غلام رضا خواجوی
چندی پیش سایت (سحام نیوز) از منابع خبری نزدیک به اصلاح طلبان مطلبی نوشته بود که طی آن به مساله ی گلایه های رفسنجانی از خامنه ای پرداخته بود که پس از آن همین مطلب را (بی-بی-سی) فارسی به نقل از این منبع خبری در سایت خود منتشر کرد. اما (بی – بی – سی) تاکیید کرد که ما به صورت مستقل صحت آن را تایید نمی کنیم اما چون دور از واقعیت نیست به نقل از سحام نیوز آن را انتشار می دهیم تا مردم ایران چه در داخل وچه در خارج از کشور وضعیت اسفبار کشور را بیشتر درک نمایند.
از آنجایی که مطلب مذکور پیش از انتخابات منتشر شده بود و اشاره به این مساله داشت که رفسنجانی گفته بود من نمی توانم برای ریاست جمهوری کاندیدا شوم چون رهبر دیگر به من اعتماد ندارد وبه صلاح من نیست و به گونه ای ابهت و ارزش سیاسی خود را از دست خواهم داد. در پی چنین اخباری تعدادی از ارازل و اوباش وابسته به رهبر در سازمان بسیج و دیگر اورگانهای وابسته به رهبر فائزه هاشمی (دختر رفسنجانی ) را مورد اهانت قرار داده بودند و چندین بار پیاپی در محیط دانشگاه به صورت تهدید آمیزجلوی اتوموبیل وی را گرفته بودند که چرا در سازمانها و انجمنهای زنان دانشگاهها به صورت مستقیم وغیر مستقیم رهبر کشورونظام را مورد انتقاد قرار می دهید.
آنچه جای بحث و تعمق دارد این است که تاریخ به خوبی نشان می دهد معمولا حکومتهای استبدادی زمانی رو به سقوط و نابودی پیش می روند که مهره های اصلی وکلیدی از درون دچار اصطکاک ودوگانگی شوند و خوشبختانه پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد سیستم حکومتی ایران به سمتی سوق پیدا کرده است که از وضعیت دوگانگی به سوی چندگانگی پیش می رود. دکتر سعید بهرامی فر از فعالین حقوق بشر نزدیک به کمپین بین المللی مبارزه با اعدام در این رابطه به خبرگزاریهای بین المللی واقع در فرانسه وآلمان می گوید:
در اوایل انقلاب به حدی خامنه ای و رفسنجانی با یکدیگردر ارتباط بودند که رهبر بدون مشورت با رفسنجانی هرگز صبحانه هم نمی خورد وسیستم اطلاعاتی رژیم به اندازه ای منسجم – یکپارچه و هدفمند کار می کرد که اگر یک ایرانی در خارج از کشور(در هر نقطه ای از جهان) به صورت فردی یا گروهی علیه رژیم فعالیت می کرد دولت ایران در اسرع وقت تیمی را برای شناسایی و ترور فرد نامبرده می فرستاد ودر کمترین زمان جنبشهای خارج و داخل ایران در نطفه خفه می شد. اما اکنون به قدری مهره های اصلی رژیم از هم فاصله گرفته اند و با یکدیگر دشمن شده اند ک تنها فرصت دارند که حمله های رسانه ای یکدیگر را خنثی کنند و در واقع آنقدر از درون متلاشی شده است که بیت رهبری واورگانهای وابسته به رهبر به اندازه ای با احمدی نژاد و رفسنجانی ودیگر مقامات سیاسی دچار اصطکاک شده اند و شرایط سیاسی کشور به گونه ای شده است که دیگر نمی توان بسیاری از جنبشها را شناسایی نمود که آیا این جنبشها وابسته به گروه احمدی نژاد است که علیه رهبر موضع گرفته اند یا رفسنجانی ویا اصلاح طلبان!!!
به بیان ساده تر وضعیت ایران دقیقا مانند بالون پر از هوایی شده است که هر روز چندین روزنه ی بزرگ در این بالون ایجاد می شود و رهبر بیچاره هم فرصت ندارد ونمی تواند تمامی این روزنه ها و سوراخها را ترمیم کند و به حدی این فشارها بر بالن روز به روز افزایش می یابد که یا موجب انفجار بالون می شود و یا تا ماهها ویا سالهای بسیار نزدیک این بالون خود به خود سقوط خواهد کرد ورهبر ایران هر شب با دیدن وشنیدن اخبار وگزارشات رسیده از سوی وزارت اطلاعات هر روز استرس جدیدی را بر خود می افزاید که همین نشانگر انهدام رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی است و به همین دلیل است که رفسنجانی به صورت مداوم تاکیید می کند که این روزها بدون هماهنگی واجازه ی رهبر هیچ حرکتی وتغییری در سیستم ایران انجام نخواهد شد وخامنه ای مانند گذشته به من ودیگردوستان قدیمی اعتماد ندارد و رهبر برای حرفهای من دیگر تره ای خرد نمی کند!!!