حسن جداری
در چنگ بیداد وستم ، فریاد کن ، ای کارگر
عصیان علیه اینهمه بیداد کن ، ای کارگر
سرمایه دار خیره سر، خونت مکد زالو صفت
تا بگسلی بند ستم ، فریاد کن ، ای کارگر
شیخ پلید کینه جو ، از خون تو سازد وضو
خود را رها ، از چنگ این شیاد کن ، ای کارگر
کس نیست در فکر تو در این شهر پر مکر و فریب خود را بدست خویشتن، آزاد کن ، ای کارگر
تا حق خود گیری از این خصمان استثمارگر
عزمت قوی ، چون آهن و پولاد کن ، ای کارگر
این رسمهای کهنه تبعیض و استثمار را
زیر و زبر، ازریشه و بنیاد کن ، ای کارگر
بر جای این دنیای پر اندوه زور و بردگی
دنیائی از صلح و صفا ، ایجاد کن ، ای کارگر
آنگاه ، با دستان خود، با دولت شورائیت
این خانه ویرانه را ،آباد کن ، ای کارگر
۱۳۸۸
همه قدرت ،از آن کارگر باد!
جهان،در زیر حکم کارگر باد
زمانه ،بر مراد رنجبر باد
چرا، از خوان گیتی،کارگر را
نصیب وبهره، خوناب جگر باد؟
چرا دنیا به کام شیخ شیاد
و یا سرمایه دار خیره سر باد؟
اساس قدرت سرمایه داری
بدست کارگر،زیر وزبر باد
شود بگسسته تا زنجیر بیداد
تلاش کارگرها،پر ثمر باد
نظام پر شکوه سوسیالیستی
به سرتاپای عالم،مستقر باد
بجنگ دشمنان کار و زحمت
از آن کارگر،فتح و ظفر باد
جهان را، کارگرچون کرده آباد
همه قدرت، از آن کارگر باد!
مظهر شرف!
توده رنج و کوشش و زحمت
خسته از کار و محنت و ذلت
غرقه در عیش و نوش و سرمستی
صاحب مال و ثروت و مکنت
این یکی، مظهر غرور و شرف
سربلند و متین و با همت
آن یکی، مظهر دروغ و فریب
نه شرف دارد و نه حیثیت!
عصیان و انقلاب!
از: حسن جداری
من این ملک پر از اندوه و حرمان را نمی خواهم
من این جمعیت زار و پریشان را نمی خواهم
من این بند اسارت را که دین بر پای زن بسته است
من این تحقیر و این آزار نسوان را نمی خواهم
من این زنجیر استبداد را بر پای آزادی
من این کین توزی و بیداد شیخان را نمی خواهم
من این شیخ ستمگر را که خون خلق میریزد
من این کشتار و این سرکوب و زندان را نمی خواهم
من این اندوه و رنج توده محروم و زحمتکش
من این رخسار زرد و چشم گریان را نمی خواهم
ز ظلم کارفرما، کارگر بر نان شب، محتاج
من این بیرحمی سرمایه داران را نمی خواهم
جهانی عاری از بیداد و استثمار می خواهم
نصیب توده ها، این رنج و حرمان را نمی خواهم
برای خاطر شعر و سرود و عشق و آزادی
به قتل عاشقان، فتوی و فرمان را نمی خواهم
برای دفع شر دشمنان توده زحمت
رهی جز انقلاب و قهر و عصیان را نمی خواهم
بدست توده ها این ملک را آباد باید کرد
من این خاک ملال انگیز و ویران را نمی خواهم!