صبا راهی
…سرمایه داری جهانی و سیاست های مملو از حقه و فریب و نیرنگ و دورغ و ریای آن به اندازه کافی واژه را از مفاهیم اصلی اش تهی کرده است ما حق نداریم بخاطر ” منافع شخصی” مان این الگوها را ترویج دهیم…
اظهار نظری که سایت روشنگری آنرا درج نکرد!
سطور زیر را که در رابطه با ” لغو اقامت جابر کلیبی” از کانادا میباشد نوشتم و در دو فاصله برای سایت روشنگری ارسال داشتم که متاسفانه سایت روشنگری آنرا درج نکرد، پس از ارسال آن برای رفیق جابر و برخی از رفقا و دوستان تصمیم گرفتم که آنرا در وبلاگ نوشته ها درج کنم و چند خطی هم به آن اضافه!
رفیق جابر محترم! با سلام های گرم! قبل از هر چیز متاسفم برای وضعیت شما که آرامش و راحتی تان را بهم ریخته اند، من اما تعجبی از سیاست های حاکمان سرمایه داری کارگرکُش ندارم چون ذره ای توهم نسبت به ماهیت کثیف طبقاتی آنها ندارم!
فرد ناشناسی سطری نوشته ( عینا در زیر این نوشته همراه با اطلاعیه شما نقل میشود) که برای من اسم او زیاد مهم نیست، اما به نکاتی اشاره کرده که از نظر من درست میباشد. اگر این قلم حقایق تلخی را می نویسد به هیچ عنوان ” برخوردشخصی” نیست. امید که تا به حال با ماهیت طبقاتی این قلم آشنا شده باشید. شما در پاسخ ناشناس نوشته اید: ” شما بیخود به خود زحمت مقابسه و تقابل دوجریان هم سنخ را داده اید. اخراج من و آواره شدن پناهدگان بی دفاع ایرانی که در سراسر جهان در پی محل امنی می گردند، هر دو از یک هر دو از یک منشاهستند : دیکتاتوری فاشیستی حاکم بر ایران و هم پیمانان امپریالیست آن!”
رفیق جابر به نظر من هر دو از یک منشا نیستند ! با استناد به گفته خودتان ( در مصاحبه با همایون ایوانی- بخش اول معرفی و زندگینامه در این لینک http://www.dialogt.net/index.php?id=118 ) شما اظهار داشتید با تصمیم خودتان پس از برنده شدن در قرعه کشی سربازی برای تحصیل به اطریش رفتید، در کمال فراغت سه سال نفت خواندید و بعد هم … علوم سیاسی و پس از آن وارد فعالیت سیاسی شدید درست؟ پس قبول دارید که شما وضعیت آمدن شما برای تحصیل به اروپا با وضعیت پناهندگان هیچ سنخییتی ندارد؟
به گفته خودتان شما دارای پاسپورت فرانسوی هم هستید، باز هم ملاحظه میکنید که وضعیت شما هیچ وجه مشترکی با وضعیت پناهندگان آواره؛ بی سر پناه بدون پاسپورت ” معتبر” ندارد؟
شما حتی با پناهندگانی که در کشور اولی که پناهنده شدند حکم دیپورت به ایران از کشوری داشتند و به اجبار به کشور دیگری گریخته اند تا به جهنم ” الهی” برنگردند ، و در کشور دوم هم به بازداشتگاه افتاده اند هم سنخ نیستند…
روزی در یک جمع پناهندگی پناهنده ای از وضعیت کمپ های پناهندگی در آلمان که برخی از آنه زندانهای قبلی بودند و وضعیت بهداشت آنها بطرز وحشتناکی غیرقابل تحمل بود و نیز جاسوس های رژیم در آن کمپ ها تعریف کرد یکی از کسانی که مثل شما به اروپا آمده بود گفت من از اینکه با خیال راحت میشنم و آبجو میخورم شرمنده شدم…. باید کاری برای این پناهندگان کرد…
شما بنا به گفته خودتان با انتخاب خودتان با داشتن پاسپورت فرانسوی، بدون ترس و لرز گیر افتاده در مرزها، باز هم خاک فرانسه را ترک کرده اید و به کشور دیگری که احتمالا امکانات بهتری داشته رفته اید تا از آن امکانات بهره مند شوید!
خوشبختانه نه تنها سختی پناهندگانی که هستی خود را فروخته بودند، و با قرض و قوله در آوارگی، بی پناهی، و معضلات دیگر اگر جان سالم بدر برده بودند و خود را به اینطرف آب کشیده اند را نکشیده اید، بلکه در زمانیکه شما برای تحصیل به اروپا آمده بودید، شرایط اروپا و دنیا بسیار قابل تحمل تر از شرایط اسفبار کنونی است، در آبهای استرالیا روزی نیست که عده ای پناهجو از ملیت های مختلف جان خود را از دست ندهند، آنقدر این عمل تکرار شده که دو روز پیش استرالیا اعلام کرد که نیروهای نیروی دریایی اش چدین پناهنده را از غرق شدن نجات دادند، احتمالا میخواهد با این خبر برای خود آبروی سیاسی بخرد پس از رسوایی اخیر – نمیدانم اگر هر پناهنده ای داستان ماجرای راه، دستگیر شدن هنگام فرار از مرز کشورها، و یا مدت منتظر ماندن جواب را منتشر کند، چه حکایت های تلخ و سخت که جاری نشود.
امروز شما میخواهید که دیگران برای اقامت شما در کانادا با ذکر “دلایلی” که آورده اید اقدام کنند! شما را که خوشبتخانه به رژیم سرمایه داری اسلامی نوکر امپریالیستها دیپورت نمیکنند، میکنند؟
به نظر من هم درخواست شما نسبت به آن پناهنده ای که دار و ندارش را فروخته و هشتش گروه نهش است و سنگ قلاب سیاست های جنایتکارانه همین دولت ها میشود زمین تا آسمان فرق دارد و قدری هم لوکس است و وقتی مقایسه اش میکنی به قول معروف ” غصه خوردن در ماشین بنز است” . شما هم با آنهمه تجربه و تحصیل و سنی هم ازتان گذشته قاعدتآ خوشبختانه باید از زندگی راحتی برخوردار باشید…
مبارزه طبقاتی را در هرجایی می توان ادامه داد… بشرط اینکه هیچ توهمی نسبت به سرمایه داری هار و ” آفرهای لوکسش” نداشته باشیم!
سرمایه داری جهانی و سیاست های مملو از حقه و فریب و نیرنگ و دورغ و ریای آن به اندازه کافی واژه را از مفاهیم اصلی اش تهی کرده است ما حق نداریم بخاطر ” منافع شخصی” مان این الگوها را ترویج دهیم.
سلامت و تندرست باشید و در فعالیت سیاسی تان پیگیر!
با احترام
صبا راهی