هینترگروند ـ ترجمه رضا نافعی
…اینک این پرسش مطرح می گردد که اهمیت ادعای کرزای در چیست. اگر این ادعا مثل دعاوی گذشته نادرست بود آمریکائی ها هم می توانستند مثل همیشه آن را نادیده بگیرند. ولی این طور که می بینیم این بار حکایت دیگریست. شواهد زیادی در دست هستند که نشان می دهند: آمریکا با طالبان ارتباط دارد…
آینده ما
اظهارات نامنتظر حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان، در گذشته بکرات سبب شده بود که نامش بر سر زبانها افتد. آمریکا در بیشتر موارد این اظهارات را ناشنیده می گرفت ولی این بار، نه. کرزای آمریکا را مورد اتهامات سنگینی قرارداد و گفت طالبان و سیا با هم ارتباط دارند. ولی اکثر رسانه ها بجای آن که به تحقیق در باره جزئیات این اتهامات بپردازند ترجیح دادند بر سخنان کرزای مهر «مسخره » و یا «تئوری توطئه» بزنند .
حمید کرزای که او را با تمسخر و تحقیر «شهردار کابل» می نامند در سال ۲۰۰۱ بوسیله آمریکا بر مسند قدرت نشانده شد. یکی از اهداف درجه اول او پر کردن جیب اعضای خانواده خود، جنایتکاران جنگی فاسد و روسای باند های خرید و فروش مواد مخدر است. یکی از دلائلی که مردم افغانستان او را «عروسک آمریکا «می نامند نیز همین است. گرچه شواهد زیادی برای اثبات این وابستگی وجود دارد ولی در این اواخر چنین بنظر می رسد که آمریکا بتدریج و روز بروز بیشتر اختیار عروسک خود را از دست می دهد.
در ماههای اخیر کرزای بکرات آمریکا و غرب را مورد انتقاد قرار داده است. از جمله این که تقصیر فساد گسترده در هندوکش بگردن آمریکاست. کرزای حملات هوائی آمریکا به مردم غیر نظامی را بشدت محکوم کرده است. با این سخنان کرزای می خواهد احتمالا به مردم که او را تحقیر می کنند نزدیک شود و حسن نظر آنها را بخود جلب کند. گرچه مناسبات کرزای با باراک اوباما خوب نیست ولی آمریکا تا کنون در برابر اظهارات او خونسردی بخرج داده و در اکثر موارد آنها را ناشنیده گرفته است.
ولی بعد از سخنانی که او اخیر بر زبان آورد، نامش در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت . دلیل پشت پرده آن این است : فقط چند ساعت پس از آن که «چاک هاگل» وزیر دفاع تازه آمریکا، بدون خبر قبلی، روز هشتم مارس، وارد کابل شد،، صبح روز بعد بمبی در برابر در ورودی وزارت دفاع افغانستان منفجر شد که در اثر آن ده نفر کشته و ۱۳ نفر مجروح گشتند و اندک زمانی بعد طالبان مسئولیت انفجار را بعهده گرفت.
روز بعد ( یکشنبه ۱۰ مارس) کرزای ادعا کرد که طالبان بیش از آن که با اشغالگران خارجی مبارزه کنند به آنها خدمت می کنند. آنها می خواهند با این کارها افغانستان را بی ثبات نگه دارند و اضافه کرد که طالبان » بسود آمریکا » مردم غیر نظامی را بقتل می رسانند تا حضور سربازان آمریکائی در هندوکش دهها سال دیگر تضمین شود. کرزای در ارتباط با سخنان خود از انفجار بمب در کابل و انفجاری دیگر در منطقه «خوست» یاد کرد که در آنجا نیز با انفجار یک اتومبیل ۸ کودک و یک پلیس کشته شدند. وی گفت این عملیات برای آن صورت می گیرد که دلیلی باشند برای عقب انداختن خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان.
اما این بار اظهارات کرزای عواقبی در پی داشت. چاک هگل وزیر دفاع آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی که قرار بود در کابل برپا شود شرکت نکرد و تاکید کرد که برای «وضعیت دشوار» کنونی تفاهم دارد. دولت آمریکا اظهارات کرزای را » بکلی نادرست» خواند. رسانه های غربی از جمله رسانه های آلمانی، بمعنی واقعی کلام ، ریختند بر سر کرزای. مثلا مجله اشپیگل اظهارات کرزای را » عجیب » تلقی کرد و برای تحقیر آن سخنان آنرا به حساب » تئوری توطئه» گذاشت، بدون آن که دقیق تر در باره آن سخن گوید.
اما نقطه اوج آن در مجله خبری آمریکائی THE Daily Beast منعکس شد که نوشت » کرزای گمشو به جهنم» . » لسلی گلب » نویسنده مقاله که قبلا خبرنگار نیویورک تایمز بود برای آن که اقوام مختلف افغانستان را بجان هم بیاندازد دست به آتش افروزی زد. گلب می نویسد : فقط ۶ در صد از مردم افغانستان پشتون نیستند. (این رقم درست نیست. تاکنون سرشماری در افغانستان صورت نگرفته، ولی بسیاری معتقدند شاید کمی بیش از ۵۰ در صد افغان ها پشتون هستند. رداکسیون) اکثر اینها هوادار آمریکا هستند. غیر پشتون ها از خدا می خواهند که آمریکائی ها تا صد سال دیگر هم با دشمنان آنها که پشتون ها هستند بجنگند. برای افغان های شمال افغانستان ما بهترین تضمین هستیم که پشتون ها قدرت را در دست نگیرند، و این بزرگترین آرزوی غیر پشتون هاست.» بسیاری از افغانها از این اظهارات خشمگین هستند و در فیس بوک و توئیتر خشم خود را نشان می دهند.
اینک این پرسش مطرح می گردد که اهمیت ادعای کرزای در چیست. اگر این ادعا مثل دعاوی گذشته نادرست بود آمریکائی ها هم می توانستند مثل همیشه آن را نادیده بگیرند. ولی این طور که می بینیم این بار حکایت دیگریست. شواهد زیادی در دست هستند که نشان می دهند: آمریکا با طالبان ارتباط دارد.
طالبان از همان آغاز، پس از جنگ داخلی در سالهای ۱۹۹۰ که برای نخستین بار در قندهار حضور پیدا کردند مورد حمایت سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و پاکستان قرار گرفتند. هم از لحاظ ایدئولوژیک و هم از لحاظ مالی. این امر درجنگ داخلی افغانستان نقش مهمی ایفا می کند، زیرا طالبان با جنگ سالارانی سرجنگ دارند که به ایران یا روسیه نزدیک هستند. آمریکائی ها در آن زمان هم علاقه شدیدی داشتند که دشمنان خود را تا جائی که ممکن است منزوی یا بی خطر سازند. طالبان بخش عمده کمکهای خود را از عربستان می گرفتند. تورکی الفیصل شاهزاده عربستان سعودی که در آخرین کنفرانس امنیت مونیخ نیز حضور داشت ، در آن زمان به طالبان کمک نظامی می کرد امروز هم شورشیان سوریه را مسلح می کند.
ولی پاکستان هم در ارتباط با طالبان نقش مهمی بازی می کند. امر الله صالح رئیس سابق سازمان اطلاعات افغانستان، اخیرا تاکید کرد که پاکستان افغانستان را حیاط خلوت خود می داند که در آن نباید ثبات بوجود آید. امروز پاکستان به مجموعه رهبری طالبان در خاک خود امکان اقامت و حضور داده است. حدس زده می شود که ملا عمر و همراهانش با اطلاع و موافقت پاکستان در کویته، واقع در مرز افغانستان ـ پاکستان و ایران است. سیا نیز در آنجا یک دفتر مخفی دارد. روزنامه نگار آمریکائی «باب وود وارد » در کتاب خود بنام جنگهای اوباما خبراز عملیات جنگی یک ارتش خصوصی ۳ هزار نفری سیا می دهد که اکثرا افغان و در منطقه مرزی افغانستان پاکستان فعال هستند. با توجه به این واقعیات آیا نمیتوان حدس زد که میان سیا و طالبان همکاری نزدیک وجود دارد؟