محمود خادمی
زمانی که آتش فروزان قیام اعتراضی مردم ــ یعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ ــ با تسلیم و سازش اصلاح طلبان به خاموشی گرائید و اعتراضات خروشان مردم و جوانان میهن که میرفت بنیاد فرتوت این رژیم ضد بشری و قرون وسطائی را در هم بپیچد ؛ به محاق و سکون کشیده شد . پیش بینی شکست های حقارت بار بعدی برای اصلاح طلبان سخت نبود . چرا که آنان با استفاده نکردن از مستعد ترین شرایط داخلی و بین المللی ــ شرایطی که با همت و فداکاری جوانان میهن فراهم شده بود و نه با چانه زنی در بالا ــ برای سرنگونی رژیم و کسبِ مشروع و با افتخار قدرتِ سیاسی بخاطر حفظ نظام و ادامه سیاست سازش و مماشات با ولی فقیه ؛ پروسه شکست های حقارت بار خود را آغاز کرده بودند . روند تسلیم و منت کشی اصلاح طلبان در مقابل ولی فقیه که از همان هفته اول سرکوب اعتراضات مردم شروع شده بود ؛ با تشدید سرکوبها و خشم و غضب ولی فقیه ؛ روز به روز ابعاد گسترده تری بخود گرفت .
در حالیکه هنوز خون معترضان تظاهرات هفته اول بر سنگفرش خیابانها خشک نشده و داغ عزیزان بخون خفته تازه بود ؛ اصلاح طلبان دست بدامان ولی فقیه شده تا لطف کرده و از خانواده کشته شدگان و مجروحان و دستگیر شدگان ؛ دلجوئی کند . آنان به این توهم دامن زدند که گویا مقصر اصلی این همه جنایت و خونریزی و حوادث پیش آمده در جریان قیام ؛ از کرات دیگر آمده و خامنه ای و کارگزاران جنایتکار وی بی تقصیر بوده اند . واقعیت این است که ؛ ادغام و قاطی شدن اصلاح طلبان ــ بر خلاف ماهیت آنان ــ در جنبش اعتراضی مردم و جوانان ؛ رفتاری بود که علاوه بر اینکه از جانب حکومت بر آنها تحمیل شده بود ؛ تمایلات رادیکال اپوزیسون و طغیان خشم فرو خفته مردم جان به لب رسیده نیز در ایجاد بستر اعتراضی و باصطلاح رادیکالیزه کردن مقطعی اصلاح طلبان مؤثر بود . و گرنه اصلاح طلبان در پروسه حیات سیاسی خود ؛ علیرغم بی اعتنائی های ولی فقیه و سیاست تحقیر ؛ فشار و حذف و علیرغم اینکه نظام ولایت فقیه حق چندانی برای فعالیت سیاسی آنان قائل نبود؛ همواره در موضع تسلیم و زبونی ؛ به مماشات و منت کشی از ولی فقیه مشغول بوده اند .
اصلاح طلبان عمدتا” اخراج شدگان از گردونه قدرت و حاکمیت اند . که البته نباید اخراج آنان از دایره قدرت را به منزله ریزش حاکمیت تلقی کنیم و یا فکر کنیم پرتاب به بیرونِ آنان از دایره قدرت و اختلافات آنها با باند مسلط حاکمیت ــ دار و دسته خامنه ای ــ ؛ ذره ای صبغه ملی و مردمی داشته و دارد. آنان همواره بدنبال سهم خواهی از قدرت و اشغال کرسی هایِ قدرتِ از دست داده گذشته بوده اند و سعی کرده و میکنند با شعار دروغین اصلاحات در ساختار قدرت و استفاده از نیروی مردم جایگاه گذشته خود را در دایره قدرت بدست آورند . و همیشه هم خط قرمز این پیشروی و مبارزه آنان ” حفظ نظام ” بوده است .
امّا در روند تسلیمی که اصلاح طلبان آغاز کرده بودند برای آنکه بتوانند این ننگ را از چشم مردم پنهان نگهدارند و کماکان از حمایت و اعتماد مردم برخوردار باقی بمانند ؛ به تبلیغ گسترده و بزرگ نمائی چهره افرادی از زندانیانِ سیاسیِ اصلاح طلبی که در جریان قیام ۸۸ زندانی شده بودند ؛ پرداختند . و با تبلیغات گسترده در سایت ها و نشریات اصلاح طلب از این زندانیان ؛ تصاویر افرادی ارائه شد که با فداکاری ؛ مقاومت و تحمل شرایط سخت زندان ــ در راه استیفای حقوق مردم ــ زندگی خود و خانواده خود را بخطر انداخته اند . باین ترتیب اصلاح طلبان که بیرق تسلیم بر افراشته و مردم را از مقاومت و ادامه مبارزه پرهیز داده و بخانه های شان روانه کرده بودند ؛ با نمایش مقاومت و پایداری زندانیان وابسته بخود ؛ هم بر بی جریزگی ؛ انفعال و تسلیم خود سرپوش میگذاشتند و هم از مشروعیت و مقبولیت زندانیان مقاوم در زندانها ؛ برای جلب حمایت از خط سیاسی خود استفاده کرده و آن را پشتوانه مشروعیت و حقانیت خود معرفی میکردند .
در این کارزارِ قهرمانِ سازی از زندانیان ؛ با برجسته کردن و انعکاس گسترده نامه ها ؛ شکوائیه ها و تحلیلهای تاج زاده از زندان ؛ بوی در میان زندانیان جایگاه ویژه ای بخشیدند . تبلیغات در باره تاج زاده آنقدر وسیع و گسترده بود که بعضا” نیروهای سیاسیِ بیرون زندان فکر میکردند ؛ آقای تاجزاده از گذشته سیاسی خود گسست کرده است . بهر حال اصلاح طلبان که با پذیرش ننگ تسلیم و سازش در مقابل ولی فقیه و نیروهای سرکوبگرش ــ که خیابانهای تهران را به خون جوانان آزاده میهن رنگین کرده بودند ــ ؛ حیات و حیثیت سیاسی و موقعیت خود را در پیشگاه مردم در خطر میدیدند با چهره پردازی و پیرایشِ هویت سیاسی بعضی از زندانیان سیاسی اصلاح طلب و بطور خاص تاج زاده به قهرمان سازی از آنان پرداختند تا اذهان را از تسلیم و زبونی خود منحرف نمایند و کماکان حمایت مردمی از خود را محفوظ نگهدارند . اصلاح طلبان میدانستند ؛ مردمی که خود را در برابر هیولای استبداد دینی و قدرتِ ولی فقیه ناتوان ؛ عاجز و تنها می ببنند به قهرمانان روی می آورند .
بنابراین باید قهرمانانی برای مردم ساخته و به آنها معرفی شود و مهم این است که این قهرمانان ــ یعنی کسانی که بخشی از نارضایتی و مطالبات آنان را انعکاس میدهد ــ باید کسانی باشند که به تداوم مشی سیاسی اصلاح طلبان معتقد باشند و بتوانند به قدرت یابی مجدد آنان یاری رساند . قهرمانانی که بعد از کسب توجه و حمایتهای معنوی مردم ؛ در شرایط ضروری وارد صحنه شوند و خواسته های سیاسی و منافع حزب خود را بنام تمایل کلیت جامعه معرفی و تبلیغ کنند . بعبارتی اصلاح طلبان با سوء استفاده از محبوبیت عمومی زندانیان سیاسی و حمایت و همدردی جامعه نسبت به ستمها و آزاری که بر زندانیان در درون زندانها میرود ؛ با تبلیغات وسیع و با ویژه کردن زندانیان طیف خود و با تلقی ویژه ای که در رابطه با آنان بکار میبردند ؛ آنها را سرآمد همه زندانیان و سمبلهای شرف و مقاومت در درون زندانها معرفی نموده و آنها را به عنوان شاخصی از مردم گرائی و خیرخواهی به جامعه معرفی میکنند .
با نگاهی به تبلیغات گسترده اصلاح طلبان در مورد زندان و زندانیان می بینیم ؛ این کار بگونه ای دنبال شده است که ؛ ضمن بیان ماهیت ناعادلانه و سرکوبگرایانه زندان ؛ با چشم بستن و اشاره نکردن عمدی بر تضیقات ؛ فشارها ؛ شکنجه ها و مقاومت قهرمانانه زندانیان سایر جریانات سیاسی ؛ کلیت مقاومت زندانیان در زندان و همه حماسه ها و پایداریها ؛ بسود آرمانهای اصلاح طلبانه مصادره شده است ؛ تا موقع نیاز بتوانند ؛ آن را خرج پیشبرد و حقانیت خط اصلاح طلبی و این بار پشتوانه حمایت از کاندیداتوری خاتمی نمایند . حال که آقای تاجزاده بعنوان یکی از معروفترین و مقاومترین زندانی سیاسی بمردم معرفی و جا افتاده است ؛ بعنوان پشتوانه کاندیداتوری ” محمد خاتمی ” برای انتخابات از داخل زندان ــ با مصونیتی که بر خلاف دیگر زندانیان از آن برخوردار گشته ــ در هماهنگی کامل با بیرون زندان و احتمالا” با موافقت اجباری نظام ؛ برای پیشبرد خط سیاسی جناح خود وارد میدان شده است . اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن در دولت اصلاحات میگوید که اصلاح طلبان مستقل از نظام و خود سرانه تصمیمی نمی گیرند : اصلاح طلبان هر تصمیمی که گرفته و می گیرند ؛ در تعامل با نظام است و نمی توانند مستقلا” تصمیم بگیرند . یعنی تصمیم شان وقتی عملی میشود که با نظام بیک تفاهمی رسیده باشند .
بنابراین اصلاح طلبان با رضایت ولی فقیه و در تفاهم و تعامل با نظام برای تقسیم علی السویه قدرت ؛ میخواهند در انتخابات شرکت کنند . این در حالی است که مهندس امیر انتظام از زندانیان قدیمی وابسته به جریان ملی ؛ مذهبی ها ــ زندانی آزاده و شریفی که بعد از ۳۰ استقامت و پایداری در زندان ؛ بتازگی از زندان آزاد شده است ــ در پاسخ کسانی که از وی خواسته بودند که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند ؛ میگوید : حتی فکر کردن به حضور اینجانب در انتخاباتی با قوانین و مؤلفه های ساری و جاری بر آن و در شرایط کنونی کشورمان را باید تفکری محال پنداشت .
مهم تر اینکه اصلاح طلبان در شرایطی برای حضور در انتخابات آماده می شوند که هم ۸ سال ریاست جمهوری خاتمی را تجربه کرده اند و هم انتخابات خونین ۸۸ را به خاطر دارند . مگر در همان سالهای ریاست جمهوری خاتمی ؛ وقتی عده ای از دار و دسته خاتمی از مرحوم منتظری خواسته بودند که در حمایت از وی پیامی بدهد ؛ به آنها نگفته بود که اگر در این نظام ؛ امام زمان هم رئیس جمهور شود قدرت هیچ کاری را ندارد .
آقای حسینعلی منتظری : اگر ایشان ( محمد خاتمی ) با آن استقبال مردمی که در آغاز نسبت به ایشان انجام شد و با این موقعیت فعلی که تبدیل بیک مقام بی خاصیت و ثناگو شده اند وظیفه اصلی خود را تشخیص ندهند پیام من قطعا” اثری نخواهد داشت . ثانیا” حقیقت این است که با قانون اساسی فعلی ایران که همه اهرم های قدرت در اختیار رهبری قرار داده شده و ….. از باب فرض اگر امام زمان هم رئیس جمهور شود ؛ قدرت هیچ کاری را ندارد . این بار هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ؛ فعالیت اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات با سناریوی همیشگیِ ” در ابتدای انتخابات با توپ پر به میدان آمدن و بتدریج کوتاه و کوتاه آمدن ” ــ بگونه ای که هیچ پرنسیبی بجا نماند و در تملق گویی و التماس برای حضور در انتخابات هر گونه اخلاق سیاسی را دود کرده و به هوا میفرستند ـ ؛ با نامه تاجزاده به دو تشکل اصلاح طلب ” سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ” و ” جبهه مشارکت اسلامی ” در معرفی خاتمی بعنوان کاندیدای اصلاح طلبان در فروردین ۱۳۹۲ ؛ کلید خورده است .
این در حالی است که هم تاج زاده و هم بسیاری دیگر از اصلاح طلبان بعد از قیام اعتراضی ۲۲ خرداد ۸۸ ؛ عدم شرکت در انتخابات را بعنوان تنها راهبرد صحیح اصلاح طلبان معرفی کرده بودند . مصطفی تاج زاده در مصاحبه با سایت ” کلمه ” : پس از جنبش سبز دیگر راه میانه ای برای شرکت در انتخابات باقی نمانده است و هر گونه انتخاباتی یا باید بطور کامل آزاد باشد یا با شرکت نکردن در آن باعث تشدید اختلافات هیأت حاکمه و مشروعیت زدائی از آنان بشویم .
حزب مشارکت اسلامی ۱۳ آذر ۱۳۹۱ : در انتخابات آینده ریاست جمهوری شرکت نمی کنیم . علی مزروعی سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی : اگر تغییری در فضای سیاسی کشور رخ ندهد و نیروهای نظامی و امنیتی همچنان میدان دار عرصه سیاست و آرایش رقابت های انتخاباتی باشند ؛ قطعا” انتخابات آینده ؛ انتخابات اصلاح طلبان نخواهد بود . سعید حجاریان تئوریسین اصلی اصلاحات : ما بدنبال جمهوری و دمکراسی بودیم ؛ دمکراسی و جمهوریت با ولایت فقیه بدست نمی آید .
اکبر گنجی در مقاله ” در صورت پیروزی در انتخابات …… ” : اگر یک اصلاح طلب از درون این فرایند ــ انتخابات ــ بیرون بیاید ؛ دست و پای او در چنبره ی ساختار سلطانی بسته شده و امکان تحولات بنیادی از او گرفته میشود . سعید حجاریان ( مصاحبه با روزنامه شرق ۳ اردیبهشت ۸۳ ) : نتیجه ۶ سال حرکت اسلامی در سطح حاکمیت نشان داد که حاکمیت مصدر مناسبی برای پیشبرد اصلاحات نیست . بنابراین شما توقع اصلاحات را نه از خاتمی و نه از مجلس نباید داشته باشید .
پس اصلاح طلبان با هدف اصلاح امور و بهبود وضعیت مردم وارد انتخابات نمی شوند . محمد رضا خاتمی برادر رئیس جمهور اصلاحات ؛ سایت سبز ( ۶ بهمن ۱۳۹۰ ) : تحلیل اصلاح طلبان در زمان حاضر این است که انتخابات بگونه ای است که حضور اصلاح طلبان فقط تنوری را داغ میکند که نانش را دیگران میخورند . اما مشکل اصلی اصلاح طلبان در تصمیم گیریها ؛ اعتقاد آنها به ولایت فقیه میباشد .
نباید فراموش کرد که ایده ” ولایت فقیه ” ؛ جایگاه آن در نظام جمهوری اسلامی و اختیارات نا محدود و رابطه یکطرفه اش با مردم را روح الله خمینی ( بنیانگذار این نظام ) مشخص کرده است . بنابراین برای خط امامی های سابق و اصلاح طلبان امروزی اعتقاد به ” ولایت فقیه ” موضوعی است آرمانی و اعتقادی . یعنی قلبا” به ولایت فقیه معتقدند و رابطه مرید و مرادی با او برقرار می نمایند و در همه موارد و از جمله انتخابات باید گوش بفرمان وی باشند . یعنی شرکت در انتخابات برای اصلاح طلبان علاوه بر آنکه یک اجبار خطی است ؛ یک دستور هم از جانب مقتدای آرمانی شان ــ ولی فقیه ــ میباشد . یعنی اختلافات جریان اصلاح طلبی با ولی فقیه در موضوعات مختلف و از جمله شرکت کردن و یا نکردن در انتخابات ؛ در واقع اختلافات درون یک خانواده و میان اعضای آن خانواده میباشد که حرف نهائی را پدر خانواده ــ ولی فقیه ــ میزند و سایر اعضای خانواده ــ اصلاح طلبان ــ مجبور به اطاعت هستند . یعنی بطور واقعی ؛ اصلاح طلبان بهیچوجه نمی توانند و نباید جزئی از جنبش اعتراضی مردم ــ که رو در روی ولی فقیه ایستاده است و با آن مخالف است ــ تلقی شوند و شایسته نمایندگی مطالبات و خواسته های جنبش مردم که در مخالفت و تقابل با امیال ارتجاعی و سرکوبگرایانه ولی فقیه است ؛ نمی باشند .
مگر نه این است که محمد رضا خاتمی ــ برادر رئیس جمهور اصلاحات و رهبر ” حزب مشارکت اسلامی ” ــ ؛ اصلاح طلبان را میراث داران اصلی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی خمینی میداند و در مصاحبه با روزنامه اعتماد میگوید اصلاح طلبان حتی اگر به این نتیجه برسند که رژیم قابل اصلاح نیست ؛ آنها بازهم اصلاح طلب باقی میمانند . آقای محمد رضا خاتمی البته توضیح نمی دهد که ؛ آنان به آن خاطر اصلاح طلب میمانند که به این نظام معتقدند و وظیفه خود میدانند که از چهار چوبهای این نظام پاسداری کنند و با فریبِ اصلاحات و با دروغ گویی و عوام فریبی ؛ مواظب هستند که ؛ جنبش اعتراضی مردم به مدار عبور از نظام و سرنگونی ارتقاء پیدا نکند . فقط این معمای حل ناشده باقی میماند ؛ که اصلاح طلبان چه جوابی برای مردم سرهم میکنند که ؛ اگر چهار سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری تقلبی با ابعاد گسترده صورت گرفته و بسیاری از جوانان و معترضین به تقلب شهید و مجروح و یا بزندان رفته اند و عده ای و از جمله خود آقای تاجزاده هنوز هم در زندان میباشند ؛ چگونه است که باز هم برای انتخاباتی با همان ساز و کار و همان دست اندرکاران شال و کلاه کرده و از مردم میخواهند که در آن شرکت نمایند ؟ واقعیت امّا از ” اسرار مگو های ” اصلاح طلبان است ؛ امروزه دیگر در میان اصلاح طلبان زمزمه سالم بودن انتخابات ۸۸ رواج یافته است و در جمع های خصوصی تر ؛ در مورد اصل و ابعاد تقلب امّا و اگر رواج یافته است و یا در مورد کمیت آن بحث و اظهار تردید میشود .
راستی اگر چنین است و ولی فقیه صالح و نظام دینی عاری از خطای تقلب در انتخابات و …. میباشد . چرا آنها این موضوع را با صراحت با مردم در میان نمی گذارند ؟ غیر از این است که اصلاح طلبان را بحران مسئولیت پذیری و بحران اخلاق فرا گرفته است ؟ در واقع اصلاح طلبان که امروزه با بی اعتنائی و لجاجت ولی فقیه در مورد توصیه های اصلاح طلبان روبرو شده اند و از اینکه ولی فقیه بهیچوجه کوتاه نمی آید ؛ از ترس حذف تاریخی خود ــ از نظام ــ ؛ بدون توجه به پیشرط های اولیه برای حضور در انتخابات و با پشت کردن به جنبش اعتراضی مردم ؛ چاره ای جزء تسلیم در مقابل خود نمی بینند . واقعیت این است که گزینه و انتخاب دیگری نیز در این راه وجود دارد و می تواند انتخاب شود . و آن گزینه عبور از خط قرمز نظام و سرنگونی آن میباشد ؛ گزینه ای که با گروه خونی اصلاح طلبان جور در نمی آید .
آنها با زیر پا گذاشتن آشکارِ مطالبات جنبش اعتراضی مردم و با بی توجهی به درد و شکنج مردم و زندانیانِ قیام اعتراضی ؛ راه سازش ذلت بار با ولی فقیه را برگزیده اند و بروشنی و آشکار به جنبش اعتراضی مردم پشت کرده اند . بنابراین دیگر نمی توانند و نباید ادعای نمایندگی میلونها ایرانی معترض به این حکومت را داشته باشند . بهر حال آقای تاجزاده در زندان و بعضا” در سلول انفرادی امّا با مصونیتی ویژه و احتمالا” با موافقت نظام ؛ در هماهنگی با یاران اصلاح طلب بیرون زندان و با اطلاعاتی بروز شده ؛ با دستمایه ی مقاومت و ایستادگی زندانیان شریف و آزاده کشورمان در برابر نظام جنایتکار حاکم و وجاهتی که خود بخاطر ایستادگی در برابر نظام قضائی فاسد حاکم کست کرده است ؛ در فروردین ماه ۱۳۹۲ با انتشار نامه ای تحلیلی و سرگشاده به دو تشکل اصلاح طلب ؛ امّا با ثناگویی و دعای خیر برای ولی فقیه از آنان خواست هم در انتخابات فعالانه شرکت کنند و هم برای کاندیداتوری در انتخابات به آقای خاتمی فشار آورده و او را راضی به کاندید شدن کنند .
تاج زاده : وظیفه ما در حال حاضر دعوت علنی و تشکیل و یا تقویت کمپین های دعوت از او ــ خاتمی ــ است .تا انشاالله زمینه کاندیداتوری او هم در حکومت و هم در شخص خود ایشان فراهم شود . نامزدی خاتمی قشرهای وسیعی را که با صندوق های آراء قهر کرده اند ؛ بار دیگر به حوزه های اخذ رأی میکشاند . این نکته مثبتی است که بویژه رهبری در باره آن حساس است . تاج زاده در این نامه با تملق گویی مشمئز کننده و ابراز وفاداری به ولی فقیه و تطهیر و نادیده گرفتن دستان آغشته بخون وی و با اعطای دعا و سپاس مردم به ولی فقیه مینویسد : برد رهبری از برگزاری انتخاباتی آزاد این است که نتیجه احترام طبیعی به رأی و نظر اکثریت قاطع مردم که در انتخابات شرکت می کنند ؛ دعاگویی ملت و مورد احترام و تقدیر قرار گرفتن ایشان از سوی همه کاندیداها و حامیانشان با همه اختلاف نظرهای شان خواهد بود .
بعبارت دیگر وی از رهبری یک جناح به رهبری همه جناح ها ؛ اعم از کسانی که برای مسئولیت های حکومتی برگزیده یا منصوب می شوند و یا کسانی که در موضع منتقد قرار می گیرند ؛ بالا خواهد رفت . وی در ادامه می نویسد : برپائی انتخابات آزاد و عادلانه در ارتقاء موقعیت منطقه ای و حتی جهانی جمهوری اسلامی تأثیر دارد و …… افتخار چنین روندی در درجه اول به نام رهبری ثبت خواهد شد . بنظر میرسد آقای تاج زاده بیشتر دلشوره و دلواپسی جایگاه و موقعیت منطقه ای و جهانی ولی فقیه را دارند تا دغدغه وضعیت مردم و اوضاع نا بسامان کشور .
تاج زاده مینویسد : تنها یک انتخابات آزاد با همه لوازم آن میتواند جبران کننده اقدام های خشن و سرکوب گرانه اقتدار گراها در سال ۸۸ باشد . از آنجا که منظور آقای تاجزاده از برگزاری انتخابات آزاد حضور جناح های مختلف نظام از جمله اصلاح طلبان در این نمایش مسخره است ؛ بروشنی آشکار میشود که دعوای اصلی اصلاح طلبان با رژیم بر سر سهم خواهی و مشارکت در قدرت است و نه دادخواهی و حق خواهی برای مردم ؛ چون بگفته آقای تاج زاده ؛ با ورود آنان به نمایشِ انتخابات همه جنایت ها و پلیدی های ولی فقیه و نظام دینی در حق مردم ایران ؛ جبران میشود . یعنی در صورت کسب مجوز به اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات و ورود بدایره قدرت ؛ آنان چشم های خود را بر مطالبات و معیشت مردم ؛ سرکوب خونین مردم در جریان قیام ۸۸ ؛ جنایات دیگر رژیم و از جمله نارسائیها و سیه روزی های ۳۴ ساله استبداد دینی ؛ خواهند بست و به خیر و خوشی چون گذشته در کنار ولی فقیه ؛ به رتق و فتق امور خواهند پرداخت . امّا بطور واقعی ؛ اصلاح طلبان در صورت مشارکت در انتخابات و همسوئی با ولی فقیه ؛ هیچ خیر و بهره ای جزء بد نامی و سیه رویی نصیب نخواهند برد .
در صورت پیروزی در انتخابات و در مقام اجرا نیز قادر به اجرای هیچ تغییر و گشایشی در وضعیت بحران زده نظام نخواهند بود . چرا که ؛ مهمترین مسئله کشور که باید حل و فصل شود ؛ بحران هسته ای است . این مسئله همه مشکلات کشور را به سایه خود برده است و تا این مشکل تعیین و تکلیف نشود ؛ هیچ گشایشی در حوزه های دیگر و برون رفتی از بحران های موجود ؛ بوجود نخواهد آمد . حال اصلاح طلبان معتقد به ولایت فقیه با ولی فقیه اتمی که ادامه برنامه اتمی را تضمین و بیمه نامه بقاء نظام میداند ؛ چگونه کنار خواهند آمد ؟ در مقابل موانع او در این مسیر چه خواهند کرد ؟ یعنی در صورت پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ؛ آنان چگونه میتوانند از پس حل و فصل این بحران بر آیند و اعتماد بین المللی و شرایط مساعد برای خروج از انزوا ؛ تحریم ؛ جنگ و ناامنی و …. را فراهم کنند ؟
آثار زیانبار حضور اصلاح طلبان در انتخابات : الف ــ حضور خاتمی و اصلاح طلبان در انتخابات جزء پیام انحرافی و راهنمائی اشتباه بمردم جان به لب رسیده از ستمهای این رژیم و جنبش اعتراضی آنان نیست و جز خنثی سازی و خاموش کردن شعله های خشم مردم و بانفعال و بی تفاوتی کشاندن جوانان کشور ؛ اثری ندارد . تاج زاده در حالیکه ولی فقیه ؛ مورد خشم و نفرت مردم است صحبت از اعتماد رهبری به مردم میکند ؛ از وی میخواهد که به مردم اعتماد و انتخابات آزاد بر قرار کند . مصطفی تاج زاده : طی روزهای آینده معلوم میشود که ایشان ــ ولی فقیه ــ چقدر به ملت اعتماد دارد و چقدر حاضر است انتخابات آزاد را برسمیت بشناسد . خوب بود آقای تاج زاده توصیه هائی هم بمردم ارائه میدادند که چکار کنند و چگونه میتوانند دل رهبری را بدست آورند و اعتماد او را جلب نمایند ؟ ب ــ با توجه باینکه ولی فقیه تنها در صورتی به اصلاح طلبان اجازه حضور در انتخابات میدهد که آنان با جنبش اعتراضی مردم معروف به جنبش سبز مرز بندی کنند . یعنی شرط حضور اصلاح طلبان در انتخابات عقب نشینی از مطالبات جنبش اعتراضی و پشت کردن به آن میباشد .
در صورت شکست اصلاح طلبان در انتخاباتی که با رعایت شرط های ولی فقیه ؛ در آن شرکت کرده اند ؛ پشتوانه سیاسی را که باعتبار و همت پایداری مردم در طول قیام ۲۲ خرداد کسب کرده اند را ؛ از دست خواهند داد . با از دست دادن پشتوانه اجتماعی و بی اعتباری اصلاح طلبان ؛ جنبش اجتماعی چتر سیاسی ؛ حفاظتی خود را از دست خواهد داد . یعنی جنبش اعتراضی مردم ضعیف و بی دفاع تر می شود و بن بست حل و فصل سیاسیِ بحران میان رژیم و جنبش سبز ؛ سخت تر و شدید تر میشود . و این امر به قطب بندی شدیدتر جامعه ؛ منجر میشود .
در صورت پیروزی اصلاح طلبان در انتخاباتی با شرط و شروط های ولی فقیه ؛ اصلاح طلبان چون گذشته ــ دوران مشارکت در قدرت ــ نه در کنار مردم و در صف جنبش اعتراضی آنها ؛ بلکه مجبورند رو در روی مردم به مقابله و سرکوب آنان بپردازند . اما در آخر ؛ از دستاوردهای مهم و بسیار با ارزش جنبش شورانگیز مردم ــ که در ۲۲ خرداد ۸۸ شروع شد ــ افزایش شناخت میلیونها ایرانی نسبت به ماهیت نظام حاکم بر کشور و ماهیت ضد مردمی نظام ولایت فقیه بود . سرکوب خونین قیام مردم باعث شد که هاله تقدسی که رژیم با صرف میلیاردها دلار تبلیغات و با سوء استفاده از باور مذهبی مردم ؛ گرداگرد نظام دینی کشیده بود تا حدود زیادی به کناری برود و بوی تعفن عوام فریبیِ دینی و سبعیت رژیم به مشام مردم برسد . بعد از آن روزهای تاریخساز و بعد از آن حماسه ها و فدا کاریهای بزرگ ؛ روز شمار سرنگونی تمامیت این رژیم ؛ بشماره افتاده است . و افسوس که اصلاح طلبان غافل از آن ؛ شرطهای خود را ؛ بر روی اسب مرده بسته اند .
۲۹.۰۴.۲۰۱۳