اشکان رضوی*
…آنچه که در سوریه و منطقه می گذرد بی گمان حاصل دیکتاتوری و نبودآزادی های سیاسی و اجتماعی است اما دخالتهای بعضی از قدرت های جهانی و منطقه ای نیز در این میان بی تاثیر نبوده است. در این نوشتار کوشش خواهد شد با نگاه تحلیلی و منطبق بر داده ها ی سیاسی، بحران سوریه و منافع ایران در منطقه بررسی شود…
پیش گفتار
سوریه بر خلاف باور عمومی مبنی بر اینکه در هنگامه بهار عربی در خاورمیانه دچار نا آرامی شده برداشت درستی نیست. در نظر باید داشت بعد از ترور رفیق حریری فشارهای جهانی و منطقه ای بر سوریه افزایش یافت و این کشور بعداز چند سالها ناگزیر شد تا نیروهای نظامی خود را از لبنان خارج کند.آیا طرح ترور رفیق حریری یک برنامه هدفمند برای تحت فشار گذاشتن سوریه از سوی کشورهای غربی و عربی برای به حاشیه راندن سوریه بود؟
بیش از دوسال است که اعتراض مسالمت آمیز مردمی در سوریه مبدل به یک جنگ داخلی نابرابر در این کشور شده است. نفوذ نیروهای القاعده ،وهابیو ن و سلفی ها ی تحت حمایت ترکیه،قطر ،عربستان وغرب ارتش سوریه را وارد یک جنگ داخلی و فرسایشی کرده است.
ارتش کوچک سوریه درابتدای این نبرد نتوانست آنگونه که باید از تمامیت سرزمینی این کشور در برابر تروریست ها دفاع نماید واز سویی نیز به دلیل ریزش نیرو و فرار تعدادی از کادرهای بلند پایه آن دچار نابسامانی های گسترده شد ومناطق استراتژیک و مهم این کشور به اشغال تروریست ها در آمد.اما واقیعت این است که ارتش هر چند کوچک سوریه به دلیل اینکه برای جنگ با کشور قدرتمند اسرائیل آموزش دیده بود پس از چندی توانست با بهره گیری از حمایت های لجستیگی و اطلاعاتی متحدان سوریه در نبردهای خیابانی و شهری دست بالا را در ماههای اخیردرعرصه میدان نبردداشته باشد و با همه گستردگی تروریست ها در جای جای این کشور و حتا دمشق پیروزی های چشمگیری را رقم بزند.
در این نوشتار کوشش خواهد شد تا با نگاهی معطوف به واقعیت مسئله بحران سوریه مورد واکاوی قرار گیرد . چو اینکه با آگاهی به این مهم که در دیکتاتور بودن حافظ اسد شکی نبوده و نیست اما این واقیعت را نباید از نظر دور داشت که سوریه به عنوان یکی از سنگرهای مهم منطقه نفوذ ایران اگر سقوط کند منافع بلند مدت کشور ما نیز به خطر خواهد افتاد هر چند که شاید در هم آمیختن منافع بلند مدت ایران و سوریه با نگاه ایدئولوژیک نادرست بوده باشد اما در شرایط کنونی عبور از این بحران هوشمندی ویژه ای را از سوی کاربدستان نظام حاکم بر ایران را طلب می کند.و تشکیل یک کار گروه ویژه بحران سوریه شاید بتواند کمک شایانی به گذار از بحران به نحو احسن داشته باشد. امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم منطقه خاورمیانه درگیر یک جنگ فرقه ای و مذهبی شده است. وهابیون و سلفی های تحت حمایت شیوخ منطقه خلیج پارس و عربستان به هیچ عنوان مایل به قدرت گرفتن یک ایران شیعه در منطقه نیستند و این مسئله را حتا نیروهای سکولار در طیف اپوزوسیون و مخالفین حاکمیت اسلامی در همه جناح ها و گروهاباید بپذیرند که شیعه به عنوان پارامتر تامین کننده منافع ملی ایران بوده و قطعا با به قدرت رسیدن یک حکومت سکولار در ایران باز هم با چالش ها و دسیسه های مختلف از سوی وهابیون و تکفیری ها برعلیه منافع ایران مواجه خواهیم شد . باید به یاد بیاوریم که عربستان سعودی و شیوخ حامی وهابیون در دوره حکومت پهلوی ها نیز همواره به دسیسه چینی بر علیه منافع ایران مشغول بودندو نمی توان با خوشبینی حاکم شدن یک حکومت سکولار در ایران اقدامات خصمانه و تاریخی این کشورها بر علیه ایران را نادید ه گرفت.
امروزه با مانور کردن حکومت اسلامی به عنوان یک حکومت شیعه گرا برمولفه های شیعی در منطقه، درست یا نادرست منافع ملی ایران نیز با این مسئله عجین شده است.پس به دوراز احساسات و هیجان باید نسبت به بحران اخیر به داوری پرداخت هر چند که شوربختانه عده ای تصور می کنند که با یکسره شدن کار حکومت بشار اسد در سوریه نوبت فروپاشی نظام حاکم بر ایران نیز فراخواهد رسید اما ما به عنوان نیروهای مخالف حکومت اسلامی باید ببینیم که فروپاشی و سرنگونی حکومت اسلامی را به چه قیمتی می خواهیم؟ آیا حاضر هستیم آنچه را که در یک پروسه دو ساله بر سوریه و ملت آن آمده است را برای ملت ایران نیز بپذیریم؟
سوریه اینک بدتر از عراق و افغانستان جنگ زده سالها به قعر تاریخ سقوط کرده است. تمامی زیر ساخت های اقتصادی و اجتماعی این کشور فرو ریخته و هزاران شهروندسوری قربانی این جنگ شده اند. میلیونها سوری آواره شده و کودکان و غیر نظامیان بی دفاع هر روز قربانی این جنگ وحشتناک می شوند.آیا سرنگونی احتمالی اسد ارزش چنین هزینه گزافی را داشت؟ ملت سوریه اگر چنین روزهایی را پیش بینی می کرد شاید هرگز ریسک چنین مسئله ای و دامن زدن به جنگ داخلی توسط دشمنان سوریه را نمی پذیرفت. بیش از دو سال نه تنها این ملت به آزادی ها و مطالبات خود و همچنین سرنگونی بشار اسد دست نیافته اند بلکه با کشوری ویران شده و ملتی آواره روبرو شده اند . کشوری که خیابانهایش اینک جولانگاه خشن ترین تروریست ها شده است. تروریست هایی که به بهانه ایجاد خلافت وامارت اسلامی نه به کودکان رحم میکنند و نه به زنان و سالخوردگان و در نظر آنان ارتکاب چنین جنایت های ضد بشری دروازه های بهشت را به روی آنان باز خواهد گشود.!جهانیان در این سالها صحنه های غیر قابل باور و تصوری از گروههایی را دیدند که هیچ ابایی از انجام شنیع ترین جنایت ها در مقابل دوربین رسانه ها نیز ندااشتند. آیا این انسانها می توانند پیام آوران دموکراسی و آزادی برای ملت سوریه باشند؟
آنچه که در سوریه و منطقه می گذرد بی گمان حاصل دیکتاتوری و نبودآزادی های سیاسی و اجتماعی است اما دخالتهای بعضی از قدرت های جهانی و منطقه ای نیز در این میان بی تاثیر نبوده است. در این نوشتار کوشش خواهد شد با نگاه تحلیلی و منطبق بر داده ها ی سیاسی، بحران سوریه و منافع ایران در منطقه بررسی شود.
دشمنان منطقه ای سوریه
ترکیه
این کشور با سوریه دارای اختلافات تاریخی و سرزمینی از دوره عثمانی می باشد. استان هاتای ترکیه که به لحاظ تاریخی بخشی از شامات و سوریه بزرگ بوده با داشتن اکثریت علوی به اشغال ترکیه درآمده و عملا ضمیمه خاک ترکیه شده و حاکمان سوریه نیز هیچ گاه از این استان چشم پوشی نکرده و همیشه این خطه مورد مناقشه دو کشور بوده است . از سویی دیگر سوریه را باید زادگاه حزب” پ پ ک” به رهبری” عبدالله اوجلان” رهبراستقلال طلبان کرد ترکیه دانست چون این جریان سالها تحت حمایت همه جانبه سوریه بوده و همواره به عنوان یک ابزار کارآمد از سوی سوریه بر علیه ترکیه به کار رفته است . با اینکه با به قدرت رسیدن بشار اسد بعد از حافظ اسد رهبر فقید سوریه یک نوع رابطه معقول بین ترکیه و سوریه پدیدآمد اما واقعیت این است که عمق اختلات بین دو کشور بیش ازآنی بود که در کوتاه مدت انتظار رفع آن وجود داشته باشد.
ترکیه با شروع نا آرامی های با محاسبات اشتباه ناشی از داده های اطلاعاتی نادرست مبنی بر سرنگونی زود هنگام حکومت اسد عملا بر علیه سوریه اعلام مواضع نمود و به صورت عملی نیز وارد کارزار با سوریه شد.این کشور با حمایت های مالی و نظامی و اطلاعاتی گسترده از تروریست ها مبدل به سرپل اعزام گروههای تکفیری از سراسر دنیا به سوریه شد.
حزب اسلام گرای مطبوع رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه درباره سوریه دچار یک اشتباه استراتژیک شد همانگونه که در باره مصر و حمایت بی چون و چرا از محمد مرسی و اخوان دچار اشتباه شد.
ترکیه حتا تلاش کرد تا بخت خود را برای ورود نظامی به سوریه آزمایش کند که با سرنگونی هواپیماهای نظامی این کشور بر فراز دریای مدیترانه وآب های سرزمینی سوریه متوجه شد که باید برای ورود به این جنگ هزینه های گزافی را بپردازد.هر چند که اردوغان همچو همیشه در پشت تریبون ها با غلو کردن توانایی های ترکیه برای پاسخ گویی به این اقدام سوریه تلاش کرد تا چهره ناتوان و تخریب شده ترکیه را بازسازی کند اما عملا این شعارها فقط در حد همان شعار ماند. وباید یادآورشد ترکیه به لحاظ آماری درزمینه ادوات نظامی نیز بسیار ضعیف ترازسوریه است وارتش این کشور بعد از جنگ شبه جزیره کره عملا در هیچ برخورد نظامی قابل توجه ای شرکت نداشته و عمده پشتوانه ارتش این کشور متکی بر حمایت های ناتو و موشک های پاتریوت است.
در زمینه داخلی نیزترکیه در حال حاضردچار مشکلات داخلی شده و خیزش های مردمی در این کشور واعتراض نسبت به سیاستهای داخلی و خارجی دولت(حزب عدالت و توسعه) به رهبری اردوغان حتی منجربه درگیری های خیابانی شدواقتصاد این کشور که دریک رشد کاذب ناشی از شوک اقتصادی و برداشته شدن صفر های واحد پولی ترکیه دچار یک رشد نسبی شده بود به یک باره دچار افت شده وتا همین امروز نیز اقتصاد ترکیه نتوانسته کاهش نزدیک به 10 درصد ارزش پولی این کشور در برابر ارزهای بین الملی را جبران کند.
سقوط محمد مرسی نیز دریک فرایند اعتراض های میلیونی شهروندان مصری و حمایت همه جانبه ارتش مصرازاین اعتراض ها و در نهایت بر کناری محمد مرسی به عنوان متحد ترکیه ضربه دیگری بر دولت اردوغان وارد کرد و رویای احیای امپراتوری عثمانی اردوغان به سراب مبدل شد .در نتیجه در شرایط کنونی سوریه،ترکیه به عنوان یکی از بازیگران عرصه میدانی دربحران سوریه با تمام قدرت ازهرگونه حمله نظامی ناتو وامریکا به سوریه دفاع کرده و چه بسا یک همکاری تنگا تنگ نظامی نیز در این رابطه با در اختیار گذاشتن پایگاه اینجرلیک به امریکا و ناتو داشته باشد. اما زمامداران ترکیه باید دقت داشته باشند که آنها در کشور خود با مشکلات اجتماعی سیاسی و اقتصادی گسترده روبرو هستند و در جهت دیگر ترکیه هنوز با کردهای استقتلال خواه به یک تفاهم پایدار نرسیده است وازجهتی علوی های ترکیه نیز هرآینه منتظر جرقه ای برای شوریدن بر علیه حکومت مرکزی هستند. واز سویی ژنرال های سرکوب شده ارتش این کشور که مخالف سیاست های خارجی و داخلی حزب عدالت و توسعه بوده منتطر فرصتی هستند تا بار دیگر به قدرت بازگشته و به ادامه حکومت اردوغان در این کشور پایان دهند.از این دید بزرگترین بازنده جنگ سوریه به باور کارشناسان اقتصادی و نظامی ترکیه خواهد بودچون از شرایط بسیار شکننده ای دراین حوزه ها برخورداراست و اعتراضات گسترده روز گذشته در ترکیه نسبت به هر گونه اقدام مداخله جویانه حکومت ترکیه دربحران سوریه دلیل بر عدم همراهی اکثریت ملت ترکیه با حاکمان این کشور است.
ترکیه بعد از سرخوردگی از پیوستن به اتحادیه اروپا تلاش کرد تا نقش رهبری جهان اسلام در منطقه را بر عهده بگیرد و مدتی نیز توانست با فریب افکار عمومی مسلمین در رابطه با غزه و فلسطین جایگاهی نیز برای خود دست و پا کند اما در پشت پرده بااسرائیل داد و ستد های اقتصادی و نظامی را برقرار کرد.قطعا بازنده ترین کشور منطقه در بحران سوریه، ترکیه خواهد بود چون این کشور علارغم پرداخت هزینه های گزاف برای دخالت در این بحران تا کنون هیچ دست آورد قابل توجه ای نداشته است. و زمامداران این کشور نباید فراموش کنند که اقدامات آنان در طی این سالها به نوعی در برابر همسایه بزرگ تر خود ایران ناسپاسی تلقی شده و در یک فرایند بلند مدت در این باره نیز این کشوربا عدم رعایت حسن همجواری بیش از ایران خود دچار مشکل خواهد شد.
عربستان
دولت وهابی عربستان به عنوان واپسگرا ترین حکومت خاورمیانه و البته دنیا شناخته می شود در طی سالهای اخیر برای بقاو گسترش نفوذ خود سرمایه گذاری های کلانی را در سطح منطقه خاورمیانه برای به قدرت رساندن اسلام گرا های وهابی و سلفی انجام داده است. حمایت های بی دریغ این کشور از تروریست های وهابی و حتا القاعده عموما پنهان از دید جهان نیست .
عمده ترین هدف عربستان برای پاین کشیدن بشار اسددر سوریه جلوگیری از نفوذ رو به گسترش ایران در منطقه است. سوریه سالها با حمایت ایران توانسته در برابر چالشهای منطقه ای موفق بیرون بیاید و به عنوان خط اول مقاومت در برابر اسرائیل افکار عمومی مسلمان و جهان عرب را با خود همراه سازد. عربستان به شدت با نفوذ ایران در منطقه خارومیانه منافع خود رادرخطرمی بیند . حزب الله لبنان به عنوان اهرم فشار ایران در برابر اسرائیل توانسته در چند رویارویی نظامی با اسرائیل از مقبولیت خوبی در بین مسلمانان برخوردار باشد و این برای عربستان چندان خوشایند نبوده و بدین سبب مدتهاست که عربستان تلاش دارد تا بتواند حزب الله را به عنوان بازوی کارآمد ایران در منطقه خنثی نماید . دراین رابطه چندی پیش عربستان با هدایت بندر بن سلطان ریس سرویس اصلاعاتی عربستان درلابی گری باانگلستان توانست حزب الله را در لیست گروههای تروریستی قرار داده و تحریم جهانی را بر حزب الله اعمال کند.
رفتارهای موذیانه عربستان در زمینه صدور و قیمت گذاری نفت خارج از پروتکل های اپک ،حمایت از تجزیه طلبان در ایران، ساپورت مالی طیفی از کسانی که به نادرست خود را اپوزسیون ایرانی می نامند وحمایت از راه اندازی شبکه های ماهواره ای بر ضد تمامیت سرزمینی ایران در غالب دفاع دروغین ازجنبش دموکراسی خواهی در ایران و در پیش گرفتن خط القای تجزیه طلبی در این رسانه ها از جمله اقداماتی ضد ایرانی از سوی عربستان بوده که به اختصار بیان شده است.و همه ی اینها در حالی است که مردم عربستان نسبت به حاکمیت خاندان آل سعود به شدت تحت فشار بوده و این حکومت هیچ گونه سنخیتی با پارامترهای دموکراسی در یک جهان مدرن را ندارد.و شگفت اینکه مرتجع ترین کشور جهان که حداقل بایسته های مدنی را برای شهرونداش قائل نیست داعیه دار حمایت از دموکراسی خواهی می شود.بی گمان منافع بلند مدت ایران ایجاب می کند که یک سیاست اصولی و هدفمند را نسبت به دشمنی های تاریخی عربستان در پیش گرفته و از روند اعتراض ها در این کشور حمایت های گسترده نموده وبا مقابله به مثل خط تجزیه این کشور را در دستور کار خود قرار دهد.
اسرائیل
بر خلاف تصور و همچنین دشمنی تاریخی بین سوریه و اسرائیل در شرایط کنونی به نظر نمی رسد که اسرائیل چندان از سرنگونی دولت بشار اسد خرسند باشد چون حکومت سوریه مصداق دشمن دانا برای اسرائیل است. حکومت سوریه نشان داده که حتا در مواجهه با اسرائیل از یک منطق و خردمندی براساس منافع ملی سوریه بر خوردار است و هیچگاه در طی این سالها علارغم آنکه در خط نخست مبارزه با اسرائیل قرار داشته عملکردی تابع احساس نداشته است و حتی یک گلوله از سوی سوریه به سمت اسرائیل شلیک نشده است.
اسرائیل از سویی از شرایط پیش آمده در سوریه و ضعیف شدن این کشور به عنوان دشمن تاریخی خود و حامی مقاومت فلسطین و حزب الله لبنان خرسند است و از سویی دیگر نگران این مسئله است که در صورت سرنگونی حافظ اسد هیچ تضمینی برای آینده سوریه با توجه به گستردگی فعالیت های گروههای تروریستی و تکفیری نیست. بی گمان همسایگی نزدیک و رو در رو شدن اسرائیل با یک حکومت تابع نرم های مشخص جهانی بهتر از این است که در شکننده ترین مرزهای خود مواجه با خشن ترین گروهای اسلام گرای تندرو باشد. مطلوب اسرائیل در این شرایط طولانی شدن این جنگ فرسایشی است.حتا بعید به نظر می رسد که اسرائیل در حمله به دمشق در کنار امریکا و متحدان غربی قرار گیرد . البته همکاری های اطلاعاتی اسرائیل برای نابودی زیر بنای های اساسی و نظامی سوریه طبیعی خواهد بود.اوضاع متشنج اجتماعی در اسرائیل و نگرانی شهروندان این کشور نسبت به هر گونه حمله احتمالی تلافی جویانه سوریه و متحدانش به شهرهای حیفا و اورشلیم و تل آویوحکایت ازنگرانی گسترده این کشور و مردمش در بحران اخیر را دارد و این مسئله در سیاست های درپیش گرفته شده کاربدستان اسرائیلی در رابطه با بحران سوریه نیز بی تاثیر نخواهد بود.
قطر
این کشور اساسا کوچکتر ازآن است که بخواهد در معادلات منطقه ای و جهانی در نظر گرفته شود اما حمایت های بی دریغ مالی قطر از گروههای تروریستی و اخوان المسلمین حکایت از تلا ش شدید این کشور برای داشتن نقشی در تحولات جهانی و منطقه ای است. با سرنگونی دولت مرسی در مصر و کمک هشت میلیارد دلاری این کشور به حکومت اخوان در مصر تمام معادلات قطر اشتباه ازآب درآمد و این کشور تلاش کرد تا در سیاست های خود تجدید نظر کند. کناره گیری نا بهنگام امیر قطر و جا نشینی پسر او اندکی سیاست های این کشور را دچار تحول کرد . اما قطر همچنان به حمایت خود از گروههای تروریستی و اخوان ادامه می دهد واز سویی نیز دریک رقابت شدید منطقه ای با همسایه بزرگتر خود عربستان قرار دارد .تنها نقشی که برای قطر در سوریه و جهان میتوان در نظر گرفت ، میزان دلارهایی است که این کشور حاضر است برای ظاهر شدن در نقش یک بازگیر مهم منطقه ای و جهانی ظاهر شود.درغیراین صورت عرض اندام قطر در معادلات بین المللی بیشتر به یک طنز سیاسی شبیه است.
اردن
این کشور بعد از ترکیه به عنوان دومین پایگاه آموزشی گروههای معارض سوریه نقشی اساسی در صدور تروریست ها داشته است. امریکا با ایجاد پایگاههای نظامی وآموزشی در اردن در حال آموزش دادن هزارن تروریست برای گسیل به سوریه است اما در عرصه دیپلماتیک اردن تلاش داشته تا همواره خود را یک کشور بی طرف در برابر سوریه نشان دهد. اردن بدون حمایت های اقتصادی امریکا و متحدانش حتا یک روز هم توان ادامه حیات ندارد و شکننده ترازآنی است که بخواهد در یک کارزار نظامی شرکت جویدو طبیعی است که تابع امریکا باشد.
در عرصه داخلی نیز اردن و شاه آن از یک شرایط سیاسی و احتماعی ناپایدار برخوردار هستند و اعتراضات مردم این کشور پیرو بهار عربی هر چند که سرکوب شد اما مانند آتش زیر خاکستر هر لحظه میتواند منجر به سرنگونی حکومت آن شود.در روزهای اخیر نیز اردن مخالفت خود با حمله نظامی به سوریه را رسما اعلام داشته چون نگران سرایت بحران سوریه به مرزهای خود است.
دشمنان فرا منطقه ای سوریه
امریکا و فرانسه و انگلیس را عمده ترین دشمنان فرا منطقه ای سوریه باید تعریف نمود در کنار دیگر اعضای ناتو . این کشورها مهم ترین هدفشان در مقابله با سوریه حمایت و تامین و تضمین حیات و منافع اسرائیل و کنترل نفوذ ایران در منطقه است.در پیش گرفتن سیاست و استاندارهای دو گانه در باره تروریست از سوی این کشورها بیش از گذشته نشان داد که امریکا و متحدانش به هیچ عنوان پایبند به اصول و قواعد بین المللی نیستند وآنجا که منافعشان اقتضا کند حاضر هستند از خشن ترین گروههای تروریستی نیز حمایت نمایند. این کشورها باهدف سرنگونی بشار اسد در تلاش هستند تا مانند عربستان مانع نفوذ گسترده ایران در منطقه شوند و بعد از سوریه باید منتظر اقدامات این کشورها بر علیه حزب الله لبنان و بعد ایران بود. همانطور که پیشتر اشاره شد این یک طرح از پیش تعریف شده در منطقه بود که با ترور رفیق حریری و خروج ارتش سوریه از لبنان آغاز شد.
غرب تلاش دارد تا هر چه بیشتر ایران را منزوی کرده و بتواند دست بالا را در رویارویی با مسئله هسته ای ایران داشته باشد . بدین جهت مدتهاست یک جنگ نیابتی بر علیه ایران در منطقه را آغاز کرده تا این محاصره و انزوا را هر چه بیشتر تنگ تر کرده و در راستای تامین امنیت اسرائیل بتواند در مهار ایران نیز موفق عمل نماید.
دوستان سوریه
ایران سالهاست که به صورت همه جانبه از سوریه حمایت کرده است و این همکاری ها از زمان حافظ اسد بین دو کشور وجود داشته چو اینکه باید در نظر داشت در زمان جنگ ایران و عراق تنها کشور عربی که در کنار ایران ایستاد سوریه بود و متقابلا ایران نیز حمایت های بی دریغی در زمینه های اقتصادی و نظامی تا کنون نسبت به سوریه داشته است.
سوریه در منطقه به عنوان مهمترین سنگر ایران برای چالش و امتیاز گیری از غرب و همچنین رویارویی احتمالی با اسرائیل است. شاید انتقاداتی نسبت به نوع روابط جمهوری اسلامی با سوریه وجود داشته باشد اما واقیعت ژئوپلتیک در این رابطه این است که شاید طراحان این رابطه با چنین شرایطی یک آینده نگری وِیژه در بلند مدت را لحاظ نموده بودند . چو در غیر این صورت ممکن بود جنگ کنونی و نیابتی ایران در سوریه در داخل مرزهای ایران روی دهد . اگر چه در این رابطه قطعا یک نگاه ایدئولوژیک حاکم بوده است.
ورود علنی حزب الله تحت حمایت ایران و علنی کردن حمایت های نظامی و سایبری و لجستگی ایران در ماههای اخیر معادلات در عرصه میدانی را عملا به نفع ارتش سوریه رقم زد و مناطق اشغال شده توسط تروریست ها بعد از دو سال به تصرف ارتش سوریه درآمدند . ایران در بلند مدت برای خنثی نمودن تحرکات ضد ایرانی عربستان و متحدان غربی اش در منطقه قطعا به پایگاه سوریه نیازمند است و پیروزی سوریه در این جنگ نا برابر قطعا معادلات منطقه ای را برای سالها به نفع ایران رقم خواهد زد. و در پای میز مذاکره در زمینه هسته ای نیز قدرت چانه زنی ایران در برابر غرب را نیز به شدت افزایش خواهد داد.
اما با توجه به تحولات اخیر و بهانه های امریکا وغرب در زمینه استفاده ارتش سوریه از سلاح شیمیایی و حمله ی احتمالی بر علیه سوریه مواضع ایران چه خواهد بود؟
با اینکه سرداران و ژنرال های سپاه پاسدران و نیروهای نظامی ایران نسبت به هر گونه حمله به سوریه هشدار شدید داده اند اما واقیعت این است که سیاستهای کلان در ایران توسط مراجع بالاتر تعیین خواهد شد و در این زمینه نیز به باوری اگر حمله های غربیان محدود به حملات هوایی و کوتاه مدت و همچنین عدم مشارکت اسرائیل باشد ایران به شکل علنی وارد معرکه نخواهد شد اما اگر این حملات با هدف سرنگونی دولت بشار اسد بخواهد انجام پذیردو همراهی اسرائیل را نیز در پی داشته باشد بعید نیست که ایران وارد این کارزار شود و اقدامات عملی را در دستور کار قرار دهد .
حزب الله
سید حسن نصرالله در یک سخنرانی در ماههای پیش عملا شرکت وهمراهی نیروهای این گروه را در جنگ سوریه پذیرفت و دولت و ارتش سوریه نیزحضور اعضای حزب الله در کنار نیروهای نظامی سوریه را تایید کردند .
نیروهای آموزش دیده و ایدئولوژیک حزب الله که تجربه جنگ میدانی با اسرائیل را نیز در کارنامه خود دارند توانستند کمک های شایان توجه ای را به ارتش سوریه داشته باشند که منجر به پیروزهای میدانی و باز پس گیری مناطق اشغال شده از دست تروریست ها شد.
سیاست های حزب الله لبنان نیز بر اساس سیاست های حکومت ایران در پیش گرفته خواهد شد و سکوت حزب الله و رهبرآن در روزهای اخیر و با توجه به فشارهای گسترده جهانی بر دولت سوریه نشان از این واقیعت دارد که این گروه با تدبیر در حال سبک و سنگین کردن اوضاع منطقه ای و جهانی است و قطعا مواضعی را اتخاذ خواهد کرد که همسو به مواضع حکومت ایران در این زمینه باشد.
این گروه می تواند در صورت گسترش درگیریها و حملات غربیان به سوریه مزاحمت های جدی برای اسرائیل و منافع امریکا در منطقه ایجاد کند.و اسرائیل نیز به شدت نگران این مسئله است و تجربه نشان داده است که گنبد آهنین نیز نمی تواند به درستی مانع از فرودآمدن موشکهای بیشمار حزب الله بر فراز شهرک های اسرائیلی شود.
روسیه
این کشور با سوریه یک هم پیمانی و رابطه تاریخی بلند مدت در کارنامه خوددارد . بندر طرطوس به عنوان تنها پایگاه نظامی و تجاری روسیه در دریای مدیترانه است و سوریه به عنوان یک هم پیمان تاریخی و استراتژیک از اهمیت بالایی برای روسیه برخوردار است .(طی ماههای گذشته روسیه تلاش داشته تا از بنادر جایگزین یونان در مدیترانه بهره گیرد)
بعد از فروپاشی شوروی بیشتر پایگاهی مهم نظامی روسیه در جهان برچیده شد و روسیه سالها با یک دوران رکود در حوزه های حضور نظامی در جهان مواجه بود . با به قدرت رسیدن متوالی پوتین در روسیه و عرض اندمهای روسیه در عرصه های جهانی و مخالفت علنی با سیاست های جهانی امریکا و ناتو این کشور تا کنون با تمام توان از سوریه حمایت کرد تا تجربه تلخ لیبی به عنوان متحد این کشور و فریب خوردن از سوی ناتو باردیگر تکرار نشود.
استفاده روسیه از اهرم صدور تسلحیات نظامی پیشرفته و همچین موشک های اس 300 به سوریه موجب این شد که فشارهای گسترده بر سوریه در سطح جهانی چندان تاثیر گذار نباشد . و این حمایت های روسیه گاهی چنان بوده که حتا سرنگونی هواپیمای جنگنده ترکیه بر فراز مدیترانه توسط سوریه را نیز به روسیه نسبت می دهند.
سفر ماه گذشته بندر بن سلطان رئیس سرویس امنیتی عربستان به سوریه و تلاش برای دادن وعده های کلان و گسترده مالی به روسیه هم نتوانست سیاست های روسیه نسبت به سوریه را تغییر دهد. هر چند که تجربه تاریخی نشان می دهد که روسیه هیچگاه هم پیمان قابل اعتمادی برای متحدانش نبوده است و در بزنگاه مهم با در نظر داشت منافع ملی خود هم پیمانان خود را تنها گذاشته اما واقیعت این است که اگر روسیه نخواهد و یا نتواند از چالش و بحران جهانی سوریه پیروز از میدان خارج شود قطعا با دشواریهای گسترده ای در سطح جهانی مواجه خواهد شد . از سویی به شدت در انزوا قرار خواهد گرفت و هیچ کشور دیگری حاضر به هم پیمانی با این کشور به عنوان یک متحد قدرمند جهانی و قابل اتکا نخواهد بود و به تعبیری تمام هیمنه این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ نظامی جهان فرو خواهد ریخت و از سویی روسیه باید منتظر این مسئله باشد که درآینده ای نه چندان دور شاهد گسترش فعالیت های تروریست های اسلام گرا و تکفیری در داخل مرزها ی خود باشد. چچن، داغستان و اروسیا و قفقاز شمالی قطعا از مناطقی هستند که روسیه و حاکمان کرملین باید منتظر ناآرامی های گسترده درآنها باشند . و بر اساس تئوری برژینسکی تامین منافع بلند مدت و امنیت پایدار امریکا در تجزیه روسیه نهفته است باید منتظر روزهایی باشد که به عنوان بزرگترین کشور دنیا دچار خیزش های تجزیه طلبانه با حمایت های امریکا و متحدانش باشد.
از این رو کارشناس عقیده دارند که روسیه در این بحران همچو دو سال گذشته با تمام قدرت از سوریه دفاع خواهد کرد .ونباید فراموش کرد که طی این مدت روسیه هیچگاه اجازه نداد که قطعنامه ای بر علیه سوریه در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شود.نگاهی به بعضی ازمناطق مسلمان نشین روسیه و تلاش برای درگیر کردن روسیه در یک مسئله ژئوپلتیکی از سوی وهابیون تحت حمایت عربستان به خوبی میتواند عمق نگرانی روسیه نسبت به این مسئله را نشان دهد.**
چین
این کشور علارغم آنکه از روابط تجاری گسترده ای با سوریه برخوردار نیست اما درهمراهی با روسیه و ایران به عنوان هم پیمانان خود و نگرانی از گسترش سیطره امریکا و غرب در منطقه در کنار سوریه قرار گرفته و عملا تمامی قطع نامه های مطرح شده در شورای امنیت سازمان ملل بر علیه سوریه را وتو کرده است. گزارشاتی نیز مبنی بر ارائه تسلحیات نظامی به سوریه از سوی چین مطرح شده است اما از سوی هیچ منبعی این مسئله تا کنون تایید نشده . چین نیز به شدت از مسئله گسترش اسلامگرایی تکفیری ها و تروریست های خشن در مرزهای غربی خود نیز نگران است. استان سین کیانگ همواره شاهد درگیری های مسلمانان اقلیت اویغور(ترک زبانان مسلمان) بوده که از سوی دولت چین متهم به جدایی طلبی وتروریست و ارتباط با القاعده و دریافت کمک از عربستان هستند.طبیعی خواهد بود که چین در این زمینه خواهان ایفای نقش جهانی به عنوان یک قدرت تاثیر گذار باشد.
رهیافت
امریکا و متحدانش به بهانه حمله شمیایی ارتش سوریه بر علیه شهروندان سوری درروزهای هفته گذشته به شدت بر حمله نظامی بر علیه سوریه اصرار و تاکید نمودند . اما طی روزهای آتی لحن این کشورها اندکی ملایم شده و این مسئله را موکل به ارائه گزارش بازرسان شیمیایی سازمان ملل و همچنین مجوز شورای امنیت برای هر گونه اقدام بر علیه سوریه دانسته اند. مجلس عوام انگلیس عملا با هر گونه دخالت نظامی ارتش این کشور در سوریه مخالفت کرده و بسیاری از کشورهای عضو ناتو از جمله آلمان نیز با دخالت نظامی در سوریه مخالف هستند. اوباما نیز که در شعارهای انتخاباتی خود سخن از صلح جهانی و مخالفت با جنگ را مطرح کرده بود این روزها بر سر یک دو راهی مانده است. از سویی به شدت از سوی جنگ طلبان امریکا و سرمایه داران صنایع نظامی و همچنین لابی عربستان و اسرائیل برای اغاز جنگ با اسرائیل تحت فشار است و از سویی دیگر نمی خواهد مرتکب اشتباه تاریخی دوران جورج بوش رئیس جمهور پیشین امریکا و همچنین تونی بلر نخست وزیر بریتانیا شده و چهره خود را مخدوش نماید.و باید منتظر تصمیمات کنگره امریکا در این رابطه باشد و از اقدامات واختیارات خود سرانه در این زمینه پرهیز نماید. در آخرین مواضع مطرح شده اوبا ما عنوان نمود که تصمیم جنگ در رابطه با سوریه را به کنگره امریکا واگذار کرده و عملا توپ را در زمین کنگره انداخت و این در حالی است که رئیس جمهور ایالات متحده بی گمان بر نتیجه و عواقب چنین جنگی در منطقه بحران زده خاورمیانه آگاه است اگر چه انجام اقدامات محدود و کوتاه نظامی بر علیه سوریه چندان دور از انتظار نخواهد بود.چون حتا برای کشاندن سوریه پای میز مذاکره در کنفرانس ژنو 2 باید با سوریه ای رو برو بود که در برابر مخالفان سوری,بشار اسد بامواضع ضعیفی پای میز مذاکره بنشیند.
وارد شدن به معرکه جنگ سوریه فاقد تضمین های لازم برای یک پیروزی نهایی است همچنان که ورود امریکا به جنگ با عراق و افغانستان موجب ارائه چهره یک کشور جنگ طلب از سوی امریکا در منطقه و جهان شد و هزینه های میلیاردی و کلانی را بر دست سیاستمدران امریکایی و همچین گسترش تروریست و القاعده در گستره سطح جهانی گذاشت.
طرح خاورمیانه نوین امریکا اینک آینده ای چندان روشن پیش روی کاربدستان امریکا ندارد. اگر چه امکان حملات محدود هوایی و موشکی به مراکز زیر بنایی و حساس نظامی سوریه وجود دارد اما واکنش احتمالی سوریه نیز به عنوان کشور جنگ زده که چیزی برای از دست دادن ندارد نیز غیر قابل پیش بینی خواهد بود . ارتش سوریه اینک بعد از دوسال رزم میدانی مبدل به یک ارتش کارآزموده و جنگ دیده شده و اهداف سهل والوصلی را برای هدف قرار دادن در اسرائیل و متحدان دیگر امریکا در منطقه دارد.ساختار حکومتی و نظامی سوریه نیز بعد ازاین مدت به یک انسجام خوبی رسیده و باید در نظر داشت که هر گونه تهاجم امریکا وغربیان موجب اتحاد بیش از گذشته ملت سوریه در برابر دشمنان خارجی خواهد شد.همچنان که در طی این مدت حتا منتقدان گذشته نظام سوریه با دیدن فجایع روی داده در کشورشان در کنار بشار اسد قرار گرفته اند و تشکیل نیروهای موسوم به دفاع الوطنی خود گواه همراهی ملت سوریه با نظام حاکم است و این نیروها پس از آزاد سازی مناطق اشغال شده سوریه توسط تروریست ها به دست ارتش این کشور کنترل این مناطق را در دست می گیرند.
در جبهه مخالفان نظام حاکم نیز در طی این مدت هیچگاه یک اجماع و هماهنگی لازم نبوده و ارتش موسوم به ارتش آزاد سوریه و ائتلاف مخالفان این کشور نیز با همه حمایت های گسترده صورت گرفته عملا پیروزی های قابل قبولی در میدان جنگ و همچنین دیپلماسی نداشته اند و عملا کنترل اوضاع از دست آنان خارج و تحت الشعاع عملیات های وحشیانه تروریست ها قرار گرفته .همین امر نیر موجب شده که به دلیل عدم وجود یک آلترناتیو قابل اطمینان اقدام خاصی از سوی غرب وامریکا تا کنون در راستای سرنگونی اسد انجام نشود چون هیچ تضمینی برای آینده سوریه تا کنون وجود نداشته و تضمینی نیست سوریه بعد از بشار اسد به دست چه گروهی بیافتد.
اما در رابطه با بحران اخیر یک تحلیل دیگر نیز می تواند وجود داشته باشد
رابطه ایران و امریکا
بعد از به قدرت رسیدن حسن روحانی در ایران زمزمه هایی مبنی بر امکان ایجاد رابطه بین ایران و امریکا و بهبود روابط با غرب شنیده شد و تحرکات میدانی محدودی نیز در این راستا انجام شد. ایجاد رابطه بین ایران و امریکا و حل شدن مشکلات فی مابین بین دو کشورو غرب در زمینه های مختلف بعد از 35 سال به صورت مستقیم قطعا مورد خواست کشورهایی چون اسرائیل و عربستان و ترکیه نبوده و نیست. بندر بن سلطان رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان به عنوان دشمن شماره یک ایران در منطقه و حامی تروریست ها هیچگاه نسبت به توطئه بر علیه ایران غافل نبوده و همکاری سرویس امنیتی موساد با عربستان بر اساس اسناد منتشر شده سرویس امنیتی ایران در سال گذشته و گزارشات نشریات غربی در زمینه ترور دانشمندان هسته ای ایران و همچنین مداخلات گسترده عربستان به عنوان حامی شماره یک تروریست های تجزیه طلب در خوزستان و دیگر نواحی مرزی ایران نشان از این مسئله دارد که عربستان به شدت از ایجاد رابطه مستقیم بین ایران و امریکا نگران بوده و متضرر خواهد شد پس پر بیراه نخواهد بود که با ایجادیک بحران منطقه ای که موجب رویارویی ایران و امریکا شود بخواهد از وقوع چنین رویدای جلوگیری نماید.
سفرها و دیدارهای گسترده بندر بن سلطان برای همراهی دیگر کشورها و تلاش عربستان برای مداخله و ایجاد نا امنی در حوزه های نفوذ ایران مدتهای مدیدی است جریان داشته و در رابطه با تحریم های نفتی اعمال شده بر علیه ایران این کشور نقش بسیار گسترده ای در این زمینه و همچنین به دست گرفتن بازارهای نفتی ایران را داشته است.
اما در این میان اسرائیل نیز با توجه به این نکته که همواره بر طبل جنگ بر علیه ایران کوبیده و تلاش نموده تا از کنار تهدیدات های احتمالی ایران و همچنین پر رنگ نمودن مسئله دست یابی ایران به توان هسته ای و القای این نکته که ایران به دنبال دست یابی به سلاح هسته ای است به هیچ عنوان مایل به بهبود روابط ایران با غرب و امریکا نیست چون منافع بلند اسرائیل ایجاب می کند که همواره ازکنار این تهدیدات و بحران سازی های مصنوعی منافع خویش را دنبال نماید. درباره بحران سوریه نیز علارغم آنکه تضمین پایداری در بلند مدت برای اسرائیل در زمینه سقوط بشار اسد نمیتوان متصور بود اما اسرائیل تمام تلاش خود را خواهد که در این جنگ فرسایشی در آینده با یک سوریه تضعیف شده همسایه بوده و مسئله بلندی های جولان مورد مناقشه دو کشوربه بایگانی سپرده شود. اگر چه اسرائیل از به قدرت رسیدن گروهای تکفیری و تندرویان ترویست اسلام گرا در کنار مرزهای خویش به شدت نگران است.
اما در رابطه با رویداد های چند روز اخیر در رابطه با بهانه غرب و امریکا مبنی بر استفاده ارتش سوریه از سلاح های شیمیایی باید به نکاتی توجه داشت.
آگاهان و کارشناسان نظامی بر این امر در رابطه با سوریه تاکید دارند که ارتش این کشور در زمینه جنگ دست بالا را داشته و نیازی به استفاده از سلاح شیمیای از سوی این ارتش نبوده است چو اینکه در بدترین شرایط دو سال گذشته ارتش سوریه علارغم توامندی در بهره گرفتن از سلاح شمیماایی هیچگاه از این ابزاربرای چیره شدن بر گروهاای تروریستی استفاده نکرده و اساسا چه الزامی بوده که در هنگامه پیروزی دست به چنین اقدامی بزند؟ در ثانی عقلانی نیز نبوده با توجه به اینکه حکومت سوریه حساسیت و بهانه جویی امریکا و غرب در این رابطه را می دانسته مرتکب چنین اشتباهی شده باشد.با این حساب بعید نیز نخواهد بود که این سناریو توسط عربستان و حامیان گروههای تکفیری برای ایجاد چنین بحرانی نوشته شده باشد.
در این شرایط باید دید که تحولات روزهای آتی در رابطه با بحران سوریه به چه سمتی و سویی کشیده خواهد شد. مادامی که کشوروهابی عربستان درمنطقه با پول های بادآورده نفتی در حال دسیسه چینی بر علیه آرامش ایران و متحدانش است نمی توان انتظار یک خاورمیانه به دور از خشونت و تروریست را داشت. به باوری ایران باید توجه داشته باشد که دشمن شماره یک و اصلی او اینک بیش از هر زمان دیگری عربستان است نه هیچ کشور دیگراگر چه ترکیه نیز شوربختانه رسم همسایگی را به جا نیاورده و با اقدامات و تحریکات ژئوپلتیکی در منطقه میخواهد نقشی فراتر از از توان و ظرفیت خویش ایفا نماید اما ایران میتواند با یک دیپلماسی مبتنی بر خردمندی و تنش زایی در بلند مدت تامین کننده منافع بلند مدت ایران در منطقه باشد. منطقه خاورمیانه بعد از سالها بحران های سیاسی و جنگ زدگی و دخالت بیگانگان و قدرت های فرامنطقه ای اینک بیش از گذشته به یک آرامش و صلح نیازمند است . به جا خواهد بود که کاربدستان سیاست خارجی حکومت اسلامی فرا تر از نگاههای ایدئولوژیک به مسائل منطقه و جهان نگریسته و در جایگاه حاکمان کشور تاثیر گذار و قدرمند ایران از همه پتانسیل ها و ظرفیت های کشور برای برون رفت خاورمیانه از بحران و رسیدن به یک صلح پایدار اقدامات لازم را در دستور کار خویش قرار دهند.
——————————————————————–
*عضو دفتر پژوهشهای هیئت رهبری و سازمان مهندسان جبهه ملی ایران
** حوزه های مسلمان نشین روسیه :
منطقه ساراتف
در حال حاضر حدود ۷% جمعیت کل منطقه ساراتف (۱۸۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکیل میدهند. مسلمانان این منطقه بیشتر تاتارها و قزاقها هستند. در این منطقه حدود ۳۰ سازمان اسلامی به ثبت رسیده است. تمام جوامع مسلمان منطقه ساراتف زیر نظر اداره روحانیت مسلمانان پاولژ فعالیت میکنند. اکثر مسلمانان این منطقه در جنوب و شرق – راونسکی،کراسنوکوتسک،پرلوبسک،ازینسک،ناوااوزنسکی،آلکساندروا- گایسکی،پیترسک وفئودوروفسکی متمرکز هستند.
جمهوری باشقیرستان
در حال حاضر حدود ۵۵% جمعیت کل این منطقه (۲۲ میلیون نفر) مسلمان هستند. مسلمانان این منطقه عمدتا باشقیرها و تاتارها میباشند.
در این جمهوری بیش از ۴۰۰ مرکز اسلامی به ثبت رسیده است که تحت کنترل حقوقی اداره روحانیت مسلمانان جمهوری باشقیرستان قرار دارند.
در قرن هجدهم، این منطقه به عنوان مرکز مجمع محمدیان ارنبورگ برگزیده شده بود که رهبری تمام مسلمانان روسیه را بر عهده داشت.
جمهوری ماری – ال
در حال حاضر، حدود ۶% جمعیت کل این کشور (۵۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکیل میدهند. در این منطقه اکثر مسلمانان از میان تاتارها هستند.
در این جمهوری بیش از ۲۰ مرکز اسلامی ثبت شده است. تمام این مراکز در ساختار اداره روحانیت منطقهای مسلمانان جمهوری ماری – ال قرار دارند. اکثر مجامع اسلامی در بخشهای ماری- تورکسک،مارکینسک و پارانگینسک قرار دارند.
جمهوری مارداوی
در حال حاضر حدود ۶% جمعیت کل این جهوری (حدود ۵۰ هزار نفر) مسلمان و عمدتا تاتار هستند.
در این جمهوری بیش از ۴۰ سازمان اسلامی به ثبت رسیده است که تحت کنترل حقوقی اداره روحانیت مسلمانان مارداوی قرار دارند. اکثر مراکز اسلامی این جمهوری در مناطق لیامبیرسک و رامادانوسکی قرار دارند.
جمهوری تاتارستان
در حال حاضر حدود ۵۴% جمعیت دو میلیون نفری این جمهوری را مسلمانان تشکیل میدهند که عمدتا تاتارها هستند. در این جمهوری بیش از ۱۰۰۰ مرکز اسلامی به ثبت رسیده است که تحت کنترل اداره روحانیت مسلمانان جمهوری تاتارستان و اداره روحانیت مرکزی مسلمانان فعالیت میکند.
جمهوری اودمورتی
در حال حاضر حدود ۸% جمعیت کل منطقه (۱۲۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکیل میدهند. این مسلمانان عمدتا از تاتارهای کازان تشکیل شدهاند.
در این جمهوری بیش از ۲۰ مرکز اسلامی ثبت شده است که تماما در ساختار اداره روحانیت منطقه مسلمانان جمهوری اودمورتی قرار دارند. اکثر این مراکز اسلامی در جنوب و جنوب شرقی جمهوری واقع هستند.
جمهوری چوواشی
در حال حاضر ۳% کل جمعیت جمهوری (۴۰ هزار نفر) از مسلمانان و عمدتا تاتارها تشکیل شده است.
در این جمهوری بیش از ۲۰ مرکز اسلامی به ثبت رسیده که اکثریت آنها تحت کنترل حقوقی اداره روحانیت مسلمانان جمهوری چوواشی فعالیت میکنند. بخش اعظم این مراکز در مناطق باتیرفسکی،شمورشینسکی و یالچیسکی متمرکز شدهاند.
منطقه کیرفسکی
در حال حاضر جمعیتی در حدود ۳% از ۵۰ هزار نفر را مسلمانان تشکیل میدهند. مسلمانان این منطقه عمدتا تاتارهای کازان هستند.
در این منطقه بیش از ۲۰ مرکز اسلامی فعالیت دارد که همگی تحت کنترل حقوقی اداره روحانیت مسلمانان منطقه کیرفسک و مفتیان کازان هستند. مراکز اسلامی این منقطه غالبا در بخشهای کیرف،مالمیژسک، ویتسکاپالیانسک و کولمزکی واقع هستند.
منطقه نیژگارادسکی
در حال حاضر مسلمانان این منطقه ۲% کل جمعیت (بیش از ۶۰ هزار نفر) را تشکیل میدهند که عمدتا تاتار هستند. در این منطقه بیش از ۶۰ مرکز اسلامی ثبت شده است که عملا تمامی آنها تحت کنترل حقوقی اداره روحانیت مسلمانان منطقه نیژگارادسکی فعالیت میکنند. اکثر این مراکز در مناطق جنوب شرقی واقع هستند.
در حال حاضر ۱۷% کل جمعیت این منطقه (۳۶۰ هزار نفر) را مسلمانان و عمدتا تاتارها، باشقیرها و قزاقها تشکیل میدهند.
در این منطقه بیش از ۱۳۰ مرکز اسلامی به ثبت رسیده است که تحت کنترل حقوقی اداره روحانیت مسلمانان منطقه ارنبورگ و اداره روحانیت مرکزی مسلمانان فعالیت دارند. مراکز اسلامی عمدتا در تمام بخشهای این منطقه به چشم میخورند، اما بزرگترین آنها در شمال و جنوب شرقی قرار دارند.
منطقه پنزنسک
در حال حاضر حدود ۶% جمعیت کل این منطقه (حدود ۹۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکیل میدهند که عمدتا تاتارها هستند.
در این منطقه بیش از ۷۰ مرکز اسلامی تحت کنترل اداره واحد امور دینی مسلمانان منطقه پنزنسک و اداره روحانیت مسلمانان منطقه پنزنسک فعالیت میکنند. اکثر این مراکز اسلامی در شرق و جنوب شرقی واقع هستند.
منطقه پرم
حدود ۷% کل جمعیت این منطقه (۲۰۰ هزار نفر) را مسلمانان و غالبا تاتارها و باشقیرها تشکیل میدهند.
در این منطقه حدود ۸۰ مرکز اسلامی تحت کنترل حقوقی اداره روحانیت منطقه مسلمانان پرم و اداره روحانیت مرکزی مسلمانان فعالیت میکنند. اکثر مراکز اسلامی در جنوب این منطقه واقع هستند.
منطقه سامارسک
در این منطقه حدود ۶% کل جمعیت (۱۸۰ هزار نفر) از مسلمانان و عمدتا تاتارها تشکیل شده است.
حدود ۸۰ مرکز اسلامی تحت کنترل اداره روحانیت مرکزی مسلمانان منطقه سامارسک فعالیت دارند.
منطقه اولیانوفسک
در حال حاضر حدود ۱۳% جمعیت کل این منطقه (۱۸۰ هزار نفر) را مسلمانان و عمدتا تاتارها تشکیل میدهند.
در این منطقه بیش از ۱۰۰ مرکز اسلامی تحت کنترل حقوقی اداره مرکزی روحانیت مسلمانان منطقه اولیانوفسک و اداره روحانیت منطقهای اولیانوفسک مشغول به فعالیت هستند.اکثرمراکز اسلامی این منطقه در مرز میان اولیانوفسک با تاتارستان و سامارسک و همچنین در قلعههای اولیانوفسک و دیمیتروفگراد قرار دارند.