواهم گذاشت ماموری بی نام و نشان از کسی سوال کند و دختران ما خود حافظ حجاب و عفاف هستند.
اما اگر بخواهیم به واقعیت نگاه کنیم از هیچ کدام از این وعدهها خبری نیست و هیچ تغییری در بر خورد با زنان ایجاد نشده و هیچ مدرک عینی وجود ندارد که این وضعیت تغییر کرده باشد و این خبرها و و صحبتها که منتشر شده اند پیام آور این هستند که برخی تغییرات دارند به صورت تدریجی و آهسته صورت میگیرد ولی اینکه ما ۳۴ سال باید صبر کنیم تا به طور مثال یک رئیس جمهوری سخنگوی وزیر امور خارجهاش را که فاقد هرگونه اختیاری در عرصه سیاست داخلی هست را یک زن معرفی کند و ما امروز بنشینیم و تائید بکنیم و کف بزنیم که گفتمان درباره وضعیت و مسائل زنان در حل تغییر است ، نشان میدهد که ما را به حداقلها و هیچها راضی کرده اند و به همین دلیل ما از تغییر گفتمان درباره مسائل زنان در ایران نمیتوانیم حرف بزنیم، چون هنوز گفتمان اصلی حول عفاف و حجاب و کنترل بدن زن میگردد و ما با این مسئله رو به رو هستیم که حرف آخر را فقها و شورای نگهبان خواهند زد.
در عرصه قانون گذاری و محور سیاستی که امروزه دارد پیش میرود،اگر به طور روز مره بخواهیم به زندگی زنان دقت کنیم و از این موضوع بحث را ادامه دهیم ، باید گفت متأسفانه ما با یک وضعیت اسفناک رو به رو هستیم که زنان اختیار بر بدن و نوع پوشش خود را ندارندو ما با سهمیه بندی جنسیتی در دوره قبل رو به رو هستیم و زنانی که تا به امروز توانسته اند در عرصههای کلان حضور پیدا کنند نیز عملا نتوانسته اند به دلیل ساختار دولتی کار زیادی را از پیش ببرند ،در واقع حرف آخر را جنبشهای اجتماعی خواهند زد.
حال ما با یک فضایی رو به رو هستیم که ۳۴ سال ما را درگیر گرفتن حداقلها و باز پس گرفتن آن دستاوردها در تمام این دورهها کرده،دقت بکنید خواستهها و مطالبات زنان ایران پس از سال ۵۷ وقتی که حجاب اجباری عنوان شد این نبود که بخواهند ساپورت یا رنگهای دیگری بپوشند، خواستشان این بود که حجاب اجباری در تمامیت نباید وجود داشته باشد.به همین دلیل من فکر میکنم آنچه که از دوران مشروطه ما با آن رو به رو هستیم ،مقابله با حجاب اجباری است و امروز باید کسانی که ادعا میکنند یک گام جلوتر رفته اند،کسانی که فکر میکنند این ۳۴ سال را نه نظاره گر بلکه از فعالین و کنشگران اجتماعی بوده اند ،باید روی این مسائل تأکید بکنند و سعی بکنیم به زنان ایرانی عمق فاجعه را نشان بدهیم و با عمل نکردن به این وظایف مردم را پاس میدهیم به امامزاده هایی که قبلا امتحانشان را در کلیدیترین نقاط قدرت پس داده اند و خیلی مهم هست ما که امروز در خارج از ایران نشسته ایم به نوعی پیام آور حرف هایی نباشیم که حاکمیت سعی میکند جا بیندازد و با یک امیدواری کاذب سعی میکنند دوباره ۴ سال آینده را بی سر و صدا طی کنند، و من این را دوباره تکرار میکنم که زنان ایرانی حق و لیاقتشان خیلی بیش از اینها است و اینکه زنان ساپورت میپوشند ،یا با انواع و اقسام عقب زدن روسریهای رنگی و غیره سعی میکنند اعتراض خودشان را به این حجاب اجباری اسلامی برسانند واقعیتی است که در این ۳۴ سال همه مشاهده کرده ایم و در ضمن خامنهای بارها رو این تأکید کرده که حجاب نشانه ملی ماست و در واقع کوتاه نخواهند آمد از حجاب اسلامی و اجباری و این موضوعی است که زنان ایران همواره با آن رو به رو هستند و گفتن اینکه فشارها و بگیر و ببندها به دلیل احساس کردن دولت از وجود آزادی است ،فرضیهای غلط است، این طرح ارتقأ امنیت اجتماعی نام دارد و از اردیبهشت پارسال به اجرا در آمده و در ۱۷ شهر کشور اجرا میشود و عده بسیاری دستگیر شدند ،تذکر گرفتند و جریمه نقدی پرداخت کردند و همان طور که گفتم واقعیت این هست تا زمانی که حکومت اسلامی در ایران حکومت میکند شرایط زنان تغییر نخواهد کرد.
محسن دارائی