فتواهای خامنه ای ؛ خود شیفته ای تحقیر شده

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

محمود خادمی

اساسا” القاب آخوندی و سلسله مراتبی که امروزه در حوزه ها متداول است و رواج دارد ــ حجت الاسلام ؛ ثقه الاسلام ؛ آیت الله ؛ آیت الله عظما و … ــ ریشه در ساختار سیاسی حکومت های صفویه و قاجاریه دارد و در آن دوران برای آخوندهائی که در دربار این حکومت ها برای مشروع و موجه جلوه دادن ظلم ؛ ستم و جنایت سلاطین ؛ بکار مشغول بودند و بعبارتی برای آخوندهای سیاسی بکار میرفته و بعد در دوره حکومت پهلوی ها ــ بخصوص پهلوی دوم ــ بر اساس همین القاب در حوزه های علمیه قم ؛ اصفهان و مشهد ؛ رتبه بندی روحانیون نهادینه شد .

تا قبل از حکومت صفویه گفتمان حاکم بر اندیشه سیاسی علمای دینی و مراجع ؛ گفتمان ” غصب ” بود . بر این اساس ؛ تقریبا” تمام علمای شیعه معتقد بودند که تأسیس حکومت و ولایت به نحو عام ؛ تنها بدست امام معصوم ــ امام دوازدهم شیعیان ــ جایز است . بهمین دلیل تا پیش از تأسیس حکومت صفویه ؛ علمای دینی نه خود در سودای کسب حکومت بودند و نه مسلمانان و پیروان خود را باین کار تشویق می کردند .

با روی کار آمدن حکومت صفویه و با اعلام مذهب تشیع بعنوان مذهب رسمی کشور و با ورود و سرازیر شدن روحانیون و مراجع ــ بخصوص از لبنان که آنزمان علمای بزرگ شیعه در آنجا سکونت داشتند ــ به دربار صفویه ؛ نظریه ” تجویز ” جایگزین نظریه ” غصب ” شد . براساس نظریه ” تجویز ” در عصر غیبت ؛ حکومت میتواند با اذن فقیه شکیل بشود . با پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ علما و فقهای مستقر در حوزه علمیه که شرایط را برای موج سواری ( موج انقلاب مردم ) مستعد دیدند یک گام فراتر از دوران صفویه ؛ ولی فقیه مطلقه را بر جان و مال و ناموس مردم حاکم کردند .

تا قبل از ظهور جمهوری اسلامی ؛ استاندارد ها و ارزشهای مربوط به رتبه بندی روحانیون ــ که در دوره صفویه درست شده بود ــ از پرنسیب های مورد احترام روحانیون حوزه های علمیه بشمار میرفت و بشدت از طرف آنان مراعات و پاسداری میشد . و همچنین در حوزه ها و نهادهای مذهبی نسبت به اعطا و بکارگیری آن حساسیت جدی وجود داشت و کاملا” مواظب بودند که این القاب و مناصب بیهوده به کسی که مدارج لازم حوزوی را طی نکرده است ؛ اعطا و یا تعلق نگیرد ــ و مردم عادی جامعه هم بر اساس همین درجه بندی ها روحانیت را مورد توجه و تکریم قرار میدادند ــ ؛ در نظام جمهوری اسلامی این استانداردها و ارزشها زیر پا گذاشته شد . علی خامنه ای همانگونه که مردم شاهد بوده اند ؛ حرمت و اعتبار این القاب و سلسله مراتب را در پای قدرت طلبی های دینی خو ذبح نمود .

در نظام جمهوری اسلامی و بخصوص در تمام دوران ولایت فقیهی خامنه ای ؛ این ارزشها بخاطر مصلحت های نظام دینی و حفظ قدرت ؛ از میان رفت . و روحانیت موجود با هر رتبه و درجه ای ؛ به قدرت حاکم وابسته شد و بلحاظ دنباله روی و تأمین منافع حکومت و رو در روی مردم قرار گرفتن بیشتر به روحانیت شیعه در دربار صفوی شبیه شده است تا روحانیت نسبتا” مستقل و خود مختار قبل از انقلاب ۵۷

امّا هم بدلیل نا دیده گرفته شدن این ارزشها و پرنسیب های حوزوی در اعطا القاب به روحانیون و قلابی شدن عنوان ها و سلسله مراتب ها و هم بدلیل کثرت جنایات و پلیدیهای آخوندها ؛ بتدریج این قشر نه تنها از چشم و دل مردم افتادند ؛ بلکه امروزه خشم و نفرت از آنها بحدی است که ؛ بعید بنظر میرسد بعد از سرنگونی این رژیم ــ و بعد از محاکمه افراد فاسد و جنایتکار این قشر در دادگاههای صالحه ــ ؛ بتوان امکان یک زندگی شرافتمندانه و سر بلندانه برای این قشر را در میان مردم با یقین و اطمیان ؛ تضمین نمود .

یک شبه آیت الله شدن علی خامنه ای از نمونه های بارز این بی اعتباری ارزشها و استانداردهای مورد وثوق روحانیون حوزه علمیه قم ؛ بود . با مرگ آیت الله اراکی ؛ در سکوت و سکون اکثریت قریب به اتفاق مراجع و آیات عظام ــ بجز اعتراض شدید مرحوم منتظری و تعداد انگشت شماری از آنان ــ بدعتی شگفت و بی سابقه در نهاد روحانیت شیعه صورت گرفت و آخوندِ روضه خوانِ دون پایه ای که در داخل ایران و در حوزه های علمیه چندان شناخته شده نبود و از نظر سواد دینی بحساب نمی آمد ؛ یک شبه در خیمه شب بازیهای آخوندهای شورای نگهبان با هدایت رفسنجانی و کمک احمد خمینی به عنوان آیت الله و مرجع تقلید به جامعه دینی ایران ؛ تحمیل گردید .

مرحوم آیت الله منتظری در اعتراض به یک شبه آیت الله شدن خامنه ای ؛ خطاب بوی گفت : شما که در رأس مملکت حاکم شده اید ؛ قضیه مرجعیت شیعه را بگذارید قداستش محفوظ بماند . در واقع مرحوم منتظری از معدود مراجعی بودند که آشکارا به ضایع شدن حرمت ” مرجعیت شیعه ” در پای قدرت طلبی های سیاسی استبداد دینی ؛ اعتراض کردند و بهای آن را نیز با حصر خانگی و حمله و هجوم نیروهای سرکوبگر رژیم به منزل و دفاتر خود ؛ پرداخت نمودند .

همانطور که در این ۳۴ سال حاکمیت استبداد دینی ؛ مردم مسلمان ایران شاهد بوده اند . میل بقدرت ــ و انجام هر پلیدی و تبهکاری بخاطر حفظ آن ــ در روحانیت حاکم بر کشور ؛ بحدی بوده است که بیشترین شکافها میان آنان و مردم ؛ در تاریخ روحانیت شیعه بوجود آمده است . بطوریکه از هم اکنون میتوان با یقین پیش بینی نمود که آینده روحانیت شیعه نیز ؛ همچون ” ارسطو ” که در باره اش گفته بودند ” پیامبری که عاقبت از فریب قدرت تباه شد ” ضایع و تباه خواهد شد . متأسفانه این فساد و تباهی و این بد فرجامی آخوندها قبل از هر چیز ضربه خود را به دین زده و باعث بی اعتقادی مردم به دین شده است .

ولی فقیه جنایتکار در سالهای اولیه ارتقاء به مقام مرجعیت ؛ از آنجا که موقعیت خود را لرزان میدید و با بی اعتنائی و سخره اهالی حوزه و محافل مذهبی مواجه بود ؛ اعلام کرد وی تنها مرجع تقلید ” شیعیان خارج کشور ” میباشد و ولایت و سرپرستی بر شیعیان داخل کشور ندارد. ولی امروزه که خرش از پل گذشته و میخ دیکتاتوری خود را بر جسم و جان مردم ؛ فرو کوبیده است . میگوید مرجع تقلید تمام شیعیان جهان میباشد و خواستار اطاعت و پیروی همه شیعیان از فتوا های خود ؛ می باشد .

سید علی خامنه در توضیح اینکه چرا باید فتوا های وی اجرا شود ؛ میگوید : ولایت فقیه شعبه ای از ولایت ائمه اطهار است که همان ولایت رسول الله می باشد . وی در ادامه میگوید : در مسائل مربوط به اداره کشور و اموری که به عموم مسلمین ارتباط دارد ؛ نظر ولی مسلمین ــ یعنی خودش ــ باید اطاعت شود . منظور نظرات ؛ فرامین و دستورالمل هائی است که وی در قالب فتوا های گوناگون ارائه داده و یا میدهد . از طرف خامنه ای فتواهای بی شماری در گذشته و یا بتازگی صادر شده که بآن خواهم پرداخت . امّا اول ببینیم فتوا چیست ؛ کاربرد آن چه میباشد و به چه منظوری از طرف مراجع صادر شده و یا میشود ؟ و اهداف خامنه ای از صدور فتواهای اخیر خود چه میباشد ؟

فتوا چیست :

بر اساس لغت نامه های فارسی ؛ فتوا عبارتست از آنچه عالم دینی ــ فقیه ؛ مجتهد و مفتی ــ بصورت حکم شرعی مینویسد و چون ــ بگفته آنها ــ از شرع مقدّس بر میخیزد غیر قابل تخطی است و لازم الاجرا میباشد . مطابق متون و آموزه های فقهی ؛ تنها مراجعی میتوانند فتوا صادر کنند که هم رساله نوشته و هم مقلد داشته باشند .

امّا با نگاهی گذرا بمجموعه نظرات و احکام فقهی مراجع ــ که در باره موضوعات مختلف ایراد شده ــ و معمولا” در رساله های آنها جمع آوری گردیده است ؛ بسادگی میتوان هم به مظاهر فاجعه آمیز فرهنگ آخوندها و فتاوی صادر شده آنها و هم به پتانسیل ویرانگری که در درون شریعت آخوندی نهفته است ؛ پی برد .

بعبارتی آنچه که از آن بعنوان رهنمودهای فقهی و یا فتاوی روحانیون شیعه نام برده میشود ؛ مجموعه ای از دستورالعملها و فرامین خشک مغزانه و ضد علمی ؛ اهانت آمیز و تحقیر کننده شخصیت انسانها و در عین حال سرکوب گرایانهِ مربوط به کردار و گفتار و زندگی مسلمانان ــ و بخصوص شیعیان ــ میباشد ؛ که در دنیای متمدن کنونی و در کشورهای آزاد جهان حتی بعضا” بزبان آوردن آنها از طرف کسی ؛ جرم محسوب شده و در صورت بیمار و روانی نبودن گوینده ؛ فرد مربوطه در دادگاههای ذیصلاح مورد محاکمه قرار خواهد گرفت .

در جهان امروز ؛ فتوا بطور واقعی دخالتی آشکار ؛ ناحق و ظالمانه از طرف مراجع و صادر کنندگان فتوا در زندگی انسان آگاه ؛ مدرن و متمدن امروزی است . فتوا از مظاهر و نمادهای آشکار استبداد است که در یک حکومت دینی است که از طرف صاحبان فتوا بر مردم تحمیل می شود .

فتوا دهندگان بر فراز هر گونه اراده ملی و با نقض و نادیده گرفتن هر گونه راه حل های قانونی و بی توجه به ساز و کار های قانونی موجود در کشور ؛ حکم صادر می کند و معمولا” بدلیل ذهنیت مستبدانه و خود شیفتگی آخوندها و مراجع ؛ حق خود میدانند و انتظار دارند همه آحاد ملت و همه مسلمانان جهان آن را به جان و دل بپذیرند .

از این خود شیفتگی بیشتر !! ؛ آیت الله امامی کاشانی میگوید : وقتی حرف دانشمندان و متفکران ما پیش میرود و اثر میگذارد که شخصی امت اسلامی را رهبری کند ….. و آن فقیه جامع الشرایط است . بدون ولی فقیه ؛ این کشتی بساحل نجات نمیرسد .

امّا هدف مراجع و صادر کنندگان فتوا ؛ از صدور فتوا و ترویج قواعد و احکام قرون وسطائی ؛ آن بوده و هست ؛ که هم منافع مادی و موقعیت دینی خود را تثبیت کنند و هم به هنجارهای عهد بوقی و افکار قرون وسطائی خود ؛ جان تازه ای ببخشند . بعلاوه بر اساس تجارب تاریخی فتوا های صادره شده ؛ همواره کاربردی رعب آور و وحشت آفرین داشته اند .

و اما با نگاهی به تاریخ گذشته و ۳۴ سال حاکمیت این رژیم می بینیم که فتوا ها عمدتا” نه تنها سودی بحال زندگی مردم و منافع ملی کشورها نداشته . بلکه در بیشتر موارد انگیزاننده و مشوق بسیاری از قتلها ؛ آدم کشی ها و جنگها ؛ خسارات و ویرانی ها بوده است . و در موارد دیگر ؛ چه بسیار خونهای بنا حقی که از مخالفین حکومتها بر زمین ریخته شده و انبوه آزادگان و میهن پرستانی که با این دستاویز سر به نیست شده اند .

همه مردم ایران بچشم خود دیده و بگوشهای خود شنیده اند که روحانیون و آیت الله ها ؛ همواره از فتوا ؛ احکام و قوانین دینی ؛ بعنوان ابزاری برای از دور خارج کردن رقبا ؛ رعب افکنی و نابودی مخالفین و دگر اندیشان و برای تثبیت پایه های قدرت سیاسی خود استفاده کرده اند .

این رژیم بدون وجود پدیده ای بنام فتوا نه می توانست زندانیان محکوم به حبس در زندانهای کشور را قتل و عام کند و نه میتوانست سریال قتل های زنجیره ای در کشور را تدارک ببیند و نه میتوانست بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مخالفین تبعیدی ــ در خارج کشور ــ را هدف برنامه ریزی های تروریستی خود قرار دهد و نه میتوانست به زنان و دختران ایران در درون زندانها قبل از اعدام ؛ تجاوز نماید . مگر جنایت شنیعی که در حق زنان آزاده کشورمان در درون زندانهای کشور صورت گرفت ؛ به دستور و با فتوای خمینی ملعون بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی نبود ؟

بیش از ۳۴ سال است که کشور ما با فتوا ها و احکام صادره از سوی مراجع و متولیان دینی اداره میشود . امروزه میتوان با قاطعیت و یقین اظهار داشت که آنچه در این مدت بر کشور و مردم ما رفته است و همچنین موقعیت و وضعیت فعلی کشور ما ؛ حاصل فتوا های شرعی و ترویج قواعد و احکام دینی مورد موافقت مراجع ؛ آیت الله ها ؛ روحانیون و سایر همقطاران آنان بوده است .

بعد از اینهمه فجایع و مصیبت های تلخ که آخوندها و حکام دینی بر مردم و کشور ما نازل کرده اند ؛ هنوز هم اولویت اول آنها پیاده کردن اسلام فقاهتی و صدور و اجرای فتوا های دینی در جامعه با همه تبعات آن مانند اجرای قوانین قرون وسطائی حد و تعزیرات ؛ سنگسار و چشم از حدقه در آوردن و پا قطع کردن ؛ ایجاد محدودیت در رابطه بین دو جنس ؛ محو هنر و موسیقی در کشور و دخالت در زندگی شخصی شهروندان است . باز هم ولی فقیه ؛ با وقاحت و پر روئی و با فرعی قلمداد کردن حقوق و مشکلات مردم در مقابل امور دینی ؛ بصدور فتوا های جدید مبادرت کرده است .

فتوا های جدید خامنه ای :

فتواهای جدید خامنه ای که هم در سایت خودش و هم در روز سه شنبه ۸ مرداد در وبسایت ” تسنیم ” متعلق به سپاه پاسداران منتشر شده ؛ حاوی دستورالعمل ها و فرامینی در زمینه های مختلف از جمله دوری جستن از تماس با بهائیان ؛ حرام بودن افشای مفاسد و دزدی سردمداران رژیم ؛ حرام بودن موسیقی و ماهواره ؛ نحوه لباس پوشیدن ؛ حرام بودن تراشیدن ریش و …. میباشد .

اگر چه قبلا” اراجیف بی پایه و حرفهای مسخره و غیر جدی بسیار زیادی از ولی فقیه مسلمین جهان ؛ شنیده بودم و به درستی ضرب المثل معروف ” از کوزه همان برون تراود ؛ که در اوست ” اعتقاد داشتم و هیچوقت هم انتظاری بیش از تکرار یاوه ها و افکار پوسیده عهد عتیقی را از او ؛ نداشته ام ؛ ولی منهم مانند آقای ” محمد نوری زاد ” در مورد سری جدید فتوا ها اولین بار که آنها را دیدم ؛ فکر کردم که مردم و جوانان آگاه ایران این فتواها را جعل کرده اند تا باز هم ولی فقیه نظام را دست بیاندازند و مسخره کنند . ولی با اطمینان از اینکه اینها ؛ فتوا های جدید خامنه ای است ؛ بحال مردم ایران از اینکه چنین دایناسور هائی بر آنها حکومت میکنند ؛ گریه کردم .

بدنبال شکستِ تحقیر آمیز لشگرِ اصولگرایان در جریان انتخابات ریاست جمهوری و روی گردانی اکثریت مردم ایران از آنها و با تحقیر و فرو ریختن اتوریته پوشالی ولی فقیه حتی در چشم هوادارانش ؛ وی به تلافی از مردم و در پی مرعوب کردن آنها با صدور این فتوا ها ؛ به خط و نشان کشیدن و هشدار دادن برای رعایت کردار و گفتار آنان ؛ پرداخته است . وی همچنین برای دلداری به هواداران روحیه باخته خود ؛ این فتوا ها را ؛ صادر کرده است .

منتخبی از فتواهای جدید خامنه ای :

۱ ) از هر گونه معاشرت با فرقه ضالّه مضلّه بهائیت اجتناب شود

۲ ) پوشیدن لباس آستین کوتاه برای مرد اگر مستلزم مفسده باشد ؛ جایز نیست .

۳ ) آلت و عورت مصنوعی ؛ حکم عورت واقعی را ندارد و نگاه کردن و لمس آنها اشکال ندارد .

۴ ) عمل استمنا برای تشخیص قدرت بر بچه دار شدن ؛ جایز نیست .

۵ ) بیان و افشای ظلم مسئولین نظام برای مردم وجهی ندارد . بلکه اگر موجب فتنه و تضعیف دولت اسلامی شود ؛ حرام است .

۶ ) تراشیدن ریش و ماشین کردنی که مانند تراشیدن باشد ؛ بنابر احتیاط واجب جایز نیست .

۷ ) تراشیدن مقداری از ریش ؛ حکم تراشیدن تمام آنرا دارد و بنابر احتیاط حرام است .

۸ ) ترویج موسیقی و تدریس آن و تشکیل کلاس های موسیقی هر چند که حلال باشد ؛ با اهداف عالیه نظام منافات دارد و حرام است .

فتواهای خامنه ای خیلی ؛ خیلی بیشتر از اینهاست . وی در مورد همه چیز الا ضرورت امنیت و آزادی ؛ رفاه و عدالت ؛ پیشرفت و آبادانی کشور ؛ حقوق بشر ؛ سرافرازی مردم ایران و ….. فتوا داده است . اما علیرغم این تلاشهای بیهوده و علیرغم بیش از ۳۰ سال صدور فتوا و احکام و قواعد دینی ؛ مردم و جوانان آگاه و دلیر ایران رو در روی آخوندهای متحجّر و ولی فقیه ؛ مدتهاست در حال گذار و هر چه دور شدن از اجبارهای دینی ؛ باید و نباید های آخوندها و مرزهای ترسیم شده دینی بوسیله روحانیون ؛ میباشند . و میدانند که تنها با ریشه کردن غده سرطانی و چرکین فقه و فقاهت از جامعه است که فضای فرهنگی ؛ سیاسی و اجتماعی کشور برای تحولات بنیانی در همه زمینه ها مساعد میشود .

اما در آخر مقاله خوب است سئوال کنم ؛ راستی در کشوری که بر اساس حاکمیت فتوا اداره می شود و ارگانها و نهادهای دولتی مسئول اجرای فتواها و فرامین آیت الله ها میباشند . آیا دیگر جائی برای اداره کشور بر اساس تدبیر و قانون باقی میماند ؟

راستی وجود نهادی بنام مجلس قانونگذاری ؛ چه ضرورتی دارد ؟

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.